سبز قامتیکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 119 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۱۱۹ – آیات ۶۵ تا ۷۰ سوره المائده

تفسیر قرآن کریم صفحه 119 - آیات 65 تا 70 سوره المائده

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۱۱۹

سوره: المائده

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

 

تفسیر آیه ۶۵ سوره المائده:

وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْکِتَابِ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَکَفَّرْنَا عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَلَأَدْخَلْنَاهُمْ جَنَّاتِ النَّعِیمِ ﴿۶۵﴾
و اگر اهل کتاب ایمان آورده و پرهیزگارى کرده بودند قطعا گناهانشان را مى‏ زدودیم و آنان را به بوستانهاى پر نعمت درمى ‏آوردیم (۶۵)

پیام ها:

۱- اهل کتاب در عصر پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله مردمى بى ایمان و بى تقوى بودند. «و لو انّ اهل الکتاب آمنوا و اتّقوا»

۲- ایمان و تقوا، کیفر انحراف هاست و مسائل قبلى را محو مى کند. «لکفّرنا» (در حدیث آمده است: «الاسلام یَجُبّ ماقبله») [۱]

۳- ایمان منهاى تقوا، کارساز نیست. «آمنوا واتّقوا»

۴- براى دریافت الطاف الهى، باید ابتدا از گناهان پاک شد. «کفّرنا، أدخلنا»

۵ – خداوند، علاوه بر عفو، لطف هم دارد. «کفّرنا، ادخلنا»

۱) بحار، ج ۶، ص ۲۲٫

 

تفسیر آیه ۶۶ سوره المائده:

وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاهَ وَالْإِنْجِیلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّهٌ مُقْتَصِدَهٌ وَکَثِیرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا یَعْمَلُونَ ﴿۶۶﴾
و اگر آنان به تورات و انجیل و آنچه از جانب پروردگارشان به سویشان نازل شده است عمل میکردند قطعا از بالاى سرشان [برکات آسمانى] و از زیر پاهایشان [برکات زمینى] برخوردار مى ‏شدند از میان آنان گروهى میانه‏ رو هستند و بسیارى از ایشان بد رفتار مى کنند (۶۶)

نکته ها:

در آیه ى قبل، نقش ایمان در سعادت معنوى و اخروى مطرح بود، در این آیه نقش آن در سعادت دنیوى و رفاه اقتصادى بیان شده است.

اگر پیروان کتب آسمانى دیگر در برابر قرآن تسلیم مى شدند و تسلیم در مقابل قرآن را تسلیم نژاد بنى اسرائیل در برابر نژاد عرب نمى پنداشتند و مى دانستند که اصول تعالیم انبیا یکى است و ایمان به آنچه پس از تورات و انجیل نازل شده، راه یافتن به کلاس بالاتر است نه باطل ساختن دستورهاى پیشین، در این صورت، علاوه بر بهره هاى اخروى در قیامت، در همین دنیا نیز انواع نعمت ها به سویشان سرازیر مى شد.

در آیه ى قبل، از عقیده ى یهود در مورد بسته بودن دست خدا صحبت شد، در این آیه مى فرماید: شما به کتاب هاى آسمانى روى آورید، سپس قضاوت کنید که دست خدا بسته است یا نه. اگر عظمت شما به ذلّت تبدیل شده، به خاطر کفر و پشت کردن شما به دستورهاى آسمانى است، نه به خاطر عجز و دست بسته بودن خداوند.

آیه ۹۶ سوره ى اعراف نیز مشابه این آیه است: «و لو انّ اهل القُرى آمنوا و اتّقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض» و اگر ساکنان آبادى ها ایمان آورند و تقوا پیشه کنند، همانا درهاى برکات آسمان و زمین را بر آنها مى گشاییم.

سؤال: آیا به پا داشتن کتب آسمانى، سبب توسعه ى رزق است؟

پاسخ: یا خداوند به خاطر پاداش، رزق و روزى را توسعه مى دهد یا در خود کتب آسمانى راه هاى طبیعى توسعه ى رزق آمده است که اگر آنان کتاب آسمانى را بر پا دارند به آن راه ها دست خواهند یافت.

پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله فرمود: یهود ۷۱ فرقه و نصارى ۷۲ فرقه مى شوند که تنها یک فرقه آنان بهشتى هستند، هرگاه حضرت على علیه السلام این حدیث را از رسول اکرم صلى الله علیه وآله نقل مى فرمود، این آیه را نیز تلاوت مى کردند. [۱]

۱) تفسیر نورالثقلین.

 

پیام ها:

۱- اهل کتاب، به همه ى کتب آسمانى ایمان ندارند. «و لو انّهم» (کلمه «لو» براى امتناع است)

۲- کتب آسمانى (تحریف نشده)، قانون اساسى و محور و راهنماى همه حرکت هاست و مانند پرچم باید همواره برپا داشته شود. «اقاموا»

۳- براى دعوت دیگران به اسلام، به اعتقادات و مقدّسات صحیح آنان لطمه نزنیم. «اقاموا التوراه …»

۴- تنها تلاوت کتاب آسمانى کافى نیست، اقامه ى آن نیز لازم است. «أقاموا التوراه و الانجیل»

۵ – همه ى کتب آسمانى، محترم است. «اقاموا التوراه والانجیل و ما انزل الیهم»

۶- قرآن، براى همه ى امّت هاست، نه فقط مسلمانان. «ما انزل الیهم من ربّهم»

۷- اسلام، به رفاه مردم نیز توجّه دارد. «لأکلوا»

۸ – توجّه به دستورهاى دینى، زندگى مادى را هم سروسامان مى دهد. «لو انّهم… لأکلوا…»

۹- در نظام هستى، ایمان افراد، در حاصلخیزى زمین و بارش باران و رشد کشاورزى و محصولات، نقش دارد. [۱] «اقاموا التوراه… لاکلوا»

۱۰- جامعه ى فاسد، انسان را مجبور به فساد نمى کند. در میان انبوه بدکاران، گروهى هم معتدلند. «منهم اُمّه مقتصده»

۱۱- در اقامه ى کتب آسمانى، اعتدال لازم است، نه افراط وتفریط. «مقتصده»

۱۲- هیچ گاه همه ى افراد یک مجموعه، نژاد، منطقه و مذهب را تخطئه نکنیم. «منهم اُمّه مقتصده»

۱۳- کثرت جمعیّت، نشانه ى حقّانیّت نیست. «کثیر منهم ساء مایعملون»

۱) تفسیر المیزان.

 

تفسیر آیه ۶۷ سوره المائده:

یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ ﴿۶۷﴾
اى پیامبر آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده ابلاغ کن و اگر نکنى پیامش را نرسانده‏ اى و خدا تو را از [گزند] مردم نگاه مى دارد آرى خدا گروه کافران را هدایت نمى ‏کند (۶۷)

نکته ها:

این آیه به دلایلى که خواهد آمد مربوط به جانشینى حضرت على علیه السلام و نصب او به ولایت در غدیر خم به هنگام برگشت پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله از سفر حج در سال دهم هجرى است. جالب اینکه این آیه در میان دو آیه اى قرار گرفته که مربوط به اقامه کتاب آسمانى است و شاید اشاره به این باشد که میان رهبر معصوم و اقامه ى کتاب آسمانى، پیوند محکمى برقرار است. آرى، امام است که مى تواند کتاب آسمانى را به پا دارد و این کتاب خداست که مى تواند امام واقعى را معرّفى کند.

همه ى مفسّران شیعه به اتکاى روایات اهل بیت علیهم السلام و نیز بعضى از مفسّران اهل سنت به عنوان یکى از مصادیق، آیه را مربوط به نصب حضرت على علیه السلام در غدیر خم به ولایت و امامت دانسته اند. [۱] جالب آنکه صاحب تفسیر المنار از مسند احمد و ترمذى و نسائى و ابن ماجه، حدیثِ «مَن کنتُ مولاه فعلىّ مولاه» را با سند صحیح و موثّق بیان کرده است و سپس با دو جمله به خیال خود در آن تشکیک نموده است: اوّل اینکه مراد از ولایت، دوستى است. (غافل از آنکه دوستى نیاز به بیعت گرفتن و تبریک گفتن و آن همه تشریفات در غدیر خم نداشت) دوّم آنکه اگر حضرت على علیه السلام امام و رهبر بعد از رسول اکرم صلى الله علیه وآله بود، چرا فریاد نزد و ماجراى نصب خود را در غدیر نگفت؟! (غافل از آنکه در سراسر نهج البلاغه و کلمات حضرت على علیه السلام ناله ها و فریادها مطرح است، ولى صاحب المنار گویا آن ناله ها و فریادها را نشنیده است. [۲]

در تمام قرآن تنها در این آیه است که پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله نسبت به کتمان پیام، تهدید شده که اگر نگویى، تمام آنچه را که در ۲۳ سال رسالت گفته اى هدر مى رود. پس باید دید چه پیام مهمى است که این گونه بیان مى شود؟

پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله به حضرت على علیه السلام فرمود: «لو لم ابلغ ما اُمرت به من ولایتک لحبط عملى» اگر آنچه درباره ولایت تو است به مردم نرسانم تمام اعمال من محو مى شود. [۳]

در این آیه چند نکته است که جهت گیرى محتوایى آن را روشن مى کند:

۱- سوره مائده، در اواخر عمر شریف پیامبر نازل شده است.

۲- در این آیه، بجاى «یا أیّها النّبى»، تعبیر «یا أیّها الرّسول» آمده است، که نشانه ى یک رسالت مهم است.

۳- به جاى فرمان «أبلغ»، فرمان «بَلّغ» آمده که نشانه ى ابلاغ قطعى ورسمى ومهم است.

۴- پیامبر نسبت به نرساندن یک پیام مهم تهدید شده که اگر نگوید، همه ى زحماتش به هدر مى رود.

۵ – رسول خداصلى الله علیه وآله از عواقب کارى هراس دارد که خداوند او را دلدارى مى دهد که ما تو را از شر مردم نگه مى داریم.

۶- پیامبر، از جان خود نمى ترسد. زیرا در روزگار تنهایى که با بت ها مبارزه مى کرد و در جنگ ها که با مشرکین درگیرى نظامى داشت، از خطرها نمى ترسید. (در حالى که سنگباران مى شد، و یارانش شکنجه مى شدند، حالا در اواخر عمر و در میان این همه یار بترسد؟!)

۷- در آیه، پیامى است که به لحاظ اهمیّت، با همه پیام هاى دوران نبوّت و رسالت، برابر است که اگر این پیام به مردم نرسد، گویا همه ى پیام ها محو مى شود.

۸ – محتواى پیام، باید مسأله اى اساسى باشد، وگرنه در مسائل جزئى و فردى، این همه تهدید و دلدارى لازم نیست.

۹- پیام آیه، مربوط به توحید و نبوّت و معاد نیست، چون این اصول، در روزهاى اوّل بعثت در مکّه بیان شده و نیازى به این همه سفارش در اواخر عمر آن حضرت ندارد.

۱۰- پیام آیه، مربوط به نماز، روزه، حج، زکات، خمس وجهاد هم نیست، چون اینها در طول ۲۳ سال دعوت پیامبر بیان شده و مردم نیز به آن عمل کرده اند و هراسى در کار نبوده است.

پس، محتواى این پیام مهم که در اواخر عمر شریف پیامبرصلى الله علیه وآله نازل شده چیست؟

روایات بسیارى از شیعه و سنّى، ما را از تحیّر نجات داده و راه را نشان مى دهد. روایات مى گوید: آیه مربوط به هجدهم ذیحجه سال دهم هجرى در سفر حجهالوداع پیامبر اسلام است، که آن حضرت در بازگشت به سوى مدینه، در مکانى به نام «غدیر خم» به امر الهى فرمان توقّف داد و همه در این منطقه جمع شدند. مکانى که هم آب و درخت داشت و در گرماى حجاز، کارساز بود و هم محلّ جداشدن کاروان هاى زائران مکّه بود و اهل یمن، عراق، شام، مدینه و حبشه از هم جدا مى شدند.

در آنجا، پیامبر خدا در میان انبوه یاران، بر فراز منبرى از جهاز شتران قرار گرفت و خطبه اى طولانى خواند. ابتداى خطبه، توحید، نبوّت و معاد بود که تازگى نداشت. سخن تازه از آنجا بود که پیامبر، خبر از رحلت خود داد و نظر مسلمانان را نسبت به خود جویا شد. همه نسبت به کرامت و عظمت و خدمت و رسالت او در حد اعلا اقرار کردند. وقتى مطمئن شد که صدایش به همه ى مردم، در چهار طرف مى رسد، پیام مهم خود را نسبت به آینده بیان کرد. و فرمود: «من کنت مولاه فعلىّ مولاه» هر که من مولاى اویم، این علىّ مولاى اوست و بدین وسیله جانشینى حضرت على علیه السلام را براى پس از خود به صراحت اعلام داشت. امّا پس از وفاتش، وقتى حضرت زهراعلیها السلام به در خانه هاى مردم مى رفت و مى گفت: مگر نبودید و نشنیدید که رسول خدا در غدیر خم چه فرمود؟ مى گفتند: ما در غدیر خم، در فاصله دورى بودیم و صداى پیامبر را نمى شنیدیم!! اللّه اکبر از کتمان، از ترس، از بى وفایى و از دروغ گفتن به دختر پیامبر خدا.

آرى، مردم با دو شاهد، حقّ خود را مى گیرند، ولى حضرت على علیه السلام با وجود ده ها هزار شاهد، نتوانست حقّ خود را بگیرد. امان از حبّ دنیا، حسادت و کینه هاى بدر و خیبر و حنین که نسبت به حضرت علىّ علیه السلام در دل داشتند.

امام باقرعلیه السلام فرمودند: «بُنى الاسلام على خمس على الصلاه و الزّکاه و الصوم و الحج و الولایه و لم یناد بشى ء کما نودى بالولایه فاخذ النّاس باربع و ترکوا هذه»، اسلام بر پنج چیز استوار است: بر نماز، زکات، روزه، زکات و ولایت اهل بیت و چیزى به اندازه ى ولایت مورد توجّه نبود، امّا مردم چهارتاى آن را پذیرفتند و ولایت را ترک کردند! [۴]

امام رضاعلیه السلام فرمود: بعد از نزول این آیه که خداوند ضامن حفظ رسول اکرم صلى الله علیه وآله شد، «واللَّه یعصمک من النّاس» پیامبر هر نوع تقیّه را از خود دور کرد. [۵]

۱) تفاسیر کبیر فخررازى و المنار.

۲) این سطرها را در شب شهادت حضرت على علیه السلام، نیمه شب ۲۱ ماه رمضان ۱۳۸۰ نوشتم.

۳) تفسیر نورالثقلین وامالى صدوق،ص ۴۰۰٫

۴) کافى، ج ۲، ص ۱۸٫

۵) تفسیر نورالثقلین و عیون اخبارالرضا، ج ۲، ص ۱۳۰٫

 

پیام ها:

۱- نوع خطاب، باید با نوع هدف، هماهنگ باشد. چون هدف، رسالت و پیام رسانى است، خطاب هم «یا أیّها الرّسول» است.

۲- انتخاب رهبر اسلامى (امام معصوم) باید از سوى خداوند باشد. «بلّغ ما انزل الیک من ربّک»

۳- گاهى ابلاغ پیام الهى باید در حضور مردم و مراسم عمومى و با بیعت گرفتن باشد، ابلاغ ولایت با سخن کافى نیست، بلکه باید با عمل باشد. «و ان لم تفعل» به جاى «ان لم تبلغ»

۴- احکام و پیام هاى الهى، همه در یک سطح نیست. گاهى کتمان یک حقیقت، با کتمان تمام حقایق برابر است. «و ان لم تفعل فما بلّغتَ رسالته»

۵ – اگر رهبرى صحیح نباشد، مکتب نابود و امّت گمراه مى شود. «فمابلّغتَ رسالته»

۶- رکن اصلى اسلام، امامت و حکومت است. «وان لم تفعل فما بلّغتَ رسالته»

۷- انکار ولایت، نوعى کفر است. «انّ اللّه لایهدى القوم الکافرین»

۸ – عنصر زمان و مکان، دو اصل مهم در تبلیغ است. (با توجّه به اینکه این آیه در هجدهم ذى الحجّه و در محل جدا شدن کاروان هاى حج نازل شد)

 

تفسیر آیه ۶۸ سوره المائده:

قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لَسْتُمْ عَلَى شَیْءٍ حَتَّى تُقِیمُوا التَّوْرَاهَ وَالْإِنْجِیلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ وَلَیَزِیدَنَّ کَثِیرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ طُغْیَانًا وَکُفْرًا فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ ﴿۶۸﴾
بگو اى اهل کتاب تا [هنگامى که] به تورات و انجیل و آنچه از پروردگارتان به سوى شما نازل شده است عمل نکرده‏ اید بر هیچ [آیین بر حقى] نیستید و قطعا آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده بر طغیان و کفر بسیارى از آنان خواهد افزود پس بر گروه کافران اندوه مخور (۶۸)

نکته ها:

گرچه کتاب آسمانى قرآن وسیله ى هدایت است، ولى گروهى به خاطر روحیه ى لجاجت و عناد هرچه قرآن بیشتر بر آنان خوانده مى شود، پلیدى باطنى آنان بیشتر ظاهر مى شود.

امام باقرعلیه السلام درباره «لیزیدنّ کثیراً منهم…» فرمود: آنچه موجب طغیان و کفر بسیارى مى گردد، ولایت امیرالمؤمنین حضرت على علیه السلام است. [۱]

۱) تفسیر عیّاش.

 

پیام ها:

۱- اهل کتاب باید به همه ى کتب آسمانى ایمان داشته باشند. «تقیموا التوراه والانجیل و ما انزل الیکم»

۲- ادّعاى ایمان کافى نیست، قیام و اقدام عملى لازم است. «حتّى تقیموا»

۳- قوانین آسمانى باید محور عمل باشد و بر کرسى قدرت بنشیند. «تقیموا»

۴- شخصیّت و ارزش افراد، به میزان تعهّدات مذهبى آنان بستگى دارد. «لستم على شى ء حتّى تقیموا»

۵ – در تبلیغ، ابتدا به معتقداتِ درست دیگران احترام بگذاریم، سپس راه خود را نشان دهیم. «تقیموا التوراه والانجیل وما انزل الیکم من ربّکم…»

۶- طغیان، زمینه و مقدّمه ى کفر است. «طغیاناً و کفراً»

۷- طغیان و کفر، قابل کم و زیاد شدن است. «لیزیدنّ…»

۸ – گروه کمى از اهل کتاب، در خط صحیح هستند. «لیزیدنّ کثیراً منهم»

۹- غصّه خوردن براى افراد لجوج و کافران روا نیست. «لیزیدنّ…فلا تأس على القوم الکافرین»

 

تفسیر آیه ۶۹ سوره المائده:

إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالصَّابِئُونَ وَالنَّصَارَى مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ ﴿۶۹﴾
کسانى که ایمان آورده و کسانى که یهودى و صابئى و مسیحى‏ اند هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان آورد و کار نیکو کند پس نه بیمى بر ایشان است و نه اندوهگین خواهند شد (۶۹)

نکته ها:

کلمه ى «صابئین» که سه بار در قرآن و در کنار یهود و نصارى آمده است، به کسانى گفته مى شود که پیرو یکى از ادیان آسمانى بوده، ولى به مرور زمان انحرافاتى در آنان پیدا شده است، از جمله اعتقاد به تأثیر ستارگان و کناره گیرى از معاشرت با مردم و داشتن آداب مخصوصى در زندگى.

پیروان ادیان مختلف، پس از آمدن دین جدید، باید به آن ایمان آورند، وگرنه بعثت انبیاى بعدى بیهوده خواهد بود. یهود و نصارى و صابئان، هر کدام مثل مسلمانان به پیامبر اسلام ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، بیم و اندوهى نخواهند داشت.

از میان همه ى ادیان گذشته، نام یهود و نصارى و صابئین برده شده، چون از ادیان الهى هستند که از سایرین براى قبول دعوت حقّ سزاوارترند.

 

پیام ها:

۱- از اصول مشترک همه ادیان آسمانى، ایمان به خدا و قیامت و رسالت انبیا است. «مَن آمن باللّه …»

۲- ملاک سعادت در همه ادیان آسمانى، ایمان و عمل صالح است، نه ادّعا و نام. «مَن آمن باللّه و الیوم الاخر…»

۳- ایمان از عمل جدا نیست. «آمن … وعمل»

۴- آرامش واقعى، در سایه ى ایمان و عمل صالح است. «مَن آمن… و عمل صالحا فلاخوف علیهم و لا هم یحزنون»

 

تفسیر آیه ۷۰ سوره المائده:

لَقَدْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَأَرْسَلْنَا إِلَیْهِمْ رُسُلًا کُلَّمَا جَاءَهُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُهُمْ فَرِیقًا کَذَّبُوا وَفَرِیقًا یَقْتُلُونَ ﴿۷۰﴾
ما از فرزندان اسرائیل سخت پیمان گرفتیم و به سویشان پیامبرانى روانه کردیم هر بار پیامبرى چیزى بر خلاف دلخواهشان برایشان آورد گروهى را تکذیب میکردند و گروهى را مى ‏کشتند (۷۰)

نکته ها:

شاید مراد از میثاقِ بنى اسرائیل، همان محتواى آیه ى قبل یعنى ایمان به خدا و معاد و عمل صالح باشد و شاید مراد پیروى از انبیایى باشد که در خود این آیه با کلمه «رُسلاً» مطرح شده و شاید همان پیمانى باشد که در آیات ۹۳ سوره ى بقره و ۸۱ سوره آل عمران گذشت. یعنى عمل به آنچه خدا بر آنها نازل کرده بود.

در آیه ى قبل گفتیم که صِرف وابستگى به ادیان آسمانى براى نجات از قهر خدا کافى نیست بلکه ایمان و عمل صالح لازم است. این آیه نمونه اى براى آیه ى قبل است که بنى اسرائیل با اینکه وابسته به دین آسمانى بودند چه کارها که نکردند؟!

اینکه این سوره با جمله ى «اوفوا بالعقود» آغاز شده و ماجراى غدیر در آیه ۶۷ مطرح شده و در این آیه پیمان شکنى و کشتن اولیاى خدا و تکذیب آنان مطرح شده، مى تواند ضمن افشاگرى از حالات بنى اسرائیل، مایه ى عبرت و زنگ خطرى براى مسلمین باشد تا پیام و پیمان غدیر خم را نادیده نگیرند.

 

پیام ها:

۱- بنى اسرائیل، علاوه بر حضرت موسى، پیامبران دیگرى نیز داشتند. «ارسلنا الیهم رسلاً»

۲- راه انبیا مطابق تمایلات نفسانى نیست. «جاءهم رسول بما لاتهوى انفسهم»

۳- ریشه ى تکذیب و کشتن انبیا، هواى نفس بنى اسرائیل است. «بما لا تهوى انفسهم فریقاً کذّبوا»

۴- پیمان شکنى، پیامبرکشى، تکذیب و لجاجت، از صفات بنى اسرائیل است. «فریقاً کذّبوا و فریقاً یقتلون»

۵ – در جامعه ى فاسد، یا شخصیّت مردان خدا ترور مى شود (تکذیب)، یا شخص آنان (قتل). «فریقاً کذّبوا و فریقاً یقتلون»

۶- انبیا در راه خدا تا پاى جان پیش مى رفتند. «فریقاً یقتلون»

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۱۱۹ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر