سبز قامتیکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 151 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۱۵۱ – آیات ۱ تا ۱۱ سوره الاعراف

تفسیر قرآن کریم صفحه 149 - آیات 152 تا 157 سوره الانعام

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۱۵۱

سوره: الاعراف

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

 

تفسیر آیه ۱ و ۲ سوره الاعراف:

المص ﴿۱﴾
الف لام میم صاد (۱)
کِتَابٌ أُنْزِلَ إِلَیْکَ فَلَا یَکُنْ فِی صَدْرِکَ حَرَجٌ مِنْهُ لِتُنْذِرَ بِهِ وَذِکْرَى لِلْمُؤْمِنِینَ ﴿۲﴾
کتابى است که به سوى تو فرو فرستاده شده است پس نباید در سینه تو از ناحیه آن تنگى باشد تا به وسیله آن هشدار دهى و براى مؤمنان پندى باشد (۲)

نکته ها:

از مجموع ۲۹ سوره که با حروف مقطّعه آغاز شده، بعضى با حروف «الم» و بعضى با حرف «ص» شروع شده است، امّا این سوره با مجموعه «المص» آغاز شده که شاید بیانگر آن باشد که آنچه در تمام آن سوره ها مى باشد، در این سوره نیز هست. [۱]

۱) تفسیر المیزان

 

پیام ها:

۱- قرآن، کتابى بس بزرگ است. («کتاب» نکره آمده است)

۲- توجّه به قرآن و مفاهیم آن، سبب سعه ى صدر است. «کتاب… فلایکن فى صدرک حرج منه»

۳- شرط رسالت و تبلیغ، سعه ى صدر است. «انزل الیک فلایکن فى صدرک حرج منه لتنذر به»

۴- از لجاجت کفّار نگران نباش، وظیفه ى تو انذار است، نه اجبار. «لتنذر»

پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله پس از نزول قرآن، نگران نپذیرفتن مردم و مخالفت آنان با قرآن بود که خداوند با این آیه پیامبر را تسلّى مى دهد.

۵ – هشدارهاى انبیا براى عموم است، ولى تنها مؤمنان از آنها بهره گرفته و متذکّر مى شوند. «لتنذر به وذکرى للمؤمنین»

 

توضیحات:

سیماى سوره اعراف

 این سوره دویست و شش آیه دارد و از سوره هاى مکّى است. در این سوره از اصحاب اعراف و داستان اعراف (آیه ۴۶ و ۴۸) سخن به میان آمده، لذا به «اعراف» نامگذارى شده است.

 این سوره سوّمین سوره اى است که با حروف مقطّعه آغاز مى شود و اوّلین سوره از سوره هاى سجده دار قرآن است و در آیه ى آخر آن، سجده مستحبّ وارد شده است.

 از میان یکصد و چهارده سوره ى قرآن، هشتاد و شش سوره در مکّه نازل شده است که معمولاً درباره ى اصول عقائد و مبارزه با شرک و توجّه دادن به مقام انسان و امثال آن بحث مى کند.

 در این سوره علاوه بر آنها، به ماجراى آدم علیه السلام با ابلیس، داستان حضرت نوح، هود، صالح، لوط، شعیب و موسى علیهم السلام، بیان اصول و مبانى دعوت پیامبر اسلام و شرح احوال قیامت، توبه و اصلاح خویشتن، موضوع عرش، میزان، عالم ذرّ و پیمان خداوند با انسان و بیان قرآن و عظمت آن و اعراف و اصحاب اعراف اشاره شده است.

 

تفسیر آیه ۳ سوره الاعراف:

اتَّبِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ وَلَا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیَاءَ قَلِیلًا مَا تَذَکَّرُونَ ﴿۳﴾
آنچه را از جانب پروردگارتان به سوى شما فرو فرستاده شده است پیروى کنید و جز او از معبودان [دیگر] پیروى مکنید چه اندک پند مى‏ گیرید (۳)

نکته ها:

آیه ى قبل، وظیفه ى پیامبر صلى الله علیه وآله را در انذار و تذکّر بیان کرد و این آیه وظیفه ى امّت را در اطاعت و تبعیّت. آن آیه از پیامبر صلى الله علیه وآله، «سعه صدر» مى خواست، اینجا از امّت، «تبعیّت» مى طلبد. آیه ى قبل، «أنزل الیک» بود، اینجا «اُنزل الیکم» است.

پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله فرمود: «فاذا التَبَست علیکم الفِتَن کقطع اللیل المظلِم فعلیکم بالقرآن… مَن جعله اَمامه قاده الى الجنّه و مَن جَعَله خلفه ساقه الى النّار» [۲] ، هر گاه فتنه ها همچون پاره هاى شبِ تار شما را فرا گرفت، پس بر شما باد به قرآن، هرکس قرآن را امام خود قرار دهد به بهشت مى رسد و هر کس به آن پشت کند، به آتش دوزخ رهنمون مى شود. چنانکه حضرت على علیه السلام فرمود: «ففى اتّباع ماجائکم من اللّه الفوزالعظیم و فى ترکه الخطاء المبین» [۳] ، رستگارى بزرگ در پیروى از قرآن است و در ترک آن، خطا و گمراهى آشکار مى باشد.

۲) تفسیر اثنى عشرى

۳) تفسیر نورالثقلین

 

پیام ها:

۱- پیروى از آیات الهى، سبب رشد و تربیت بشر است. «اتّبعوا… ربّکم»

۲- لازمه ى ربوبیّت و تربیت الهى، نزول دستورات و راهنمایى ها و تذکّرات است. «ما اُنزل الیکم من ربّکم»

۳- نتیجه ى پیروى از وحى، قرار گرفتن تحت ولایت الهى است و ترک آن، قرار گرفتن تحت ولایت دیگران است. «ولا تتّبعوا من دونه أولیاء»

۴- اطاعت و پیروى از دیگران، در حقیقت پذیرش ولایت آنهاست. «ولا تتّبعوا من دونه أولیاء» با آنکه مى توانست بگوید: «لاتتّبعوا من دونى احدا»

۵ – کسى که ولایتِ خداى یکتا را نپذیرد، «ربّکم» باید چندین «ولىّ» را از خود راضى کند. «أولیاء»

۶- پندپذیرى انسان، اندک است. «قلیلاً ما تذکّرون»

 

تفسیر آیه ۴ و ۵ سوره الاعراف:

وَکَمْ مِنْ قَرْیَهٍ أَهْلَکْنَاهَا فَجَاءَهَا بَأْسُنَا بَیَاتًا أَوْ هُمْ قَائِلُونَ ﴿۴﴾
و چه بسیار شهرها که [مردم] آن را به هلاکت رسانیدیم و در حالى که به خواب شبانگاهى رفته یا نیمروز غنوده بودند عذاب ما به آنها رسید (۴)
فَمَا کَانَ دَعْوَاهُمْ إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا إِلَّا أَنْ قَالُوا إِنَّا کُنَّا ظَالِمِینَ ﴿۵﴾
و هنگامى که عذاب ما بر آنان آمد سخنشان جز این نبود که گفتند راستى که ما ستمکار بودیم (۵)

نکته ها:

«قَریه»، به معناى روستا نیست، بلکه مرکز اجتماع مردم است، چه شهر، چه روستا.

«بیات»، شب هنگام و شبانه است، و «قائلون» از «قیلوله»، به معناى خواب یا استراحت نیمروز است. «اقاله» به معناى پس گرفتن جنس فروخته شده از همین باب است، چون خریدار، از نگرانى معامله راحت مى شود.

هر ستمگرى، روزى در مواجهه با قهر خدا به اشتباه خود اعتراف مى کند، «انّا کنّا ظالمین» ولى این اعترافات ثمرى ندارد. چنانکه در آیه ى دیگر مى خوانیم: هنگامى که عذاب ما را دیدند، گفتند: به خداى یگانه ایمان آوردیم و به آنچه شرک ورزیدیم، کافر شدیم، امّا ایمان به هنگام عذاب سودى براى آنان نداشت. «فلمّا رأوا بأسنا قالوا آمنّا باللّه و کفرنا بما کنّا مشرکین فلم یک ینفعهم ایمانهم لمّا رأوا بأسنا…» [۴]

۴) مؤمن، ۸۴ تا ۸۵

 

پیام ها:

۱- مناطقى که با قهر الهى نابود شده، بسیار است. «وکم»

۲- از تجربیّات تلخ دیگران، عبرت بگیریم. «وکم من قریه اهلکناها»

۳- قرآن با بیان هلاکت قریه ها به جاى هلاکت مردم، عظمت عذاب را بیان مى کند. «و کم من قریه اهلکناها»

۴- کیفرهاى الهى مخصوص قیامت نیست، ممکن است در دنیا هم نمونه هایى از آن را ببینیم. «و کم من قریه أهلکناها»

۵ – هر کس غیر خدا را سرپرست گرفت، منتظر قهر الهى باشد. «ولا تتّبعوا من دونه اولیاء… و کم من قریه اهلکناها»

۶- از سنّت هاى الهى، نابود کردن امّت ها به خاطر نافرمانى و تبعیّت از دیگران است. «و لا تتّبعوا من دونه اولیاء… وکم من قریه اهلکناها»

۷- اراده ى خداوند، همه چیز را دگرگون مى کند. «اهلکناها»

۸ – قهر الهى، گاهى ناگهانى است و روز و ساعت مشخّص و فرصتى براى فکر و چاره جویى ندارد. «بیاتاً أو هم قائلون»

۹- عذاب به هنگام استراحت، غافلگیرانه وتلخ تر است. «بیاتاً أو هم قائلون»

۱۰- بسیارى از شعارها در زمان رفاه است، هنگام خطر، کسى حرفى براى گفتن ندارد. «فما کان دعواهم…»

۱۱- حوادث و خطرها، غرور را مى شکند و پرده هاى غفلت را کنار زده و وجدان ها را بیدار مى سازد. «الاّ أن قالوا انّا کنّا ظالمین»

۱۲- اگر امروز با اختیار خضوع نکردید، روزى به اجبار کرنش خواهید کرد. «قالوا انّا کنّا ظالمین»

۱۳- سراغ غیر خدا رفتن و عدم پیروى از انبیا (که در دو آیه ى قبل بود)، ظلم است. «کنّا ظالمین»

 

تفسیر آیه ۶ و ۷ سوره الاعراف:

فَلَنَسْأَلَنَّ الَّذِینَ أُرْسِلَ إِلَیْهِمْ وَلَنَسْأَلَنَّ الْمُرْسَلِینَ ﴿۶﴾
پس قطعا از کسانى که [پیامبران] به سوى آنان فرستاده شده‏ اند خواهیم پرسید و قطعا از [خود] فرستادگان [نیز] خواهیم پرسید (۶)
فَلَنَقُصَّنَّ عَلَیْهِمْ بِعِلْمٍ وَمَا کُنَّا غَائِبِینَ ﴿۷﴾
و از روى دانش به آنان گزارش خواهیم داد و ما [از احوال آنان] غایب نبوده‏ ایم (۷)

نکته ها:

آیه ى قبل، مجازات دنیوى را مطرح کرد و اینجا کیفر و محاسبه ى اخروى را و با چندین تأکید حتمیّت سؤال قیامت را بیان مى کند و اینکه پرسش و بازخواست، مخصوص مردم نیست، بلکه پیامبران نیز مورد سؤال قرار مى گیرند. «یوم یجمع اللّه الرّسل فیقول ماذا اجبتم قالوا لا علم لنا انّک انت علاّم الغیوب» [۵]

سؤال: در قیامت از چه مى پرسند؟

الف: از نعمت ها. «ثمّ لتسئلنّ یومئذ عن النّعیم» [۶] در روایات متعدّدى، رهبرى و ولایت را نیز از مصادیق نعمت مورد سؤال در آیه برشمرده اند. [۷]

ب: از قرآن و اهل بیت علیهم السلام. پیامبر صلى الله علیه وآله فرمود: از مردم سؤال مى شود که با قرآن و اهل بیت من چگونه عمل کردید؟ «ثمّ اسألهم ما فعلتم بکتاب اللّه و باهل بیتى» [۸]

ج: از رفتار و کردار. «لنسئلنّهم اجمعین . عمّا کانوا یعملون» [۹]

د: از اعضا و جوارح. «اِنّ السّمع والبَصر والفؤاد کلّ اولئک کان عنه مسئولاً» [۱۰]

ه : از پذیرش و عدم پذیرش رسولان. «یا معشر الجنّ والانس ألم یأتکم رسل منکم…» [۱۱] چنانکه در جاى دیگر از رهبران دینى نیز در مورد برخورد مردم با آنان سؤال مى شود. «یوم یَجمع اللّه الرُّسل فیقول ماذا اُجِبتُم…» [۱۲]

و: از عمر و جوانى که چگونه سپرى شد.

ز: از کسب و درآمد. چنانکه در روایات مى خوانیم: در روز قیامت انسان از چهار چیز به خصوص سؤال و بازخواست مى شود: «شبابک فیما أبلیته و عمرک فیما أفنیتَه و مالک ممّا اکتسبته و فیما أنفقتَه»، [۱۳] در مورد عمر و جوانى که چگونه آن را گذراندى و درباره ى مال و دارایى که چگونه به دست آوردى و در چه راهى مصرف کردى.

سؤال: این آیات بیان مى کند که سؤال از همه کس حتمى است، امّا در بعضى آیات از جمله آیه ۳۹ سوره ى الرّحمن آمده که در آن روز، از هیچ انسان وجنّى نسبت به گناهانشان سؤال نمى شود، «فیؤمئذ لا یسئل عن ذنبه انس و لاجانّ» این آیات چگونه قابل جمع است؟

پاسخ: در قیامت، مواقف و ایستگاه ها متعدّد است و هر موقفى صحنه اى خاص دارد؛ در یک موقف، بر لب ها مهر مى خورد و قدرت حرف زدن ندارند. در موقفى دیگر، مهر برداشته مى شود و همه به ناله و استمداد و اقرار مى پردازند. در موقفى از همه مى پرسند، در موقفى نیز سکوت حاکم است و سؤالى نمى شود.

پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله فرمودند: «کُلّکم راع و کُلّکم مسئول عن رَعیّته فالامام یسأل عن النّاس و الرّجل یسأل عن أهله و المرأه تسأل عن بیت زوجها و العبد یسأل عن مال سیّده» همه ى شما مسئول زیردستان خود هستید و باید پاسخگو باشید؛ امام از مردمش، مرد از همسرش، زن از رفتار در خانه ى همسرش و بنده از مال ودارایى مولایش. همچنین فرمودند: خداوند از من نیز سؤال مى کند که آیا ابلاغ رسالت کردم یا نه؟ [۱۴]

۵) مائده، ۱۰۹

۶) تکاثر، ۸

۷) وسائل، ج ۲۴، ص ۲۹۹

۸) تفسیر فرقان

۹) حجر، ۹۲ تا ۹۳

۱۰) اسراء، ۳۶

۱۱) انعام، ۱۳۰

۱۲) مائده، ۱۰۹

۱۳) کافى، ج ۲، ص ۱۳۵، بحار، ج ۷، ص ۲۵۹

۱۴) تفسیر درّالمنثور

 

پیام ها:

۱- در روز قیامت، هم از رهبران سؤال مى شود، هم از امّت ها (جنّ و انس)، هم از نیکان، هم از بدان، هم از علما وهم از پیروان آنها. «فلنسئلنّ الّذین ارسل الیهم ولنسئلنّ المرسلین»

۲- سؤال در قیامت، نوعى استشهاد و اقرار گرفتن و توبیخ است و گاهى نیز تقدیر و تشکّر، وگرنه چیزى از خدا پنهان نیست تا با سؤال، رفع ابهام شود. «فلنسئلنّ… فلنقُصّنّ…»

۳- علم خداوند، دقیق است. «بعلم» (نکره دلالت بر عظمت و دقّت دارد.)

۴- علم خداوند با حضور و نظارت خود اوست و واسطه اى در کار نیست. «…بعلم و ما کنّا غائبین»

 

تفسیر آیه ۸ سوره الاعراف:

وَالْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ فَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۸﴾
و در آن روز سنجش [اعمال] درست است پس هر کس میزانهاى [عمل] او گران باشد آنان خود رستگارانند (۸)

نکته ها:

«میزان»، وسیله ى سنجش است و هر چیزى وسیله ى سنجش خاصّى دارد، مثلاً دیوار را با شاقول، گرمى و سردى هوا را با دماسنج، میوه را با کیلو و پارچه را با متر مى سنجند، همان گونه که وسیله ى سنجش انسان هاى عادّى، انسان هاى کامل مى باشند.

میزانِ روز قیامت حقّ و حقیقت است. در آن روز هم حاکمیّت با حقّ است، «هنالک الولایه للّه الحقّ» [۱۵] هم روز حقّ است، «ذلک الیوم الحقّ» [۱۶] و هم میزانِ سنجش، حقّ است. «و الوزن یومئذ الحقّ»

امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه ى «ونضع الموازین القسط» [۱۷] فرمود: میزان، انبیا و اوصیا مى باشند. [۱۸] چنانکه در زیارت مطلقه ى حضرت امیر علیه السلام مى خوانیم: «السّلام على میزان الاعمال» یعنى اینان، معیار و میزان سنجش اعمال دیگرانند.

حضرت على علیه السلام فرمودند: حسنات، موجب سنگینى میزان و سیّئات و گناهان، موجب سبکى آن است. [۱۹]

۱۵) کهف، ۴۴

۱۶) نبأ، ۳۹

۱۷) انبیاء، ۴۷

۱۸) تفسیر المیزان

۱۹) بحار، ج ۹۰، ص ۱۴۱

 

پیام ها:

۱- تشکیلات قیامت، حساب شده و قانونمند است و حسابرسى، قضاوت، صدور حکم و پاداش و کیفر، همه بر اساس حقّ است. «والوزن یومئذ الحقّ»

۲- خداوند، خواهان رسیدن انسان به حقّ و دستیابى به عقاید و کردارهاى شایسته و صحیح است. «والوزن یومئذ الحقّ»

۳- براى هر کس، چندین وسیله و معیار سنجش و محاسبه در کار است. «موازینه»

۴- توقّع سعادت و پاداش بدون عمل، بیهوده است. «فمَن ثَقُلت … المفلحون»

 

تفسیر آیه ۹ سوره الاعراف:

وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ فَأُولَئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ بِمَا کَانُوا بِآیَاتِنَا یَظْلِمُونَ ﴿۹﴾
و هر کس میزانهاى [عمل] او سبک باشد پس آنانند که به خود زیان زده‏ اند چرا که به آیات ما ستم کرده‏ اند (۹)

نکته ها:

«خسارت»، به معناى از دست دادن سرمایه و سود است، ولى «ضرر»، از دست دادن سود مى باشد، نه سرمایه.

 

پیام ها:

۱- براى یک انسان، چندین وسیله ى سنجش در کار است. «موازینه»

۲- کم داشتن عمل صالح در روز قیامت خسارت است، تا چه رسد به نداشتن آن. «و مَن خَفّت… خسروا»

۳- دنیا همانند بازارى است که ایمان، «سود» آن و انکار و کفر، «خسارت» آن است. آرى، نادیده گرفتن استدلال و دعوت انبیا، در حقیقت محو کردن فطرت و جوهره ى انسانیّت و ظلم به خویشتن است. «خسروا أنفسهم»

۴- بى اعتنایى و انکار آیات الهى، ظلم به آنها است. «کانوا بآیاتنا یظلمون» آرى به جا نیاوردن حقّ هر چیز و رعایت حقوق و حدود آن را نکردن، ظلم به آن است و نتیجه ى ظلم، خسارت و نابودى است.

 

تفسیر آیه ۱۰ سوره الاعراف:

وَلَقَدْ مَکَّنَّاکُمْ فِی الْأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا مَعَایِشَ قَلِیلًا مَا تَشْکُرُونَ ﴿۱۰﴾
و قطعا شما را در زمین قدرت عمل دادیم و براى شما در آن وسایل معیشت نهادیم [اما] چه کم سپاسگزارى مى ‏کنید (۱۰)

پیام ها:

۱- یادآورى و توجّه به نعمت هاى الهى، زمینه ى شکوفایى معرفت و محبّت و تسلیم خدا شدن است. «و لقد مکّناکم»

۲- حقّ بهره گیرى از امکانات زمین، براى همه ى انسان هاست ومخصوص گروه خاصّى نیست. «مکّناکم فى الارض»

۳- آفرینش زمین و شرایط آن (از نظر گردش، حرارت، نور، جذب و دفع آبها و گیاهان، قبول فضولات و تحویل سبزى ها و میوه ها و…) به گونه اى است که انسان مى تواند در آن نیازمندى هاى خود را برطرف کند. «مکّناکم فى الارض و جعلنا لکم فیها معایش»

۴- قوانین حاکم بر طبیعت، به نوعى است که انسان مى تواند بر آن سلطه داشته باشد و آن را در اختیار بگیرد. اگر خداوند آن را رام نمى ساخت، بشر به تنهایى قدرت مهار کردن و بهره گیرى از آن را نداشت. «مکّناکم»

۵ – زمین، در اختیار و مسخّر انسان قرار داده شده تا به رشد و کمال برسد و معیشت خود را تأمین کند. «مکّناکم…» سعدى مى گوید:

ابر و باد و مه خورشید و فلک در کارند تا تو نانى به کف آرى و به غفلت نخورى

۶- نعمت ها باید زمینه ساز شکر باشد، نه عامل غفلت و عیّاشى. «تشکرون»

۷- انسان ناسپاس است و قرآن، مکرّر از کم سپاسى مردم و غفلت و بى ایمانى غالب آنان سخن گفته است. «قلیلاً ما تشکرون»

 

تفسیر آیه ۱۱ سوره الاعراف:

وَلَقَدْ خَلَقْنَاکُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاکُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَهِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ لَمْ یَکُنْ مِنَ السَّاجِدِینَ ﴿۱۱﴾
و در حقیقت‏ شما را خلق کردیم سپس به صورتگرى شما پرداختیم آنگاه به فرشتگان گفتیم براى آدم سجده کنید پس [همه] سجده کردند جز ابلیس که از سجده‏ کنندگان نبود (۱۱)

نکته ها:

در آیه ى قبل، قدرت مادّى و سلطه ى انسان بر زمین مطرح بود، ولى در این آیه به مقام معنوى انسان اشاره شده که همه ى فرشتگان بر او سجده کرده اند.

وقتى همه ى فرشتگان فرمانبردار خدایند و بر آدم سجده کردند، دریغ است که انسان فرمان نبرد و براى خدا سجده نکند.

همه از بهر تو سرگشته و فرمان بردار شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبرى

در این آیه، دوبار همه ى انسان ها مخاطب قرار گرفته اند، «و لقد خلقناکم… صوّرناکم» امّا سجده براى حضرت آدم علیه السلام ذکر شده است، شاید اشاره به این باشد که همه ى انسان ها استعداد مسجود ملائکه شدن را دارند.

از این آیه تا ۱۴ آیه ى بعد، به داستان حضرت آدم علیه السلام مربوط مى شود.

مردى یهودى از حضرت على علیه السلام سؤال کرد: خداوند به ملائکه فرمود بر آدم سجده کنند، آیا از پیامبر اسلام نیز چنین احترامى کرده است؟

حضرت فرمود: خداوند به پیامبر صلى الله علیه وآله فضیلتى بالاتر از این داد، خداوند با آن عظمتى که دارد همراه تمام فرشتگان، بر محمّد صلى الله علیه وآله صلوات مى فرستد و صلوات مؤمنین بر پیامبر را عبادت خود خوانده است. [۲۰]

۲۰) احتجاج طبرسى، ج ۱، ص ۲۰۴

 

پیام ها:

۱- آفرینش انسان، در چند مرحله تحقّق یافته است. «ولقد خلقناکم ثمّ صوّرناکم»

۲- سجده براى حضرت آدم بود، نه همه ى انسان ها. «قلنا للملائکه اسجدوا لآدم» و گرنه مى فرمود: «اسجدوا لکم» همان گونه که فرمود: «خلقناکم ثمّ صوّرناکم»

۳- در انسان، استعداد و لیاقت رسیدن به مقامى است که مسجود فرشتگان شود. «اُسجدوا لآدم»

۴- سجده براى غیر خدا، اگر بر اساس فرمان خدا باشد، شرک نیست. «قلنا… اُسجدوا لآدم»

۵ – ابلیس، هم پایه ى فرشتگان بود و خطاب به فرشتگان، شامل او نیز مى شد. «فسجدوا الاّ ابلیس»

۶- سجده نکردن ابلیس سهوى نبود، بلکه از روى علم و عمد بود. «الاّ ابلیس لم یکن من السّاجدین»

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۱۵۱ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر