سبز قامتسه شنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 113 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۱۱۳ – آیات ۳۲ تا ۳۶ سوره المائده

تفسیر قرآن کریم صفحه 113 - آیات 32 تا 36 سوره المائده

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۱۱۳

سوره: المائده

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

 

تفسیر آیه ۳۲ سوره المائده:

مِنْ أَجْلِ ذَلِکَ کَتَبْنَا عَلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَیِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ کَثِیرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَلِکَ فِی الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ ﴿۳۲﴾
از این روى بر فرزندان اسرائیل مقرر داشتیم که هر کس کسى را جز به قصاص قتل یا [به کیفر] فسادى در زمین بکشد چنان است که گویى همه مردم را کشته باشد و هر کس کسى را زنده بدارد چنان است که گویى تمام مردم را زنده داشته است و قطعا پیامبران ما دلایل آشکار براى آنان آوردند [با این همه] پس از آن بسیارى از ایشان در زمین زیاده‏ روى مى کنند (۳۲)

نکته ها:

در این آیه از کشتن یک نفر به منزله ى کشتن همه مردم مطرح شده است. براى توضیح این حقیقت چند بیان و معنا مى توان عرضه کرد:

الف: قتل یک نفر، کیفرى همچون قتل همه مردم را دارد.

ب: حرمت قتل یک نفر نزد خداوند، به منزله قتل همه ى مردم نزد شماست.

ج: قتل یک نفر، بى اعتنایى به مقام انسانیّت است.

ه : قتل یک نفر، سلب امنیّت از همه ى مردم است.

و: چون انسان ها به منزله ى اعضاى یک پیکرند، پس قتل یکى قتل همه است.

ز: جایگاه دوزخى قاتل یک نفر، جایگاه کسى است که قاتل همه باشد. [۱]

ح: قتل یک نفر، زمینه ساز قتل همه است.

ط: یک انسان مى تواند سرچشمه ى یک نسل باشد، پس قتل او به منزله ى قتل یک نسل است. (به نظر مى رسد این احتمال بهتر است)

در روایات مى خوانیم: فانى شدن تمام دنیا نزد خداوند، از کشتن یک مؤمن آسان تر است. [۲]

امام صادق علیه السلام فرمودند: کسى که در موضعى که آب یافت نمى شود، تشنه اى را سیراب کند، مانند کسى است که نفسى را زنده کرده باشد. [۳]

طبق آیات و روایات، هدایت وارشاد مردم به راه حقّ، نوعى احیا مى باشد و گمراه کردن مردم، نوعى قتل است. سوره انفال، آیه ۲۴، دعوت پیامبر را مایه ى حیات مردم مى خواند: «دعاکم لما یحییکم».

امام صادق علیه السلام نیز فرمودند: «مَن اخرجها من ضلال الى هدى فکانّما أحیاها ومن اخرجها من هدى الى الضلال فقد قتلها» هرکس نفس منحرفى را هدایت کند او را زنده کرده و هر کس دیگرى را منحرف کند او را کشته است. [۴]

امام صادق علیه السلام فرمودند: «نجاها من غرق او حرق او سَبُع او عدوّ» مراد از احیاى نفس، نجات گرفتاران از غرق وآتش سوزى ودرّنده یا دشمن است. [۵] و در روایت دیگر آنمده است: کسى که به گرسنه اى غذا ندهد، به منزله ى کشتن اوست وغذا دادن، به منزله ى زنده کردن اوست. [۶]

امام باقرعلیه السلام فرمود: مسرفان همان کسانى هستند که حرام ها را حلال مى شمرند و خون ها را مى ریزند. [۷]

۱) کافى، ج ۷، ص ۲۷۱٫

۲) بحار، ج ۱۰، ص ۳۸۲٫ این حدیث را در شب جمعه آخر ماه رمضان ۱۳۷۹ مى نویسم که روز جمعه اش روز قدس است و در حالى که تلویزیون هاى دنیا صحنه هاى دلخراشى از کشتن مسلمانان بى پناه فلسطین را به دست صهیونیست ها نشان مى دهند.

۳) مکارم الاخلاق، ص ۱۳۵٫

۴) کافى، ج ۲، ص ۲۱۰٫

۵) تفسیر برهان.

۶) کافى، ج ۲، ص ۲۰۴٫

۷) تفسیر نورالثقلین.

 

پیام ها:

۱- گاهى حوادث تاریخى، عامل صدور فرمان هاى الهى است. «من أجل ذلک»

۲- انسان ها و سرنوشتشان در طول تاریخ به هم پیوند دارند. «من أجل ذلک کتبنا على بنى اسرائیل»

۳- احکام الهى حکمت دارد وگزاف نیست. «من اجل ذلک»

۴- براى جلوگیرى از سنگدلى وپرهیز از تکرار حادثه، کیفر ومجازات لازم است. «من اجل ذلک کتبنا»

۵ – جان همه ى انسان ها از هر نژاد و منطقه که باشند، محترم است. «نفساً»

۶- اعدام مفسد، در قانون بنى اسرائیل نیز بوده است. «کتبنا على بنى اسرائیل انّه من قتل نفساً بغیر نفس او فساد فى الارض»

۷- خودکشى و سقط جنین، از نمونه هاى «قتل نفس» و حرام است. «من قتل نفساً…»

۸ – جان کسى که در زمین فساد مى کند یا براى جان مردم ارزشى قائل نیست و آنان را به قتل مى رساند، بى ارزش است و باید از بین برود. «بغیر نفس او فساد»

۹- کشتن انسان در دو مورد جایز است:

الف: به عنوان قصاصِ قاتل. «بغیر نفس»

ب: براى از بین بردن مفسد. «او فساد»

۱۰- ارزش عمل مربوط به انگیزه و هدف است. کشتن یک نفربه قصد تجاوز، به قتل رساندن یک جامعه است؛ «فکانّما قتل النّاس جمیعاً» امّا کشتن به عنوان قصاص، حیات جامعه است. «ولکم فى القصاص حیوه» [۱]

۱۱- تجاوز به حقوق یک فرد، تهدید امنیّت جامعه است. «فکانّما قتل النّاس جمیعاً» آنان که کارشان نجات جان انسان هاست، مانند پزشکان، پرستاران، مأموران آتش نشانى، امدادگران، داروسازان و… باید قدر خود وارزش کار خویش را بدانند. «فکانّما قتل النّاس جمیعاً»

۱۲- نشان جامعه ى زنده، امداد رسانى به گرفتاران و نجات جانهاست. «من أحیاها فکأنّما أحیى النّاس جمیعاً»

۱۳- عدم ایمان وعمل مردم به گفتار رسولان، در طول تاریخ بوده است. «و لقد جائتهم رسلنا بالبیّنات ثمّ انّ کثیراً منهم بعد ذلک فى الارض لمسرفون»

۱۴- انسان مختار است، با آمدن پیامبران هم مى تواند راه خلاف برود. «و لقد جائتهم رسلنا بالبیّنات… بعد ذلک فى الارض لمسرفون»

۱) بقره، ۱۷۹٫

 

تفسیر آیه ۳۳ سوره المائده:

إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِینَ یُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ یُقَتَّلُوا أَوْ یُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ یُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیَا وَلَهُمْ فِی الْآخِرَهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ ﴿۳۳﴾
سزاى کسانى که با [دوستداران] خدا و پیامبر او مى ‏جنگند و در زمین به فساد مى ‏کوشند جز این نیست که کشته شوند یا بر دار آویخته گردند یا دست و پایشان در خلاف جهت‏ یکدیگر بریده شود یا از آن سرزمین تبعید گردند این رسوایى آنان در دنیاست و در آخرت عذابى بزرگ خواهند داشت (۳۳)

نکته ها:

در شأن نزول آیه آمده است که جمعى از مشرکانِ مکّه به مدینه آمده، مسلمان شدند. ولى چون بیمار بودند به فرمان پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله به منطقه ى خوش آب و هوایى در بیرون مدینه رفته و اجازه یافتند از شیر شترهاى زکات بهره ببرند. امّا چون سالم شدند، چوپان هاى مسلمان را گرفته، دست و پایشان را بریدند و چشمانشان را کور کرده، شتران را به غارت بردند و از اسلام هم دست کشیدند. رسول خداصلى الله علیه وآله دستور داد آنان را دستگیر کنند و همان کارى را که با چوپانان کرده بودند، بر سر خودشان آوردند. آیه ى فوق نازل شد.

کیفرهایى که در آیه آمده، «حقّ اللّه» است و از جانب حکومت یا مردم قابل عفو و تبدیل نیست. [۱] ودر تفسیر المیزان آمده است که انتخاب یکى از چهار کیفر، با امام مسلمین است و اگر اولیاى مقتول هم عفو کنند، باید یکى از کیفرها اجرا شود.

کلمه ى «جزاء» به معناى کیفر وپاداش کافى است یعنى حدود و مجازات هاى چهارگانه براى مجرم عادلانه وکافى است. [۲]

براى اصلاح جامعه، هم موعظه و ارشاد لازم است، هم شمشیر و برخورد قاطع و انقلابى. (آیه ى قبل، پیام وهشدار به قاتل بود، واین آیه عقوبت افراد محارب ومفسِد را بیان مى کند)

عقوبت باید همراه با عدالت باشد. چون فسادها و خصوصیّات مفسدان متفاوت است، کیفرها هم یکسان نیست. مثلا اگر فساد، فجیعانه بود، کیفرش قتل است ولى اگر سطحى بود، کیفر آن تبعید است. این معنا از روایات فهمیده مى شود، از جمله آنکه: کیفر قتل، اعدام است، کیفر ارعاب، تبعید است، کیفر راهزنى و سرقت، قطع دست و پا است و کیفر قتل و راهزنى وسرقت مسلحانه، قطع دست و پا و به دار آویختن است. [۳]

اجراى احکام و حدود الهى، در سایه ى برپایى نظام و حکومت اسلامى میسّر است، پس دین از سیاست جدا نیست.

آنان که بر امام و رهبر مسلمین یا حکومت اسلامى خروج کنند، مشمول «یحاربون اللّه» مى شوند. [۴]

طبق آیه ۲۷۹ سوره ى بقره، رباخوار، «محارب» خدا و پیامبر است، «فأذنوا بحرب من اللّه و رسوله» چون امنیّت اقتصادى را به هم مى زند. همچنین در روایات، توهین به مسلمان، محاربه ى با خدا به حساب آمده است: «من أهان لى ولیاً فقد بارزنى بالمحاربه». [۵]

۱) تفسیر اطیب البیان.

۲) تفسیر راهنما.

۳) تفسیر صافى.

۴) تفسیر فى ظلال القرآن.

۵) بحار، ج ۴ص ۶۵٫

 

پیام ها:

۱- وظیفه ى نظام و حکومت، حفظ امنیّت شهرها، روستاها، جاده ها و برخورد با متخلّفان است. «انّما جزاء…»

۲- جنگ با خلق خدا، جنگ با خداست وآنکه با مردم طرف شود، گویا با خداوند طرف است. «یحاربون اللّه»

۳- نافرمانى از دستورات پیامبر و مبارزه با آنها، جنگ با خداوند است. «یحاربون اللّه و رسوله»

۴- براى آنان که امنیّت جامعه را بر هم مى زنند، چند نوع کیفر مقرر شده است: اعدام، تبعید، قطع دست و پا، به دار آویختن. «یقتّلوا او یصلّبوا…»

۵ – عقوبت سخت براى ستم پیشگان است، نه آنان که به ندرت مرتکب مى شوند. «یحاربون، یسعون» (فعل مضارع، نشان استمرار کار است)

۶- مخالفان ولایت رسول اللّه که قصد براندازى دارند و با نظام الهى در جنگند، باید به سخت ترین کیفر مجازات شوند.«یحاربون اللَّه و رسوله… ان یقتّلوا»

 

تفسیر آیه ۳۴ سوره المائده:

إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَیْهِمْ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿۳۴﴾
مگر کسانى که پیش از آنکه بر ایشان دست‏ یابید توبه کرده باشند پس بدانید که خدا آمرزنده مهربان است (۳۴)

نکته ها:

چون در روایات به کسى که مسلمانان را تهدید کند وبه روى آنان اسلحه بکشد، گرچه قتلى صورت نگیرد نیز مفسد فى الارض گفته شده، این آیه توبه آنان را مطرح مى کند. بنابراین توبه ى محارب و مفسد، فقط کیفر تهدید و ارعاب را برمى دارد، نه کیفر قتل و سرقت را. یعنى توبه در «حقّ اللّه» اثر دارد، نه «حقّ الناس»، چون حق مردم مربوط به رضایت صاحبان حقّ است. عنوان محارب، حسابى دارد و عنوان قاتل و سارق، حسابى دیگر. [۱] یعنى اگر محارب مرتکب قتل شده و توبه کرد، حکم قصاص او باقى است، ولى اگر فقط به تهدید و ارعاب دست زده و توبه کرد، کیفر محارب از او برداشته مى شود.

مجازات هاى الهى جنبه ى تربیتى و اصلاح فرد و جامعه دارد، نه انتقام. از این رو گناهکار باید توبه کند و توبه او هم مؤثّر است.

در رفع عقوبت، احراز توبه ى واقعى لازم است. مثلاً از طریق تغییرى که در اخلاق و رفتار و گفتار مجرم هویدا مى شود، یا به گواهى افراد عادل و مانند اینها توبه او ثابت شود.

۱) تفسیر نمونه.

 

پیام ها:

۱- راه توبه به روى همه باز است. «یحاربون اللَّه و رسوله… الا الّذین تابوا»

۲- توبه اى أثر دارد که پیش از دستگیرى و گرفتار شدن باشد. «من قبل ان تقدروا علیهم» (در سایر گناهان هم توبه تا قبل از مرگ مفید است. [۱])

۳- مغفرت خدا را باور کنیم. «فاعلموا انّ اللَّه غفور رحیم»

۴- مغفرت خداوند همراه با رحمت است نه توبیخ و تحقیر. «غفور رحیم»

۱) نساء، ۱۸٫

 

تفسیر آیه ۳۵ سوره المائده:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَهَ وَجَاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۳۵﴾
اى کسانى که ایمان آورده‏ اید از خدا پروا کنید و به او [توسل و] تقرب جویید و در راهش جهاد کنید باشد که رستگار شوید (۳۵)

نکته ها:

حضرت على علیه السلام مى فرماید: بهترین وسیله اى که مى توان با آن به خدا نزدیک شد ایمان به خداوند و پیامبرش و جهاد در راه او و کلمه ى اخلاص و اقامه ى نماز و پرداخت زکات و روزه گرفتن ماه رمضان و حج و عمره و صله ى رحم و انفاق هاى پنهانى و آشکار و کارهاى نیک است. [۱]

اهل بیت علیهم السلام همان ریسمان محکم و وسیله ى تقرّب به خداوند هستند. «هم العروه الوثقى والوسیله الى اللّه» [۲]

توسّل، موضوعى است که در کتب بسیارى از اهل سنّت مثل «صواعق» ابن حجر، «سنن» بیهقى، «صحیح» دارمى و «وفاء الوفاء» درباره آن روایت نقل شده است. ضمناً آیات ۶۴ نساء، ۹۷ یوسف و ۱۱۴ توبه نیز مى تواند سند توسّل باشد.

۱) نهج البلاغه، خطبه ۱۱۰٫

۲) تفسیر صافى.

 

پیام ها:

۱- ایمان «آمنوا»، تقوا «اتّقوا اللَّه»، شفاعت «وابتغوا الیه الوسیله» و جهاد «وجاهدوا فى سبیله»، راه سعادت و رستگارى است. «لعّلکم تفلحون»

۲- براى رسیدن به فلاح، هم باید گناهان را ترک کرد، «اتّقوا اللَّه» هم باید طاعات را انجام داد.«وابتغوا الیه الوسیله»

۳- کارهاى خیر همه زمینه و وسیله ى سعادتند. (البتّه اگر با گناه خود آن زمینه ها را از بین نبریم.) «لعلّکم تفلحون»

 

تفسیر آیه ۳۶ سوره المائده:

إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ أَنَّ لَهُمْ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لِیَفْتَدُوا بِهِ مِنْ عَذَابِ یَوْمِ الْقِیَامَهِ مَا تُقُبِّلَ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴿۳۶﴾
در حقیقت کسانى که کفر ورزیدند اگر تمام آنچه در زمین است براى آنان باشد و مثل آن را [نیز] با آن [داشته باشند] تا به وسیله آن خود را از عذاب روز قیامت بازخرند از ایشان پذیرفته نمى ‏شود و عذابى پر درد خواهند داشت (۳۶)

نکته ها:

همه ى راه هاى نجات در قیامت بسته است، کافران نه از رحمت الهى بهره مند مى شوند، چون مخصوص اهل تقواست. «رحمتى وسعت کلّ شى ء فساکتبها للّذین یتّقون» [۱] ، و نه از شفاعت کامى مى گیرند، چون شفاعت مخصوص کسانى است که خداوند از آنان راضى باشد. «لا تنفع الشفاعه الاّ من اذن له الرّحمن و رضى له قولاً» [۲] ، به علاوه از مرگ خبرى نیست، زیرا پیوسته در آتشند و درخواست مرگشان پذیرفته نیست. «نادوا یا مالک لیقض علینا ربّک قال انّکم ماکثون» [۳]

۱) اعراف، ۱۵۶٫

۲) طه، ۱۰۹٫

۳) زخرف، ۷۷٫

 

پیام ها:

۱- کارآیى اموال، تنها در دنیاست و در آخرت، ثروت بى ثمر است. «ما تُقبّل…»

۲- روز قیامت در دستگاه عدل الهى، فدیه پذیرفته نمى شود. «لیفتدوا… ما تُقبّل»

۳- عامل اصلى سعادت، در درون انسان است (ایمان، تقوا وجهاد)، نه در بیرون (مال و ثروت). «لهم ما فى الارض جمیعاً… ما تقبّل منهم»

۴- عذاب کافران، نه با فدیه دفع مى شود، نه با گذشت زمان قطع مى گردد. «و ما هم بخارجین»

۵ – کسى که در دنیا با آن همه برهان و ارشاد، ازظلمت هاى شرک و جهل بیرون نیاید، در آخرت هم از دوزخ بیرون نخواهد آمد. «لهم عذاب مقیم»

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۱۱۳ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر