سبز قامتشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 139 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۱۳۹ – آیات ۹۱ تا ۹۴ سوره الانعام

تفسیر قرآن کریم صفحه 138 - آیات 82 تا 90 سوره الانعام

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۱۳۹

سوره: الانعام

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

 

تفسیر آیه ۹۱ سوره الانعام:

وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ مِنْ شَیْءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْکِتَابَ الَّذِی جَاءَ بِهِ مُوسَى نُورًا وَهُدًى لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِیسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ کَثِیرًا وَعُلِّمْتُمْ مَا لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَلَا آبَاؤُکُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِی خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ ﴿۹۱﴾
و آنگاه که [یهودیان] گفتند خدا چیزى بر بشرى نازل نکرده بزرگى خدا را چنانکه باید نشناختند بگو چه کسى آن کتابى را که موسى آورده است نازل کرده [همان کتابى که] براى مردم روشنایى و رهنمود است [و] آن را به صورت طومارها درمى ‏آورید [آنچه را] از آن [مى‏ خواهید] آشکار و بسیارى را پنهان مى ‏کنید در صورتى که چیزى که نه شما مى‏ دانستید و نه پدرانتان [به وسیله آن] به شما آموخته شد بگو خدا [همه را فرستاده] آنگاه بگذار تا در ژرفاى [باطل] خود به بازى [سرگرم] شوند (۹۱)

نکته ها:

گروهى از یهود با اینکه به نزول وحى بر حضرت موسى عقیده داشتند، امّا از سر لجاجت مى گفتند: خداوند بر هیچ پیامبرى کتابى نازل نکرده است.

این آیه مى فرماید: حرف شما با عقیده شما تناقض دارد. اگر خداوند بر هیچکس وحى نمى فرستد، پس تورات را که به آن عقیده دارید چه کسى نازل کرده است؟

 

پیام ها:

۱- فرستادن پیامبران و کتب آسمانى، لطفى از سوى خدا به بندگان است. کسانى که آنان را انکار مى کنند، در واقع منکر لطف، رحمت و حکمت الهى اند. «ما قدروا اللَّه…»

۲- به شبهاتى که القا مى شود باید پاسخ داد. «قالوا… قل»

۳- تورات اصلى، نور و هدایت بوده است. «نوراً و هدى»

۴- در تورات مطالبى بوده که علماى یهود آنها را کتمان کرده اند. «تخفون کثیرا»

۵ – مبلّغان دینى باید بدون مصلحت اندیشى بى مورد، معارف و حقایق مکتب را براى مردم بیان نمایند. «ماقدروا اللَّه… تخفون کثیرا»

۶- بدون وحى، دست انسان از معارف بسیارى کوتاه است. «عُلِّمتم ما لم تعلموا…»

۷- وظیفه ى انبیا، ابلاغ است، نه اجبار. «قل اللّه ثمّ ذرهم»

۸ – احتجاج باید به قدر ضرورت باشد نه بیشتر. این آیه که خود نوعى احتجاج است مى فرماید: اکنون که نمى پذیرند آنان را رها کن. «ذرهم»

 

تفسیر آیه ۹۲ سوره الانعام:

وَهَذَا کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَکٌ مُصَدِّقُ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَهُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ یُحَافِظُونَ ﴿۹۲﴾
و این خجسته‏ کتابى است که ما آن را فرو فرستادیم [و] کتابهایى را که پیش از آن آمده تصدیق مى ‏کند و براى اینکه [مردم]ام‏القرى [=مکه] و کسانى را که پیرامون آنند هشدار دهى و کسانى که به آخرت ایمان مى ‏آورند به آن [قرآن نیز] ایمان مى ‏آورند و آنان بر نمازهاى خود مراقبت مى کنند (۹۲)

نکته ها:

در این آیه، «لتنذر» همراه با واو آمده است، «وَ لِتُنذِرَ» شاید اشاره به این باشد که قرآن، غیر از انذار، هدف هاى دیگرى نیز دارد.

با آنکه انبیا مبشّران هدایت و نجاتند، ولى چون دفع ضرر مقدّم بر جلب منغعت است و نیاز روحى انسان به انذار بیشتر است، در قرآن کلمه «نذیر» و مشتقّات آن، بیش از «بشیر» و مشتّقات آن به کار رفته است.

 

پیام ها:

۱- قرآن، در بردارنده ى همه برکات است. (همچون: هدایت، عبرت، شفا، رشد، عزّت) «مبارک»

۲- قرآن، هماهنگ با کتب آسمانى دیگر و تصدیق کننده آنهاست و این نشانه ى وحدت هدف و الهى بودن آنهاست. «مصدّق»

۳- در تبلیغ باید از اُمّ القرى و مراکز مهم شروع کرد و سپس به اطراف پرداخت. «لتنذر اُمّ القرى و من حولها»

۴- عقیده به قرآن و قیامت، در کنار هم است. «یؤمنون بالآخره یؤمنون به»

۵ – روشن ترین مظهر ایمان، نماز است. «على صلاتهم یحافظون»

۶- ایمان به آخرت، از عوامل مراقبت بر نماز است. «یؤمنون بالاخره… على صلاتهم یحافظون»

 

تفسیر آیه ۹۳ سوره الانعام:

وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ کَذِبًا أَوْ قَالَ أُوحِیَ إِلَیَّ وَلَمْ یُوحَ إِلَیْهِ شَیْءٌ وَمَنْ قَالَ سَأُنْزِلُ مِثْلَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِی غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلَائِکَهُ بَاسِطُو أَیْدِیهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَکُمُ الْیَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا کُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَیْرَ الْحَقِّ وَکُنْتُمْ عَنْ آیَاتِهِ تَسْتَکْبِرُونَ ﴿۹۳﴾
و کیست ‏ستمکارتر از آن کس که بر خدا دروغ مى ‏بندد یا مى‏ گوید به من وحى شده در حالى که چیزى به او وحى نشده باشد و آن کس که مى‏ گوید به زودى نظیر آنچه را خدا نازل کرده است نازل مى ‏کنم و کاش ستمکاران را در گردابهاى مرگ مى‏ دیدى که فرشتگان [به سوى آنان] دستهایشان را گشوده‏ اند [و نهیب مى‏ زنند] جانهایتان را بیرون دهید امروز به [سزاى] آنچه بناحق بر خدا دروغ مى ‏بستید و در برابر آیات او تکبر میکردید به عذاب خوارکننده کیفر مى‏ یابید (۹۳)

نکته ها:

در شأن نزول این آیه چنین آمده است: شخصى به نام «عبدبن سعد» از نویسندگان وحى بود. رسول خداصلى الله علیه وآله او را به خاطر خیانتى طرد کرد. او هم مردم را جمع کرده و مى گفت: من نیز مى توانم آیاتى مثل قرآن بیاورم.

بعضى هم شأن نزول آیه را ادّعاى پیامبرى «مسیلمه کذّاب» دانسته اند که در اواخر عصر پیامبر صلى الله علیه وآله پیش آمد و آیه را مدنى پنداشته اند که به امر پیامبر در اینجا گنجانده شده است.

«غَمَرات» از «غمره»، به معناى شداید لحظه ى مرگ است که انسان را در کام خود فرومى برد.

برخى از مدّعیان پیامبرى عبارت بودند از: مسیلمه در یمن، أسود عنسى در یمن، طلیحه اسدى در بنى اسد. [۱]

امام صادق علیه السلام فرمود: مراد از عذاب هون، مرگ در حال تشنگى است. [۲]

امام باقرعلیه السلام کسانى را که بى جهت ادّعاى امامت کنند، از مصادیق این آیه دانسته اند. [۳]

۱) تفسیر مراغى.

۲) تفسیر نورالثقلین.

۳) تفسیر عیّاشى.

 

پیام ها:

۱- افترا به خداوند ظلم فرهنگى است و ادّعاى رهبرى از سوى نااهلان، بزرگ ترین ظلم است. «و مَن أظلم ممّن افترى… أو قال اوحى الىّ»

۲- دشمن حقّ، یا حقّ را پایین مى آورد، یا خود را بالا مى برد. ابتدا مى گوید: قرآن افسانه است، اگر موفّق نشد، مى گوید: من هم مى توانم مثل قرآن حرف هاى جالب بزنم. «سأنزل مثل ما أنزل اللّه» در جاى دیگر مى خوانیم: «لو نشاء لقلنا مثل هذا» [۱]

۳- مدّعیان ناأهل ودروغین مناصب دینى، بدجان مى دهند. «ولو ترى اِذِالظّالمون…»

۴- کیفرهاى اخروى از لحظه ى مرگ شروع مى شود، به کافران مى گویند: جان بده، بمیر، «أخرجوا أنفسکم» که همراه با نوعى تحقیر است.

۵ – روح انسان از جسم او مجرّد و مستقلّ است. «أخرجوا أنفسکم»

۶- کیفر توهین به وحى ودین، عذاب مهین وخوارکننده است. «تجزون عذاب الهون»

۱) انفال، ۳۱٫

 

تفسیر آیه ۹۴ سوره الانعام:

وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَى کَمَا خَلَقْنَاکُمْ أَوَّلَ مَرَّهٍ وَتَرَکْتُمْ مَا خَوَّلْنَاکُمْ وَرَاءَ ظُهُورِکُمْ وَمَا نَرَى مَعَکُمْ شُفَعَاءَکُمُ الَّذِینَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِیکُمْ شُرَکَاءُ لَقَدْ تَقَطَّعَ بَیْنَکُمْ وَضَلَّ عَنْکُمْ مَا کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿۹۴﴾
و همان گونه که شما را نخستین بار آفریدیم [اکنون نیز] تنها به سوى ما آمده‏ اید و آنچه را به شما عطا کرده بودیم پشت‏ سر خود نهاده‏ اید و شفیعانى را که در [کار] خودتان شریکان [خدا] مى ‏پنداشتید با شما نمى ‏بینیم به یقین پیوند میان شما بریده شده و آنچه را که مى ‏پنداشتید از دست‏ شما رفته است (۹۴)

نکته ها:

این خطاب، در لحظه ى مرگ یا هنگام قیامت، با مشرکان صورت مى گیرد.

«خَوَّلنا» از «خَوَل»، به معناى چیزى است که نیاز به سرپرست دارد و معمولاً به اموال گفته مى شود. «خوّلناکم» به معناى تملیک و اعطاست.

 

پیام ها:

۱- در قیامت، انسان، تنهاست. «جئتمونا فُرادى»

۲- معاد، جسمانى است. «کما خلقناکم أوّل مرّه»

۳- مشرکان به چهار چیز تکیه داشتند: قوم و قبیله، مال و دارایى، بزرگان و اربابان و بت ها و معبودان.

این آیه، بى ثمرى هر چهار تکیه گاه را در قیامت مطرح مى کند:

«فُرادى» بدون قوم و قبیله.

«تَرکتُم ما خَوّلناکم» بدون مال و ثروت و دارایى.

«ما نَرَى مَعکم شُفعاء» بدون یار و یاور.

«ضَلّ عنکم» محو تمام قدرت هاى خیالى.

۴- گمان هاى بى پایه، اساس بسیارى از گمراهى هاست. «شُفعاءکم الّذین زعمتم»

۵ – در قیامت، حقایق ظاهر و سراب ها، محو مى شوند. «ضَلّ عنکم ما کنتم تزعمون»

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۱۳۹ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر