سبز قامتدوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 125 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۱۲۵ – آیات ۱۰۴ تا ۱۰۸ سوره المائده

 

تفسیر قرآن کریم صفحه 125 - آیات 104 تا 108 سوره المائده

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۱۲۵

سوره: المائده

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

 

تفسیر آیه ۱۰۴ سوره المائده:

وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَیْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ کَانَ آبَاؤُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ شَیْئًا وَلَا یَهْتَدُونَ ﴿۱۰۴﴾
و چون به آنان گفته شود به سوى آنچه خدا نازل کرده و به سوى پیامبر[ش] بیایید مى‏ گویند آنچه پدران خود را بر آن یافته‏ ایم ما را بس است آیا هر چند پدرانشان چیزى نمى‏ دانسته و هدایت نیافته بودند (۱۰۴)

نکته ها:

شاید آیه مربوط به خرافه هایى باشد که در آیه ى قبل آمده بود که هرگاه به آنان گفته شود دست از این خرافات بردارید مى گویند: «وجدنا علیه اباءنا»

 

پیام ها:

۱- قرآن، مردم را به پیروى از دستوراتِ خدا و رسول فرامى خواند. «تعالوا الى…»

۲- پذیرفتن دعوت اسلام، سبب تعالى و رشد است. (کلمه «تَعالَوا» به معناى حرکت به سمت عُلوّ و رشد است)

۳- اصل، فرهنگ الهى است، نه فرهنگ پیشینیان. «ما أنزل اللّه»

۴- قرآن به تنهایى کافى نیست، سنّت وسیره و حکومت رسول اللّه هم ملاک عمل است. «تعالوا الى ما انزل اللّه و الى الرسول»

۵ – اهل خرافات و افراد مرتجع و واپسگرا، حاضر به شنیدن حقّ نیستند. «قالوا حسبنا»

۶- نه سنّت گرایى اصل است و نه نوگرایى، اصل، علم و هدایت است. «لایعلمون، لایهتدون»

۷- وجدان خود را حاکم کنیم. «أولو کان آباؤهم…»

۸ – ادب و احترام به گذشتگان آرى، پیروى از افکار جاهلانه ى آنان و وفادارى نابجا خیر. «او لو کان آباؤهم لا یعلمون»

۹- تقلید کورکورانه، نشانه ى بى عقلى است. «لایعقلون» در آیه ى قبل، و تعصب روى نیاکان در این آیه.

۱۰- تقلید جاهل از جاهل بى معناست. «وجدنا علیه آباءنا… آباؤهم لایعلمون»

۱۱- جاهل هدایت پذیر، بى خطر است. خطر آنجاست که جاهلان، هدایت پذیر نباشند. «لایعلمون، لایهتدون»

 

تفسیر آیه ۱۰۵ سوره المائده:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لَا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۱۰۵﴾
اى کسانى که ایمان آورده‏ اید به خودتان بپردازید هر گاه شما هدایت‏ یافتید آن کس که گمراه شده است به شما زیانى نمى ‏رساند بازگشت همه شما به سوى خداست پس شما را از آنچه انجام مى‏ دادید آگاه خواهد کرد (۱۰۵)

نکته ها:

بعضى این آیه را دستاویز قرار داده و مى گویند: وظیفه ى هر کس تنها حفظ خود است، و ما مسئول گناه دیگران و امر و نهى آنان نیستیم! در پاسخ آنان مى گوییم: با وجود آیات و روایات متعدّد که همه نشان از وجوب امر به معروف و نهى از منکر دارد، باید گفت: مراد این آیه رها کردن این دو وظیفه نیست، بلکه مراد آن است که اگر امر و نهى صورت گرفت، ولى اثر نکرد شما دیگر وظیفه اى جز حفظ خود ندارید. [۱] علاوه بر آنکه حفظ جامعه از گناه به وسیله ى امر به معروف و نهى از منکر، یکى از مصادیق «حفظ خویشتن» است.

۱) این مضمون را در حدیثى از پیامبرصلى الله علیه وآله نیز مى خوانیم. تفسیر نورالثقلین.

 

پیام ها:

۱- در راه حقّ، از تنهایى نترسیم. «علیکم أنفسکم لایضرکم»

۲- اگر حریف دیگران نمى شویم، حریف نفس خود باشیم. «علیکم أنفسکم…»

۳- انحراف جامعه، مجوز گناه کردن افراد نیست. «علیکم انفسکم لایضرّکم…»

۴- در قیامت، هر کس مسئول کار خویش است. «علیکم أنفسکم»

۵ – در پى کشف و افشاى عیوب دیگران نباشیم. [۱] «علیکم انفسکم»

۶- اوّل خودسازى، سپس جامعه سازى. «علیکم انفسکم»

۷- اهل ایمان بر رفتار و کردار نارواى گمراهان و عقائد باطل آنان مؤاخذه نخواهند شد. «علیکم انفسکم»

۸ – در راه نجات دیگران، خودتان غرق نشوید. «علیکم أنفسکم لایضرّکم»

۹- چنان باید تربیت شویم که فساد محیط و جامعه در ما تأثیر نگذارد. «لایضرّکم»

۱۰- از خارج، کسى به شما آسیب نمى زند. اگر شکست بخورید، از خودتان است. «علیکم انفسکم لایضرّکم من ضلّ»

۱۱- روحیّه ى خود را به خاطر انحراف دیگران از دست ندهیم. «علیکم انفسکم لایضرّکم من ضلّ»

۱۲- راه اسلام چنان منطقى و استوار است که شبهه و انحراف دیگران به آن خلل نمى رساند. «لایضرّکم من ضلّ اذا اهتدیتم»

۱۳- گرچه منحرفان در کمین هستند، امّا راه مصونیّت یافتن، هدایت پذیرى است. «لا یضرّکم من ضلّ اذا اهتدیتم»

۱۴- ایمان به معاد، عامل خودسازى است. «الى اللّه مرجعکم»

۱۵- پیروى از نیاکان و تقلید کورکورانه از دیگران، در قیامت نجات بخش انسان نیست، بلکه هر کس باید پاسخگوى راه و عمل خویش باشد. «علیکم انفسکم… فینبّئکم»

۱۶- رفتار و کردار انسان در دنیا، فرجام او را در قیامت روشن مى کند. «فینبّئکم بما کنتم تعملون»

۱) تفسیر نورالثقلین.

 

تفسیر آیه ۱۰۶ سوره المائده:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا شَهَادَهُ بَیْنِکُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ حِینَ الْوَصِیَّهِ اثْنَانِ ذَوَا عَدْلٍ مِنْکُمْ أَوْ آخَرَانِ مِنْ غَیْرِکُمْ إِنْ أَنْتُمْ ضَرَبْتُمْ فِی الْأَرْضِ فَأَصَابَتْکُمْ مُصِیبَهُ الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُمَا مِنْ بَعْدِ الصَّلَاهِ فَیُقْسِمَانِ بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لَا نَشْتَرِی بِهِ ثَمَنًا وَلَوْ کَانَ ذَا قُرْبَى وَلَا نَکْتُمُ شَهَادَهَ اللَّهِ إِنَّا إِذًا لَمِنَ الْآثِمِینَ ﴿۱۰۶﴾
اى کسانى که ایمان آورده‏ اید هنگامى که یکى از شما را [نشانه‏ هاى] مرگ دررسید باید از میان خود دو عادل را در موقع وصیت به شهادت میان خود فرا خوانید یا اگر در سفر بودید و مصیبت مرگ شما را فرا رسید [و شاهد مسلمان نبود] دو تن از غیر [همکیشان] خود را [به شهادت بطلبید] و اگر [در صداقت آنان] شک کردید پس از نماز آن دو را نگاه مى دارید پس به خدا سوگند یاد مى کنند که ما این [حق] را به هیچ قیمتى نمى‏ فروشیم هر چند [پاى] خویشاوند [در کار] باشد و شهادت الهى را کتمان نمى ‏کنیم که [اگر کتمان حق کنیم] در این صورت از گناهکاران خواهیم بود (۱۰۶)

نکته ها:

مسلمانى به نام «ابن ابى ماریه» همراه دو مسیحى به نام هاى تمیم و عدى که برادر بودند، به سفر تجارى رفتند. مسلمان بیمار شد، وصیّت نامه اى نوشت و آن را میان وسایل خود پنهان کرد و اموال خود را به آن دو مسیحى داد که به وارثان بدهند. پس از مرگش، آن دو نفر در میان اثاثیه ى او اجناس گرانبهایى دیده، و برداشتند، پس از مراجعت به مدینه، باقى آنها را به وارثان دادند. ورثه، وصیت نامه را در میان وسایل دیدند که صورت همه ى اثاثیه در آن ثبت شده بود. چون مطالبه کردند، آن دو مسیحى انکار کردند، شکایت را نزد پیامبر بردند، در این هنگام بود که آیه ى فوق نازل شد. [۱]

طبق حدیثى از اصول کافى، پیامبر از آن دو سوگند گرفت و تبرئه شان کرد، ولى چون دروغشان از طریق نامه کشف شد، حضرت بار دیگر آن دو را احضار کرد. وارثان سوگند یاد کردند که اجناس دیگرى هم بوده و آنها را پس گرفتند. [۲]

۱) تفسیر المیزان.

۲) تفسیر نمونه.

 

پیام ها:

۱- آستانه ى مرگ، آخرین فرصت براى وصیّت کردن است. «اذا حضر أحدکم الموت حین الوصیه»

۲- مرگ، براى همه ى مردم یکسان است. «حضر أحدکم الموت»

۳- هنگام وصیّت، مؤمن باید دقّت هاى لازم را به کار بندد. «حین الوصیّه اثنان ذوا عدل منکم»

۴- براى اداى حقّ مردم، دو شاهد عادل بگیرید. «اثنان ذوا عدل»

۵ – براى اداى حقّ مردم، اگر مسلمان حضور نداشت، با غیر مسلمان کار را محکم کنید. «غیرکم» (لکن غیر مسلمانى که خداوند را قبول داشته باشد تا بتواند به نام مقدّس او سوگند یاد کند) «فیقسمان باللَّه»

۶- مراعات حقوق مردم همه جا مهم است ومکان بردار نیست. «ضربتم فى الارض»

۷- براى پرداخت حقّ، هرگونه شک را دفع کنید. «تحبسونهما… ان ارتبتم»

۸ – سوگند، یکى از راه هاى شک زدایى است. «فیقسمان»

۹- تنها سوگند به نام «اللّه» ارزشمند و معتبر است. «فیقسمان باللّه»

۱۰- براى اداى حقّ از صحنه هاى مذهبى و ملکوتى و مکان ها و زمان هاى مقدّس کمک بگیریم. [۱] «من بعد الصلوه فیقسمان باللّه»

۱۱- از بهترین فرصت ها براى اداى حقّ باید بهره گرفت. «بعدالصلاه» (نماز در پاکى و پرهیز از دروغ نقش دارد)

۱۲- یکى از عوامل انحراف، رسیدن به پول است. «لانشترى به ثمناً»

۱۳- یکى از عوامل انحراف، محبّت و علاقه هاى فامیلى است. «لانشترى به ثمناً و لو کان ذاقربى»

۱۴- تنها موردى که متن «سوگندنامه» از طریق وحى، دیکته شده است، «حقّ الناس» است. «لانشترى …»

۱۵- کتمان حقّ و خیانت در گواهى، عادل را فاسق مى کند و در همه ادیان الهى، حرام شمرده شده است. («ذواعدل»، مى شود «من الآثمین»)

۱) حضرت على علیه السلام به شخصى که تقاضاى بیت المال (علاوه بر سهم عادى خود) داشت فرمود: روز جمعه نزد او آید. سپس او را به نمازجمعه برد و جمعیّت را به او نشان داد و فرمود: معناى تقاضاى نابجاى تو سرقت از اموال این مردم است. در این صحنه مى بینیم که حضرت از نماز و جمعیّت و جمعه براى تأثیرگذارى کلام نورانى خود بهره گرفته است.

 

تفسیر آیه ۱۰۷ سوره المائده:

فَإِنْ عُثِرَ عَلَى أَنَّهُمَا اسْتَحَقَّا إِثْمًا فَآخَرَانِ یَقُومَانِ مَقَامَهُمَا مِنَ الَّذِینَ اسْتَحَقَّ عَلَیْهِمُ الْأَوْلَیَانِ فَیُقْسِمَانِ بِاللَّهِ لَشَهَادَتُنَا أَحَقُّ مِنْ شَهَادَتِهِمَا وَمَا اعْتَدَیْنَا إِنَّا إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِینَ ﴿۱۰۷﴾
و اگر معلوم شد که آن دو دستخوش گناه شده‏ اند دو تن دیگر از کسانى که بر آنان ستم رفته است و هر دو [به میت] نزدیکترند به جاى آن دو [شاهد قبلى] قیام کنند پس به خدا سوگند یاد مى کنند که گواهى ما قطعا از گواهى آن دو درست‏ تر است و [از حق] تجاوز نکرده‏ ایم چرا که [اگر چنین کنیم] از ستمکاران خواهیم بود (۱۰۷)

نکته ها:

کلمه ى «عثور» به معناى آگاهى بدون تجسّس است. [۱]

مخفى نماند که گواهى و سوگند اولیاى میّت، بر اساس اطلاعى است که از قبل، درباره ى اموال او هنگام سفر یا غیر سفر داشته اند.

براى کلمه «اَوْلیان» در آیه دو معنا مى توان کرد:

الف: دو نفر وارث که گواهى بر ضررشان داده شده ولى بخاطر وارث بودن به میّت نزدیک تر و اولى هستند.

ب: مراد همان دو گواهى هستند که میّت از آنان درخواست گواه شدن کرده و لحظه مرگ حاضر بوده اند و به خاطر همین حضور یا درخواست، اولویّت پیدا کرده اند. بنابراین ترجمه چنین مى شود: اگر معلوم شد که دو نفر اوّل مرتکب گناه شدند پس دو نفر دیگر به جاى آنان به گواهى دادن قیام کنند که آن دو نفر از کسانى باشند که دو شاهد نخست علیه آنان مرتکب گناه شده اند.

شهادت و گواهى باید از هر دو نفر و با اسم مبارک اللَّه باشد و محتواى سوگند همان باشد که در آیه آمده است که اولاً سوگند ما راست است و ما قصد تجاوز به حقوق مردم را نداریم ثانیاً اگر سوگند ما دروغ بود اقرار به ستمگرى خود داریم.

۱) مفردات راغب.

 

پیام ها:

۱- شما حقّ تجسّس وکنجکاوى ندارید، ولى اگر اطلاعى پیدا شد، وظیفه عوض مى شود. «فان عُثر…»

۲- شهادت دروغ، نوعى تجاوز وظلم به حقوق مردم است. «اعتدینا… لمن الظالمین»

 

تفسیر آیه ۱۰۸ سوره المائده:

ذَلِکَ أَدْنَى أَنْ یَأْتُوا بِالشَّهَادَهِ عَلَى وَجْهِهَا أَوْ یَخَافُوا أَنْ تُرَدَّ أَیْمَانٌ بَعْدَ أَیْمَانِهِمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاسْمَعُوا وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ ﴿۱۰۸﴾
این [روش] براى اینکه شهادت را به صورت درست ادا کنند یا بترسند که بعد از سوگندخوردنشان سوگندهایى [به وارثان میت] برگردانده شود [به صواب] نزدیکتر است و از خدا پروا دارید و [این پندها را] بشنوید و خدا گروه فاسقان را هدایت نمى ‏کند (۱۰۸)

نکته ها:

این آیه، فلسفه سختگیرى و دقّت در امر شهادت و شاهد گرفتن را که در آیات قبل مطرح بود بیان مى کند و اینکه سوگند بعد از نماز در حضور مردم، سبب مى شود که شهادت ها واقعى باشد، چون اگر سوگند و شهادت آنان پذیرفته نشود، آبروى آنان در جامعه مى رود.

 

پیام ها:

۱- مراسم و تشریفاتى که عامل حفظ و تثبیت حقّ مردم شود، ارزشمند است. «ذلک أدنى أن …»

۲- یکى از عوامل بازدارنده از گناه، نگرانى از رسوایى در جامعه است. «أو یخافوا أن تُرّد ایمان»

۳- چنان زندگى کنیم که نااهلان عادل نما نتوانند با سوگند دروغ، زحمات ما را هدر دهند و بدانند که اظهارات نادرستشان توسط گروه بهترى ردّ مى شود. «أن تردّ ایمان بعد ایمانهم»

۴- در امر وصیّت، سوگند و شهادت، تقوا داشته باشیم. «واتّقوا اللَّه»

۵ – شهادت ناحقّ، نشانه ى فسق است. «واللّه لا یهدى القوم الفاسقین»

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۱۲۵ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر