سبز قامتیکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 153 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۱۵۳ – آیات ۲۳ تا ۳۰ سوره الاعراف

تفسیر قرآن کریم صفحه 153 - آیات 23 تا 30 سوره الاعراف

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۱۵۳

سوره: الاعراف

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

 

تفسیر آیه ۲۳ سوره الاعراف:

قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ ﴿۲۳﴾
گفتند پروردگارا ما بر خویشتن ستم کردیم و اگر بر ما نبخشایى و به ما رحم نکنى مسلما از زیانکاران خواهیم بود (۲۳)

نکته ها:

شیطان و آدم هر دو نافرمانى کردند، امّا شیطان نسبت به نافرمانى خود (ترک سجده)، به عدل و حکمت الهى اعتراض کرده و استکبار نمود و برترى نژاد خود را مطرح ساخت و پشیمان هم نشد، امّا حضرت آدم و حوّا، به کار خلاف خود اعتراف کردند و از خداوند تقاضاى بخشش نمودند. [۵۴]

۵۴) تفسیر نمونه

 

پیام ها:

۱- در برابر ستم هایى که به خود روا مى داریم باید از خداوند استمداد کنیم و آنها را جبران کنیم. «قالا ربّنا ظلمنا…»

۲- آدم و حوّا، هم در تخلّف شریک بودند، هم در جبران گذشته و عذرخواهى. «ذاقا، قالا ربّنا»

۳- هرگونه خلافى، ظلم به خویش است، چون مخالفت با فرمان خدا مخالفت با تکامل و سعادت واقعى خود است. «ظلمنا أنفسنا»

۴- از آداب دعا و استغفار، ابتدا اعتراف به گناه است. «قالا ربّنا ظلمنا أنفسنا»

۵ – نخستین خواسته ى بشر از خدا، تقاضاى عفو ورحمت بود. «وان لم تغفرلنا»

۶- مهم ترین مسأله براى گناهکار، مغفرت الهى است، سپس درخواست هاى دیگر. «ان لم تغفر لنا و ترحمنا»

۷- عنایت و لطف و مهربانى خدا، جلوى خسارت ابدى را مى گیرد. «ان لم تغفر لنا… لنکوننّ من الخاسرین»

 

تفسیر آیه ۲۴ و ۲۵ سوره الاعراف:

قَالَ اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِینٍ ﴿۲۴﴾
فرمود فرود آیید که بعضى از شما دشمن بعضى [دیگر]ید و براى شما در زمین تا هنگامى [معین] قرارگاه و برخوردارى است (۲۴)
قَالَ فِیهَا تَحْیَوْنَ وَفِیهَا تَمُوتُونَ وَمِنْهَا تُخْرَجُونَ ﴿۲۵﴾
فرمود در آن زندگى مى ‏کنید و در آن مى‏ میرید و از آن برانگیخته خواهید شد (۲۵)

نکته ها:

مخاطبین جمله ى «اهبطوا»، یا آدم و حوّا و ابلیس هستند و یا آدم و حوّا و ذریّه آنها. البتّه در یک جا ابلیس به تنهایى مورد خطاب قرار گرفته است، «فاهبط منها» [۵۵] و در جایى دیگر آدم و حوّا، «قال اهبطا منها جمیعاً» [۵۶] که اگر جایگاه هبوط آنها یکى باشد، ممکن است «اهبطوا» جمع بین آنها باشد.

مراد از «هبوط»، آمدن به زمین است، زیرا بدنبال آن مى فرماید:«ولکم فى الارض مستقرّ»

گرچه خداوند توبه ى آدم و حوّا را پذیرفت، «فتاب علیه» [۵۷] ، ولى اثر وضعى گناه باقى است. اثر وضعى آن ترک اولى و نافرمانى آدم و حوّا، خروج از آن جایگاه بهشتى و هبوط به زمین بود. «اهبطوا»

۵۵) اعراف، ۱۳

۵۶) طه، ۱۲۳

۵۷) بقره، ۳۷

 

پیام ها:

۱- از آثار وضعى خلاف و گناه نمى توان گریخت. «قال اهبطوا»

۲- گاهى عملکرد والدین، در هبوط و سقوط نسل آنان هم اثر مى گذارد. «قال اهبطوا…»

۳- بهشت آدم و حوّا، مکانى غیر از زمین وبالاتر وبرتر از آن بود. «اهبطوا»

۴- دنیا جایگاه تنازع و تزاحم و تضادّ است و انسان ها به خاطر تزاحم منافع و غرائز، با هم درگیر مى شوند. «بعضکم لبعض عدوّ»

۵ – زندگى دنیوى و بهره ورى از آن ابدى نیست. «الى حین»

۶- انسان، پس از مرگ دوباره زنده خواهد شد. «منها تخرجون» حضرت آدم از این ناراحت و غمگین بود که پنداشت دیگر به بهشت و زندگى جاوید نخواهد رسید، خداوند فرمود: پس از زندگى دنیا مى تواند به بهشت جاوید برسد.

۷- مدّت ونهایت زندگى دنیوى براى بشر معلوم نیست. («حین» نکره آمده است)

 

تفسیر آیه ۲۶ سوره الاعراف:

یَا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَیْکُمْ لِبَاسًا یُوَارِی سَوْآتِکُمْ وَرِیشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِکَ خَیْرٌ ذَلِکَ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ ﴿۲۶﴾
اى فرزندان آدم در حقیقت ما براى شما لباسى فرو فرستادیم که عورتهاى شما را پوشیده مى دارد و [براى شما] زینتى است و[لى] بهترین جامه [لباس] تقوا است این از نشانه‏ هاى [قدرت] خداست باشد که متذکر شوند (۲۶)

نکته ها:

پس از نقل داستان حضرت آدم، خداوند در این سوره چهار بار (در این آیه و آیات ۲۷، ۳۱ و ۳۵)، فرزندان آدم و نسل بشر را خطاب قرار داده و به امورى همچون: حفظ لباس تقوا، فریب شیطان را نخوردن، در خوراکى ها و آشامیدنى ها و تجمّلات اسراف نکردن و پذیرفتن دعوت انبیا، سفارش نموده است.

«ریش»، به معناى پر پرندگان است که براى آنها، هم پوشش است و هم وسیله ى زیبایى، همچنین به لباسى که براى انسان نوعى زینت به حساب آید، ریش گفته مى شود.

همه ى نعمت ها به دست خداوند است و از خزینه ى غیب الهى سرازیر مى شود، چنانکه خداوند مى فرماید: «و اِنْ من شى ء الاّ عندنا خزائنه و ما ننزّله الاّ بقدر معلوم» [۵۸] هیچ چیز نیست، جز آنکه گنجینه هاى آن نزد ماست و جز به اندازه معلوم، فرو نمى فرستیم. و مى فرماید: «وانزلنا الحدید» [۵۹] ، «وانزل لکم من الانعام…» [۶۰] ، پس مراد از نزولِ لباس از سوى خداوند، آفرینش و قرار دادن آن در اختیار انسان است. «أنزلنا علیکم لباساً»

مراد از «لباس التّقوى»، لباسى است که بر اساس تقوا، تواضع، پاکى و پاکدامنى باشد و به هر یک از خشیت، طاعت، عفّت، حیا و عمل صالح نیز تعبیر شده است. [۶۱]

۵۸) حجر، ۲۱

۵۹) حدید، ۲۵

۶۰) زمر، ۶

۶۱) تفسیر منهج الصادقین

 

پیام ها:

۱- توجّه به نعمت هاى الهى، عامل عشق به خدا ودورى از غفلت است. «قد انزلنا علیکم… لعلّهم یذّکّرون»

۲- لباس، زمانى نعمت الهى است که بدن را بپوشاند. «یوارى سواتکم»

۳- گرچه در تهیّه ى لباس، علاوه بر عوامل طبیعى انسان ها نیز تلاش مى کنند، ولى همه ى اینها به دست خداست. «انزلنا علیکم لباساً»

۴- پوشش وپوشاندن کار خداست، «انزلنا علیکم لباساً یوارى»، ولى برهنگى و برهنه کردن کار شیطان است. «فوسوس… لیبدى لهما ما ورى عنهما من سواتهما»

۵ – لباس، نعمت الهى است، «لباساً یوارى» و برهنگى و خلع لباس، کیفر گناه. «فلمّا ذاقا الشجره بدت لهما سوءاتهما»

۶- پوشش و آراستگى با پوشاک و لباس هاى زیبا، مطلوب و محبوب خداوند است. «قد انزلنا علیکم لباساً… و ریشاً» آراستن و زینت و بهره بردن از لباس هاى زیبا تا آنجا که به اسراف کشیده نشود، مانعى ندارد.

۷- معنویّت در کنار مادّیت، تقوا در کنار زینت لازم است. «ریشاً و لباس التّقوى»، و گرنه لباس مى تواند وسیله ى اسراف، تکبّر، فساد، خودنمایى، مدپرستى، شهوترانى، فخرفروشى و امثال آن شود.

۸ – آن گونه که در لباس مادى، پوشش عیوب، حفاظت از سرما و گرما و زیبایى مطرح است، تقوا هم عامل پوشش عیوب است، هم نگهدارنده از گناه و هم مایه ى زیبایى معنوى انسان مى باشد. «لباس التّقوى»

۹- از خاک، پنبه مى روید، از علف که خوراک حیوان است پشم تولید مى شود و از آب دهان کرم، ابریشم، اینها همه از آیات الهى است که مى تواند مایه ى تذکّر و بیدارى انسان باشد. «ذلک من آیات اللّه لعلّهم یذّکّرون»

 

تفسیر آیه ۲۷ سوره الاعراف:

یَا بَنِی آدَمَ لَا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّهِ یَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ یَرَاکُمْ هُوَ وَقَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاءَ لِلَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ ﴿۲۷﴾
اى فرزندان آدم زنهار تا شیطان شما را به فتنه نیندازد چنانکه پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند و لباسشان را از ایشان برکند تا عورتهایشان را بر آنان نمایان کند در حقیقت او و قبیله‏ اش شما را از آنجا که آنها را نمى ‏بینید مى ‏بینند ما شیاطین را دوستان کسانى قرار دادیم که ایمان نمى ‏آورند (۲۷)

نکته ها:

آیه ى قبل، از لباس به عنوان نعمت یاد کرد، اینجا هشدار مى دهد که مواظب باشید شیطان این لباس و نعمت را از شما سلب نکند.

شیطان گرچه اهل ایمان را نیز وسوسه مى کند و به لغزش مى اندازد، ولى نمى تواند ولایت و سلطه اى کامل بر آنها پیدا نماید، «وماکان لى علیکم من سلطان» [۶۲] زیرا مؤمن، با توبه و پناه بردن به خدا نجات مى یابد. آرى، شیطان تنها بر کافران سلطه دارد.

از اینکه ما شیطان را مى بینیم گمان نکنیم که او هم ما را نمى بیند، بلکه او در هر مکان که زمینه ى گناه فراهم باشد حاضر است و بدنبال فتنه و فریب مى باشد.

۶۲) ابراهیم، ۲۲

 

پیام ها:

۱- از تاریخ و سرنوشت دیگران عبرت بگیریم. «کما اخرج ابویکم»

۲- خود را بیمه شده و به دور از انحراف ندانیم، حضرت آدم که مسجود فرشتگان بود، با فریب شیطان از جایگاه خود دور شد. «أخرج أبویکم …»

۳- برهنگى وکشف حجاب، عامل خروج از جایگاه قرب الهى است. «أخرج أبویکم… ینزع عنهما لباسهما»

۴- هرگونه برنامه و تبلیغاتى که به برهنگى بیانجامد، شیطانى است. «لایفتننّکم الشیطان… ینزع عنهما لباسهما»

۵ – هدف شیطان، برهنگى زن و مرد در برابر یکدیگر است. «لیریهما سواتهما»

۶- شیطان تنها نیست، بلکه گروه و ایادى دارد. «انّه یراکم هو وقبیله» چنانکه در جاى دیگر مى خوانیم: «و جنود ابلیس» [۶۳]

۷- چون شیطان را نمى بینیم، از او غافل نباشیم و همیشه آماده باشیم. «لایفتننکم… لاترونهم» زیرا فریبندگى شیطان به خاطر ناپیدایى اوست.

۸ – برهنگى، نشانه ى عدم ایمان و سلطه ى شیطان است. «ینزع عنهما لباسهما… اولیاء للذّین لایؤمنون»

۹- سلطه ى شیطان، به خاطر اعمال خود انسان است. «أولیاء للذین لایؤمنون»

۱۰- سنّت خداوند آن است که شیطان بر کافران و منکران حاکم شود. «انّا جعلنا الشیاطین اولیاء للّذین لایؤمنون»

۱۱- ایمان به خداوند، مانع ولایت و حاکمیّت شیطان بر انسان مى شود. «اولیاء للّذین لایؤمنون»

۶۳) شعراء، ۹۵

 

تفسیر آیه ۲۸ سوره الاعراف:

وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَهً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَیْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۲۸﴾
و چون کار زشتى کنند مى‏ گویند پدران خود را بر آن یافتیم و خدا ما را بدان فرمان داده است بگو قطعا خدا به کار زشت فرمان نمى‏ دهد آیا چیزى را که نمیدانید به خدا نسبت مى‏ دهید (۲۸)

نکته ها:

در تفاسیر مى خوانیم که این آیه مربوط به برهنگى، مشرکان در حال طواف است که در جاهلیّت مرسوم بوده است. آنان این کار را به تقلید از نیاکان خود انجام مى دادند، امّا مدّعى مى شدند که خداوند دستور داده اینچنین طواف کنند!

زشتکاران از نیاکان خود تقلید مى کنند و شرک خود را به خدا نسبت مى دهند و مى گویند: «لو شاء اللّه ما أشرکنا» [۶۴] ، «لو شاء اللّه ما عبدنا من دونه من شى ء» [۶۵] این خواست خداوند بوده که ما مشرک شده ایم و مى پنداشتند چون خدا به آنان مهلت داده، پس یا راضى به فحشا و زشتى هاى آنان است و یا به آن فرمان داده است.

در این آیه، آنها ابتدا نیاکان خود را مطرح کردند، «وجدنا علیها آبائنا» سپس فرمان خدا را «واللّه امَرَنا بها»، شاید به این دلیل که کار نیاکان، نزد آنان مهم تر از فرمان خداست.

۶۴) انعام، ۱۴۸

۶۵) نحل، ۳۵

 

پیام ها:

۱- توجیه گناه، بزرگ تر از خود گناه و نشانه ى سلطه و نفوذ شیطان است. «اولیاء للّذین… قالوا وجدنا علیها آبائنا» چه توجیه اجتماعى (نیاکان) و چه توجیه مذهبى (امر خدا به زشتى ها).

۲- پایبندى به روش زشت و غلط نیاکان و بدعت در دین، نشانه ولایت شیطان و عدم ایمان است. «انّا جعلنا الشیاطین اولیاء للّذین… اذا فعلوا فاحشه قالوا وجدنا علیها آبائنا…»

۳- فساد و زشتى برخى اعمال، روشن و فطرى است. «فاحشه» («فاحشه» به گناهى گفته مى شود که قباحت و زشتى آن روشن باشد)

۴- گاهى انحرافات انسان، به نسل هاى بعدى منتقل مى شود و منحرفان، بار گناه نسل هاى آینده را نیز به دوش مى کشند. «وَجَدنا علیها آبائنا»

۵ – روش گذشتگان، همیشه ارزشمند نیست و تقلید نابجا از پیشینیان ممنوع است. «قالوا وجدنا علیها آبائنا»

۶- خداوند در هیچ زمانى به زشتى فرمان نمى دهد. «واللّه اَمرَنا… انّ اللّه لا یأمر» (پاسخ فعل ماضى را با فعل مضارع مى دهد تا نشانه ى استمرار باشد)

 

تفسیر آیه ۲۹ سوره الاعراف:

قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ وَأَقِیمُوا وُجُوهَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ کَمَا بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ ﴿۲۹﴾
بگو پروردگارم به دادگرى فرمان داده است و [اینکه] در هر مسجدى روى خود را مستقیم [به سوى قبله] کنید و در حالى که دین خود را براى او خالص گردانیده‏ اید وى را بخوانید همان گونه که شما را پدید آورد [به سوى او] برمى‏ گردید (۲۹)

نکته ها:

«قِسط»، در برابر تبعیض است، یعنى حقّ هر کس را به خودش بدهند، نه دیگرى.

در این آیه، مفاهیم متعدّدى مطرح شده است؛ تربیت «ربّى»، عدالت «القسط»، عبادت «أقیموا»، جماعت «وجوهکم»، وحدت «مسجد»، دعا «وادعوه»، نیّت و اخلاص «مخلصین له»، و حشر و قیامت «تعودون».

مرحوم طبرسى، مراد از «وادعوه مخلصین له الدّین» را امر به دعا و تضرّع خالصانه پس از نماز مى داند. امام صادق علیه السلام فرمود: تسبیح حضرت زهرا علیها السلام در عقب هر نماز، بهتر از هزار رکعت نماز است. [۶۶]

معاد، جسمانى است. آن گونه که ذرّات خاک، از راه غذا در شما جمع شده است، استخوان هاى پوسیده شما نیز در قیامت جمع مى شود. «کما بدأکم تعودون» همان قدرتى که شما را از یک سلّول و اِسپرم آفرید، بقایاى شما را هم مى تواند در قیامت احیا کند. در روایتى نیز مى خوانیم که مراد از «کما بدأکم تعودون»، یعنى بر همان اعتقادى که مرده اید برانگیخته مى شوید؛ مؤمن بر ایمان و کافر بر کفر. «المؤمن على ایمانه و الکافر على کفره» [۶۷]

در حدیث مى خوانیم: در قیامت مردم عریان و پابرهنه محشور مى گردند، [۶۸] همانند روزى که از مادر متولّد شده اند.

۶۶) تفسیر اثنى عشرى

۶۷) تفسیر مجمع البیان

۶۸) تفسیر فرقان

 

پیام ها:

۱- انسان، مأمور به قسط و عدالت است. «أمر ربّى بالقسط» و کردار زشت، خارج از دائره ى قسط است. «لا یأمر بالفحشاء… امر ربّى بالقسط»

۲- پایبندى خالصانه به دین، زمینه ى گسترش قسط و عدل است. «امر ربّى بالقسط و اقیموا وجوهکم»

۳- جلوگیرى از تبعیض، در کنار عبادت مطرح است و عبادت ونماز، همراه قسط ارزش بیشترى دارد. «بالقسط و أقیموا»

۴- تربیت صحیح، در نظامِ عادلانه است و قسط، از شئون ربوبیّت الهى است. «امر ربّى بالقسط»

۵ – دین، دربردارنده ى ابعاد اجتماعى، عبادى و اعتقادى انسان است. «امر ربّى بالقسط و اقیموا… وادعوه مخلصین له الدّین»

۶- مسجد، پایگاه اخلاص است، نه ریا و شرک. «اقیموا وجوهکم عند کلّ مسجد… مخلصین»

۷- یکى از شرایط دعا، خلوص نیّت است. «وادعوه مخلصین له الدّین»

۸ – توجّه و ایمان به معاد، عامل اقامه ى قسط و اخلاص انسان است. «کما بدأکم تعودون»

۹- آفرینش نخستین، دلیل امکان معاد است. «کما بدأکم تعودون»

 

تفسیر آیه ۳۰ سوره الاعراف:

فَرِیقًا هَدَى وَفَرِیقًا حَقَّ عَلَیْهِمُ الضَّلَالَهُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَیَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ ﴿۳۰﴾
[در حالى که] گروهى را هدایت نموده و گروهى گمراهى بر آنان ثابت‏ شده است زیرا آنان شیاطین را به جاى خدا دوستان [خود] گرفته‏ اند و مى ‏پندارند که راه‏یافتگانند (۳۰)

پیام ها:

۱- هدایت کار خداست، «فریقاً هَدى» ولى گمراهى، به خاطر سوء انتخاب خود ماست. «اتّخذوا الشیاطین اولیاء»

۲- تا زمانى که از خدا نبریده ایم، تمام وسوسه ى شیطان با یاد او و توبه قابل جبران است، «مَسّهم طائف من الشّیطان تذکّروا» [۶۹] ولى بریدن از خدا سبب افتادن در دام شیطان و سلطه ى او مى شود که قابل جبران نیست. «حقّ علیهم الضّلاله انّهم اتّخذوا الشیطان اولیاء»

۳- انسان آزاد است و مى تواند ولایت الهى را انتخاب کند یا ولایت شیطان را. «انّهم اتّخذوا الشیاطین»

۴- دیدگاه منحرفان، واقع بینانه نیست، بلکه خیال پردازانه است. «یحسبون انّهم مهتدون»

۵ – انحراف فکرى و جهل مرکّب، (گمراه بودن ولى خود را در راه حقّ دیدن،) از بدترین انحرافات است. «یَحسبون انّهم مهتدون» چنانکه در جاى دیگر مى خوانیم: «قل هل ننبّئکم بالاخسرین أعمالاً. الّذین ضَلّ سعیهم فى الحیاه الدّنیا و هم یحسبون انّهم یحسنون صُنعاً» [۷۰]

۶۹) اعراف، ۲۰۱

۷۰) کهف، ۱۰۳ تا ۱۰۴

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۱۵۳ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر