سبز قامتپنج شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 148 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۱۴۸ – آیات ۱۴۷ تا ۱۵۱ سوره الانعام

تفسیر قرآن کریم صفحه 148 - آیات 147 تا 151 سوره الانعام

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۱۴۸

سوره: الانعام

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

 

تفسیر آیه ۱۴۷ سوره الانعام:

فَإِنْ کَذَّبُوکَ فَقُلْ رَبُّکُمْ ذُو رَحْمَهٍ وَاسِعَهٍ وَلَا یُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِینَ ﴿۱۴۷﴾
[اى پیامبر] پس اگر تو را تکذیب کردند بگو پروردگار شما داراى رحمتى گسترده است و [با این حال] عذاب او از گروه مجرمان بازگردانده نخواهد شد (۱۴۷)

پیام ها:

۱- رهبر باید آماده ى شنیدن تکذیب و تهمت از سوى برخى مردم باشد. «فان کذّبوک فقل…»

۲- با تکذیب کنندگان، باید برخوردى خیرخواهانه کرد و اگر تأثیر نداشت، از تهدید استفاده شود. «ذو رحمه – لا یردّ بأسه»

۳- مربّى باید دریاى رحمت باشد. «ربّکم ذو رحمه»

۴- بیم و امید، در کنار هم کارساز است. «ذورحمه، بأسه»

۵ – درهاى رحمت الهى حتّى به روى مخالفان هم بسته نیست. «فان کذّبوک ربّکم ذورحمه»

۶- رحمت خداوند، پیش از قهر اوست. «ذو رحمه… بأسه»

۷- گستردگى رحمت الهى، مانع کیفر کردن او نیست. «ربّکم ذو رحمه… و لایردّ بأسه» هرچند کیفر او نیز در مسیر تربیت انسان و از رحمت و ربوبیّت او سرچشمه مى گیرد.

 

تفسیر آیه ۱۴۸ سوره الانعام:

سَیَقُولُ الَّذِینَ أَشْرَکُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَکْنَا وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِنْ شَیْءٍ کَذَلِکَ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتَّى ذَاقُوا بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِنْدَکُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ ﴿۱۴۸﴾
کسانى که شرک آوردند به زودى خواهند گفت اگر خدا مى‏ خواست نه ما و نه پدرانمان شرک نمى ‏آوردیم و چیزى را [خودسرانه] تحریم نمیکردیم کسانى هم که پیش از آنان بودند همین گونه [پیامبران خود را] تکذیب کردند تا عقوبت ما را چشیدند بگو آیا نزد شما دانشى هست که آن را براى ما آشکار کنید شما جز از گمان پیروى نمى ‏کنید و جز دروغ نمى‏ گویید (۱۴۸)

نکته ها:

در این آیه یک خبر غیبى از آینده مطرح است که مشرکان چه خواهند گفت، «سیقول الّذین اشرکوا» آن آینده به وقوع پیوست و آنچه پیشگویى شده بود آنان گفتند. «و قال الّذین اشرکوا» [۱]

این بهانه که «اگر خدامى خواست، ما و پدرانمان مشرک نمى شدیم» بارها توسّط مشرکان مطرح شده است، چنانکه در آیه ۳۵ سوره ى نحل و آیه ۲۰ سوره زخرف نیز آمده است.

سؤال: این آیه سخن مشرکان را نقل مى کند که اگر خدا از شرک ما راضى نیست، چرا ما را از آن باز نمى دارد؟ پس شرک ما مورد رضاى خداست!

پاسخ: انجام هر کار از هر کسى، از مَدار قدرت خداوند بیرون نیست، لکن اراده و مشیّت خداوند آن است که انسان راه خود را آزادانه انتخاب کند. دولت که آب و برق و گاز را به منزل ما مى آورد، این امکانات، دلیل راضى بودن دولت به سوءاستفاده ما نیست. خداوند به انسان عقل و وحى عطا کرده و راه حقّ و باطل را به او نشان داده و او را در انتخاب آزاد گذاشته، ولى اراده و اختیار، نشانه ى راضى بودن او به خلاف ما نیست.

خداوند، خواهان ایمان اختیارى مردم است نه اجبار آنان به ایمان آوردن. در قرآن بارها آمده است که: اگر خدا مى خواست، همه را هدایت مى کرد و پیامبر هم حقّ اکراه و اجبار مردم به ایمان را ندارد.

۱) نحل، ۳۵٫

 

پیام ها:

۱- رهبران و اندیشمندان دینى باید خود را براى پاسخگویى به شبهات و بهانه جویى هاى آینده آماده کنند. «سیقول»

۲- فرستادن انبیا و کتب آسمانى براى آنست که مردم با آزادى و اختیار، موحد شوند. پس منطق مشرکین (که اگر خدا مى خواست با قهر و قدرت مانع شرک ما مى شد) غلط است. «لوشاءاللَّه ما اشرکنا»

۳- بدتر از گناه، توجیه آن است. مشرکان، شرک خود را توجیه کرده و آن را مشیّت الهى مى دانستند. «لوشاءاللَّه ما اشرکنا» (جبرگرایى، بهانه اى است براى فرار از مسئولیّت)

۴- مشرکین، انحراف خود را با تاریخ نیاکان خود توجیه مى کردند. «لو شاء اللَّه ما اشرکنا و لاآباؤنا»

۵ – عقیده به جبر، از توجیهات بى اساس منحرفان است. «لو شاء اللَّه ما اشرکنا» شیطان هم که رهبر منحرفان است، گمراهى خود را به خدا نسبت داد و چنین گفت: «ربّ بما أغویتَنى» [۱]

۶- مخالفان، همواره با اهرم جبر، به تکذیب پیامبران پرداخته اند. «کذلک کذّب الّذین من قبلهم»

۷- قرآن از مخالفان هم تقاضاى حجّت و دلیل مى کند. «قل هل عندکم من علم»

۸ – آنان که به بهانه ى سرنوشت، از مسئولیّت مى گریزند، منتظر چشیدن قهر خدا باشند. «ذاقوا بأسنا»

۹- طرفداران جبر، منطق ندارند و در پى خیالاتند. «ان تتّبعون الاّ الظن»

۱۰- اگر به جاى علم و یقین، در پى ظن و گمان باشیم، گمراه خواهیم شد. «ان انتم الاّ تخرصون»

۱) حجر، ۳۹٫

 

تفسیر آیه ۱۴۹ سوره الانعام:

قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّهُ الْبَالِغَهُ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَاکُمْ أَجْمَعِینَ ﴿۱۴۹﴾
بگو برهان رسا ویژه خداست و اگر [خدا] مى‏ خواست قطعا همه شما را هدایت میکرد (۱۴۹)

نکته ها:

خداوند، با فطرت توحیدى که در انسان قرار داده و با هدایت انبیا و عقل، حجّت را بر مردم تمام کرده و راه خیر و شرّ و پایان نیک یا بد هر کدام را هم بیان نموده است. براى خطاکاران هم راه توبه و جبران را باز گذاشته است. معجزه هاى روشن انبیا وشیوه ى نیکوى دعوت و استدلال هاى محکم آنان وسازگارى دین با فطرت وعقل، حجّت را برمردم تمام کرده است.

و با این همه، مشرکان جز گمان بى اساس، دلیلى بر شرک خود ندارند و اگر راه غیر خدا را بپویند، از خطاها، ضعف ها، محدودیّت هاى علمى و فکرى و هوسها پیروى کرده اند.

در روایات آمده که خداوند در قیامت به انسان مى فرماید: راه حقّ را مى دانستى یا نمى دانستى؟ اگر بگوید: مى دانستم، مى پرسد: چرا عمل نکردى؟ و اگر بگوید: نمى دانستم، مى پرسد: چرا در پى یاد گرفتن نبودى، این است حجّت بالغه ى خدا بر مردم. [۱]

۱) تفسیر نورالثقلین.

 

پیام ها:

۱- تنها خداست که حجت بالغه دارد و همه ى ما در پاسخ او عاجز و تهیدست و مقصّریم. «فللّه الحجّه»

۲- در راه خدا هیچ گونه ابهام و بهانه اى که دستاویز مخالفان باشد نیست، نه در استدلال، نه در سابقه، نه در صفات پیامبر و نه در شیوه ى برخورد با آنان. «فللّه الحجّه البالغه»

۳- مشیّت خداوند، بر هدایت آزادنه و ارادى انسان و آزادى و اختیار اوست. «فلوشاء لهداکم»

۴- اراده ى خداوند، تخلّف ناپذیر است. «فلو شاء لهداکم»

 

تفسیر آیه ۱۵۰ سوره الانعام:

قُلْ هَلُمَّ شُهَدَاءَکُمُ الَّذِینَ یَشْهَدُونَ أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هَذَا فَإِنْ شَهِدُوا فَلَا تَشْهَدْ مَعَهُمْ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا وَالَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ وَهُمْ بِرَبِّهِمْ یَعْدِلُونَ ﴿۱۵۰﴾
بگو گواهان خود را که گواهى مى‏ دهند به اینکه خدا اینها را حرام کرده بیاورید پس اگر هم شهادت دادند تو با آنان شهادت مده و هوسهاى کسانى را که آیات ما را تکذیب کردند و کسانى که به آخرت ایمان نمى ‏آورند و [معبودان دروغین را] با پروردگارشان همتا قرار مى‏ دهند پیروى مکن (۱۵۰)

نکته ها:

اسلام، دین منطق و آزادى است، در دو آیه ى قبل خداوند از مشرکان پرسید: آیا شما از چیزى اطّلاع دارید که ما نداریم؟ «هل عندکم من عِلمٍ»، در اینجا هم مى فرماید: اگر گواه دارید بیاورید. «هَلُمَّ شهداءکم»

در این آیه، ابتدا مى فرماید: اگر دلیل و گواه دارند بیاورند، سپس مى فرماید: اگر هم شهادت دادند، تو قبول نکن (چون صادقانه نیست).

«یعدلون» از «عِدل» به معناى همتاست. پس «بربّهم یَعدلون» یعنى براى خداوند، شریک و همتا و شبیه قرار مى دهند.

 

پیام ها:

۱- اسلام، دین منطق و برهان است و از مخالفان خود گواه طلبیده و آنان را به مجادله ى نیکو دعوت مى کند. «قل هلمّ شهداءکم»

۲- یکى از وظایف مبلّغان دینى، برخورد با بدعت هاست. «قل هلمّ شهداءکم… أنّ اللَّه حرّم هذا»

۳- هر گواهى و شهادتى، اعتبار ندارد. «فانْ شهدوا فلا تشهد معهم»

۴- مواظب باشیم شرایط و جوّ اجتماع، ما را به اشتباه نیفکند. «فاِنْ شهدوا فلا تشهد معهم» (تصدیق کردن و همگام شدن با گواهان ناحق حرام است)

۵ – قوانین بشرى اگر برخاسته از هوس هاى کفّار باشد، قابل پیروى نیست. «لاتتّبع أهواء الّذین کذّبوا بآیاتنا…»

۶- انسان هاى با ایمان نباید از سنّت هاى مشرکان تقلید کنند. «لاتتّبع اهواء الّذین کذّبوا بآیاتنا…»

۷- مشرکین، خداوند را خالق مى دانند لکن در تدبیر و مدیریّت امور هستى براى او شریک قائلند. «و هم بربّهم یعدلون»

 

تفسیر آیه ۱۵۱ سوره الانعام:

قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ أَلَّا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئًا وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَکُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَإِیَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۱۵۱﴾
بگو بیایید تا آنچه را پروردگارتان بر شما حرام کرده براى شما بخوانم چیزى را با او شریک قرار مدهید و به پدر و مادر احسان کنید و فرزندان خود را از بیم تنگدستى مکشید ما شما و آنان را روزى مى ‏رسانیم و به کارهاى زشت چه علنى آن و چه پوشیده[اش] نزدیک مشوید و نفسى را که خدا حرام گردانیده جز بحق مکشید اینهاست که [خدا] شما را به [انجام دادن] آن سفارش کرده است باشد که بیندیشد (۱۵۱)

نکته ها:

در این آیه و دو آیه بعد، به چند اصل مهم اشاره شده که از مشترکات همه ى ادیان آسمانى است، در تورات هم (سِفر خروج، باب ۲۰) مشابه این دستورها آمده است.

دو نفر از سران مدینه به حضور پیامبرصلى الله علیه وآله رسیدند. همین که حضرت این آیات را خواند، مسلمان شده و درخواست مبلّغ کردند. پیامبر نیز «مصعب بن عمیر» را همراهشان فرستاد. این حرکت زمینه ساز مسلمان شدن مردم مدینه گشت.

قرآن در چهار آیه [۱] نسبت به پدر و مادر سفارش کرده است و در هر چهار مورد همراه با مسأله ى توحید و نهى از شرک است. همان گونه که در آفرینش اوّل خداست، بعد پدر و مادر. در این آیات هم اوّل توحید است، بعد نیکى به والدین، ضمناً این آیه چون محرّمات را مى شمرد، پس ترک احسان به والدین هم حرام است.

پنج دستور این آیه چنان به یکدیگر پیوند دارند که گویا یک دستورند. «وصّاکم به» ضمیر «به» مفرد است.

امام صادق علیه السلام فرمود: احسان به والدین، یعنى کارى نکنیم که آنان وادار به درخواست و سؤالى از ما شوند. [۲]

۱) بقره، ۸۳، نساء، ۳۶، انعام، ۱۵۱ و اسراء، ۲۳٫

۲) کافى، ج ۲، ص ۱۵۷؛ بحار، ج ۷۱، ص ۳۹٫

 

پیام ها:

۱- بیان احکام الهى براى مردم، یکى از وظایف انبیاست. «أتل ما حرّم»

۲- چون اصل در همه چیز، حلال بودن است، از این رو حلالها شمارش نشده و فقط محرّمات گفته شده است. «أتل ما حرّم»

۳- محرمات دین، از سوى خداست و پیامبر از پیش خود چیزى را حرام نمى کند. «حرّم ربّکم»

۴- ممنوعیّت منکرات، جهت تکامل و تربیت انسان است. «حرّم ربّکم»

۵ – چون شرک، ریشه ى مفاسد است، در رأس محرّمات آمده است. «الاّ تشرکوا»

۶- بعد از یکتاپرستى، احسان به والدین آمده است. «بالوالدین احسانا»

۷- دستورهاى این آیه همه در قالب نهى است، مگر نیکى به پدر و مادر که در قالب امر است. یعنى نه تنها نیازارید، بلکه احسان کنید. «و بالوالدین احسانا»

۸ – فرزندکشى و سقط جنین از ترس فقر، عملى جاهلانه است، اگر خدا ضامن روزى است، چه ترسى از فقر؟ «نحن نرزقکم»

۹- هم اصلاح جامعه از مفاسد لازم است، هم اصلاح روح از رذایل. «ما ظهر منها و ما بطن»

۱۰- برخى از گناهان چنان خطرناک است که نزدیک آنها هم نباید رفت. «لاتقربوا»

۱۱- دستورات الهى، مطابق عقل یا زمینه شکوفایى آن است. «لعلّکم تعقلون»

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۱۴۸ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر