سبز قامتسه شنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 116 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۱۱۶ – آیات ۴۶ تا ۵۰ سوره المائده

تفسیر قرآن کریم صفحه 116 - آیات 46 تا 50 سوره المائده

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۱۱۶

سوره: المائده

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

 

تفسیر آیه ۴۶ سوره المائده:

وَقَفَّیْنَا عَلَى آثَارِهِمْ بِعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ التَّوْرَاهِ وَآتَیْنَاهُ الْإِنْجِیلَ فِیهِ هُدًى وَنُورٌ وَمُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ التَّوْرَاهِ وَهُدًى وَمَوْعِظَهً لِلْمُتَّقِینَ ﴿۴۶﴾
و عیسى پسر مریم را به دنبال آنان [=پیامبران دیگر] درآوردیم در حالى که تورات را که پیش از او بود تصدیق داشت و به او انجیل را عطا کردیم که در آن هدایت و نورى است و تصدیق‏ کننده تورات قبل از آن است و براى پرهیزگاران رهنمود و اندرزى است (۴۶)

نکته ها:

هم قرآن، هدایت کننده متّقین است، «هدىً للمتّقین» [۱] هم انجیل مایه ى هدایت و موعظه اهل پرواست. «هُدىً و موعظه للمتّقین»

در این آیه دو بار کلمه ى «هدىً» آمده است، یکبار هدایت براى عموم و یکبار بهره گرفتن از هدایت که مخصوص متّقین است.

کلمه ى «قفّینا» از «تقفیه»، به معناى چیزى را به دنبال چیزى آوردن است.

ممکن است معناى «مصدّقاً» این باشد که خصوصیّات شخصى حضرت عیسى علیه السلام با نشانه هایى که در تورات درباره ى او آمده، منطبق است، پس خود حضرت عیسى و نشانه ها، یکدیگر را تصدیق مى کنند.

در انجیل متّى، (فصل ۵، آیه ۱۷) آمده است: گمان نکنید که آمده ام تا تورات یا صحف انبیا را باطل سازم، بلکه تا تمام کنم.

تورات، انجیل و قرآن، هر سه «نور» به حساب آمده اند. خداوند در آیه ۱۵ این سوره، فرمود: قرآن نور است. «قد جائکم من اللّه نور» در آیه ۴۴ فرمود: تورات، نور است «انّا انزلنا التوراه فیها هدىً و نور» و در این آیه، انجیل را نور دانسته است. «آتیناه الانجیل فیه هدىً و نور»

۱) بقره، ۲٫

 

پیام ها:

۱- انبیا و کتاب هاى آنان، همه از یک سرچشمه و براى یک هدفند و یکدیگر را تصدیق مى کنند. «مصدّقاً»

۲- گرچه انبیا و کتاب هاى آسمانى براى هدایت همه مردمند، ولى تنها اهل پروا و تقوا در پرتو این نور، هدایت مى شوند. «هدىً و رحمه للمتّقین»

 

تفسیر آیه ۴۷ سوره المائده:

وَلْیَحْکُمْ أَهْلُ الْإِنْجِیلِ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِیهِ وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿۴۷﴾
و اهل انجیل باید به آنچه خدا در آن نازل کرده داورى کنند و کسانى که به آنچه خدا نازل کرده حکم نکنند آنان خود نافرمانند (۴۷)

نکته ها:

درباره کسانى که طبق قانون الهى حکم نمى کنند، در چند آیه پیاپى، تعبیر «ظالمون»، «فاسقون» و «کافرون» به کار رفته است. چون چنین کسانى، از جهت زیر پا گذاشتن قانون خدا کافرند، و به خاطر خروج از مرز مسئولیّتشان فاسقند و به علّت آنکه در حقّ متّهمین ستم مى کنند، ظالمند.

آیه ۴۴ و ۴۵ خطاب به یهود است، که چون قانون خدا را تحریف مى کنند، دین را به بهاى اندک مى فروشند و به جاى خداترسى، از مردم مى ترسند، آنان را ظالم و کافر مى شمارد، «اولئک هم الکافرون» و به حقوق افراد جامعه ظلم مى کنند. «اولئک هم الظالمون»

ولى این آیه درباره نصارى است که تنها طبق انجیل حکم نمى کردند، (نه سکوت در قصاص و نه دین فروشى،) از این رو فاسقند، چون از مرز حقّ بیرون رفته اند.

 

پیام ها:

۱- معیار شناخت حقّ و باطل در ادیان الهى، آن چیزى است که از جانب خدا نازل شده است. «ولیحکم اهل الانجیل بماانزل اللّه فیه»

۲- در انجیل قوانین حکومتى وجود دارد. «ولیحکم اهل الانجیل بماانزل اللّه فیه»

۳- هر کس به هر انگیزه اى بر اساس قانون الهى حکم نکند و یا از داورى حقّ کناره گیرى نماید فاسق است. «من لم یحکم… فاؤلئک هم الفاسقون»

 

تفسیر آیه ۴۸ سوره المائده:

وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتَابِ وَمُهَیْمِنًا عَلَیْهِ فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَکَ مِنَ الْحَقِّ لِکُلٍّ جَعَلْنَا مِنْکُمْ شِرْعَهً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّهً وَاحِدَهً وَلَکِنْ لِیَبْلُوَکُمْ فِی مَا آتَاکُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرَاتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ ﴿۴۸﴾
و ما این کتاب [=قرآن] را به حق به سوى تو فرو فرستادیم در حالى که تصدیق‏ کننده کتابهاى پیشین و حاکم بر آنهاست پس میان آنان بر وفق آنچه خدا نازل کرده حکم کن و از هواهایشان [با دور شدن] از حقى که به سوى تو آمده پیروى مکن براى هر یک از شما [امتها] شریعت و راه روشنى قرار داده‏ ایم و اگر خدا مى‏ خواست‏ شما را یک امت قرار مى‏ داد ولى [خواست] تا شما را در آنچه به شما داده است بیازماید پس در کارهاى نیک بر یکدیگر سبقت گیرید بازگشت [همه] شما به سوى خداست آنگاه در باره آنچه در آن اختلاف میکردید آگاهتان خواهد کرد (۴۸)

نکته ها:

«شرعه»، راهى است که به نهر آب منتهى شود. «منهاج»، راه روشن است. ابن عباس مى گوید: «شرعه»، احکامى است که در قرآن آمده، و «منهاج» سنّت پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله است. [۱] کلمه «مهیمن» به معناى مراقب و محافظ است.

تصدیق آسمانى بودن کتاب تورات وانجیل، به معناى ابقاى آنها براى همیشه نیست، بلکه به معناى همسویى و هماهنگى محتواى همه کتب آسمانى است. «مصدّقاً لما بین یدیه»

اصول همه ادیان یکى، ولى «شرایع» آنها متعدّد است، مثل دریایى که نهرهاى ورودى به آن متعدّد است. دین و شریعت، راهى است که ما را به حیات واقعى و انسانى مى رساند، ولى در هر زمان تنها یک شریعت پذیرفته است.

۱) مفردات راغب.

 

پیام ها:

۱- قرآن، سراسر حقّ و پیراسته از هر باطلى است. «الکتاب بالحقّ»

۲- قرآن در عصر پیامبر نیز به صورت مکتوب بوده است. «الکتاب»

۳- قرآن، حافظ اصول کتاب هاى آسمانى دیگر است. «مهیمناً علیه»

۴- مى توان میان اهل کتاب، طبق قرآن حکم کرد. «فاحکم بینهم بما انزل اللّه»

۵ – خطرى که رهبران را تهدید مى کند، پیروى از تمایلات مردم و نادیده گرفتن حقّ است. «ولا تتّبع أهواءهم»

۶- یکى از ابزار آزمایش الهى، آمدن شریعت جدید است، تا روشن شود چه کسى ایمان مى آورد وچه کسى کفر و تعصّب مى ورزد. «لکلّ جعلنا منکم شرعه… لیبلوکم»

۷- انسان در طول تاریخ به راهنمایى انبیا نیازمند بوده است. «لکلّ جعلنا منکم شرعه و منهاجاً»

۸ – به جاى سرسختى هاى منفى، و پیش از آنکه فرصت را از دست بدهیم در کارهاى خیر سبقت بجوییم. «فاستبقوا الخیرات»

۹- محور و هدف مسابقات، باید امور خیر و معنوى باشد. «فاستبقوا الخیرات»

۱۰- ایمان به معاد، عامل رفع اختلافات و سبقت در نیکى هاست. «فاستبقوا الخیرات… فینبّئکم بماکنتم فیه تختلفون»

 

تفسیر آیه ۴۹ سوره المائده:

وَأَنِ احْکُمْ بَیْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَنْ یَفْتِنُوکَ عَنْ بَعْضِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَیْکَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُصِیبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ کَثِیرًا مِنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ ﴿۴۹﴾
و میان آنان به موجب آنچه خدا نازل کرده داورى کن و از هواهایشان پیروى مکن و از آنان برحذر باش مبادا تو را در بخشى از آنچه خدا بر تو نازل کرده به فتنه دراندازند پس اگر پشت کردند بدان که خدا مى‏ خواهد آنان را فقط به [سزاى] پاره‏ اى از گناهانشان برساند و در حقیقت بسیارى از مردم نافرمانند (۴۹)

نکته ها:

مراد از فتنه در «یفتنوک»، توطئه چینى براى انحراف پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله است.

در شأن نزول آیه گفته اند: جمعى از دانشمندان یهود، به رسول خدا صلى الله علیه وآله گفتند: اگر در فلان مسأله ى اختلافى میان ما و دیگران، به نفع ما داورى کنى، ما ایمان مى آوریم و در پى ما همه ى یهود نیز ایمان خواهند آورد. این آیه نازل شد و پیامبر را از این توطئه آگاه ساخت.

 

پیام ها:

۱- داورى و قضاوت از شئون پیامبرى است. «و ان احکم بینهم»

۲- اساس قضاوت و حکومت، قانون خداست. «وان احکم بینهم بما انزل اللَّه»

۳- پیامبر اسلام علاوه بر مسلمانان، بر یهود ونصارى نیز ولایت دارد. «و ان احکم بینهم…»

۴- در مسائل مهم وحیاتى، تکرار تذکّر ضرورى است. (تنها به حکم خدا داورى کن واز هوس هاى مردم پیروى مکن» در این آیه وآیه قبل تکرار شده است)

۵ – توجّه به خواسته هاى نفسانى مردم یکى از خطرهاى بزرگ براى قاضى و حاکم است. «و لاتتّبع اهواءهم»

۶- هشدارهاى الهى، عامل مصونیّت و عصمت انبیاست. «واحذرهم»

۷- مراقب نفوذ فرهنگى دشمنان باشیم. «واحذرهم أن یفتنوک»

۸ – وقتى رسول خدا صلى الله علیه وآله باید از توطئه هاى کفّار در بیم باشد، تکلیف دیگران روشن است. «واحذرهم أن یفتنوک»

۹- حتّى دست برداشتن از بعضى احکام الهى نشانه ى پیروى از هوسهاى مردم است. «أن یفتنوک عن بعض…»

۱۰- مخالفان هم بعضى از دستورهاى الهى را مى پسندند. خطر اعراض و تحریف در بعضى احکام است. «عن بعض ما انزل اللّه»

۱۱- باید طبق وحى داورى کنیم، گرچه احتمال اِعراض مردم را بدهیم. «وان احکم بینهم بما انزل اللَّه… فان تولّوا»

۱۲- هدف وسیله را توجیه نمى کند. نباید به خاطر مسلمان شدن گروهى، از داورى و قضاوت ناروا کمک گرفت. (با توجّه به شأن نزول)

۱۳- هشدارهاى تند همچون «لا تتّبع، احذرهم، یفتنوک …» نشان صداقت پیامبرصلى الله علیه وآله در ابلاغ وحى الهى است وگرنه کسى به خودش این همه تند خطاب نمى کند.

۱۴- روى گردانى از داورى پیامبر، عامل سقوط و سبب عذاب الهى است. «ان یصیبهم ببعض ذنوبهم»

۱۵- ریشه ى اعراض کافران فسق است، وگرنه در آیین الهى نقصى نیست. «فان تولّوا فاعلم… لفاسقون»

 

تفسیر آیه ۵۰ سوره المائده:

أَفَحُکْمَ الْجَاهِلِیَّهِ یَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْمًا لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ ﴿۵۰﴾
آیا خواستار حکم جاهلیت‏اند و براى مردمى که یقین دارند داورى چه کسى از خدا بهتر است (۵۰)

نکته ها:

بهترین قانون، آن است که قانون گذار شرایط زیر را داشته باشد:

* از تمام اسرار هستى و انسان، در حال و آینده آگاه باشد.

* هیچ هدف انتفاعى نداشته باشد.

* هیچ لغزش عمدى و سهوى نداشته باشد.

* از هیچ قدرتى نترسد.

* خیر خواه همه باشد.

این شرایط، تنها در خداوند متعال وجود دارد، لذا قرآن مى فرماید: «مَن أحسن من اللّه حکماً» و هر قانون بشرى که خلاف حکم خدا باشد، جاهلانه است. «أفحکم الجاهلیّه» (چون این قانون ها غالباً بر اساس هوا و هوس، ترس، طمع، جهل، خطا وخیال و محدودیّت علمى وضع شده است)

 

پیام ها:

۱- بعضى از مردم (مشرکان، اهل کتاب) خواستار داورى پیامبر بر اساس قوانین جاهلیّت بودند. «افحکم الجاهلیّه یبغون»

۲- فسق و گناه، انسان را به سوى فرهنگ جاهلى سوق مى دهد. «وانّ کثیراً من النّاس لفاسقون… افحکم الجاهلیّه»

۳- آنان که با داشتن احکام الهى از آن روى مى گردانند و سراغ قوانین بشرى مى روند، در مسیر جاهلیّت گام برمى دارند. «فان تولّوا… أفحکم الجاهلیّه یبغون»

۴- زمان جاهلیّت، مخصوص یک دوران نیست، هرگاه که مردم از خدا جدا شوند، دوران جاهلیّت است. «افحکم الجاهلیّه…»

۵ – عقل و وجدان بهترین داور و دادگاه است. «و مَن احسن من اللّه حکماً»

۶- آنان که تنها چشم به قوانین بشرى دوخته اند و آن را راه کمال مى دانند، در ایمان و یقین خود شک کنند. «لقوم یوقنون»

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۱۱۶ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر