سبز قامتسه شنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 114 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۱۱۴ – آیات ۳۷ تا ۴۱ سوره المائده

تفسیر قرآن کریم صفحه 114 - آیات 37 تا 41 سوره المائده

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۱۱۴

سوره: المائده

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

 

تفسیر آیه ۳۷ سوره المائده:

یُرِیدُونَ أَنْ یَخْرُجُوا مِنَ النَّارِ وَمَا هُمْ بِخَارِجِینَ مِنْهَا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُقِیمٌ ﴿۳۷﴾
مى‏ خواهند که از آتش بیرون آیند در حالى که از آن بیرون آمدنى نیستند و براى آنان عذابى پایدار خواهد بود (۳۷)

نکته ها:

همه ى راه هاى نجات در قیامت بسته است، کافران نه از رحمت الهى بهره مند مى شوند، چون مخصوص اهل تقواست. «رحمتى وسعت کلّ شى ء فساکتبها للّذین یتّقون» [۱] ، و نه از شفاعت کامى مى گیرند، چون شفاعت مخصوص کسانى است که خداوند از آنان راضى باشد. «لا تنفع الشفاعه الاّ من اذن له الرّحمن و رضى له قولاً» [۲] ، به علاوه از مرگ خبرى نیست، زیرا پیوسته در آتشند و درخواست مرگشان پذیرفته نیست. «نادوا یا مالک لیقض علینا ربّک قال انّکم ماکثون» [۳]

۱) اعراف، ۱۵۶٫

۲) طه، ۱۰۹٫

۳) زخرف، ۷۷٫

 

پیام ها:

۱- کارآیى اموال، تنها در دنیاست و در آخرت، ثروت بى ثمر است. «ما تُقبّل…»

۲- روز قیامت در دستگاه عدل الهى، فدیه پذیرفته نمى شود. «لیفتدوا… ما تُقبّل»

۳- عامل اصلى سعادت، در درون انسان است (ایمان، تقوا وجهاد)، نه در بیرون (مال و ثروت). «لهم ما فى الارض جمیعاً… ما تقبّل منهم»

۴- عذاب کافران، نه با فدیه دفع مى شود، نه با گذشت زمان قطع مى گردد. «و ما هم بخارجین»

۵ – کسى که در دنیا با آن همه برهان و ارشاد، ازظلمت هاى شرک و جهل بیرون نیاید، در آخرت هم از دوزخ بیرون نخواهد آمد. «لهم عذاب مقیم»

 

تفسیر آیه ۳۸ سوره المائده:

وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَهُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُمَا جَزَاءً بِمَا کَسَبَا نَکَالًا مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ﴿۳۸﴾
و مرد و زن دزد را به سزاى آنچه کرده‏ اند دستشان را به عنوان کیفرى از جانب خدا ببرید و خداوند توانا و حکیم است (۳۸)

نکته ها:

کلمه ى «نکال» به معناى امر بازدارنده است. قوانین جزایى اسلام براى بازدارندگى است، نه انتقام جویى. «نکال» به عقوبتى گفته مى شود که مایه ى عبرت دیگران باشد. [۱]

در این آیه ابتدا مرد دزد، سپس زن دزد مطرح شده است، ولى در آیه ى دوّم سوره ى نور که حکم زنا بیان شده، ابتدا زن زناکار، سپس مرد زناکار یاد شده است، شاید به خاطر آن که در سرقت، نقش مردِ خلافکار بیشتر است و در زنا، نقش زنِ خلافکار.

از مرحوم سید مرتضى علم الهدى (از علماى هزار سال قبل) پرسیدند: چرا دستى که پانصد مثقال طلا دیه دارد، به خاطر یک چهارم مثقال دزدى، قطع مى شود؟ پاسخ فرمود: «امانت»، قیمت دست را بالا مى برد و «خیانت»، ارزش آن را مى کاهد.

طبق روایات، مقدار قطع دست، چهار انگشت است و باید انگشت شست و کف دست باقى بماند. مقدار مالى هم که به خاطر آن دست دزد قطع مى شود، باید حداقل به قیمت یک چهارم دینار (یک چهارم مثقال طلا) باشد. مال هم باید در مکان حفاظت شده باشد، نه در مثل کاروانسرا، حمّام، مسجد و اماکن عمومى. سارق نیز باید از قانون قطع دست مطلع باشد، وگرنه دست او قطع نمى شود. همچنین اگر کسى در سال هاى قحطى از روى اضطرار، مواد غذایى را سرقت کند دستش قطع نمى شود. البتّه در تمام مواردى که دست قطع نمى شود کیفرهاى دیگرى در کار است که تفصیل آن در کتب فقهى آمده است. [۲]

پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله، بدترین نوع سرقت را سرقت از نماز و ناقص انجام دادن رکوع و سجود دانسته اند. [۳]

اجراى این احکام، نیاز به حکومت و قدرت و نظام و تشکیلات دارد، پس اسلام، دین حکومت و سیاست است.

اسلام، قبل از بریدن دست، بر اهمیّت و لزوم کار و اداره ى زندگى فقرا از طریق بیت المال و بستگان نزدیک و قرض الحسنه و تعاون و… تأکید مى کند، ولى با این حال فقر، بهانه و مجوّز سرقت نیست. [۴]

سیستم جزایى دنیا، چون تنها به زندان و جریمه ى مالى تکیه دارد، از مقابله با سرقت عاجز است.

قطع دست، براى مجرم عامل هشدار دائمى و مایه ى جلوگیرى از لغزش مجدّد او ودیگران است. «فاقطعوا ایدیهما»

۱) قاموس قرآن.

۲) تفسیر صافى.

۳) تفسیر قرطبى.

۴) تفسیر فى ظلال القرآن.

 

پیام ها:

۱- کیفر زن و مرد دزد یکسان است. «السارق و السارقه»

۲- باید امنیّت جامعه را با قاطعیّت حفظ کرد. «فاقطعوا»

۳- جریمه و کیفر سنگین، بازدارنده از دزدى است. «نکالا»

۴- در قوانین کیفرى اسلام، علاوه بر تنبیه مجرم، عبرت دیگران هم مطرح است. «نکالاً»

۵ – در اجراى حدود الهى، نباید تحت تأثیر عواطف قرار گرفت. «فاقطعوا»

۶- با اینکه قطع دست از طرف قاضى وحاکم است، امّا خداوند به همه مؤمنین خطاب مى کند، «فاقطعوا ایدیهما» تا آنان زمینه اجراى حدود الهى را فراهم کنند.

۷- مالکیّت شخصى و امنیّت اجتماعى به قدرى مهم است که به خاطر آن، باید دست دزد قطع شود. «فاقطعوا»

۸ – اعمال قدرت، باید حساب شده باشد. «عزیز حکیم»

۹- فرمان قطع دست دزد، جلوه اى از عزّت و قدرت خداوند است. «فاقطعوا… عزیز حکیم»

 

تفسیر آیه ۳۹ سوره المائده:

فَمَنْ تَابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَأَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ یَتُوبُ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿۳۹﴾
پس هر که بعد از ستم‏ کردنش توبه کند و به صلاح آید خدا توبه او را مى ‏پذیرد که خدا آمرزنده مهربان است (۳۹)

نکته ها:

در اسلام، مجازات در کنار ارشاد و تربیت و رحمت است. در آیه ى قبل، کیفر سارق بیان شد، اینجا دعوت به توبه به درگاه خداى غفور و اصلاح بدى هاست که سبب مى شود تا خداوند لطفش را به بنده باز گرداند.

اگر سارق پیش از دستگیرى توبه کند و مال را پس دهد، هم در دنیا بخشیده مى شود و هم در آخرت، [۱] ولى پس از دستگیرشدن، حد اجرا مى شود ونقش توبه تنها براى قیامت است.

در حدیث آمده است: سارقى که دستش قطع شده بود، از پیامبراکرم صلى الله علیه وآله پرسید: آیا براى من راه توبه باز است؟ فرمود: آرى! تو امروز (که حدّ بر تو جارى شد،) مثل همان روزى که از مادر متولّد شدى هستى. [۲]

۱) کافى، ج ۷، ص ۲۵۰٫

۲) تفسیر المیزان.

 

پیام ها:

۱- براى انسان خطاکار، همیشه راه بازگشت و اصلاح، باز است. «فمن تاب»

۲- توبه، تنها یک ندامت درونى نیست، بلکه باید همراه با جبران مفاسد گذشته باشد. «واصلح»

۳- اگر انسان توبه کند، خداوند هم توبه او را مى پذیرد. «یتوب علیه»

۴- سرقت، ظلم به خود و جامعه و تجاوز به امنیّت جامعه است. «بعد ظلمه»

۵ – مجرمان را باید به راه خدا دعوت و امیدوار کرد. «فانّ اللّه یتوب، غفور، رحیم»

 

تفسیر آیه ۴۰ سوره المائده:

أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یُعَذِّبُ مَنْ یَشَاءُ وَیَغْفِرُ لِمَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿۴۰﴾
مگر ندانسته‏ اى که فرمانروایى آسمانها و زمین از آن خداست هر که را بخواهد عذاب مى ‏کند و هر که را بخواهد مى ‏بخشد و خدا بر هر چیزى تواناست (۴۰)

پیام ها:

۱- کسى که بر هستى حاکم است، حقّ دارد قوانین هستى را وضع کند. «السارق و السارقه… له ملک السموات…»

۲- مجرمان بدانند که راه فرارى ندارند و باید به سوى خدا بازگردند. «الم تعلم انّ اللّه له ملک السموات والارض»

۳- خداوند نیازى به توبه ى بندگان ندارد، چون همه ى هستى از آن اوست. «له ملک السماوات والارض»

۴- انسان باید در حالتى میان بیم و امید باشد. «یعذّب من یشاء و یغفر لمن یشاء»

۵ – عفو یا عذاب، هردو نمونه اى از قدرت اوست. «یعذّب…یغفر… على کلّ شى قدیر»

 

تفسیر آیه ۴۱ سوره المائده:

یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ لَا یَحْزُنْکَ الَّذِینَ یُسَارِعُونَ فِی الْکُفْرِ مِنَ الَّذِینَ قَالُوا آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِینَ هَادُوا سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِینَ لَمْ یَأْتُوکَ یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَوَاضِعِهِ یَقُولُونَ إِنْ أُوتِیتُمْ هَذَا فَخُذُوهُ وَإِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِکَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَیْئًا أُولَئِکَ الَّذِینَ لَمْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِی الدُّنْیَا خِزْیٌ وَلَهُمْ فِی الْآخِرَهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ ﴿۴۱﴾
اى پیامبر کسانى که در کفر شتاب مى ‏ورزند تو را غمگین نسازند [چه] از آنانکه با زبان خود گفتند ایمان آوردیم و حال آنکه دلهایشان ایمان نیاورده بود و [چه] از یهودیان [آنان] که [به سخنان تو] گوش مى‏ سپارند [تا بهانه‏ اى] براى تکذیب [تو بیابند] و براى گروهى دیگر که [خود] نزد تو نیامده‏ اند خبرچینى [=جاسوسى] مى کنند کلمات را از جاهاى خود دگرگون مى کنند [و] مى‏ گویند اگر این [حکم] به شما داده شد آن را بپذیرید و اگر آن به شما داده نشد پس دورى کنید و هر که را خدا بخواهد به فتنه درافکند هرگز در برابر خدا براى او از دست تو چیزى بر نمى ‏آید اینانند که خدا نخواسته دلهایشان را پاک گرداند در دنیا براى آنان رسوایى و در آخرت عذابى بزرگ خواهد بود (۴۱)

نکته ها:

از آیه استفاده مى شود که علماى یهود گروهى از یهودیان و منافقان را نزد پیامبر اسلام فرستادند و خودشان از مقابله و رویارویى دورى مى کردند «لم یأتوک» و هدفشان این بود که شاید دستورات و احکام اسلام مطابق چیزى باشد که آنان از تورات تحریف کرده اند و سفارش مى کردند اگر گفتار پیامبر اسلام مطابق حرف ما بود بگیرید وگرنه رها کنید. منافقان و هیئت اعزامى نزد حضرت آمدند و با دقّت گوش مى دادند تا بر سخنان حضرت، دروغ و شایعه اى ببندند. «سمّاعون للکذب»

 

پیام ها:

۱- انبیا نسبت به گمراهان دلسوزند. «یا ایّها الرّسول لایحزنک»

۲- کفر، میدانى دارد که گروهى در آن به سرعت پیش مى روند و هر لحظه به کفرشان اضافه مى شود. «یسارعون فى الکفر»

۳- دشمنان، در کفر و نفاق شتاب دارند، چرا مسلمانان در راه حقّ باید سستى کنند؟ «یسارعون فى الکفر»

۴- نفاق، مایه ى افزایش کفر است. «یسارعون فى الکفر من الّذین… بافواههم»

۵ – ایمان، با پذیرش قلبى است، نه اظهار زبانى. «آمنّا بأفواههم و لم تؤمن قلوبهم»

۶- ایمانى ارزش دارد که در قلب، راسخ باشد. «و لم تؤمن قلوبهم»

۷- قلب، مرکز ایمان است. «لم تؤمن قلوبهم»

۸ – منافقان ویهودیان، در کنار هم یک هدف را تعقیب مى کنند. «من الّذین قالوا آمنّا بافواههم… و من الّذین هادوا»

۹- گوش دادن مهم نیست، انگیزه ى آن مهم است. «سمّاعون للکذب»

۱۰- کفّار، عوامل نفوذى و جاسوس در میان مسلمانان دارند، مبلّغان دینى نباید همه ى شنوندگان را خوش نیّت بپندارند. «سمّاعون لقوم آخرین»

۱۱- تحریف، خیانت فرهنگى یهود است. «یحرّفون الکلم»

۱۲- گزارشگرى دور از تقوا، یکى از شغل هاى خطرناک است. «سمّاعون للکذب… یحرّفون…»

۱۳- کلمات آسمانى هر یک جایگاه مخصوص دارد. «من بعد مواضعه »

۱۴- ما باید تسلیم اوامر خدا باشیم، نه آنکه احکام الهى مطابق خواسته هاى ما باشد. «فخذوه… فأحذروا» [۱]

۱۵- گناه، انسان را از لیاقت براى هدایت مى اندازد. «و مَن یرد اللّه فتنته»

۱۶- منافقان، از شفاعت پیامبر محرومند. «فلن تملک له من اللَّه شیئاً»

۱۷- حتّى رسول اللّه براى متعصّبان لجوج و هوسباز، نقشى ندارد. «فلن تملک»

۱۸- قهر الهى بدنبال سوء رفتار انسان است. «سمّاعون للکذب… لم یرد اللّه ان یطهّر قلوبهم»

۱۹- قلب سرسخت و لجوج، از دریافت الطاف حقّ محروم است. «لم یرد اللَّه ان یطهّر قلوبهم»

۲۰- عذاب دنیا نسبت به عذاب آخرت چیزى نیست. «فى الدّنیا خزى و لهم فى الاخره عذاب عظیم»

۲۱- منافقان، هم بدبختى دنیوى دارند، هم عذاب بزرگ قیامت در انتظارشان است. «لهم فى الاخره عذاب عظیم»

۱) بعضى مردم سراغ مرجع تقلید، عالم، دادگاه و قانونى مى روند که طبق میل آنان حکم کرده باشد. آیه از این امر نهى مى کند.

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۱۱۴ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes1
نظرات و ارسال نظر