سبز قامتسه شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 161 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۱۶۱ – آیات ۸۲ تا ۸۷ سوره الاعراف

تفسیر قرآن کریم صفحه 161 - آیات 82 تا 87 سوره الاعراف

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۱۶۱

سوره: الاعراف

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

 

تفسیر آیه ۸۲ سوره الاعراف:

وَمَا کَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْیَتِکُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ یَتَطَهَّرُونَ ﴿۸۲﴾
ولى پاسخ قومش جز این نبود که گفتند آنان را از شهرتان بیرون کنید زیرا آنان کسانى‏ اند که به پاکى تظاهر مى کنند (۸۲)

نکته ها:

در مورد بعضى انبیا، تعبیر به «أخاهم» شده است، امّا درباره ى حضرت لوط چنین تعبیرى نیامده است، شاید به این دلیل که آن حضرت، اهل آن منطقه نبود، چنانکه کفّار نیز با جمله ى «قریتکم» به مردم القا مى کردند که او مهاجر است و از این منطقه نیست، و یا اینکه چون آئین شما را قبول ندارد خارجى است، پس او را از سرزمین خودتان بیرون کنید.

 

پیام ها:

۱- زشت تر از نافرمانى وگناه، برخورد بى دلیل و غیر منطقى با ناصحان است. «ما کان جواب قومه الاّ ان قالوا اخرجوهم…»

۲- در نهى از منکر، باید آماده ى تبعید و پذیرش مشکلات بود. «اخرجوهم»

۳- مجرمان، براى پاکان حقّى در اجتماع قائل نیستند. «اخرجوهم من قریتکم»

۴- هرگاه در جامعه اى فساد زیاد شد، پاکان را منزوى مى کنند و نهى از منکر و پاک بودن، جرم محسوب مى شود. «أخرجوهم… انّهم اُناس یتطهّرون»

۵ – قوم لوط، با آنکه به گناه عادت کرده بودند، امّا حضرت لوط و یاران او را پاک مى دانستند. «انّهم اُناس یتطهّرون»

۶- مهم تر از پاکى، پاک ماندن و مأیوس کردن نااهلان از اِعمال نفوذ است. «یتطهّرون» (فعل مضارع نشان استمرار است)

 

تفسیر آیه ۸۳ سوره الاعراف:

فَأَنْجَیْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ کَانَتْ مِنَ الْغَابِرِینَ ﴿۸۳﴾
پس او و خانواده‏ اش را غیر از زنش که از زمره باقیماندگان [در خاکستر مواد گوگردى] بود نجات دادیم (۸۳)

نکته ها:

«غابِر»، به معناى بازمانده است. کسى که همراهانش بروند و او باقى بماند. بنابراین لوط و یارانش از شهر خارج شدند و زمینه ى عذاب فراهم شد.

«اهل»، هم به خویشاوندان نزدیک گفته مى شود و هم به پیروان راستین، ولى با توجّه به آیه ۳۶ سوره ذاریات، به جز خویشاوندان نزدیک، هیچ کس به آن حضرت ایمان نیاورد.

 

پیام ها:

۱- انسان آزاد است و خودش راه خود را انتخاب مى کند. (همسر پیامبر با آنکه در خانه ى وحى تغذیه مى شود، ممکن است راه کفر را برگزیند، چنانکه همسر فرعون راه توحید را برگزید). «الاّ امرأته» بنابراین همه جا تفکّر و اخلاق و تصمیم، وابسته به اقتصاد و تحت پوشش بودن این و آن نیست.

۲- در اسلام، عامل نجات انسان رابطه ى مکتبى است، نه خویشاوندى. «الاّ امرأته» پس سرنوشت هرکس در گرو عمل خود اوست.

۳- حسابِ بستگانِ رهبران الهى را از حساب خودشان جدا کنیم. «الاّ امرأته»

۴- در اسلام، زن همانند مرد موجودى مستقلّ است. «الاّ امرأته» و از طرفى نباید موقعیّت و قداست کسى موجب توجیه خلافکارى هاى بستگان او شود.

 

تفسیر آیه ۸۴ سوره الاعراف:

وَأَمْطَرْنَا عَلَیْهِمْ مَطَرًا فَانْظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الْمُجْرِمِینَ ﴿۸۴﴾
و بر سر آنان بارشى [از مواد گوگردى] بارانیدیم پس ببین فرجام گنهکاران چسان بود (۸۴)

نکته ها:

هلاکت قوم لوط، با بارش سنگ هاى آسمانى بر سرشان بود، سنگ هایى از گِل همانند کلوخ چنانکه در سوره ى هود مى فرماید: «وامطرنا علیهم حجاره من سجّیل منضود مسوّمه عند ربّک» [۱۷۵]

۱۷۵) هود، ۸۲ تا ۸۳

 

پیام ها:

۱- تغییر راه فطرت، (ارضاى جنسى از طریق مردان و همجنس بازى،) تغییر نعمت را به دنبال دارد. به جاى باران، پاره سنگ مى بارد. «وامطرنا علیهم مطراً» در دعاى کمیل مى خوانیم: «اللّهم اغفر لى الذّنوب الّتى تغیّر النعم»

۲- قهر الهى مخصوص آخرت نیست، گاهى نیز در همین دنیاست. «امطرنا»

۳- از تاریخ وسرنوشت دیگران عبرت بگیریم. «فانظر… عاقبه المجرمین»

۴- قهر خداوند مخصوص یک دسته از مجرمان نیست، همه ى مجرمان به هوش باشند که سنّت الهى استثنا بردار نیست. «عاقبه المجرمین»

 

تفسیر آیه ۸۵ سوره الاعراف:

وَإِلَى مَدْیَنَ أَخَاهُمْ شُعَیْبًا قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ قَدْ جَاءَتْکُمْ بَیِّنَهٌ مِنْ رَبِّکُمْ فَأَوْفُوا الْکَیْلَ وَالْمِیزَانَ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ وَلَا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ ﴿۸۵﴾
و به سوى [مردم] مدین برادرشان شعیب را [فرستادیم] گفت اى قوم من خدا را بپرستید که براى شما هیچ معبودى جز او نیست در حقیقت‏ شما را از جانب پروردگارتان برهانى روشن آمده است پس پیمانه و ترازو را تمام نهید و اموال مردم را کم مدهید و در زمین پس از اصلاح آن فساد مکنید این [رهنمودها] اگر مؤمنید براى شما بهتر است (۸۵)

نکته ها:

این پنجمین داستان پیامبران در این سوره است. داستان شعیب علیه السلام در سوره هاى متعدّدى از جمله در سوره هود، شعراء نیز بیان شده است.

مَدیَن یکى از شهرهاى شام بود که در جغرافیاى امروز، نزدیک اردن و نامش معان است، منطقه اى سرسبز، داراى مردمى بت پرست ومرفّه که در معامله و تجارت کم فروش بودند. حضرت شعیب علیه السلام بر آنان مبعوث شد، امّا آنها به خاطر لجاجت و نافرمانى او هلاک شدند. سپس آن حضرت بر مردم «اَیکه» مبعوث شد، و به ارشاد آنان پرداخت، امّا آنها نیز دستورهاى الهى را نپذیرفتند وسرانجام هلاک شدند. «کذّب اصحاب الایکه المرسلین اذ قال لهم شعیب…» [۱۷۶]

البتّه احتمال دارد «مَدیَن» همان «اَیْکه» باشد، چون اَیکه به منطقه ى پر درخت و بیشه زار و نخلستان مى گویند. یعنى شهر شعیب دو نام داشته است: مَدیَن و اَیکه.

انسان بى ایمان همواره گرفتار انحراف و فساد است، امّا در هر زمانى به گونه اى. مثلاً در زمان حضرت لوط، لواط و فساد اخلاقى و در زمان حضرت شعیب، کم فروشى و فساد اقتصادى رواج داشته است.

۱۷۶) شعراء، ۱۷۶ تا ۱۸۹

 

پیام ها:

۱- رفتار حضرت شعیب نسبت به مردم، دلسوزانه و برادرانه بود و شاید نسبتى با اهل مدین داشت. «اخاهم شعیباً»

۲- تبلیغ و تربیت باید همراه با عاطفه و محبّت باشد. «قال یا قومِ»

۳- توحید و یکتاپرستى، محور دعوت انبیاست. «اعبدوا اللّه…»

۴- معجزه و دلیل هاى انبیا، در مسیر رشد و تربیت مردم و وابسته به ربوبیّت خداوند است. «بیّنه من ربّکم»

۵ – پس از شرک و انحراف عقیدتى، انحراف هاى اقتصادى مهم ترین مسأله ى قوم حضرت شعیب بوده است. «اعبدوا اللّه… أوفوا الکیل»

۶- کم فروشى، تقلّب در معامله، کم ارزش جلوه دادن اجناس مردم و ایجاد خلل در اقتصاد، حرام و از مصادیق فساد است. «لا تبخسوا النّاس اشیائهم و لاتفسدوا»

۷- پیامبران، بر مسائل اقتصادى جامعه نیز نظارت داشته و درصدد سلامت و بهبود زندگى مردم بودند. «لاتبخسوا النّاس اشیائهم» دین و برنامه هاى آن، از زندگى دنیا جدا نیست.

۸ – کم کارى هم مثل کم فروشى است، به جاى «أموالهم» فرمود: «أشیائهم» تا شامل همه چیز بشود.

۹- ایمان کامل واقتصاد سالم، تأمین کننده سعادت دنیا وآخرت است. «ذلکم خیر»

۱۰- هشدار و دستورهاى انبیا، سراسر خیر است و موجب سعادت انسان مى شود. «ذلکم خیر»

۱۱- ایمان، ضامن کسب وکار صحیح وعدالت اجتماعى است. «لا تبخسوا النّاس… ان کنتم مؤمنین»

 

تفسیر آیه ۸۶ سوره الاعراف:

وَلَا تَقْعُدُوا بِکُلِّ صِرَاطٍ تُوعِدُونَ وَتَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَتَبْغُونَهَا عِوَجًا وَاذْکُرُوا إِذْ کُنْتُمْ قَلِیلًا فَکَثَّرَکُمْ وَانْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الْمُفْسِدِینَ ﴿۸۶﴾
و بر سر هر راهى منشینید که [مردم را] بترسانید و کسى را که ایمان به خدا آورده از راه خدا باز دارید و راه او را کج بخواهید و به یاد آورید هنگامى را که اندک بودید پس شما را بسیار گردانید و بنگرید که فرجام فسادکاران چگونه بوده است (۸۶)

نکته ها:

مراد از نشستن بر سر هر راه، ممکن است نشستن کنار خیابان و کوچه ها براى فتنه گرى باشد، و شاید مراد تلاش در راه فساد از هر راه و با هر شیوه باشد، چنانکه شیطان سوگند خورد براى انحراف انسان در کمین راه حقّ نشسته است که مراد، نشستن ظاهرى نیست. «لاقعدنّ لهم صراطک المستقیم» [۱۷۷]

۱۷۷) اعراف، ۱۶

 

پیام ها:

۱- دشمنان حقّ، براى جلوگیرى از راه خدا، همه جا در کمین بوده و از هر راه و شیوه اى استفاده مى کنند. «و لاتقعدوا بکلّ صراط»

۲- ترساندن مردم و ایجاد مزاحمت براى آنان، ممنوع است. «توعدون»

۳- اگر دشمنان نتوانند مؤمنان را بى دین کنند، مى کوشند تا سیماى دین را تحریف کنند و بدجلوه دهند. «تبغونها عِوَجاً»

۴- گاهى افزونى جمعیّت (با نظم و برنامه)، مى تواند یک ارزش باشد. «فکثّرکم»

۵ – یکى از عوامل تربیت و هدایت مردم، توجّه به نعمت ها و یادآورى سرگذشت پیشینیان است. «واذکروا… و انظروا»

۶- مطالعه ى تاریخ و عبرت گرفتن از آن، سفارش الهى است. «وانظروا کیف …»

۷- در مطالعه ى زندگى مردم، به پایان و سرانجام کارشان بنگرید، نه کامیابى هاى مقطعى آنان. «عاقبه»

۸ – بستن و یا منحرف نمودن راه خدا، نوعى فساد است. «تصدّون… تبغونها عوجا… المفسدین»

 

تفسیر آیه ۸۷ سوره الاعراف:

وَإِنْ کَانَ طَائِفَهٌ مِنْکُمْ آمَنُوا بِالَّذِی أُرْسِلْتُ بِهِ وَطَائِفَهٌ لَمْ یُؤْمِنُوا فَاصْبِرُوا حَتَّى یَحْکُمَ اللَّهُ بَیْنَنَا وَهُوَ خَیْرُ الْحَاکِمِینَ ﴿۸۷﴾
و اگر گروهى از شما به آنچه من بدان فرستاده شده‏ ام ایمان آورده و گروه دیگر ایمان نیاورده‏ اند صبر کنید تا خدا میان ما داورى کند [که] او بهترین داوران است (۸۷)

نکته ها:

مخالفان حضرت شعیب، با جسارت مى گفتند: پس قهر خدا چه شد؟ مؤمنان و طرفداران آن حضرت هم منتظر امدادهاى الهى بودند. این آیه در پاسخ هر دو گروه است، تا نه کفّار مغرور شوند و نه مؤمنان دلسرد و مأیوس گردند.

 

پیام ها:

۱- وظیفه ى پیامبر،ابلاغ دین و دستورات الهى است، «اُرسلتُ» مردم نیز در قبول و ردّ آن آزاد و داراى اختیار مى باشند. «طائفه منکم آمنوا… و طائفه لم یؤمنوا»

۲- در مکتب انبیا، ایمان به هدف و راه آنان لازم است. «اُرسلتُ» یعنى ایمان به آنچه براى آن آمده ام.

۳- تاریخ طرفداران حقّ و باطل را با توجّه به پایان و سرانجام کارشان باید مطالعه کرد. «فاصبروا»

۴- گرایش گروهى از مردم به کفر، ما را متزلزل نکند که خداوند حاکم است. «فاصبروا حتّى یحکم اللّه بیننا»

۵ – کسى که بداند خداوند بهترین و برترین داور است، صبور است و در کیفر و پاداش عجله نمى کند. «فاصبروا… و هو خیر الحاکمین» چنانکه باکى از حکم دیگران نیز ندارد.

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۱۶۱ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر