سبز قامتچهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 171 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۱۷۱ – آیات ۱۶۰ تا ۱۶۳ سوره الاعراف

تفسیر قرآن کریم صفحه 171 - آیات 160 تا 163 سوره الاعراف

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۱۷۱

سوره: الاعراف

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

 

تفسیر آیه ۱۶۰ سوره الاعراف:

وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَیْ عَشْرَهَ أَسْبَاطًا أُمَمًا وَأَوْحَیْنَا إِلَى مُوسَى إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاکَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَهَ عَیْنًا قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ وَظَلَّلْنَا عَلَیْهِمُ الْغَمَامَ وَأَنْزَلْنَا عَلَیْهِمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى کُلُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَکِنْ کَانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ ﴿۱۶۰﴾
و آنان را به دوازده عشیره که هر یک امتى بودند تقسیم کردیم و به موسى وقتى قومش از او آب خواستند وحى کردیم که با عصایت بر آن تخته سنگ بزن پس از آن دوازده چشمه جوشید هر گروهى آبشخور خود را بشناخت و ابر را بر فراز آنان سایبان کردیم و گزانگبین و بلدرچین بر ایشان فرو فرستادیم از چیزهاى پاکیزه‏ اى که روزیتان کرده‏ ایم بخورید و بر ما ستم نکردند لیکن بر خودشان ستم میکردند (۱۶۰)

نکته ها:

«اَسباط» جمع «سِبط»، به فرزندان و نوه ها و شاخه هاى یک فامیل گفته مى شود. هر یک از تیره هاى بنى اسرائیل، از یکى از فرزندان یعقوب منشعب شده بودند. «انبجاس» به معناى جوشیدن و فوران کم و مختصر است.

«مَنّ»، غذایى همچون عسل و شیره ى گیاهى (نظیر گزانگبین)، و «سَلوى » پرنده اى حلال گوشت، شبیه کبوتر (و بلدرچین) است.

عدد «دوازده»، عدد ماه هاى سال، عدد نقباى بنى اسرائیل، عدد چشمه هاى آبى که با اعجاز حضرت موسى صورت گرفت و عدد امامان معصوم علیهم السلام است. مخالفان اهل بیت، بسیار کوشیده اند تا این حدیث پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله را (که شیعه و سنّى با دهها سند آن را نقل کرده اند) که خلفاىِ پس از من دوازده نفر و همه از قریشند، [۳۰۳] بر حاکمان بنى امیّه و بنى عباس تطبیق دهند، امّا نتوانسته اند.

با زدن عصا به سنگ، دو معجزه اتّفاق افتاد: جوشیدن آب بسیار، پدیدار شدن چشمه ها به تعداد قبیله ها. در روایات مى خوانیم که حضرت موسى علیه السلام با توسّل به اهل بیت پیامبر علیهم السلام دست به اعجاز زد. [۳۰۴]

حضرت شعیب علیه السلام به دیدن داماد خود موسى علیه السلام آمد، صف طولانى منتظران ملاقات با موسى علیه السلام را دید. به موسى پیشنهاد کرد که مردم را گروه گروه کند و براى هر دسته، مسئولى معیّن کند تا بخشى از مشکلات را آنها حلّ کنند و مسائل مهم تر را به موسى علیه السلام ارجاع دهند. [۳۰۵]

بعضى از مطالب و جریان ها در آیات متعدّدى از قرآن، به ظاهر تکرار شده است، از جمله این داستان که در آیه ۵۷ به بعد سوره ى بقره نیز آمده و این بیانگر آن است که تکرار یک موضوع، با انگیزه ى تربیتى مانعى ندارد.

۳۰۳) الغدیر و اثبات الهداه، ج ۱، ص ۴۳۳

۳۰۴) تفسیر اثنى عشرى

۳۰۵) تفسیر کاشف

 

پیام  ها:

۱- در اداره ى امور، وجود تشکیلات، تقسیم کار و طبقه بندى، نقش مهمى دارد. «و قطّعناهم»

۲- دوازده گروه بنى اسرائیل، همه از یک ریشه بودند. «قطّعناهم» به جاى «جعلنا»

۳- گروه گروه شدن، با حفظ وحدت در هدف، ضررى ندارد. «قطّعناهم»

۴- عرضه بعد از تقاضا، اهمیّت بیشترى دارد. «استسقاه… اضرب بعصاک»

۵ – وسیله مهم نیست، اراده ى الهى مهم است که گاهى یک عصاى چوبى را کارگشا در همه جا قرار مى دهد. «بعصاک» (عصا، در جایى مار و اژدها و در جاى دیگر وسیله اى براى ایجاد چشمه هاى آب مى شود)

۶- توسّل به پیامبران براى رهایى از مشکلات جایز، بلکه به اجابت نزدیک است. مردم، نیازهاى اقتصادى و مادّى خود را نیز با انبیا در میان مى گذاشتند و به آنان متوسّل مى شدند. «استسقاه… فانبجست»

۷- اگر هر گروه بداند که به کجا باید رجوع کند، بسیارى از مشکلات اجتماعى حل مى شود. «قد علم کلّ اُناس مشربهم»

۸ – به مردم آگاهى دهیم، خودشان عمل مى کنند. «قد علم کلّ اُناس مشربهم» و نفرمود: «قد شرب»

۹- خداوند، هم آب مورد نیاز بنى اسرائیل را تأمین نمود، هم غذاى آنان را. «اثنتا عشره عینا… المنّ و السلوى »

۱۰- پیدایش و حرکت ابرها و عملکرد آنها، همه تحت تدبیر و اراده ى الهى است. «وظلّلنا علیهم الغمام»

۱۱- منّ و سلوى، از غذاهاى طیّب است. (جمله «کلوا من الطیّبات»، پس از «المنّ و السلوى » آمده است)

۱۲- خداوند، روزى رسانِ مردم، «رزقناکم» و خواهان بهره گیرى طیّب از نعمت هاى پاک و پاکیزه است. «کلوا من طیّبات»

۱۳- با یک ضربه عصاى موسى، چشمه ها از دل سنگ جوشید، ولى با آن همه معجزه، دلهاى نا اهلان تکان نخورد. «و ما ظلمونا و لکن کانوا انفسهم یظلمون»

۱۴- کفران نعمت، سبب محرومیّت از آن مى شود و زیانش به ناسپاسان مى رسد. «ولکن کانوا انفسهم یظلمون»

۱۵- آنان که از نعمت هاى مادّى در راه رشد و معنویّت خود بهره نگیرند، به خود ستم کرده اند. «کانوا أنفسهم یظلمون»

 

تفسیر آیه ۱۶۱ سوره الاعراف:

وَإِذْ قِیلَ لَهُمُ اسْکُنُوا هَذِهِ الْقَرْیَهَ وَکُلُوا مِنْهَا حَیْثُ شِئْتُمْ وَقُولُوا حِطَّهٌ وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا نَغْفِرْ لَکُمْ خَطِیئَاتِکُمْ سَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ ﴿۱۶۱﴾
و [یاد کن] هنگامى را که بدیشان گفته شد در این شهر سکونت گزینید و از آن هر جا که خواستید بخورید و بگویید [خداوندا] گناهان ما را فرو ریز و سجده‏ کنان از دروازه [شهر] درآیید تا گناهان شما را بر شما ببخشاییم [و] به زودى بر [اجر] نیکوکاران بیفزاییم (۱۶۱)

نکته ها:

کلمه ى «حطّه»، به معناى نزول چیزى از بالاست، (انحطاط هم از این ریشه است) و به مفهوم تقاضاى نزول رحمت و عفو الهى است.

فرمان این بود که بنى اسرائیل هنگام ورود به سرزمین مقدّس، با این کلمه از خداوند آمرزش بطلبند، ولى آنان از روى استهزا، کلمه را عوض کردند و گفتند: «حنطه». [۳۰۶]

مشابه این آیه، با تفاوتى اندک در سوره ى بقره (آیات ۵۸ و ۵۹) نیز آمده است.

در روایات متعدّد، امامان معصوم علیهم السلام فرمودند: «نحن باب حطّتکم» باب حطّه ى شما ماییم. یعنى اگر در مدار حکومت و ولایت ما وارد شوید، مورد لطف قرار مى گیرید. [۳۰۷]

بسیارى از مفسّران مراد از قریه را بیت المقدّس دانسته اند.

سیر طبیعى آن است که ابتدا با آدابى که سفارش شده داخل شهر شده، سپس آن را مسکن قرار داده و آنگاه از غذاهاى آنجا بخورند، ولى در این آیه اوّل مسکن و غذا آمده، بعد توبه و مغفرت و ورود به شهر، شاید به خاطر آن که تأمین مسکن و غذا، زمینه و بسترى است که دستورات اخلاقى را بپذیرند.

۳۰۶) تفسیر نمونه

۳۰۷) تفسیر کنزالدقائق

 

پیام ها:

۱- داستان ورود بنى اسرائیل به بیت المقدّس، همراه با عذرخواهى از خداوند در برابر لجاجت ها و تغییر کلمات سفارش شده، داستانى عبرت آموز و قابل دقّت است. «و اذ»

۲- براى آوارگان، مسکن مهم ترین مسئله است. (ابتدا از مسکن سخن به میان آمده است) «اُسکنوا هذه القریه»

۳- بیت المقدّس، سرزمینى پر نعمت است. «کلوا منها حیث شئتم»

۴- خداوند، همه ى نیازهاى مادّى ومعنوى، دنیوى و اخروى بشر را تأمین مى کند و براى برخوردارى از نعمت هایى چون مسکن، غذا، عفو ولطف، دستور مى دهد که دعا و استغفار کنند و سجده نمایند. «اسکنوا… کلوا… قولوا حطّه»

۵ – خداوند، با یک عذرخواهى و توبه ى خالصانه، «قولوا حطّه» گناهان بسیارى را مى بخشد. «نغفر لکم خطیئاتکم» چنانکه در دعا مى خوانیم: «یا مَن یقبل الیَسیر و یَعفو عن الکثیر» اى خدایى که کم را مى پذیرى و گناه زیاد را مى بخشایى.

۶- براى دریافت لطف و آمرزش الهى، هم استغفار و دعا لازم است، هم عمل. «قولوا حطّه و ادخلوا الباب»

۷- ورود به مکان هاى مقدّس، ادب وآداب ویژه اى دارد.«وادخلوا الباب سجّداً»

۸ – باید میان نیکوکار و گنهکار، تفاوت باشد. وقتى خطاکاران بخشوده مى شوند، نیکوکاران هم از درجه و لطف بیشترى برخوردار مى گردند. «سنزید المحسنین»

۹- در نظام مدیریّت و تشویق دیگران، باید همواره نیکوکاران را امتیاز داد. «سنزید المحسنین»

 

تفسیر آیه ۱۶۲ سوره الاعراف:

فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ قَوْلًا غَیْرَ الَّذِی قِیلَ لَهُمْ فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا کَانُوا یَظْلِمُونَ ﴿۱۶۲﴾
پس کسانى از آنان که ستم کردند سخنى را که به ایشان گفته شده بود به سخن دیگرى تبدیل کردند پس به سزاى آنکه ستم مى ‏ورزیدند عذابى از آسمان بر آنان فرو فرستادیم (۱۶۲)

نکته ها:

تحریف و تغییر، گاهى آشکار است، مثل تغییر لفظِ «حِطّه» به «حِنطه»، و گاهى با حفظ قالب لفظ، محتوا و روح یک موضوع را عوض مى کنند، نظیر حیله ى بنى اسرائیل براى گرفتن ماهى در روز شنبه که در آیه ى بعد شده مطرح است.

پیامبر صلى الله علیه وآله فرمودند: «لاترکبوا ما ارتکب الیهود فتستحلّوا محارم اللّه بادنى الحیل»، آنچه یهودیان مرتکب آن شدند که با کوچک ترین حیله و کلاه شرعى، حرام هاى خدا را حلال مى کردند، شما انجام ندهید. [۳۰۸]

قرآن، سه نوع تحریف را در قانون الهى مطرح مى کند:

۱- تغییر واژه ها، مثل بنى اسرائیل که به جاى گفتن کلمه ى «حطّه» یعنى طلب آمرزش و عفو، گفتند: «حِنطه» یعنى گندم.

۲- تغییر زمان، مثل آنکه بنى اسرائیل حوضچه هایى را در ساحل دریا ساختند و شنبه ها که صید حرام بود، ماهى در آنها جمع مى شد و روز یکشنبه که صید اشکالى نداشت، آنها را صید مى کردند و مى گفتند: ما روز شنبه و تعطیل صیدى نکرده ایم. «و لقد علمتم الّذین اعتدوا منکم فى السَبت» [۳۰۹]

۳- تغییر روشنفکرانه و دست کارى در تقویم طبیعى، مثل تأخیرانداختن ماه هاى حرام در جاهلیّت براى ادامه ى جنگ. چون مایل نبودند جنگ را به خاطر فرا رسیدن چهار ماه حرام قطع کنند، ماه ها را به تأخیر مى انداختند که آیه نازل شد. «انّما النسى ء زیاده فى الکفر» [۳۱۰]

۳۰۸) تفاسیر فرقان و درّالمنثور

۳۰۹) بقره، ۶۵

۳۱۰) توبه، ۳۷

 

پیام ها:

۱- کیفر تحریف وتغییر دستورهاى خدا، قهر وعذاب است. «فبدّل… فارسلنا»

۲- تغییرات لجوجانه و بر اساس استهزا، قابل بخشش نیست. «رجزاً من السماء»

۳- همه ى کیفرها مربوط به قیامت نیست، بلکه گاهى در دنیا نیز کیفر داده مى شود. «رجزاً من السماء»

۴- سرنوشت انسان به دست خودش است و عذاب، نتیجه ى ستم خود اوست. «بما کانوا یظلمون»

 

تفسیر آیه ۱۶۳ سوره الاعراف:

وَاسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْیَهِ الَّتِی کَانَتْ حَاضِرَهَ الْبَحْرِ إِذْ یَعْدُونَ فِی السَّبْتِ إِذْ تَأْتِیهِمْ حِیتَانُهُمْ یَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا وَیَوْمَ لَا یَسْبِتُونَ لَا تَأْتِیهِمْ کَذَلِکَ نَبْلُوهُمْ بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ ﴿۱۶۳﴾
و از اهالى آن شهرى که کنار دریا بود از ایشان جویا شو آنگاه که به [حکم] روز شنبه تجاوز میکردند آنگاه که روز شنبه آنان ماهیهایشان روى آب مى ‏آمدند و روزهاى غیر شنبه به سوى آنان نمى ‏آمدند این گونه ما آنان را به سبب آنکه نافرمانى میکردند مى ‏آزمودیم (۱۶۳)

نکته ها:

کلمه ى «سَبت»، به معناى قطع و تعطیل کار براى استراحت و آرامش است که از آن تعبیر به تعطیلى مى شود. بنابراین «یوم السَبت» یعنى روز تعطیل که براى یهود، روز شنبه بود و «یوم لایسبتون» یعنى روزى که تعطیل نمى کردند.

«شُرّعاً» جمع «شارع»، به معناى ساحل و کنار آب است، روز شنبه که صید تعطیل بود، ماهیان خود را از عمق آب به ساحل مى رساندند. بعضى نیز گفته اند مراد از «شُرّعاً» ماهیانى هستند که سر از آب بیرون آورده و خود را نشان مى دهند. [۳۱۱]

گروهى از بنى اسرائیل (مردم ایله) که در ساحل دریا زندگى مى کردند، به فرمان خدا در روزهاى شنبه صید ماهى براى آنها ممنوع بود، امّا در همان روز، ماهى هاى دلخواه آنان، «حیتانهم» جلوه گرى بیشترى مى کردند، «شرّعاً» و مردم را بیشتر وسوسه مى کردند! که این خود آزمایش الهى بود. این قوم، قانون الهى را مزوّرانه شکستند و با ساختن حوضچه هاى ساحلى و بستن راه فرار و خروج ماهى هایى که روزهاى شنبه به آن وارد مى شدند، روز یکشنبه به راحتى آنها را صید مى کردند و ادّعا مى کردند که از فرمان الهى تخلّف نکرده و روز شنبه صید نکرده اند.

خداوند، گرچه ماهى را براى استفاده ى مردم آفریده است، ولى یک روز از هفته صید ماهى را به عنوان امتحان، منع فرمود، بنابراین هر تحریمى، الزاماً جنبه ى بهداشتى ندارد، ماهى شنبه با روزهاى دیگر از نظر مواد پروتئینى فرقى ندارد.

حضرت على علیه السلام به شدّت از توجیه گناه و حلال نمودن حرام با توجیه خمر به نبیذ، رشوه به هدیه و ربا به معامله، انتقاد مى کردند. [۳۱۲]

گاهى آزمایش الهى، در صحنه هایى است که تمایلات انسان به اوج مى رسد، چنانکه در این آیه منع از صید و آزمایش در حالى است که ماهیان بیشتر خود را نشان مى دهند، «تأتیهم حیتانهم» یا در آیه ۹۴ سوره ى مائده که سخن از تحریم شکار در حالت احرام است، مى خوانیم: «لیبلونّکم اللّه بشى ء من الصّید تناله أیدیکم و رماحکم» آنجا که شکار، در دسترس و در تیررس است، منع صید در آن حالت، یک آزمایش الهى است.

۳۱۱) تفسیر راهنما

۳۱۲) نهج البلاغه، خطبه ۱۵۶

 

پیام ها:

۱- قانون شکنى نیاکان، نسل هاى بعدى را نیز شرمنده مى کند. «وَسْئَلهم…»

۲- نقل خصلت هاى زشت نیاکان که به خاطر آنها تنبیه شده اند، براى عبرت دیگران مانعى ندارد. «عن القریه الّتى»

۳- ساحل نشینى و گذران زندگى از طریق ماهى گیرى، در طول تاریخ بوده است. «کانت حاضره البحر…»

۴- چهره ى واقعى گناه، با کلاه شرعى و حیله، عوض نمى شود. (ساختن حوضچه هاى کنار دریا براى صید روز بعد) «یعدون فى السّبت»

۵ – ماهیان دریا، به اراده ى الهى قدرت تشخیص روزهاى هفته و افراد صیّاد را پیدا مى کنند. «تأتیهم… لاتأتیهم»

۶- جلوه هاى دنیایى و مادّى، یکى از آزمایش هاى الهى است. «کذلک نبلوهم»

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۱۷۱ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر