سبز قامتشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 158 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۱۵۸ – آیات ۵۸ تا ۶۷ سوره الاعراف

تفسیر قرآن کریم صفحه 158 - آیات 58 تا 67 سوره الاعراف

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۱۵۸

سوره: الاعراف

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

 

تفسیر آیه ۵۸ سوره الاعراف:

وَالْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِی خَبُثَ لَا یَخْرُجُ إِلَّا نَکِدًا کَذَلِکَ نُصَرِّفُ الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یَشْکُرُونَ ﴿۵۸﴾
و زمین پاک [و آماده] گیاهش به اذن پروردگارش برمى ‏آید و آن [زمینى] که ناپاک [و نامناسب] است [گیاهش] جز اندک و بى‏فایده برنمى ‏آید این گونه آیات [خود] را براى گروهى که شکر مى‏ گزارند گونه‏ گون بیان مى ‏کنیم (۵۸)

نکته ها:

کلمه ى «نَکد»، به معناى چیزى است که در آن خیرى نباشد، «نبات نَکد»، به معناى گیاه کم و بى فایده مى باشد.

زمین شوره سنبل بر نیارد در او تخم و عمل ضایع مگردان

اگر با دید وسیع به این آیه بنگریم، شاید بتوان یکى از مصادیق سرزمین پاک را که محصول پاک مى دهد، خانواده ى پاک بدانیم.

گوهر پاک بباید که شود قابل فیض ورنه هر سنگ و گلى لؤلؤ و مرجان نشود

آیات قرآن، مثل بارانِ رحمت است، هنگامى که بر افراد آماده تلاوت شود، شناخت و عشق و ایمان و تلاش در پى دارد، ولى نااهلان را جز لجاجت و دشمنى نمى افزاید: «و ننزّل من القرآن ما هو شفاء و رحمه للمؤمنین و لایزید الظالمین الاّ خساراً» [۱۴۸]

باران که در لطافت طبعش خلاف نیست در باغ لاله روید و در شوره زار، خس

پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله فرمودند: «مثل ما بعثنى اللّه من الهدى و العلم کمثل الغیث الکثیر اصاب ارضاً…» مبعوث شدن من با علم و هدایت بر مردم، همانند باریدن باران بسیار زیادى است که بعضى زمین ها آن را مى گیرند و بعضى نمى گیرند. چنانکه بعضى دستورات مرا مى گیرند و عالم و فقیه مى شوند و بعضى سربلند نکرده و هدایت را قبول نمى کنند. [۱۴۹] پس قلب طیّب همانند سرزمین طیّب و قلب خبیث مانند سرزمین خبیث و غیر بارور است.

۱۴۸) اسراء، ۸۲

۱۴۹) تفسیر منهج الصادقین

 

پیام ها:

۱- تنها نزول رحمت براى سعادت کافى نیست، قابلیّت و ظرفیّت محل هم لازم است. «والبلد الطیّب»

۲- گرچه نظام طبیعت، بر قوانین خاص خود استوار است، اما همه چیز زیر نظر و با اراده و اذن پروردگار صورت مى پذیرد. «باذن ربّه»

۳- اصل بر پاکى و پاک بودن است و ناپاکى، یک مسئله ى عارضى است. «البلد الطیّب… و الّذى خَبُثَ»

۴- نه یک تذکّر کافى است و نه تذکّرات یکنواخت کارساز است، بلکه ارشاد و تبلیغ باید متعدّد و متنوّع باشد تا به نتیجه نزدیک شویم. «نصرّف الآیات»

۵ – گرچه قرآن براى همه مایه ى هدایت است، امّا تنها شاکرین بهره مى گیرند. «نصرّف الآیات لقوم یشکرون»

 

تفسیر آیه ۵۹ و ۶۰ سوره الاعراف:

لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ ﴿۵۹﴾
همانا نوح را به سوى قومش فرستادیم پس گفت اى قوم من خدا را بپرستید که براى شما معبودى جز او نیست من از عذاب روزى سترگ بر شما بیمناکم (۵۹)
قَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاکَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ ﴿۶۰﴾
سران قومش گفتند واقعا ما تو را در گمراهى آشکارى مى ‏بینیم (۶۰)

نکته ها:

نمونه ى «بلد خبیث» که در آیه ى قبل مطرح بود، قوم نوح بودند که هر چه حضرت نوح فریاد زد، به جایى نرسید. داستان حضرت نوح علیه السلام در سوره هاى نوح، صافّات، اسراء، احزاب، یونس، مؤمنون و قمر آمده است.

«خوف»، جنبه مثبت نیز دارد، ولى «جُبن»، فقط ترسِ منفى و ناپسند است. «جبن»، ناشى از خودکم بینى است و «خوف»، گاهى مولود واقع بینى و هوشیارى نسبت به خطرهاست.

پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله فرمود: نوح علیه السلام اوّلین پیامبر اولوا العزمى است که از طرف خداوند به رسالت عامّه مبعوث شد. [۱۵۰] دعوت حضرت نوح جهانى بود، چون قوم او همه ى مردم آن روز زمین بودند و حضرت در نفرین خود همه ى کافران روى زمین را نفرین کرد، «و قال نوح ربّ لا تذر على الارض من الکافرین دیّاراً» [۱۵۱] و همه ى جهانیان غرق شدند.

 

حضرت نوح علیه السلام ۹۵۰ سال مردم را دعوت به توحید نمود،«مائه الف الاّ خمسین عاما» [۱۵۲] آنها نه تنها ایمان نیاوردند، بلکه از آن حضرت دورى کرده، «فلم یزدهم دعائى الاّ فرارا» [۱۵۳] و او را مورد آزار و شکنجه قرار مى دادند. به قدرى مى زدند که بیهوش بر زمین مى افتاد، امّا هنگامى که به هوش مى آمد مى گفت: «الّلهم اِهدِ قومى فانّهم لایعلمون» خدایا! قوم مرا هدایت کن که آنان ناآگاهند.

۱۵۰) تفسیر درّالمنثور

۱۵۱) نوح، ۲۶

۱۵۲) عنکبوت، ۱۴

۱۵۳) نوح، ۶

 

پیام ها:

۱- با اینکه رسالت نوح علیه السلام جهانى بود، ابتدا از قوم خود شروع کرد. «یا قوم»

۲- دعوت به توحید و خداپرستى، سرآغاز دعوت انبیا و از مشترکات همه ى ادیان الهى است. «اُعبدوا اللّه»

۳- دلیل یکتاپرستى، یکتایى وبى شریک بودن خداوند است. «اعبدوا اللّه… ما لکم من اله غیره»

۴- خداشناسى و ایمان به خدا، از همان ابتدا و در طول تاریخ بوده است. (حضرت نوح که قبل از حضرت ابراهیم، موسى وعیسى علیهم السلام بود، به مردم گفت: خدا را عبادت کنید، که این بیانگر شناخت آنان نسبت به خداوند است) «یا قوم اعبدوا اللّه»

۵ – انبیا، دلسوزان واقعى بشرند. «یا قوم… انّى أخاف علیکم»

۶- همیشه مخالف انبیا، گروهى از اشراف و سردمداران بوده اند که زرق و برق ثروت و قدرت آنان، چشم مردم را پر مى کرده است. «الملأ من قومه»

۷- بدتر از ایمان نیاوردن، گمراه دانستن انبیاست. «انّا لنراک فى ضلال مبین» آرى، وقتى فطرت مسخ شود، راهنماى واقعى را گمراه مى پندارد. امروز نیز گروهى که خود را روشنفکر مى دانند، رهروان پیامبر را مرتجع و ساده لوح مى پندارند.

۸ – کسى که در پى پدید آوردن نظام توحیدى و براندازى نظام شرک است، باید انتظار هرگونه تهمت و توهین را داشته باشد. «لنراک فى ضلال مبین»

۹- مخالفان، در تهمت زدن سخت و جدّى هستند. «انّا لنراک فى ضلال مبین»

 

تفسیر آیه ۶۱ و ۶۲ سوره الاعراف:

قَالَ یَا قَوْمِ لَیْسَ بِی ضَلَالَهٌ وَلَکِنِّی رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿۶۱﴾
گفت اى قوم من هیچ گونه گمراهى در من نیست بلکه من فرستاده‏ اى از جانب پروردگار جهانیانم (۶۱)
أُبَلِّغُکُمْ رِسَالَاتِ رَبِّی وَأَنْصَحُ لَکُمْ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۶۲﴾
پیامهاى پروردگارم را به شما مى ‏رسانم و اندرزتان مى‏ دهم و چیزهایى از خدا مى‏ دانم که [شما] نمیدانید (۶۲)

نکته ها:

کلمه ى «نُصح»، به معناى خالص و بى غلّ و غش بودن است. به سخنانى که از روى خلوص نیّت و خیرخواهى گفته شود، «نُصح» گویند و به عسل خالص هم «ناصح العسل» گفته مى شود.

 

پیام ها:

۱- در مقابل توهین هاى جاهلان، صبور باشیم. «لیس بى ضلاله» اوّلین پیامبر اولواالعزم، در برابر اتهام گمراهى، با نرم ترین شیوه سخن گفت.

۲- رسالت پیامبران، در راستاى تربیت جهانیان و از شئون ربوبیّت خداوند است. «لکنّى رسول من ربّ العالمین»

۳- بر خلاف عقاید انحرافى که براى هرچیز یک ربّى مى پنداشتند، قرآن مى فرماید: همه ى هستى، یک ربّ و پروردگار دارد. «ربّ العالمین»

۴- پیامبران الهى، معصوم اند. «لیس بى ضلاله و لکنّى رسول»

۵ – مربّى و مبلغ، هم باید خیرخواه و دلسوز باشد و هم برخوردار از علم و آگاهى کافى. «انصح، أعلم»

۶- دلسوزى و خیرخواهى پیامبر، در جهت منافع مردم بود، نه منافع شخصى. «انصح لکم»

۷- انبیا، سرچشمه ى تمام علوم و آگاهى هاى خود را خداوند مى دانند. «و اعلم من اللّه»

۸ – انبیا از جانب خدا، از علوم و آگاهى هایى برخوردارند که دست بشر به آنها نمى رسد. «اعلم من اللّه ما لا تعلمون»

 

تفسیر آیه ۶۳ سوره الاعراف:

أَوَعَجِبْتُمْ أَنْ جَاءَکُمْ ذِکْرٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَلَى رَجُلٍ مِنْکُمْ لِیُنْذِرَکُمْ وَلِتَتَّقُوا وَلَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ ﴿۶۳﴾
آیا تعجب کردید که بر مردى از خودتان پندى از جانب پروردگارتان براى شما آمده تا شما را بیم دهد و تا شما پرهیزگارى کنید و باشد که مورد رحمت قرار گیرید (۶۳)

پیام ها:

۱- گاهى حجاب معاصرت و هم دوره بودن، مانع پذیرش حقّ و منطق صحیح اوست. «أو عجبتم» قوم نوح مى گفتند: چرا او پیامبر باشد و به او وحى برسد و به ما نرسد؟ او که همانند ماست و با ما تفاوتى ندارد!

۲- هدف از وحى، تربیت بشر است. «جائکم ذکر من ربّکم»

۳- معارف الهى را باید همواره به خاطر داشت. «ذکر من ربّکم»

۴- پیامبران، برخاسته از مردم و در مردمند. «رجل منکم»

۵ – فلسفه ى بعثت ونبوّت و مراحل آن را مى توان چنین بیان کرد:

الف: هشدار و توجّه دادن. «لینذرکم»

ب: ایجاد مصونیّت و تقوا. «لتتّقوا»

ج: دریافت الطاف و رحمت الهى. «لعلّکم ترحمون»

۶- تقوا، زمینه ساز نزول رحمت الهى است. «لتتّقوا و لعلّکم ترحمون»

 

تفسیر آیه ۶۴ سوره الاعراف:

فَکَذَّبُوهُ فَأَنْجَیْنَاهُ وَالَّذِینَ مَعَهُ فِی الْفُلْکِ وَأَغْرَقْنَا الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمًا عَمِینَ ﴿۶۴﴾
پس او را تکذیب کردند و ما او و کسانى را که با وى در کشتى بودند نجات دادیم و کسانى را که آیات ما را دروغ پنداشتند غرق کردیم زیرا آنان گروهى کور[دل] بودند (۶۴)

نکته ها:

«عَمین» جمع «عَمى»، به کسى گفته مى شود که چشم بصیرت و دید باطنى او از کار افتاده باشد، ولى «أعمى»، هم به کسى که باطن او کور باشد گفته مى شود و هم به کسى که چشم ظاهرش نابینا باشد. [۱۵۴]

امام رضا علیه السلام در پاسخ این سؤال که چرا خداوند تمام جهانیان را در زمان حضرت نوح غرق کرد و حال آنکه در میان آنان اطفال و افراد بى گناه نیز بودند، فرمودند: طفلى در میان آنان نبود، زیرا مدّت چهل سال آنان عقیم ونازا شده بودند و بى گناهان نیز چون به کار دیگران راضى بودند و رضایت به کار دیگران مانند انجام همان کار است. [۱۵۵]

۱۵۴) تفاسیر المیزان و نمونه

۱۵۵) تفسیر اثنى عشرى

 

پیام ها:

۱- ایمان، سبب نجات وتکذیب، وسیله و زمینه ى هلاکت است.«أنجینا… أغرقنا»

۲- حوادث و عوامل طبیعى و تحوّلات تاریخى، به دست خداوند است و بر اساس افکار و اعمال و اخلاق مردم صورت مى گیرد. «أنجینا… أغرقنا الّذین کذّبوا بآیاتنا»

۳- کوردلى، عامل اصلى تکذیب دعوت انبیاست. «عمین» بنابراین ایمان و پیروى از انبیا، نشانه ى بصیرت است.

 

تفسیر آیه ۶۵ سوره الاعراف:

وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ ﴿۶۵﴾
و به سوى عاد برادرشان هود را [فرستادیم] گفت اى قوم من خدا را بپرستید که براى شما معبودى جز او نیست پس آیا پرهیزگارى نمى ‏کنید (۶۵)

نکته ها:

داستان حضرت هود علیه السلام و قوم عاد که در این سوره آمده، تفصیل آن در دو سوره ى شعرا و هود آمده است.

قوم عاد در سرزمین یمن و منطقه ى احقاف در جنوب عربستان زندگى مى کردند و از نظر قدرت جسمى و امکانات دامدارى و کشاورزى، بسیار نیرومند بودند، امّا به بت پرستى و مفاسد اخلاقى گرفتار شدند. حضرت هود از خویشان آنان بود که به نبوّت مبعوث شد و همچون حضرت نوح، آنان را به توحید دعوت کرد.

 

پیام ها:

۱- سرلوحه ى برنامه ى انبیا، دعوت به توحید و پرهیز از انواع شرک و بت پرستى است. «اُعبدوا اللّه ما لکم من اله غیره»

۲- پیامبران، مردمى ترین و دلسوزترین رهبران بشر بوده اند. «أخاهم» آرى، مربّى و مبلّغ باید نسبت به مردم، همچون برادر باشد و به آنان عشق بورزد.

۳- ایمان به خداوند یکتا باید عامل هشیارى، اطاعت، تقوا و پرهیز از تکذیب دین باشد. «أفلا تتّقون»

 

تفسیر آیه ۶۶ و ۶۷ سوره الاعراف:

قَالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاکَ فِی سَفَاهَهٍ وَإِنَّا لَنَظُنُّکَ مِنَ الْکَاذِبِینَ ﴿۶۶﴾
سران قومش که کافر بودند گفتند در حقیقت ما تو را در [نوعى] سفاهت مى ‏بینیم و جدا تو را از دروغگویان مى ‏پنداریم (۶۶)
قَالَ یَا قَوْمِ لَیْسَ بِی سَفَاهَهٌ وَلَکِنِّی رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿۶۷﴾
گفت اى قوم من در من سفاهتى نیست ولى من فرستاده‏ اى از جانب پروردگار جهانیانم (۶۷)

نکته ها:

جسارت مخالفان هود علیه السلام، بیش از قوم نوح علیه السلام بود. مخالفان حضرت نوح، او را گمراه مى نامیدند، «فى ضلال مبین» امّا مخالفان هود، او را سفیه و دروغگو مى شمردند. «فى سفاهه… من الکاذبین»

 

پیام ها:

۱- پیامبران با سخت ترین و صریح ترین تبلیغات، جوسازى ها، مخالفت ها و تهمت ها رو به رو بوده اند. «ضلال مبین – سفاهه… کاذبین» در راه ارشاد مردم، باید تحمّل شنیدن زشت ترین سخنان را داشته باشیم.

۲- سعه ى صدر و بزرگوارى انبیا تا آنجاست که پس از آن همه جسارت باز با مهربانى مى گویند: اى قوم من. «یا قوم»

۳- از خویش نفى تهمت کنیم، ولى حقّ نداریم تهمت را به سوى دیگران سوق دهیم. «لیس بى سفاهه»

۴- انبیا حتّى ذرّه اى و لحظه اى کارى را که معقول نباشد انجام نمى دهند. «لیس بى سفاهه» (در ادبیات عرب، هرگاه نکره در کنار نفى قرار گیرد، نفى عموم است، یعنى در هیچ زمانى من کار سفیهانه نکرده ام.)

۵ – آنکه به هدف خود ایمان دارد و از پشتوانه ى الهى برخوردار است، در برابر برخورد بد دیگران آرام برخورد مى کند. «لیس بى سفاهه»

۶- مربّى و مبلّغ، نباید وظیفه ى اصلى را فراموش کند. «لکنّى رسول»

۷- دستورات الهى که توسط پیامبر براى بشر آورده مى شود، در مسیر تربیت انسان و از شئون ربوبیّت خداوند است. «رسول من ربّ العالمین»

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۱۵۸ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر