سبز قامتیکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

اثبات وجود خداوند از برهان نظم و اشکالات دیوید هیوم - سبز قامت

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

اثبات وجود خداوند از برهان نظم و اشکالات بر آن

اثبات وجود خداوند از برهان نظم و اشکالات بر آن

موضوع: خداشناسی

عنوان: برهان نظم و اشکالات دیوید هیوم

چند نظریه از دیوید هیوم و نقد و بررسی آنها

اثبات وجود خداوند از برهان نظم و اشکالات بر آن

 

چگونگی اثبات بوسیله برهان نظم

یکی از بدیهی ترین راه ها برای اثبات وجود خداوند استفاده از برهان نظم است که ما با نگاه به اطراف به وجود یک ناظم حکیم و قدرتمند پی می بریم که توانایی ایجاد این نظم را داراست و با بررسی متوجه می شویم که شخصی با قدرت برای نظم در این طبیعت وجود دارد و آن هم خداوند است.

برای جا افتادن این مسئله شما رو به یک مثال بسیار ساده دعوت میکنم:

فرض کنید شما در یک اتاق هستید و وسایل در این اتاق بهم ریخته هستند و وسایل سرجای خود نیستند، شما از آن خانه بیرون میروید و زمانی که به خانه برمیگردید با یک نظم خاصی رو به رو میشوید، آیا این نظم خود به خود بوده؟ شما از این نظم خاص چه نتیجه ای می گیرید؟ آیا این نظم خود به خود و کار طبیعت بوده است؟

در واقع شما از این مشاهدات خیلی سریع متوجه می شوید که یک نفر این نظم را در اتاق بوجود آورده است.

در این عالم هم این مثال جریان دارد، وقتی که ما به این همه موجود نگاه میکنیم که در اوج نظم کنار هم هستند باید به یک ناظم بسیار قدرتمند پی ببریم که آن موجود کسی نیست جزء خداوند.

حتی از برهان نظم میتوان یگانگی خداوند را هم اثبات کرد اما در حوصله این مطلب نیست.

 

نظریه دیوید هیوم

نظریه دیوید هیوم

دیوید هیوم فیلسوف اسکاتلندی و از پیشروان مکتب تجربه گرایی در کتاب «محاوراتی درباره دین طبیعی» به نقد برهان نظم پرداخته و اشکالاتی را مطرح کرده است که اهم آنها را نقل و به اختصار نقد و بررسی خواهیم کرد. برخی از دیگر اشکالات هیوم به بیان های متفاوتی از سوی دیگران مطرح شده و در لابه لای مباحث بعدی بررسی خواهد شد.

 

یکی از گفته های دیوید هیوم این است که:

ما چون کار های انسانی را مشاهده میکنیم و در مورد آن ها تجربه داریم می توانیم بگوییم که این مصنوعات باید یک ناظم داشته باشد اما در مورد این عالم ما که تجربه بیش از یکبار را نداریم پس نمیتوانیم از این یکبار نتیجه بگیریم که ین عالم هم نیاز به ناظم چرا که ممکن است قوانین متفاوتی داشته باشد.

بیان مفصل نظریه:

تشبیه جهان به مصنوع بشری

اساس این برهان بر تشبیه میان مصنوعات طبیعت و مصنوعات انسان است؛ به این صورت که انسان وقتی مصنوعات و دست ساخته خود را مشاهده می کند آن را به وجود یک طراح و ناظم نیازمند می بیند، و با تشبیه نظم موجود در طبیعت به نظم دست ساخته های بشری، آن را نیز مستند به ناظم و طراح می کند؛ در حالی که نیاز نظم به ناظم در مصنوع بشری درست است اما در طبیعت این نیاز وجود ندارد، چرا که ما مصنوعات بشری را کراراً تجربه کرده ایم که بدون دخالت علم و قدرت و محاسبه و اندازه گیری به وجود نمی آیند ولی در مورد پدیده های طبیعی چنین تجربه ای صورت نگرفته است و جهانی که ما در آن زندگی می کنیم نخستین جهانی است که با آن روبرو شده ایم، در این صورت چگونه می توانیم حکم مصنوعات بشری را بر پدیده های طبیعی جاری کنیم؟!

 

نقد نظریه:

ایشون فکر میکند که میگوییم قوانین موجود در طبیعی شبیه ساخته های بشری هستن در حالی که باید بگوییم که این دو از یک سنخ هستن بنابراین باید از وجود ناظم در یکیبه وجود ناظم در دیگری پی برد(مثال بالا).

 

بیان مفصل نقد نظریه:

ممکن است کسی بگوید همان طور که مصنوعات بشری نیاز به طراح و ناظم دارند، موجودات طبیعی نیز چنین نیازی دارند، ولی پشتوانه این مطلب تشبیه نیست تا اشکال هیوم وارد باشد. بلکه دلیل آن قاعده ای کلی تر و فراگیر یعنی سنخیت بین علت و معلول است. یعنی معلول خاص باید از علت خاصی ناشی شود نه از هر علتی، مثلاً یک کتاب پیشرفته ریاضی نمی تواند توسط یک فرد بی سواد و یا غیرمتخصص آن فن نوشته نگاشته شود. قاعده سنخیت قاعده ای عقلی است که برای اثبات صحت آن نیازی به تجربه نیست. براین اساس مصنوعات بشری مصداقی از معلول منظم هستند و به حکم قاعده سنخیت، معلول منظم باید از علت عالم و حکیمی صادر شده باشد، همین قاعده در مورد طبیعت و پدیده های آن نیز صادق و جاری است یعنی چون معلول منظم است به حکم قاعده سنخیت باید علت آن حکیم و عالم باشد. پس مصنوعات بشری و موجودات طبیعی دو مصداق برای قانون عام و فراگیر سنخیت علی و معلولی هستند و استدلال مبتنی بر تشابه نیست ندارد تا اشکال هیوم درست باشد.

 

ادامه دارد…

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر