سبز قامتشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 160 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۱۶۰ – آیات ۷۴ تا ۸۱ سوره الاعراف

تفسیر قرآن کریم صفحه 160 - آیات 74 تا 81 سوره الاعراف

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۱۶۰

سوره: الاعراف

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

 

تفسیر آیه ۷۴ سوره الاعراف:

وَاذْکُرُوا إِذْ جَعَلَکُمْ خُلَفَاءَ مِنْ بَعْدِ عَادٍ وَبَوَّأَکُمْ فِی الْأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِهَا قُصُورًا وَتَنْحِتُونَ الْجِبَالَ بُیُوتًا فَاذْکُرُوا آلَاءَ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ ﴿۷۴﴾
و به یاد آورید هنگامى را که شما را پس از [قوم] عاد جانشینان [آنان] گردانید و در زمین به شما جاى [مناسب] داد در دشتهاى آن [براى خود] کاخهایى اختیار مى کردید و از کوهها خانه ‏هایى [زمستانى] مى‏ تراشیدید پس نعمتهاى خدا را به یاد آورید و در زمین سر به فساد برمدارید (۷۴)

نکته ها:

«عَثو»، یعنى خروج از حدّ اعتدال و «لاتَعثوا»، به معناى «لاتفسدوا» است، و کلمه ى «مفسدین»، یا براى تأکید است، یا به این معنا که فساد، شیوه ى شما نشود و مراد از «فى الارض»، سرزمین بین حجاز و شام است.

منطقه ى جغرافیایى قوم ثمود، داراى دو بخش دشت و کوهستان بود، «سهولها… الجبال» و آنان مردمى متموّل و متمدّن بودند و به فنون خانه سازى و قصرسازى آگاه بودند. «قصوراً… بیوتاً»

 

پیام ها:

۱- تحوّلات تاریخى واجتماعى، بر اساس قوانین و سنّت هاى الهى است. «اذ جعلکم خلفاء»

۲- همه ى امکانات زندگى ما از خداوند است. «بوّأکم فى الارض»

۳- از تاریخ گذشتگان عبرت بگیریم. «واذکروا… بعد عاد»

۴- انسان، از همه ى شرایط طبیعى مى تواند بهره بگیرد. «سهولها… الجبال»

۵ – مسکن، از نعمت هاى ویژه الهى است. «قصوراً… بیوتاً… آلاء اللّه»

۶- رفاه، مسکن و قصر، اگر از یاد خدا جدا باشد زمینه ى فساد مى شود. «قصوراً… بیوتاً… مفسدین»

۷- اگر نعمت ها را ودیعه ى الهى بدانیم و خود را در معرض هلاکت ببینیم، از تجاوز دورى مى کنیم. «واذکروا… لاتعثوا»

۸ – قصرنشینان وکسانى که امکانات بیشترى دارند، بیشتر نیازمند یاد خدایند تا به فساد کشیده نشوند. (کلمه ى «قصر»، میان دو جمله «اذکروا» آمده است) [۱۶۶]

۱۶۶) البتّه در صورتى که قصر در آیه معنى معروف زمان ما را داشته باشد، نه اینکه به معنى خانه معمولى باشد

 

تفسیر آیه ۷۵ و ۷۶ سوره الاعراف:

قَالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحًا مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ ﴿۷۵﴾
سران قوم او که استکبار مى ‏ورزیدند به مستضعفانى که ایمان آورده بودند گفتند آیا میدانید که صالح از طرف پروردگارش فرستاده شده است گفتند بى‏ تردید ما به آنچه وى بدان رسالت ‏یافته است مؤمنیم (۷۵)
قَالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا بِالَّذِی آمَنْتُمْ بِهِ کَافِرُونَ ﴿۷۶﴾
کسانى که استکبار مى ‏ورزیدند گفتند ما به آنچه شما بدان ایمان آورده‏ اید کافریم (۷۶)

پیام ها:

۱- معمولاً اشراف و افراد صاحب نفوذ، مخالف راه انبیایند و به شبهه آفرینى در میان مؤمنان دست مى زنند. «قال الملأ الّذین استکبروا»

۲- نه فقر و استضعاف ارزش است و نه تمکّن و کاخ نشینى؛ آنچه مهم است انتخاب راه خداوند از طریق آگاهى، علم، ایمان، تقوا، جهاد و هجرت است. (در آیه ى قبل، قصرسازى را نعمت الهى به شمار آورد، به شرط آنکه به فساد منتهى نشود، اینجا هم از مستضعفان مؤمن ستایش شده است، نه از همه ى آنان.) «آمن منهم»

۳- بیشترین پیروان پیامبران، از میان مستضعفان بوده اند. «للّذین استضعفوا لِمَن آمن منهم»

۴- عامل ایمان مستضعفان به انبیا، فقط فقر مادّى نیست، زیرا برخى از مستضعفان نیز ایمان نمى آوردند. «آمن منهم»

۵ – ایجاد شکّ و تردید، از شیوه هاى تضعیف ایمان است. «أتعلمون…؟»

۶- تضعیف رهبر، یکى از روشها و هدف هاى اصلى دشمن است. «أتعلمون انّ صالحاً مرسل»

۷- گرچه محیط و جامعه در فرد اثر دارد، ولى اجبار نمى آورد. (مستضعفان محروم، با صراحت در مقابل مستکبران ایستاده و گفتند: به صالح ایمان داریم). «انّا بما ارسل به مؤمنون»

۸ – شبهات مخالفان را باید قاطعانه پاسخ داد. «انّا بما ارسل به مؤمنون»

۹- به تمام فرمان هاى پیامبر باید ایمان داشت. «بما ارسل به مؤمنون»

۱۰- مستکبران، علاوه بر کفر و لجاجت خود، نسبت به ایمان مستضعفان حساسیّت دارند. «انّا بالّذى آمنتم به کافرون» و نگفتند: «انّا به کافرون»

 

تفسیر آیه ۷۷ سوره الاعراف:

فَعَقَرُوا النَّاقَهَ وَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَقَالُوا یَا صَالِحُ ائْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ کُنْتَ مِنَ الْمُرْسَلِینَ ﴿۷۷﴾
پس آن ماده‏ شتر را پى کردند و از فرمان پروردگار خود سرپیچیدند و گفتند اى صالح اگر از پیامبرانى آنچه را به ما وعده مى‏ دهى براى ما بیاور (۷۷)

نکته ها:

«عقر»، به معناى پى کردن است، یعنى قطع کردن عصب و رگ محکم و مخصوص پشت پاى اسب و شتر که عامل عمده ى حرکت آنهاست و با قطع آن، حیوان به زمین مى افتد و از راه رفتن باز مى ماند.

در سوره ى قمر، کلمه ى «عَقَر» به صورت مفرد آمده که بیانگر این است که قاتل ناقه یک نفر بوده است، امّا در اینجا (و سوره هاى شمس و شعراء و هود،) به صورت جمع آمده است، «عقروا» که نسبت پى کردن به تمام قوم داده شده است. این به خاطر سکوت و رضایت آنان بوده که شریک جرم محسوب شده اند. چنانکه حضرت على علیه السلام نیز مى فرماید: سرنوشت مردم در گرو رضایت و دشمنى آنان است، همان گونه که ناقه ى صالح را یک نفر پى کرد، امّا چون بقیه ى مردم نیز به آن عمل راضى بودند، در گناه او شریک شدند و همگى عذاب دیدند. [۱۶۷]

۱۶۷) نهج البلاغه، خطبه ۲۰۱

 

پیام ها:

۱- کفر، زمینه ى تجاوز است. «کافرون فعقروا…»

۲- سکوت و رضایت بر گناه، شرکت در گناه محسوب مى شود. «عقروا» با اینکه قاتل یک نفر بود.

۳- نافرمانى و تجاوز از دستور، مهم تر از کشتن شتر است. «و عَتَوا عن أمر ربّهم»

۴- دستورات الهى برخاسته از ربوبیّت اوست. «امر ربّهم»

۵ – تکبّر، زمینه ساز جسارت و گستاخى است. «ائتنا بما تعدنا»

 

تفسیر آیه ۷۸ سوره الاعراف:

فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَهُ فَأَصْبَحُوا فِی دَارِهِمْ جَاثِمِینَ ﴿۷۸﴾
آنگاه زمین‏لرزه آنان را فرو گرفت و در خانه هایشان از پا درآمدند (۷۸)

نکته ها:

این آیه، هلاکت قوم ثمود را با رجفه و زمین لرزه بیان کرده، امّا سوره ى فصّلت آیه ۱۴ و سوره ى ذاریات آیه ۴۴، آن را با صاعقه دانسته است. «فأخذتهم الصاعقه و هم ینظرون» بنابراین شاید دو کیفر صاعقه و زلزله در یک لحظه و توأم بوده است. و شاید مراد از رجفه، لرزش بر اندام باشد که برخاسته از ترس و وحشت است، نه زمین لرزه.

«جاثم» از «جَثم» بر وزن خَشم، به معناى نشستن روى زانو و یا فروافتادن بر سینه است. گویا در شب و هنگام استراحتشان که عذاب آمد، بیدار شدند ولى فرصتى و قدرتى براى فرار نیافتند و در همان حالت نیم خیز هلاک شدند. [۱۶۸]

۱۶۸) تفسیرنمونه

 

پیام ها:

۱- قهر خدا ناگهانى است، به هوش باشیم. «فأخذتهم الرّجفه»

۲- چه بسا زمین لرزه ها و حوادث طبیعى که عذاب الهى است. «فأخذتهم الرجفه»

۳- وعده هاى انبیا، عملى است، پس هشدارهایشان را جدّى بگیریم. (در آیات قبل تهدید بود: «لا تمسّوها بسوء فیأخذکم عذاب الیم» و این رجفه، همان تحقّق وعید و عذاب الیم است). «فأخذتهم الرّجفه»

 

تفسیر آیه ۷۹ سوره الاعراف:

فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ یَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسَالَهَ رَبِّی وَنَصَحْتُ لَکُمْ وَلَکِنْ لَا تُحِبُّونَ النَّاصِحِینَ ﴿۷۹﴾
پس [صالح] از ایشان روى برتافت و گفت اى قوم من به راستى من پیام پروردگارم را به شما رساندم و خیر شما را خواستم ولى شما [خیرخواهان و نصیحتگران] را دوست نمى دارید (۷۹)

نکته ها:

احتمال دارد سخن حضرت صالح، قبل از نزول عذاب و به عنوان اتمام حجّت باشد، و ممکن است پس از هلاکتشان باشد، آنگونه که رسول خدا صلى الله علیه وآله نیز بر لب چاه بدر با اجساد کفّار سخن گفت پرسیدند: مگر آنان مى شنوند، فرمودند: آرى، شما از آنها شنواتر نیستید. [۱۶۹]

۱۶۹) بحار، ج ۶، ص ۲۰۷ و ۲۵۴

 

پیام ها:

۱- گاهى قهر و ترک رابطه، در تربیت و تبلیغ لازم است. «فتولّى عنهم»

۲- کیفرهاى الهى، پس از اتمام حجّت است. «لقد أبلغتُکم»

۳- برنامه ى پیامبران، ابلاغ پیام همراه با دلسوزى و خیرخواهى است، نه ابلاغ خشک و بى روح مقرّرات و بخشنامه هاى ادارى. «لقد أبلغتُکم…و نصحتُ لکم»

۴- ناصحان را دوست بداریم که بى اعتنایى به سخن دلسوزان جامعه، زمینه ى قهر خدا را فراهم مى کند. «ولکن لا تحبّون الناصحین»

۵ – دوست داشتن، کلید پیروى کردن است. «ولکن لا تحبّون الناصحین»

 

تفسیر آیه ۸۰ و ۸۱ سوره الاعراف:

وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَهَ مَا سَبَقَکُمْ بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِینَ ﴿۸۰﴾
و لوط را [فرستادیم] هنگامى که به قوم خود گفت آیا آن کار زشت[ى] را مرتکب مى ‏شوید که هیچ کس از جهانیان در آن بر شما پیشى نگرفته است (۸۰)
إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَهً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ ﴿۸۱﴾
شما از روى شهوت به جاى زنان با مردان درمى ‏آمیزید آرى شما گروهى تجاوزکارید (۸۱)

نکته ها:

حضرت لوط، فامیل حضرت ابراهیم و تنها مردى بود که به او ایمان آورد و با او هجرت کرد. «فآمن له لوط» [۱۷۰] حضرت ابراهیم او را به منطقه اى که در آن گناه و فحشا رواج داشت فرستاد. لذا بخش مهم کار حضرت لوط، مبارزه با فحشا و منکرات جنسى بود، که بیشترین مشکل جامعه بود.

قوم حضرت لوط، با مهمانان خود عمل زشت لواط انجام را مى دادند تا مردم از مهمان شدن بترسند. به گفته ى قرآن، حضرت لوط علیه السلام ازدواج با دختران خود را به آنان پیشنهاد کرد، امّا آنان نپذیرفتند.

ازدواج، داراى خصوصیّات و آثارى است که در لواط و زنا وجود ندارد، از جمله:

۱- مودّت و رحمت و اُنس. ۲- تشکیل نظام خانواده. ۳- فرزند و بقاى نسل. ۴- همخوانى با فطرت و انسانیّت.

متأسفانه امروزه نیز دنیاى غرب، عمل زشت همجنس بازى را رسمى و در بعضى کشورها به آن جنبه ى قانونى داده است.

قوم لوط، علاوه بر لواط، اهل قمار، هرزه گویى، توهین، مزاحمت براى عابرین و کشف عورت در انظار عمومى بودند. [۱۷۱]

امام صادق علیه السلام در فلسفه ى تحریم لواط فرمودند: لواط، علاقه ى خانوادگى میان زن و شوهر را کم، نسل و فرزند را منقطع و آمیزش جنسى طبیعى را از بین مى برد و فسادهاى بسیار زیادى را بدنبال دارد. [۱۷۲]

در اسلام، کیفر همجنس بازى و لواط (چه فاعل چه مفعول)، اعدام است.

پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله فرمودند: لعنت خدا بر مردانى که خود را مانند زنان ساخته و در معرض مردان هوسباز قرار مى دهند. [۱۷۳] امام صادق علیه السلام نیز فرمود: هنگام همجنس گرایى، عرش خدا به لرزه مى آید و عامل این کار در قیامت به صورت ناپاک محشور مى شود و مورد غضب خداوند قرار گرفته و جایگاهش دوزخ است. [۱۷۴]

۱۷۰) عنکبوت، ۲۶

۱۷۱) سفینهالبحار

۱۷۲) وسائل، ج ۱۴، ص ۲۵۲

۱۷۳) تفسیر نمونه ؛ وسائل، ج ۱۴، ص ۲۵۵

۱۷۴) تفسیر نمونه ؛ وسائل، ج ۱۴، ص ۲۴۹

 

پیام ها:

۱- همجنس بازى و لواط، از گناهان کبیره و عملى بسیار زشت است. «الفاحشه»

۲- بت پرستان، اگر بهانه ى بت پرستى نیاکان را داشتند، پیروان فحشا، این بهانه را هم نداشته و ابتکار جنایت و گناه از خودشان بود. «ما سبقکم بها»

۳- ابداع کنندگان اعمال زشت، مرتکب گناهى بزرگتر و مستحقّ ملامتى بیشتر مى باشند. «ما سبقکم بها من احد من العالمین»

۴- کسى که راه طبیعى و فطرى را کنار بگذارد، مسرف است. «مسرفون» ارضاى شهوت از غیر راه طبیعى، اسراف است.

۵ – لواط، تجاوز به حقوق زنان در جامعه است. «دون النساء بل انتم قوم مسرفون»

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۱۶۰ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر