سبز قامتسه شنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 105 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۱۰۵ – آیات ۱۷۱ تا ۱۷۵ سوره النساء

تفسیر قرآن کریم صفحه 105 - آیات 171 تا 175 سوره النساء

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۱۰۵

سوره: النساء

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

 

تفسیر آیه ۱۷۱ سوره النساء:

یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لَا تَغْلُوا فِی دِینِکُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَکَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْیَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَهٌ انْتَهُوا خَیْرًا لَکُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَنْ یَکُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَکَفَى بِاللَّهِ وَکِیلًا ﴿۱۷۱﴾
اى اهل کتاب در دین خود غلو مکنید و در باره خدا جز [سخن] درست مگویید مسیح عیسى بن مریم فقط پیامبر خدا و کلمه اوست که آن را به سوى مریم افکنده و روحى از جانب اوست پس به خدا و پیامبرانش ایمان بیاورید و نگویید [خدا] سه‏ گانه است باز ایستید که براى شما بهتر است‏ خدا فقط معبودى یگانه است منزه از آن است که براى او فرزندى باشد آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست و خداوند بس کارساز است (۱۷۱)

نکته ها:

«کلمه اللّه» به انبیا و اولیا گفته مى شود، چون همانطور که کلمه، بیانگر مطالبى است که در ذهن گوینده است، پیامبران و اولیا بیانگر کمالات پروردگارند. چنانکه در حدیث آمده است: «نحن کلمات اللّه التّامات» ما کلمات کامل الهى هستیم.[۱]

شاید هم مراد از کلمه، همان جمله ى «کن فیکون» باشد که قول خداوند است و مانند هر سخن دیگر، محصول آن کلمه است.[۲] چنانکه در جاى دیگر، خداوند آفرینش عیسى علیه السلام را به آفرینش آدم علیه السلام تشبیه نموده و مى فرماید: «انّ مثل عیسى عنداللّه کمثل آدم خلقه من تراب ثمّ قال له کن فیکون»[۳]

از امام صادق علیه السلام درباره ى «روح منه» سؤال شد، حضرت پاسخ دادند: مقصود روح خداست که خداوند آن را در آدم و عیسى علیهما السلام قرار داد.[۴]

مسیحیان عقیده به تثلیث دارند و اللّه را خداى پدر، مسیح را خداى پسر و جبرئیل را واسطه ى این دو خدا مى دانند، که نوعى کفر است. قرآن هم مى فرماید: «لقد کفر الّذین قالوا انّ اللّه ثالث ثلاثه»[۵] آنانکه خدا را یکى از خدایان سه گانه مى دانند، کافرند. البتّه گروهى از آنان نیز حضرت مریم را به جاى جبرئیل، یکى از خدایان سه گانه مى دانند که قرآن در این باره مى فرماید: «یا عیسى بن مریم ءانت قلت للناس اتّخذونى و امّى الهَین من دون اللّه»[۶] اى عیسى! آیا تو به مردم گفته اى که مرا و مادرم را دو خدا قرار دهید؟

در روایات، به غلوّ کنندگان نفرین شده و آنان از بدترین اقسام کفّار و مشرکان به شمار آمده اند.[۷]

اگر نداشتن پدر، دلیل بر الوهیّت باشد، حضرت آدم باید به طریق اولى الوهیّت داشته باشد، چون نه پدر داشت و نه مادر.

۱) تفسیر اطیب البیان.

۲) تفسیر المیزان و فى ظلال القرآن.

۳) آل عمران، ۵۹٫

۴) کافى، ج ۱، ص ۱۳۳٫

۵) مائده، ۷۳٫

۶) مائده، ۱۱۵٫

۷) میزان الحکمه.

 

پیام ها:

۱- غلوّ نشانه ى تعصّب نابجا است و در همه ى ادیان ممنوع مى باشد. یهود، «عُزیر» را فرزند خدا مى دانستند و مسیحیان «عیسى» را. «لاتغلوا فى دینکم»

۲- یکى از آفات ادیان آسمانى، غلوّ درباره رهبران دینى است. «لاتغلوافى دینکم»

۳- میانه روى و اعتدال در همه جا لازم است و عشق به اولیاى خدا نباید سر از غلوّ درآورد. «لاتغلوا فى دینکم»

۴- غلوّ کردن درباره ى انسان ها، گرچه پیامبر باشند، توهین به خداوند و نسبت ناروا دادن به اوست. «لاتقولوا على الله الاالحقّ»

۵ – در قرآن و انجیل، حضرت عیسى پیامبر خدا معرفى شده است، نه خدا یا فرزند خدا.[۱] «عیسى بن مریم رسول اللّه»

۶- آفرینش غیر طبیعى عیسى، آیه و نشانه ى خداست، آن گونه که کلمه، تابلو و نشانه ى معناست. «کلمته القاها»

۷- عیسى جزیى از خدا نیست، بلکه پرتوى از قدرت حیات بخش الهى است. «روح منه»

۸ – قرآن، بیانگر عقیده ى صحیح ونافى عقاید باطل است. «لاتغلوا…لاتقولوا ثلاثه…»

۹- خداوند جسم نیست تا فرزند داشته باشد. «سبحانه ان یکون له ولد» (تعبیراتى چون ثارالله، یدالله، کلمهالله که در متون دینى آمده، تعبیرات مجازى است)

۱۰- خدایى که آسمان ها ملک اوست، چه نیازى به فرزند و شریک دارد؟ «سبحانه ان یکون له ولد له ما فى السموات»

۱۱- هر چیزى از خداست، پس باید بنده ى او بود و تنها به او توکّل کرد. «له ما فى السموات و ما فى الارض و کفى باللّه وکیلا»

۱) در قرآن ۱۷ بار، عیسى به مریم نسبت داده شده تا فرزند خدا بودن را نفى کند. در اناجیل هم از او به عنوان فرستاده ى خدا یاد شده است، نه خدا. در اناجیل، حضرت عیسى علیه السلام ۸۰ بار خود را بنده و رسول خدا معرّفى کرده است. تفسیر فرقان.

 

تفسیر آیه ۱۷۲ سوره النساء:

لَنْ یَسْتَنْکِفَ الْمَسِیحُ أَنْ یَکُونَ عَبْدًا لِلَّهِ وَلَا الْمَلَائِکَهُ الْمُقَرَّبُونَ وَمَنْ یَسْتَنْکِفْ عَنْ عِبَادَتِهِ وَیَسْتَکْبِرْ فَسَیَحْشُرُهُمْ إِلَیْهِ جَمِیعًا ﴿۱۷۲﴾
مسیح از اینکه بنده خدا باشد هرگز ابا نمى ‏ورزد و فرشتگان مقرب [نیز ابا ندارند] و هر کس از پرستش او امتناع ورزد و بزرگى فروشد به زودى همه آنان را به سوى خود گرد مى ‏آورد (۱۷۲)

نکته ها:

امام رضا علیه السلام به جاثلیق رهبر مسیحیان آن زمان فرمود: همه چیزِ عیسى خوب بود، جز آنکه اهل عبادت نبود. جاثلیق ناراحت شد و گفت: او بیشترین عبادت را انجام مى داد. حضرت پرسید: چه کسى را مى پرستید؟ جاثلیق خاموش شد، چون فهمید که هدف امام آن است که بفهماند «عابد» نمى تواند «معبود» باشد.

مردم نسبت به عبادت خداوند سه حالت دارند: گروهى مستکبر، گروهى تسلیم و گروهى طالب. حضرت على علیه السلام مى فرماید: «کفى بى عزّاً ان اکون لک عبداً و کفى بى فخراً ان تکون لى ربّا» برایم همین افتخار بس که بنده ى تو باشم.[۱]

۱) بحار، ج ۹۴، ص ۹۲٫

 

پیام ها:

۱- در امور دینى، کاسه ى داغ تر از آش نباشید. عیسى خود را بنده ى خدا مى داند، چرا شما او را فرزند خدا مى شناسید؟! «لن یستنکف المسیح ان یکون عبداً لِلّه»

۲- مسیح، نه تنها عبادت مى کند، بلکه «عبد» ویکپارچه بنده اوست. «عبداً لِلّه»

۳- فرشتگان مقرّب (از جمله روح القدس هم) بندگى خدا مى کنند، چرا روح القدس را یکى از سه خدا مى دانید؟ «ولاالملائکه المقرّبون»

۴- سرچشمه ى ترک عبادت، تکبّر است و اگر روح استکبارى شد، همه نوع خطر را در پى دارد. «و من یستنکف عن عبادته و یستکبر…»

۵ – بازگشت همه به سوى خداست، پس از قیامت بترسیم و تکبّر نکنیم. «فسیحشرهم الیه جمیعا»

 

تفسیر آیه ۱۷۳ سوره النساء:

فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَیُوَفِّیهِمْ أُجُورَهُمْ وَیَزِیدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَأَمَّا الَّذِینَ اسْتَنْکَفُوا وَاسْتَکْبَرُوا فَیُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا وَلَا یَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِیًّا وَلَا نَصِیرًا ﴿۱۷۳﴾
اما کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‏ اند پاداششان را به تمام [و کمال] خواهد داد و از فضل خود به ایشان افزونتر مى ‏بخشد و اما کسانى که امتناع ورزیده و بزرگى فروخته‏ اند آنان را به عذابى دردناک دچار مى‏ سازد و در برابر خدا براى خود یار و یاورى نخواهند یافت (۱۷۳)

نکته ها:

اهل کتاب، یا پیامبر خود را برتر مى دانستند و درباره ى او غلوّ مى کردند و یا خود را برتر مى دانستند و مى گفتند: «نحن ابناء اللّه»[۱] و یا دیگران را تحقیر مى کردند. «قالت الیهود لیست النصارى على شى ء…»[۲] در حالى که در قیامت هیچکدام از اینها کارساز نیست و ایمان و عمل لازم است.

۱) مائده، ۱۸٫

۲) بقره، ۱۱٫

 

پیام ها:

۱- راه نجات، ایمان و عمل صالح است. «آمنوا و عملوا الصالحات فیوفّیهم اجورهم»

۲- ایمان مقدّم بر عمل است و اعمال بدون ایمان، مانند اسکناس بى پشتوانه است. «آمنوا و عملوا الصالحات فیوفّیهم اجورهم»

۳- اگر مى خواهید اخلاق الهى داشته باشید، اجرت کارگر را کامل بپردازید و چیزى هم اضافه دهید. «فیوفّیهم اجورهم و یزیدهم من فضله»

۴- بدون ایمان و عمل، انتظار هیچ شفاعتى از مسیح و دیگران نداشته باشید. «لایجدون لهم من دون اللّه ولیّاً ولانصیراً»

 

تفسیر آیه ۱۷۴ سوره النساء:

یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَکُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُورًا مُبِینًا ﴿۱۷۴﴾
اى مردم در حقیقت براى شما از جانب پروردگارتان برهانى آمده است و ما به سوى شما نورى تابناک فرو فرستاده‏ ایم (۱۷۴)

نکته ها:

طبق روایات، مراد از «برهان» شخص پیامبر و مراد از «نور مبین»، قرآن است. و به راستى که پیامبر، برهان دین است، چرا که کسى درس ناخوانده، چنین معارف و کتابى را آورده که هرچه زمان مى گذرد و علوم رشد مى کند، حقّانیت دین و عمق تعالیمش روشن تر مى شود.

 

پیام ها:

۱- اسلام با همه ى مردم و همه ى نسل ها و عصرها سخن مى گوید و پیامش جهانى است. «یا ایهاالناس»

۲- فرستادن نور و برهان، از شئون ربوبیّت خداست. «من ربّکم»

۳- قرآن کتاب استدلال، هدایت و نور است. «نوراً مبینا»

 

تفسیر آیه ۱۷۵ سوره النساء:

فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَیُدْخِلُهُمْ فِی رَحْمَهٍ مِنْهُ وَفَضْلٍ وَیَهْدِیهِمْ إِلَیْهِ صِرَاطًا مُسْتَقِیمًا ﴿۱۷۵﴾
و اما کسانى که به خدا گرویدند و به او تمسک جستند به زودى [خدا] آنان را در جوار رحمت و فضلى از جانب خویش درآورد و ایشان را به سوى خود به راهى راست هدایت کند (۱۷۵)

نکته ها:

ممکن است مراد از اعتصام به خداوند در این آیه، اعتصام به اولیا و رهبران الهى باشد که مانع تفرّق و تشتّت مى گردند. در زیارت جامعه مى خوانیم: «من اعتصم بکم فقد اعتصم بالله».

در دو آیه ى قبل، ایمان و عمل صالح وسیله ى دریافت لطف الهى عنوان شد و در این آیه ایمان و اعتصام به خداوند. این نشانه ى آن است که راه اعتصام به خدا و پیوستن به او، عمل صالح است.

 

پیام ها:

۱- پاداش هاى الهى، فضل ورحمت اوست، نه استحقاق ما.[۱] «فى رحمهمنه وفضل»

۲- گرچه خدا هرکه را بخواهد هدایت مى کند، «یهدى من یشاء»[۲] ولى زمینه و وسیله هدایت را خودمان با ایمان واعتصام باید فراهم سازیم. «یهدیهم الیه»

۳- نیاز به هدایت الهى، حتّى پس از ایمان و اعتصام هم باقى است و یک لحظه از هدایت او بى نیاز نیستیم. «یهدیهم الیه»

۴- راه مستقیم، راهى است که انسان را به خدا برساند. «یهدیهم الیه صراطاً مستقیماً»

۱) و همین که این رحمت و فضل خود را در آیات دیگر اجر و پاداش کار ما دانسته، خود لطفى دیگر است وگرنه مزد چند دقیقه کار ناقص، این همه بهشت و قصر و رحمت نیست.

۲) ابراهیم، ۴٫

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۱۰۵ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر