سبز قامتشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 118 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۱۱۸ – آیات ۵۸ تا ۶۴ سوره المائده

تفسیر قرآن کریم صفحه 118 - آیات 58 تا 64 سوره المائده

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۱۱۸

سوره: المائده

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

 

تفسیر آیه ۵۸ سوره المائده:

وَإِذَا نَادَیْتُمْ إِلَى الصَّلَاهِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا یَعْقِلُونَ ﴿۵۸﴾
و هنگامى که [به وسیله اذان مردم را] به نماز مى‏ خوانید آن را به مسخره و بازى مى‏ گیرند زیرا آنان مردمى‏ اند که نمى‏ اندیشند (۵۸)

نکته ها:

در شأن نزول آیه ى فوق آمده است که جمعى از یهود و بعضى از نصارى، صداى مؤذّن را که مى شنیدند و یا قیام مسلمانان را به نماز مى دیدند، شروع به مسخره و استهزاى آنان مى کردند. [۱]

۱) تفسیر نمونه.

 

پیام ها:

۱- از رابطه و دوستى با کسانى که اذان (وشعائر دینى) را مسخره مى کنند بپرهیزید. «لاتتّخذوا… و اذا نادیتم…»

۲- نماز، چهره و مظهر دین است. (در آیه قبل، استهزاى دین مطرح شد و در این آیه استهزاى نماز، یعنى نماز سیماى دین است) «اتّخذوا دینکم هزواً… و اذا نادیتم الى الصلوه اتّخذوها هزوا»

۳- براى نماز، باید ندا سر داد تا همه جمع شوند.«نادیتم» (نماز باید علنى باشد)

۴- در جامعه ى اسلامى، باید براى نماز، فریاد زد و تبلیغ کرد و هیچ کس نباید مانع آن گردد. «نادیتم الى الصلوه»

۵ – شیوه ى عاقلان، برخورد منطقى است ولى بى خردان، اهل استهزا هستند. «ذلک بانّهم قوم لا یعقلون»

 

تفسیر آیه ۵۹ سوره المائده:

قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ هَلْ تَنْقِمُونَ مِنَّا إِلَّا أَنْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَیْنَا وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلُ وَأَنَّ أَکْثَرَکُمْ فَاسِقُونَ ﴿۵۹﴾
بگو اى اهل کتاب آیا جز این بر ما عیب مى‏ گیرید که ما به خدا و به آنچه به سوى ما نازل شده و به آنچه پیش از این فرود آمده است ایمان آورده‏ ایم و اینکه بیشتر شما فاسقید (۵۹)

نکته ها:

«تنقمون» از ماده «نقمت»، به معناى انکار چیزى است؛ با زبان باشد یا به وسیله ى قهر و کیفر و برخورد. [۱]

اهل کتاب به مضامین تورات وانجیل وفادار نماندند، لذا شایستگى آن را ندارند که کتب آسمانى به آنها انتساب داده شود.«و مانرل من قبل»

۱) مفردات راغب.

 

پیام ها:

۱- با مخالفان هم باید جدالى نیکو داشت. استدلال آمیخته با سؤال هاى عاطفى. «هل تنقمون منّا»

۲- دشمنى دشمنان با مؤمنان، فقط به خاطر ایمان آنهاست. «هل تنقمون منّا الاّ ان آمنّا باللّه»

۳- ایمان مسلمانان به تمامى کتب آسمانى، از عوامل کینه و عداوت اهل کتاب با آنان است. «هل تنقمون منّا الا ّ ان آمنّا باللّه و انزل الینا و مانزل من قبل»

۴- دشمنى اهل کتاب با مسلمانان، تاریخى وبا سابقه است. «هل تنقمون منّا»

۵ – در برابر سختگیرى هاى دشمن، عدالت و انصاف را از کف ندهیم و همه را یکسان و فاسق مپنداریم. «اکثرکم فاسقون»

۶- انکار حقّ و آزار پیروان حقّ، فسق است. «فاسقون»

 

تفسیر آیه ۶۰ سوره المائده:

قُلْ هَلْ أُنَبِّئُکُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذَلِکَ مَثُوبَهً عِنْدَ اللَّهِ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَغَضِبَ عَلَیْهِ وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَهَ وَالْخَنَازِیرَ وَعَبَدَ الطَّاغُوتَ أُولَئِکَ شَرٌّ مَکَانًا وَأَضَلُّ عَنْ سَوَاءِ السَّبِیلِ ﴿۶۰﴾
بگو آیا شما را به بدتر از [صاحبان] این کیفر در پیشگاه خدا خبر دهم همانان که خدا لعنتشان کرده و بر آنان خشم گرفته و از آنان بوزینگان و خوکان پدید آورده و آنانکه طاغوت را پرستش کرده‏ اند اینانند که از نظر منزلت بدتر و از راه راست گمراه‏ ترند (۶۰)

نکته ها:

«مَثُوبه» و«ثواب» در اصل به معناى رجوع و بازگشت به حالت اوّل است و به هرگونه سرنوشت یا جزا نیز گفته مى شود، ولى غالباً در مورد پاداشهاى نیک به کار مى رود. [۱]

آنان که دین و اسلام و نماز مسلمانان را مسخره مى کنند و مسلمین را به خاطر ایمانشان مى آزارند، چرا به گذشته تاریک و ننگین خود نگاه نمى کنند که با قهر الهى مسخ شدند و رسوا گشتند. گرچه یهودِ زمان پیامبر، به صورت خوک و میمون نبودند، ولى چون بنى اسرائیل خود را قوم واحد و داراى هویّت جمعى مى دانستند و افتخارات گذشته را به خود نسبت مى دادند، بیان رسوایى هاى پیشین، غرور آنان را مى شکند.

بسیارى از مفسّران معتقدند، یهودیانى که با حیله هاى شرعى قداست روز شنبه را شکستند، به میمون تبدیل شدند و مسیحیانى که مائده آسمانى عیسى را منکر شدند، به خوک تبدیل گشتند. [۲]

۱) تفسیر نمونه.

۲) تفسیر راهنما.

 

پیام ها:

۱- کیفرهاى الهى عادلانه است و اگر گروهى به میمون و خوک تبدیل مى شوند سزاى عملکردشان است. «مثوبهً»

۲- اطاعت کنندگان از طاغوت، هم ردیف مسخ شدگانند. «و جعل منهم القرده و الخنازیر و عبد الطاغوت»

۳- بیان سرنوشت شوم بدکاران تاریخ یکى از روش هاى ارشاد و تبلیغ قرآن است. «جعل منهم…»

۴- حرمت شکن، حرمت ندارد. «اولئک شرّ مکاناً و اضّل…»

۵ – عقوبت سنگین براى انحراف سنگین است. «بشرٍّ من ذلک مثوبه… اضلّ عن سواء السبیل»

 

تفسیر آیه ۶۱ سوره المائده:

وَإِذَا جَاءُوکُمْ قَالُوا آمَنَّا وَقَدْ دَخَلُوا بِالْکُفْرِ وَهُمْ قَدْ خَرَجُوا بِهِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا کَانُوا یَکْتُمُونَ ﴿۶۱﴾
و چون نزد شما مى ‏آیند مى‏ گویند ایمان آوردیم در حالى که با کفر وارد شده و قطعا با همان [کفر] بیرون رفته‏ اند و خدا به آنچه پنهان مى‏ داشتند داناتر است (۶۱)

پیام ها:

۱- اظهار ایمان افراد، شما را فریب ندهد. «قالوا آمنّا… واللَّه اعلم» اظهار ایمان با زبان، نشانه ى رسوخ ایمان در قلب نیست.

۲- خداوند، از خود انسان ها هم به ضمیرشان آگاه تر است. «اللّه أعلم»

۳- کسانى که منافقانه اظهار ایمان مى کنند، بدانند که خداوند از درون آنان آگاه است. «قالوا آمنّا و قد دخلوا بالکفر… واللَّه اعلم…»

 

تفسیر آیه ۶۲ سوره المائده:

وَتَرَى کَثِیرًا مِنْهُمْ یُسَارِعُونَ فِی الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَأَکْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿۶۲﴾
و بسیارى از آنان را مى ‏بینى که در گناه و تعدى و حرامخوارى خود شتاب مى کنند واقعا چه اعمال بدى انجام مى‏ دادند (۶۲)

نکته ها:

در آیه ى گذشته، سخن از روحیّه ى کفر ونفاق اهل کتاب بود، در اینجا بیان فسادهاى اخلاقى و اجتماعى و اقتصادى آنان است.

«سُحت» در اصل به معناى جدا کردن پوست و نیز به معناى شدّت گرسنگى است، سپس به هر مال نامشروع مخصوصاً رشوه گفته شده است، زیرا این گونه اموال، صفا و طراوت و برکت را از اجتماع انسانى مى برد. همان طور که کندن پوستِ درخت باعث پژمردگى یا خشکیدن آن مى گردد. بنابراین «سُحت» معناى وسیعى دارد و اگر در بعضى روایات مصداق خاصّى از آن ذکر شده، دلیل اختصاص نیست. [۱]

۱) تفسیر نمونه.

 

پیام ها:

۱- در انتقاد از منحرفان، باید انصاف داشت. «کثیراً منهم» (نه تمام آنها)

۲- سیماى جامعه اسلامى، سبقت در خیرات است، «یسارعون فى الخیرات» [۱] ولى سیماى جامعه کفر و نفاق، سبقت در فساد است. «یسارعون فى الاثم والعدوان»

۳- بدتر از فساد اخلاقى «اثم» و فساد اجتماعى «عدوان» و فساد ادارى «سُحت»، عادت به فساد و سرعت در آن است. «یسارعون فى الاثم…» («یسارعون»، دلالت بر استمرار دارد)

۴- چه بسا مدّعیان ایمان که به گناه، تجاوز و حرام خوارى شتاب مى کنند. «ترى … یسارعون…»

۵ – بدتر از آلودگى به گناه، غرق شدن در گناه است. «فى الاثم»

۶- با اینکه تجاوز و عدوان و حرام خوارى از نمونه هاى اثم و گناه است، ولى نام این دو به خاطر اهمیّت و خطر و یا به خاطر شیوع در میان اهل کتاب، جداگانه آورده شده است. «یسارعون فى الاثم و العدوان و اکلهم السّحت»

۱) مؤمنون، ۶۱٫

 

تفسیر آیه ۶۳ سوره المائده:

لَوْلَا یَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَالْأَحْبَارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَأَکْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا کَانُوا یَصْنَعُونَ ﴿۶۳﴾
چرا الهیون و دانشمندان آنان را از گفتار گناه[آلود] و حرامخوارگی‏شان باز نمى دارند راستى چه بد است آنچه انجام مى‏ دادند (۶۳)

نکته ها:

حضرت على علیه السلام در اواخر خطبه «قاصعه» [۱] مى فرماید: خداوند اقوام پیشین را مورد لعن قرار نداد مگر بخاطر ترک امر به معروف و نهى از منکر. خداوند عوام را به خاطر ارتکاب معاصى ودانشمندان را به خاطر ترک نهى از منکر لعنت کرد.

منظور از «ربّانیون» علماى مسیحى و منظور از «احبار» علماى یهود است.

امام حسین علیه السلام ذیل این آیه فرمود: دلیل سکوت علما و رها کردن امر به معروف و نهى از منکر، یا طمع به منافع ستمگران است و یا ترس از آنان «رغبه فیما کانوا ینالون منهم او رهبه مما یحذرون» [۲]

آیه ى قبل درباره گناهکاران، جمله ى «ما کانوا یعملون» را آورد، ولى اینجا درباره ى سکوت علما جمله ى «ما کانوایصنعون» را بکار مى برد. مرحوم فیض کاشانى مى گوید: فرق میان «یعملون» و «یصنعون» این است که صانع، کسى است که با تجربه و زبر دستى کارآزموده شده و کار براى او به صورت خصلت و ملکه در آمده باشد.

۱) نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲٫

۲) تفسیر راهنما وبحار، ج ۱۰۰، ص ۷۹٫

 

پیام  ها:

۱- مسئولیّت امر به معروف و نهى از منکر، در درجه اوّل متوجّه علماست. «لولاینهاهم الربانیون…»

۲- سکوت و بى تفاوتى علما، زمینه ى ترویج فساد است. «ترى … یسارعون فى الاثم… لولا ینهاهم…»

۳- علما باید قدرت داشته باشند تا بتوانند علاوه بر موعظه و دعوت، جلوى مفاسد را بگیرند. «لولا ینهاهم»

۴- اگر نهى از منکر، جلوى گناه را نگیرد، لااقل جلوى سرعت آن را مى گیرد. «یسارعون فى الاثم… لولا ینهاهم»

۵ – علماى اهل کتاب، حتّى به حداقل وظیفه هم عمل نکردند. (در آیه قبل، اثم و عدوان و حرام خوارى، به عنوان گناه آنان شمرده شد. در اینجا کلمه عدوان نیامده، شاید اشاره باشد به اینکه اگر علماى اهل کتاب، قدرت جلوگیرى از عدوان را ندارند، چرا جلوى اثم و سحت را نگرفتند)؟!

۶- زیبایى علم، در اظهار آن و زشتى اش در سکوت و کتمان است. «لبئس ما کانوا یصنعون»

۷- سکوت عالم، بدتر از گناه خلافکار است. «لبئس ما کانوا یصنعون»

۸ – تظاهر به گناه، کثرت گناهکار، سرعت در گناه، تنوّع در گناه و… هیچ یک دلیل بر سکوت علما نیست. «ترى کثیراً منهم یسارعون فى الاثم و… لولا ینهاهم» (کلمه «تَرى » رمز تظاهر به گناه، کلمه «کثیر» رمز جمعیّت زیاد، کلمه «یسارعون» رمز سرعت در گناه و کلمه «اثم»، «عدوان» و «سُحت»، رمز تنوع گناه است)

 

تفسیر آیه ۶۴ سوره المائده:

وَقَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَهٌ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ یُنْفِقُ کَیْفَ یَشَاءُ وَلَیَزِیدَنَّ کَثِیرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ طُغْیَانًا وَکُفْرًا وَأَلْقَیْنَا بَیْنَهُمُ الْعَدَاوَهَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ کُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ ﴿۶۴﴾
و یهود گفتند دست ‏خدا بسته است دستهاى خودشان بسته باد و به [سزاى ] آنچه گفتند از رحمت‏ خدا دور شوند بلکه هر دو دست او گشاده است هر گونه بخواهد مى ‏بخشد و قطعا آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو فرود آمده بر طغیان و کفر بسیارى از ایشان خواهد افزود و تا روز قیامت میانشان دشمنى و کینه افکندیم هر بار که آتشى براى پیکار برافروختند خدا آن را خاموش ساخت و در زمین براى فساد مى ‏کوشند و خدا مفسدان را دوست نمى دارد (۶۴)

نکته ها:

آیه قبل، اشاره به سخنان خلاف و نامربوط یهود «و قولهم الاثم» و جلوگیرى نکردن علما از آنها بود، «لولا ینهاهم…» در این آیه نمونه اى بیان شده که یهود مى گفتند: دست خدا بسته است ودیگر نمى تواند به ما قدرت وشوکت بدهد، آن گونه که در گذشته قدرت داشتیم.

در روایات آمده است که این آیه، عقیده ى یهود را نسبت به قضا و قدر و سرنوشت بیان مى کند. چون یهود مى پنداشتند در آغاز آفرینش دست خدا باز بود، امّا پس از آنکه همه چیز را آفرید، دست او بسته شد.

امام صادق علیه السلام در توضیح این آیه فرمود: عقیده ى یهود این بود که خداوند بعد از آفرینش، از تدبیر امور کناره گیرى کرده است و چیزى را کم یا زیاد نمى کند. »قد فرغ من الامر فلایزید و لاینقص». [۱]

در زبان عربى کلمه ى «یَد» و در فارسى کلمه ى «دست»، کنایه از قدرت و نفوذ است. مثلاً مى گوییم: فلانى در منطقه یا اداره دست دارد. دست فلانى قطع شد. دست ما به فلانى نمى رسد. در روایات هم آمده است که اولیاى خدا دست خدایند. یعنى واسطه لطف او نسبت به مردمند.

امام باقرعلیه السلام درباره ى «کلمّا اوقدوا ناراً…» فرمودند: هرگاه جبّارى بخواهد آل محمّدعلیهم السلام را نابود کند، خداوند او را درهم مى شکند. [۲]

به گفته علامه طباطبایى: هرگاه فقر، گرسنگى و قحطى پیش مى آمد، یا آیات قرض دادن به خداوند نازل مى شد، مى گفتند: این قحطى و این سفارش به قرض الحسنه، نشانه ى بسته بودن دست خداست.

۱) تفسیر نورالثقلین و توحید صدوق، ص ۱۶۷٫

۲) تفسیر عیّاشى.

 

پیام ها:

۱- رضایت به گناه دیگران، شرکت در آن است. «قالت الیهود» (گرچه بعضى از یهود، نسبتِ دست بسته بودن به خدا مى دادند، ولى چون دیگران هم راضى بودند، این تفکّر انحرافى به همه نسبت داده شده است.)

۲- بى لیاقتى و نااهلى خود را توجیه نکنیم. (شیطان، تکبّر خود را به اغواى الهى نسبت داد). «ربّ بما أغویتنى …» [۱] ، یهود هم محرومیّت هاى خود را با بخیل بودن خدا توجیه مى کردند. «ید اللّه مغلوله»

۳- پاسخِ شبهه را باید قوى تر از شبهه داد. «ید اللّه مغلوله، یداه مبسوطتان» (آنان گفتند: دست خدا بسته است. آیه مى فرماید: بلکه هر دو دست خدا باز است، یعنى کمال قدرت دارد)

۴- توبیخ باید مناسب با عمل باشد. «ید اللّه مغلوله، غلّت أیدیهم»

۵ – همان گونه که قرآن براى افراد متّقى، نور و هدایت است، براى افراد لجوج، طغیان و کفر مى آورد. «ولیزیدنّ… طغیاناً و کفرا»

۶- طغیان و کفر، زمینه ساز دشمنى و کینه است. «وألقینا بینهم العداوه…»

۷- یهودیان، همواره فتنه مى کنند، ولى شکست مى خورند. «کلّما أوقدوا ناراً للحرب أطفأها اللَّه»

۸ – هم القاى کینه و دشمنى به عنوان کیفر از جانب خداست، هم خاموش ساختن آتش جنگ از اوست. «ألقینا، أطفأها اللَّه»

۹- دست یابى به محبّت یا قهر الهى، در اثر عملکرد ماست. «واللَّه لایحبّ المفسدین»

۲) حجر، ۳۹٫

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۱۱۸ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes1
نظرات و ارسال نظر