سبز قامتدوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 124 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۱۲۴ – آیات ۹۶ تا ۱۰۳ سوره المائده

تفسیر قرآن کریم صفحه 124 - آیات 96 تا 103 سوره المائده

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۱۲۴

سوره: المائده

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

 

تفسیر آیه ۹۶ سوره المائده:

أُحِلَّ لَکُمْ صَیْدُ الْبَحْرِ وَطَعَامُهُ مَتَاعًا لَکُمْ وَلِلسَّیَّارَهِ وَحُرِّمَ عَلَیْکُمْ صَیْدُ الْبَرِّ مَا دُمْتُمْ حُرُمًا وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ ﴿۹۶﴾
صید دریا و ماکولات آن براى شما حلال شده است تا براى شما و مسافران بهره‏ اى باشد و[لى] صید بیابان مادام که محرم مى‏ باشید بر شما حرام گردیده است و از خدایى که نزد او محشور مى ‏شوید پروا دارید (۹۶)

نکته ها:

تفسیر مجمع البیان وبرخى تفاسیر دیگر و کتب فقهى، از این آیه استفاده کرده اند که در حال احرام، صید حیوانات دریایى و مصرف آن حلال است، امّا حیوانات صحرایى، شکار و مصرفشان حرام است.

البتّه مراد از حیوان دریایى، آبزیان و حیواناتى است که در آب زندگى مى کنند، گرچه در رودخانه باشد.

امام صادق علیه السلام درباره ى «وطعامه متاعاً لکم و للسّیاره» فرمودند: مقصود ماهى نمک زده اى است که مى خورند. [۱] (که براى مدّت طولانى و در سفرها به وسیله ى نمک زدن مانع فاسد شدن آن مى شدند.)

۱) کافى، ج ۴، ص ۳۹۲٫

 

پیام ها:

۱- براى افراد محرم، همه ى راه ها بسته نیست. (خداوند در کنار منع شکار صحرایى، شکار دریایى را جایز دانسته است.) «احلّ… حرم»

۲- شکار آنگاه حلال است که براى تغذیه باشد نه تفریح و لغو. «متاعاً لکم»

۳- منافع و فرآورده هاى دریایى، تنها مخصوص ساحل نشینان نیست. «متاعاً لکم و للسّیاره»

۴- ساحل نشینان، در بهره گیرى از دریا اولویّت دارند. «لکم وللسیاره» (کلمه «لکم» قبل از کلمه «للسیاره» آمده است)

۵ – صید حیوانات صحرایى یا خوردن آن در حال احرام، بى تقوایى است. «حرّم علیکم صید البرّ ما دمتم حرماً و اتّقواللَّه»

۶- به متخلّفان باید هشدار داد. «واتّقواللَّه الّذى الیه تحشرون»

۷- ایمان به قیامت ومحاسبه ى اعمال، عامل بازدارنده از گناه است. «واتّقوا اللَّه الّذى الیه تحشرون»

 

تفسیر آیه ۹۷ سوره المائده:

جَعَلَ اللَّهُ الْکَعْبَهَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ قِیَامًا لِلنَّاسِ وَالشَّهْرَ الْحَرَامَ وَالْهَدْیَ وَالْقَلَائِدَ ذَلِکَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَأَنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ﴿۹۷﴾
خداوند [زیارت] کعبه بیت الحرام را وسیله به پا داشتن [مصالح] مردم قرار داده و ماه حرام و قربانیهاى بى ‏نشان و قربانیهاى نشاندار را [نیز به همین منظور مقرر فرموده است] این [جمله] براى آن است تا بدانید که خدا آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمین است مى‏ داند و خداست که بر هر چیزى داناست (۹۷)

نکته ها:

«قیام»، وسیله ى پایدار بودن است، مانند ستون ساختمان و عمود خیمه. [۱]

امام صادق علیه السلام فرمود: خانه ى خدا را بیت الحرام مى نامند، به خاطر آن که ورود کفّار به آنجا حرام است. [۲]

«هَدى»، قربانى بى نشان است و «قلائد»، قربانى هاى نشاندار.

مرکزیّت، امنیّت، قداست، عبادت، قدمت، وحدت، سیاست و برائت، معرفت، سادگى، صفا، خلوص و دورى از جدال، شهوت و فسوق در حج است.

ماههاى حرام عبارتند از: رجب، ذیقعده، ذیحجّه و محرّم که جنگ در آنها ممنوع است.

اجتماع میلیونى مسلمانان در مکّه، بدون تشریفات وامتیازات وبدون جدال لفظى و نزاع عملى در مکانى مقدّس، از امتیازات اسلام است و اگر به منافع گوناگونى که در پرتو مراسم حج حاصل مى شود از قبیل: حلالیّت طلبیدن هنگام رفتن، دید و بازدید، رونق تجارى، پرداخت خمس و زکات، آشنایى با معارف و امّت ها، قرار گرفتن در قدیمى ترین مرکز توحید، هم ناله شدن با انبیا و پا جاى پاى آنها قرار دادن، توبه کردن در صحراى عرفات و مشعر، به یاد قیامت افتادن، مانور سیاسى و برائت از کفّار و سایر برکات را در نظر بگیریم، مى فهمیم که این برنامه هاى حج برخاسته از علم بى نهایت خدایى است که بر همه چیز هستى آگاه است و هرگز علم محدود نمى تواند دستورى به این جامعیّت و جذّابیّت صادر کند.

۱) مفردات راغب.

۲) تفسیر نورالثقلین.

 

پیام ها:

۱- حج، مایه ى ثبات و قوام است. «قیاماً للناس»

۲- سامان بخشى امور، نیاز به تجمّع، وحدت، عبادت، احترام و حرمت، «بیت الحرام» و آرامش و امنیّت «الشهرالحرام»، و کارهاى پنهان و بى نشان و با نشان «الهدى و القلائد» و تأمین غذاى مورد نیاز دارد. «قیاماً للنّاس»

۳- کسى حقّ قانونگذارى دارد که از تمام هستى آگاه باشد. «یعلم ما فى السماوات و ما فى الارض»

۴- مسجد و مسلخ، وسیله ى قوام دین و دنیاى مردم است. «الکعبه… الهدى و القلائد» امام صادق علیه السلام فرمود: «جَعَلها اللّه لدینهم و معیشتهم» [۱]

۵ – حجّى که سبب قوام جامعه نباشد حج واقعى نیست. «الکعبه… قیاماً للناس»

۶- اگر جامعه ثبات داشته باشد، زمینه ى خداشناسى در آن رشد مى کند. «قیاماً… لتعلموا ان اللّه…»

۱) تفسیر برهان.

 

تفسیر آیه ۹۸ و ۹۹ سوره المائده:

اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ وَأَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿۹۸﴾
بدانید که خدا سخت‏ کیفر است و [بدانید] که خدا آمرزنده مهربان است (۹۸)
مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا تَکْتُمُونَ ﴿۹۹﴾
بر پیامبر [خدا وظیفه‏ اى] جز ابلاغ [رسالت] نیست و خداوند آنچه را آشکار و آنچه را پوشیده مى دارید مى‏ داند (۹۹)

نکته ها:

اگر این آیه را در ادامه ى آیه ى قبل بدانیم، مى توان گفت که شکستن احترام کعبه و ماه هاى حرام و مخالفت با قربانى واحکام حج و بى هدف پنداشتن مناسک حج، عقاب شدید به دنبال دارد، چنانکه احترام کعبه و ماه هاى حرام و انجام دادن قربانى و مناسک حج، مغفرت و رحمت الهى را به دنبال دارد. (البتّه مى توان آیه را به طور مستقل و بدون نظر به آیه قبل معنا کرد که همان ترجمه مى شود).

 

پیام ها:

۱- تشویق و تهدید باید در کنار هم باشد. «شدیدالعقاب، غفور رحیم» (انسان باید میان بیم و امید باشد و به خاطر خلاف یا شکستن حُرمت کعبه به کلّى مأیوس نشود و به خاطر رفتار و کردار خوب نیز مغرور نشود)

۲- وظیفه ى پیامبر، تنها ابلاغ دین است، نه اجبار و تحمیل به آن. «ما على الرّسول الاّ البلاغ»

۳- استقبال یا اعراض مردم، ضررى به پیامبر نمى زند. «ما على الرسول الاّ البلاغ» چنانکه در آیه ۲۰ سوره ى آل عمران مى خوانیم: «فان تولّوا فانمّا علیک البلاغ»

۴- چون علم الهى فراگیر است، پس کتمان یا آشکار سازى، نزد او یکسان است. «یعلم ما تبدون و ما تکتمون…»

 

تفسیر آیه ۱۰۰ سوره المائده:

قُلْ لَا یَسْتَوِی الْخَبِیثُ وَالطَّیِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَکَ کَثْرَهُ الْخَبِیثِ فَاتَّقُوا اللَّهَ یَا أُولِی الْأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۱۰۰﴾
بگو پلید و پاک یکسان نیستند هر چند کثرت پلید[ها] تو را به شگفت آورد پس اى خردمندان از خدا پروا کنید باشد که رستگار شوید (۱۰۰)

نکته ها:

طیّب و خبیث، شامل هر نوع پاکى و پلیدى در انسان ها، اموال، درآمدها، غذاها و اشیاى گوناگون مى شود.

 

پیام ها:

۱- ملاک در ارزش ها، حقّ وباطل است، نه کثرت و قلّت. «ولواعجبک کثره الخبیث»

۲- «اکثریّت» و فراوانى، فریب دهنده است، مواظب باشیم. «اعجبک» (اکثریّت، نه نشانه ى حقّانیّت است و نه نشانه ى برترى)

۳- منطقِ «خواهى نشوى رسوا، همرنگ جماعت شو» قرآنى نیست. «و لو اعجبک کثره الخبیث»

۴- بى تقوایى، نشان بى خردى است. «فاتّقوا اللّه یا اولى الالباب»

۵ – شناخت پاک از ناپاک و تقوا داشتن وتسلیم موج و هیاهوى جمعیّت نشدن، تنها کار خردمندان است. «فاتّقواللّه یا اولى الالباب»

۶- رستگارى علاوه بر عقل و خرد، به تقواى الهى نیاز دارد. «فاتّقواللَّه یا اولى الالباب لعلّکم تفلحون»

 

تفسیر آیه ۱۰۱ و ۱۰۲ سوره المائده:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْیَاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ وَإِنْ تَسْأَلُوا عَنْهَا حِینَ یُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَکُمْ عَفَا اللَّهُ عَنْهَا وَاللَّهُ غَفُورٌ حَلِیمٌ ﴿۱۰۱﴾
اى کسانى که ایمان آورده‏ اید از چیزهایى که اگر براى شما آشکار گردد شما را اندوهناک مى ‏کند مپرسید و اگر هنگامى که قرآن نازل مى ‏شود در باره آنها سؤال کنید براى شما روشن مى ‏شود خدا از آن [پرسشهاى بیجا] گذشت و خداوند آمرزنده بردبار است (۱۰۱)
قَدْ سَأَلَهَا قَوْمٌ مِنْ قَبْلِکُمْ ثُمَّ أَصْبَحُوا بِهَا کَافِرِینَ ﴿۱۰۲﴾
گروهى پیش از شما [نیز] از این [گونه] پرسشها کردند آنگاه به سبب آن کافر شدند (۱۰۲)

نکته ها:

پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله با مردم درباره ى حج سخن مى گفت. کسى پرسید: آیا حج، همه ساله واجب است یا در تمام عمر تنها یکبار؟ پیامبر پاسخ نداد. او چند بار پرسید، رسول خدا فرمود: این همه اصرار براى چیست؟ اگر بگویم هر سال، کار بر شما سخت مى شود، [۱] تا موضوعى را مطرح نکرده ام، شما هم نپرسید، یکى از عوامل هلاکت امّت هاى گذشته سؤال هاى نابجاى آنان بود. [۲]

گرچه آنچه را نمى دانیم، باید از اهلش بپرسیم، «فاسئلوا اهل الذّکر ان کنتم لاتعلمون» [۳] ، امّا برخى سؤال هاست که اگر جوابش روشن شود، به زیان فرد یا جامعه است، مثل سؤال از عیوب دیگران، یا اسرار نظامى.

نمونه ها و مصادیق

* مسئولین، بعضى از مطالبى را که مى دانند، نباید در اختیار عموم بگذارند. نظیر مسائل اقتصادى مانند کمبود گندم ویا…

* صداقت خوب است، ولى صراحت، همه جا مفید نیست.

* اخبار و اطّلاعات، باید رده بندى و طبقه بندى شود. (جابرِ جُعفى، هزاران حدیث از امام باقرعلیه السلام مى دانست که حقّ گفتن آن را براى همه مردم نداشت. [۴])

* برخى از اخبار، نباید از رسانه ها و جراید، پخش شود، چون به زیان مردم است (گاهى سکوت و بیان نکردن، عاقلانه لازم است) «ان تبدلکم تسؤکم»

* معلّمان و گویندگان باید در سخن، ظرفیّت شنوندگان را حساب کنند.

* در برخى موارد، باید به شیوه ى تقیّه، عقاید را کتمان کرد و برخى سؤال ها را جواب نداد. «ان تبدلکم تسؤکم»

* انسان حقّ ندارد اسرار مردم و اسرار نظامى را فاش سازد.

۱) مستدرک، ج ۸، ص ۱۳٫

۲) بحار، ج ۱، ص ۲۲۱٫

۳) نحل، ۴۳٫

۴) معجم رجال الحدیث، ج ۴، ص ۲۲٫

 

پیام ها:

۱- دانستن هر چیزى، نه لازم است، نه مفید، بلکه باید سراغ دانش هاى مفید رفت. «لاتسألوا» (حسّ کنجکاوى باید تعدیل شود ونباید در پى اطلاعاتى رفت که سبب ایجاد کدورت، مشکلات واختلال نظام جامعه مى شود.)

۲- مکلّف نساختن مردم به پاره اى از احکام، پرتوى از عفو و گذشت الهى است. «لاتسألوا… عفى اللَّه عنها»

۳- خداوند به بندگان مهلت توبه مى دهد. «غفور حلیم»

۴- اگر مردم ظرفیّت نداشته باشند، بیان پاره اى حقایق، سبب کفر آنها مى شود. «قد سألها قوم من قبلکم ثمّ اصبحوا بها کافرین»

 

تفسیر آیه ۱۰۳ سوره المائده:

مَا جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحِیرَهٍ وَلَا سَائِبَهٍ وَلَا وَصِیلَهٍ وَلَا حَامٍ وَلَکِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا یَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ وَأَکْثَرُهُمْ لَا یَعْقِلُونَ ﴿۱۰۳﴾
خدا [چیزهاى ممنوعى از قبیل] بحیره و سائبه و وصیله و حام قرار نداده است ولى کسانى که کفر ورزیدند بر خدا دروغ مى ‏بندند و بیشترشان تعقل نمى کنند (۱۰۳)

نکته ها:

قرب به خداوند باید از راه هاى صحیح و معقول باشد. با هر نذرى یا از هر راهى نمى توان به خدا نزدیک شد.

مردم جاهلى مى پنداشتند با رها کردن حیوانات یاد شده، به خدا یا بتان نزدیک مى شوند. نظیر این احترام به حیوانات را هنوز در کشور هند درباره ى گاو مشاهده مى کنیم.

در روایت آمده است که «بحیره» به شترى مى گویند که پنج شکم زاییده باشد، اگر پنجمى ماده بود، گوشش را چاک مى زدند و خوردن گوشت آن را حرام مى دانستند. [۱]

امام صادق علیه السلام فرمود: در زمان جاهلیت اگر شتر دو قلو مى زایید مى گفتند: «وصلیه» و ذبح و خوردن گوشت آن شتر را حرام مى دانستند و اگر شتر ده شکم مى زایید مى گفتند: «سائبه» است و در این صورت سوار شدن و خوردنش را حرام مى دانستند و «حام»، شترى بود که به عنوان «فحل» از آن استفاده مى کردند که ذبح آن را نیز حلال نمى دانستند. [۲]

۱) وسائل، ج ۲۵، ص ۶۱٫

۲) وسائل، ج ۲۵، ص ۶۱٫

 

پیام ها:

۱- دین را باید از خرافات و بدعت ها پاک نمود. «ما جعل اللّه»

۲- تا از سوى خدا، قانونى نسبت به تحریم حیوانات وضع نشده، اصل حلال بودن آنهاست. «ما جعل اللّه»

۳- اتلاف مال و رها کردن حیوان نوعى افترا به خدا و حرام است. «یفترون على اللّه الکذب» (رها کردن و بلا استفاده گذاردن حیوان جایز نیست، چه رسد به رها شدن انسان).

۴- بدعت در دین، کفر است. «لکن الّذین کفروا یفترون…» کافر، تنها کسى نیست که منکر خدا باشد، کسانى که خدا را قبول دارند وبه او افترا مى بندند نیز کافرند.

۵ – ریشه ى احکام الهى مصالح واقعى است، امّا خرافات، ریشه در جهل و بى عقلى دارد. «لایعقلون»

۶- اگر اکثریّت جامعه اهل تعقّل باشند، بدعت ها رشد نمى کند. «اکثرهم لایعقلون»

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۱۲۴ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes1
نظرات و ارسال نظر