سبز قامتدوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 122 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۱۲۲ – آیات ۸۳ تا ۸۹ سوره المائده

تفسیر قرآن کریم صفحه 122 - آیات 83 تا 89 سوره المائده

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۱۲۲

سوره: المائده

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

 

تفسیر آیه ۸۳ سوره المائده:

وَإِذَا سَمِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ یَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاکْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِینَ ﴿۸۳﴾
و چون آنچه را به سوى این پیامبر نازل شده بشنوند مى ‏بینى بر اثر آن حقیقتى که شناخته‏ اند اشک از چشمهایشان سرازیر مى ‏شود مى‏ گویند پروردگارا ما ایمان آورده‏ ایم پس ما را در زمره گواهان بنویس (۸۳)

نکته ها:

نمونه ى اشک شوق مسیحیان، یکى هنگامى بود که جعفربن ابى طالب علیهما السلام آیات سوره ى «مریم» را در حبشه براى نجاشى خواند، یکى هم آنگاه که جمعى از مسیحیان همراه جعفر، به مدینه آمدند و آیات سوره ى «یس» را شنیدند. [۱]

۱) تفسیر نمونه.ف

 

پیام ها:

۱- نشان افراد دل آماده و متواضع آن است که به مجرد شنیدن حقّ، منقلب مى شوند. (ولى نااهلان، با دیدن حقّ هم تکان نمى خورند.) «لایستکبرون و اذا سمعوا… تفیض من الدمع… یقولون ربّنا آمنّا»

۲- اشک، اگر همراه معرفت باشد، نشانه ى کمال است. «تفیض من الدمع ممّا عرفوا»

۳- روح و فطرت انسان، شیفته ى حقیقت است و چون به معشوق رسید، اشک شوق مى ریزد. «تفیض من الدمع»

۴- ایمان واقرار باید بر اساس شناخت باشد. «ممّا عرفوا من الحقّ یقولون ربّنا آمنّا…»

۵ – در دعا، از کلمه ى مقدّس «ربّنا» استمداد کنیم. «ربّنا آمنّا…»

۶- شناخت و معرفت، اشک و اعتراف به نواقص خود، نشانه ى رشد و تربیت معنوى است. «عرفوا… یقولون ربّنا آمنّا»

۷- دعا، در کنار اقرار و ایمان اثر دارد. «آمنّا فاکتبنا»

۸ – ایمان موقّت کارساز نیست، باید دائمى، تثبیت شده و با حسن عاقبت همراه گردد. «آمنّا فاکتبنا»

۹- ره صد ساله را یک شبه رفتن، ارزش است. شنیدن «سمعوا»، شناختن «عرفوا»، اقرار کردن «آمنّا»، ملحق شدن. «مع الشاهدین»

۱۰- اهل ایمان باید براى رسیدن به مراحل بالاتر دعا کنند. (ابتدا ایمان، سپس مرحله ى بالاتر که شهود است. «فاکتبنا مع الشاهدین»

 

تفسیر آیه ۸۴ و ۸۵ و ۸۶ سوره المائده:

وَمَا لَنَا لَا نُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَمَا جَاءَنَا مِنَ الْحَقِّ وَنَطْمَعُ أَنْ یُدْخِلَنَا رَبُّنَا مَعَ الْقَوْمِ الصَّالِحِینَ ﴿۸۴﴾
و براى ما چه [عذرى] است که به خدا و آنچه از حق به ما رسیده ایمان نیاوریم و حال آنکه چشم داریم که پروردگارمان ما را با گروه شایستگان [به بهشت] درآورد (۸۴)
فَأَثَابَهُمُ اللَّهُ بِمَا قَالُوا جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَذَلِکَ جَزَاءُ الْمُحْسِنِینَ ﴿۸۵﴾
پس به پاس آنچه گفتند خدا به آنان باغهایى پاداش داد که از زیر [درختان] آن نهرها جارى است در آن جاودانه مى‏ مانند و این پاداش نیکوکاران است (۸۵)
وَالَّذِینَ کَفَرُوا وَکَذَّبُوا بِآیَاتِنَا أُولَئِکَ أَصْحَابُ الْجَحِیمِ ﴿۸۶﴾
و کسانى که کفر ورزیدند و آیات ما را دروغ پنداشتند آنان همدم آتشند (۸۶)

نکته ها:

کسانى که پس از فهمیدن حقّ، شجاعانه وصریح وبا صداقت به آن اقرار کنند و از جوّ وهم کیشان نهراسند، از بهترین نیکوکارانند. چون هم به خود نیکى کرده و خویشتن را از عذاب دوزخ رهانده اند، هم با اقرارشان، راه را براى دیگران گشوده اند.

 

پیام ها:

۱- بعد از شناخت حقّ، «ممّاعرفوا» هیچ عذرى براى ردّ آن نیست. «ومالنا…»

۲- هم نشینى با صالحان، آرمانى مقدّس است. «مع القوم الصالحین»

۳- نشانه ى آرزوى صحیح، ایمان و اقدام عملى است. «و ما لنا لانؤمن… و نطمع»

۴- ایمان به خداوند، از ایمان به وحى جدا نیست. «نؤمن باللّه وما جاءنا من الحقّ»

۵ – پاداش ایمان، بهشت است. «ان یدخلنا ربّنا مع القوم الصالحین» (بنابر اینکه مفعول محذوف در «یدخلنا» کلمه «الجنّه» باشد)

۶- یکى از راه هاى کمال، بازگشت به وجدان خویش وسؤال از خود است. «وما لنا… فاثابهم اللَّه بماقالوا» در آیه دیگر مى خوانیم: «ومالى لاأعبد الّذى فطرنى…» [۱]

۷- اقرار زبانى به توحید، رسالت پیامبر و حقّانیّت قرآن، امرى ضرورى است. «فاثابهم اللَّه بما قالوا…»

۱) یس، ۲۲٫

 

تفسیر آیه ۸۷ سوره المائده:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُحَرِّمُوا طَیِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ ﴿۸۷﴾
اى کسانى که ایمان آورده‏ اید چیزهاى پاکیزه‏ اى را که خدا براى [استفاده] شما حلال کرده حرام مشمارید و از حد مگذرید که خدا از حدگذرندگان را دوست نمى دارد (۸۷)

نکته ها:

روزى رسول خدا صلى الله علیه وآله از قیامت و صحنه هاى محشر سخن مى گفت. مردم چنان منقلب شده و گریستند که بعضى تصمیم گرفتند دیگر غذاى خوب نخورند و آسایش را بر خود حرام سازند، روزه بگیرند، همسران خود را ترک کنند، شبها کمتر بخوابند و بر این تصمیم، سوگند خوردند. پیامبر صلى الله علیه وآله که مطلع شد، مردم را در مسجد جمع کرد و فرمود: من غذا مى خورم، شبها مى خوابم و همسرانم را رها نمى کنم. دین ما آیین انزوا و رهبانیّت نیست، رهبانیّت امّت من جهاد است، هر کس بر خلاف روش من برود مسلمان نیست. [۱]

برخى گفتند: نسبت به سوگندهایى که خوردیم چه کنیم؟ آیات بعدى نازل شد.

حرام دانستن حلال ها یا همراه با اعتقاد به حرمت است که بدعت وحرام مى باشد و یا بدون عقیده به حرمت است که تنها خود بهره نمى گیرد که باز هم مورد نهى است.

مسلمان، تسلیم فرمان الهى است، نه حلال ها را از پیش خود حرام مى سازد، نه نسبت به حرام ها چنین است.

۱) وسائل، ج ۲۰، ص ۲۱٫

 

پیام ها:

۱- اهل ایمان باید از چیزهاى پاکیزه و طیّبات استفاده کنند. «یا ایّها الّذین آمنوا» به جاى «یا ایّها النّاس»

۲- ایمان، با تغییر و دست بردن در احکام الهى سازگار نیست. «یا ایّها الّذین آمنوا لاتحرّموا…»

۳- اسلام، آیین فطرت است و فطرت کشى ممنوع است. «لا تحرّموا طیّبات» (کلمه ى «طیّب» در جایى بکار مى رود که مطابق طبع و فطرت انسان باشد)

۴- خوردنى ها، پوشیدنى ها و لذایذ حلال، براى انسان آفریده شده است. «لکم»

۵ – ایمان، با افراط وتفریط سازگار نیست. «یا ایّها الّذین آمنوا… لاتعتدوا…»

۶- در مکتب اسلام، انزوا، رهبانیّت، افراط و تفریط ممنوع است. «لا تحرّموا طیّبات… و لاتعتدوا»

۷- محروم کردن خود از طیّبات، یک تعدّى و تجاوز است. «لاتعتدوا»

۸ – در بهره گیرى از حلال ها، اسراف و زیاده روى نکنیم. «لا تعتدوا»

۹- افراط و تفریط، سبب محروم شدن از محبّت خداست. «انّ اللّه لایحبّ المعتدین»

 

تفسیر آیه ۸۸ سوره المائده:

وَکُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَلَالًا طَیِّبًا وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ ﴿۸۸﴾
و از آنچه خداوند روزى شما گردانیده حلال و پاکیزه را بخورید و از آن خدایى که بدو ایمان دارید پروا دارید (۸۸)

نکته ها:

معمولاً فرمان «کلوا» در قرآن، همراه با دستور دیگرى آمده است، مانند:

«کلوا . . . واشکروا» [۱] بخورید و شکر کنید.

«کلوا . . . ولاتطغوا» [۲] بخورید و طغیان نکنید.

«کلوا . . . واعملوا» [۳] بخورید و کار شایسته انجام دهید.

«کلوا . . . وأطعموا» [۴] بخورید و بخورانید.

«کلوا . . . ولاتسرفوا» [۵] بخورید و اسراف نکنید.

«کلوا . . . ولاتتّبعوا خطوات الشیطان» [۶] بخورید و دنباله رو شیطان مباشید.

در حدیث آمده است: خدواند، رزق مردم را از حلال معین کرده است. هر کس که به حرام روى آورد، از سهم حلال او کم خواهد شد. [۷]

۱) بقره، ۱۷۲٫

۲) طه، ۸۱٫

۳) مؤمنون، ۵۱٫

۴) حج، ۲۸٫

۵) اعراف، ۳۱٫

۶) انعام، ۱۴۲٫

۷) تفسیر اطیب البیان.

 

پیام ها:

۱- بهره گیرى از امکانات مادى حلال با ایمان منافات ندارد. «یا ایّها الّذین آمنوا… و کلوا» کسانى که تقوا را رها کردن مادّیات مى دانند در توهّم به سر مى برند.

۲- در مسائل تغذیه دقّت کنیم. «حلالاً، طیباً، واتّقوا» (هم شیوه ى کسب، حلال باشد و هم شیوه ى مصرف آن)

۳- رزق همه به دست اوست، پس عجله و حرص و حرام خوارى نداشته باشیم. «رزقکم اللّه حلالا طیّبا»

۴- تقوا، لازمه ى ایمان است. «واتّقوا اللّه الّذى أنتم به مؤمنون»

 

تفسیر آیه ۸۹ سوره المائده:

لَا یُؤَاخِذُکُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِی أَیْمَانِکُمْ وَلَکِنْ یُؤَاخِذُکُمْ بِمَا عَقَّدْتُمُ الْأَیْمَانَ فَکَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَهِ مَسَاکِینَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِیکُمْ أَوْ کِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِیرُ رَقَبَهٍ فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیَامُ ثَلَاثَهِ أَیَّامٍ ذَلِکَ کَفَّارَهُ أَیْمَانِکُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُوا أَیْمَانَکُمْ کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ﴿۸۹﴾
خدا شما را به سوگندهاى بیهوده‏ تان مؤاخذه نمى ‏کند ولى به سوگندهایى که [از روى اراده] مى ‏خورید [و مى ‏شکنید] شما را مؤاخذه مى ‏کند و کفاره‏ اش خوراک دادن به ده بینواست از غذاهاى متوسطى که به کسان خود مى ‏خورانید یا پوشانیدن آنان یا آزاد کردن بنده‏ اى و کسى که [هیچ یک از اینها را] نیابد [باید] سه روز روزه بدارد این است کفاره سوگندهاى شما وقتى که سوگند خوردید و سوگندهاى خود را پاس دارید این گونه خداوند آیات خود را براى شما بیان مى ‏کند باشد که سپاسگزارى کنید (۸۹)

نکته ها:

سوگندهاى لغو، آنهاست که بدون قصد و توجّه یا بى هدف و از روى عادت یا در حال هیجان وغضب، یا بر پایه ى مطالب نادرست، یا براى انجام کارهاى خلاف باشد. اینها کفّاره ندارد. ولى سوگند از روى قصد و براى کار مفید، الزام آور است و باید طبق آن عمل کرد، وگرنه کفاره دارد.

امام صادق علیه السلام در تفسیر واژه «لغو» در سوگند فرمود: گفتن «لا واللَّه» و «بلى واللَّه» بدون آنکه قصد جدّى داشته باشد، سوگند لغو است. [۱]

کلمه ى «اوسط» را برخى به بهترین نوع غذا تفسیر کرده اند. نظیر آیه ى سوره ى قلم که «قال أوسطهم» یعنى بهترین و برترینشان چنین گفت.

لباس پوشاندن به محرومان که در کفّاره ى قسم است، شامل هر نوع پوشش زمستانى، تابستانى، زنانه و مردانه مى شود.

یک آئین جهانى وهمیشگى باید مقرّرات ومجازاتش قابل توسعه باشد، مثل آزادکردن برده، یا اطعام فقیر، یا پوشاندن بینوا که هر زمان براى هر فردى در هر جا قابل عمل است.

امام صادق علیه السلام فرمود: بعضى بیش از ده سیر غذا مى خورند و بعضى کمتر از ده سیر بنابراین حد وسط براى مقدار یک غذا را ده سیر (یک مُد) حساب کنید. [۲]

امام کاظم علیه السلام در توضیح آیه فوق فرمود: کسى که بیش از قوت عیال خود ندارد مصداق جمله «لم یجد» است. [۳]

۱) تفسیر نورالثقلین و کافى، ج ۷، ص ۴۴۳٫

۲) تفسیر نورالثقلین ؛ کافى، ج ۷، ص ۴۵۳٫

۳) تفسیر نورالثقلین و کافى، ج ۷، ص ۴۵۲٫

 

پیام ها:

۱- برداشتن جریمه از سوگندهاى بى هدف، یک تفضّل و لطف الهى است. «لایؤاخذکم اللَّه بالّلغو…» (ما نیز براى جسارت هاى مردم که در حال عصبانیّت به ما مى کنند حسابى باز نکنیم)

۲- اسلام، دین آسان است و براى سوگندهاى غیر جدّى کفّاره قرار نداده است. «لایؤاخذکم…» (ملاک در گفته ها و کردارها قصد و نیّت است)

۳- در اسلام، جریمه ى مالى هم وجود دارد. «اطعام…أو کسوتهم…»

۴- قوانین اسلام در مسیر فقرزدایى است و احکام فردى اسلام با مصالح جامعه هماهنگ است. (اطعام یا پوشاندن یا برده آزاد کردن) «فکفّارته اطعام عشره مسکین…»

۵ – میانه روى و عدالت، در همه جا حتّى در نوع جریمه، یک ارزش است. «من أوسط…» (بنابر اینکه مراد از «اوسط» متوسط باشد نه بهترین)

۶- جریمه باید با وضع مالى افراد متناسب باشد. «ما تطعمون أهلیکم»

۷- انجام تکلیف منوط به توان و قدرت است. «فمن لم یجد…»

۸ – در جریمه و کفاره، باید حد وسط زندگى روزمرّه و معمولى افراد را به حساب آورد، نه روزهاى استثنایى. «من أوسط» (بنابر اینکه مراد از «اوسط» متوسّط باشد)

۹- در پرداخت کفّاره، روحیّه و شخصیّت فقرا را نشکنیم و آنان را مانند خانواده ى خود حساب کنیم. «تطعمون أهلیکم»

۱۰- جرأت سوگند شکنى خود را با سختى روزه یا پرداخت جریمه، جبران کنید. (پرداخت جریمه وکفاره در اسلام، یک برنامه ى خودسازى است.) «فکفّارته…»

۱۱- اسلام از هر فرصتى براى آزادى بردگان استفاده کرده است. «تحریر رقبه» (حتّى براى جبران و کفّاره ى برخى اعمال، دستور به آزادى برده داده است.)

۱۲- براى نام مقدّس خداوند، حریم قائل شویم. یا سوگند نخوریم، یا حتماً عمل کنیم یا با پرداخت کفّاره جبران کنیم. «واحفظوا أیمانکم»

۱۳- بعضى خیال نکنند که حقّ دارند هر لحظه قسم بخورند و جریمه بپردازند. «واحفظوا أیمانکم» (ما در برابر سوگندهایمان مسئولیم)

۱۴- کسى که توان مالى ندارد، باید از توانایى جسمى خود مایه بگذارد. «فصیام ثلاثه أیام»

۱۵- باز بودن راه جبران کوتاهى ها، نعمتى الهى و شایسته سپاسگزارى است. «ذلک کفّاره ایمانکم… یبیّن اللَّه… لعلّکم تشکرون»

۱۶- عمل به احکام بهترین شکر است. «لعلّکم تشکرون» (از اینکه به جاى «یبیّن اللَّه لکم آیاته لعلّکم تعملون» فرمود: «لعلّکم تشکرون»، استفاده مى شود که عمل بهترین شکر است.)

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۱۲۲ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر