سبز قامتدوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 176 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۱۷۶ – آیات ۱۹۶ تا ۲۰۶ سوره الاعراف

تفسیر قرآن کریم صفحه 176 - آیات 196 تا 206 سوره الاعراف

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۱۷۶

سوره: الاعراف

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

 

تفسیر آیه ۱۹۶ سوره الاعراف:

إِنَّ وَلِیِّیَ اللَّهُ الَّذِی نَزَّلَ الْکِتَابَ وَهُوَ یَتَوَلَّى الصَّالِحِینَ ﴿۱۹۶﴾
بى‏ تردید سرور من آن خدایى است که قرآن را فرو فرستاده و همو دوستدار شایستگان است (۱۹۶)

نکته ها:

در آیات قبل، ناتوانى معبودهاى باطل بیان شد. این آیه به معرّفى خداوند مى پردازد.

صالح بودن، از جایگاه والایى نزد خداوند برخوردار است، تمام انبیا از صالحین بوده اند، «کلّ من الصالحین» [۳۸۹] و آرزوى ملحق شدن به آنان را داشته اند، چنانکه حضرت یوسف فرمود: «توفّنى مسلماً و الحقنى بالصالحین» [۳۹۰] و ما نیز در پایان هر نماز، به آنان سلام مى دهیم. «السلام علینا و على عباداللّه الصالحین»

۳۸۹) انعام، ۸۵

۳۹۰) یوسف، ۱۰۱

 

پیام ها:

۱- خداوند به واسطه ى قرآن، پیامبر را یارى و بیمه کرد. «انّ ولىّ اللّه الّذى نزّل الکتاب»

۲- توجّه صالحان به سرپرستى خداوند، سبب مقاومت و نهراسیدن آنان است. «ثمّ کیدون فلاتنظرون انّ ولىّ اللّه…»

۳- رابطه ى خداوند با انسان مؤمن، بسیار نزدیک است. «ولىّ» (کلمه ى «ولىّ»، در اصل به معناى دنباله ى هم و پشتِ سر هم بودن است.)

۴- نزول کتاب آسمانى، پرتوى از ولایت الهى است. «ولىّ… نزّل»

۵ – معبود واقعى کسى است که هم برنامه مشخّصى مى دهد، «نزّل الکتاب» هم در اجرا، رهروان را سرپرستى مى کند. «یتولّى الصالحین» (صدور قانون باید همراه با حمایت از مجریان صالح و شایسته باشد)

۶- از تنهایى نترسید که خداوند ولىّ صالحان است و وعده ى یارى داده است. «انّ ولىّ اللّه… یتولّى الصالحین»

۷- مشکلات انسان، یا از نداشتن برنامه است و یا از نداشتن سرپرست، و مؤمن هیچ یک از این دو مشکل را ندارد. «نزّل الکتاب… یتولّى الصالحین»

۸ – ولایت الهى نسبت به اولیاى صالح خود همیشگى و عمومى است. «یتولّى الصالحین» و کافر، از مدار حمایت ها و امدادهاى الهى بیرون است. «و انّ الکافرین لا مولى لهم» [۳۹۱]

۹- مؤمنان صالح ونیکوکار، در بن بست قرار نمى گیرند. «یتولّى الصالحین»در آیه ى دیگر نیز آمده است: «اللّه ولىّ الّذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الى النّور» [۳۹۲] خداوند سرپرست مؤمنان است و آنان را از تاریکى ها نجات مى دهد.

۱۰- شایسته سالارى، شیوه ى مورد تأیید قرآن است. «یتولّى الصالحین»

۳۹۱) محمّد، ۱۱

۳۹۲) بقره، ۲۵۷

 

تفسیر آیه ۱۹۷ و ۱۹۸ سوره الاعراف:

وَالَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لَا یَسْتَطِیعُونَ نَصْرَکُمْ وَلَا أَنْفُسَهُمْ یَنْصُرُونَ ﴿۱۹۷﴾
و کسانى را که به جاى او مى‏ خوانید نمى‏ توانند شما را یارى کنند و نه خویشتن را یارى دهند (۱۹۷)
وَإِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَى لَا یَسْمَعُوا وَتَرَاهُمْ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ وَهُمْ لَا یُبْصِرُونَ ﴿۱۹۸﴾
و اگر آنها را به [راه] هدایت فرا خوانید نمى ‏شنوند و آنها را مى ‏بینى که به سوى تو مى ‏نگرند در حالى که نمى ‏بینند (۱۹۸)

نکته ها:

از مجموع آیات گذشته بر مى آید که معبود و ربّ، باید:

الف: خالق و مالک باشد. «أیشرکون ما لا یخلق شیئاً و هم یخلقون»

ب: ناصر و یاور باشد. «لا یستطیعون نصرکم»

ج: به خواسته ها و دعاها ترتیب اثر دهد. «سواء علیکم أدعوتموهم أم …»

د: توانگر و قدرتمند باشد. «أم لهم أید یبطشون بها …»

ه: شنوا و بینا باشد. «أم لهم آذان یسمعون بها، أم لهم أعین یبصرون بها»

و: قدرت خنثى کردن مکر دشمن را داشته باشد. «ادعوا شرکاءکم ثمّ کیدون»

ز: کتاب و قانون عرضه کند. «نزل الکتاب»

ح: خوبان و شایستگان را حمایت کند. «یتولّى الصالحین»

 

پیام ها:

۱- هدف بت پرستان، یارى جستن از بت ها است که قرآن آن را رد مى کند. «و الّذین تدعون من دونه لایستطیعون نصرکم»

۲- بت ها و معبودهاى غیر الهى حدّاقل باید از حوادث مصون باشند که نیستند. «و لا انفسهم ینصرون»

۳- معبودهاى فاقد شعور واراده وقدرت، شایسته ى پرستش نیستند. «لایستطیعون، لا یسمعوا، لا یبصرون»

 

تفسیر آیه ۱۹۹ سوره الاعراف:

خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِینَ ﴿۱۹۹﴾
گذشت پیشه کن و به [کار] پسندیده فرمان ده و از نادانان رخ برتاب (۱۹۹)

نکته ها:

با آنکه براى کلمه ى «عفو»، چند معنا بیان شده است: حدّ وسط و میانه، قبول عذر خطاکار و بخشودن او، آسان گرفتن کارها، ولى ظاهراً در این آیه، معناى اوّل مراد است.

«خُذ العفو»، به معناى عفو را تحت اختیار و کنترل خود داشتن و به جا استفاده نمودن است، لذا در بعضى موارد باید قاطعانه برخورد کرد، «و لاتأخذکم بهما رأفه فى دین اللّه» [۳۹۳] چنانکه «اعرض عن الجاهلین» به معناى آزاد و رها نمودن جاهلان و دشمنان نیست، بلکه مراد با آنان نبودن و میل به آنان نداشتن است، امّا گاهى موعظه، تذکّر و یا برخورد با آنان لازم است. «فاعرض عنهم و عظهم» [۳۹۴]

این آیه با تمام سادگى و فشردگى، همه ى اصول اخلاقى را در بر دارد. هم اخلاق فردى «عفو»، هم اخلاق اجتماعى «وأمر بالعُرف»، هم با دوست «عفو»، هم با دشمن «أعرض»، هم زبانى «وأمر»، هم عملى «أعرض»، هم مثبت «خُذ»، هم منفى «أعرض»، هم براى رهبر، هم براى امّت، هم براى آن زمان و هم براى این زمان. چنانکه امام صادق علیه السلام فرمودند: در قرآن آیه اى جامع تر از این آیه در مکارم الاخلاق نیست. [۳۹۵]

البتّه شکّى نیست که عفو، در مسائل شخصى است، نه در حقّ النّاس و بیت المال.

وقتى این آیه نازل شد، پیامبر صلى الله علیه وآله از جبرئیل توضیح و شیوه ى عمل به این آیه را درخواست کرد. جبرئیل پیام آورد که «تَعفُو عمّن ظلمک، تُعطى مَن حَرمک، تَصِل مَن قطعک»، [۳۹۶] از کسى که به تو ظلم کرده در گذر، به کسى که تو را محروم کرده عطا کن و با کسى که با تو قطع رابطه کرده است، ارتباط برقرار کن.

سراسر این سوره، دعوت به اعتدال است، با تعبیرهاى گوناگون. اعتدال در حقوق (آیه ۲۹)، در مصرف (آیه ۳۱)، در زینت (آیه ۳۲)، در عبادت (آیه ۵۶)، در خانه سازى (آیه ۷۴)، در اقتصاد (آیه ۸۵) و نسبت به شیوه ى اجراى حقّ وعدالت در امّت حضرت موسى علیه السلام و امّت حضرت محمّد صلى الله علیه وآله در آیات ۱۵۷ و۱۸۱ نکات ارزشمندى آمده است.

۳۹۳) نور، ۲

۳۹۴) نساء، ۶۳

۳۹۵) تفسیر فرقان

۳۹۶) تفسیر مجمع البیان ؛ بحار، ج ۷۵، ص ۱۱۴

 

پیام ها:

۱- همواره باید راه میانه واعتدال را پیشه کرد. «خذ العفو»

۲- تکلیف باید به اندازه ى طاقت باشد، نه بیشتر. «خذ العفو» (اگر «عفو» به معناى حدّ وسط باشد)

۳- تنها خوب بودن کافى نیست، باید در جامعه خوبى ها را ترویج کرد و سفارش نمود. «وأمر بالعرف»

۴- مخاطب آیه تنها پیامبر نیست، هر مسلمان و هر مبلّغ ومصلح اجتماعى باید با لجوجان و جاهلان یاوه گو، برخوردى اعراض آمیز داشته و در برابر توهین و تهمت ها چشم پوشى و صبر کند، نه آنکه درگیر و گلاویز شود. «و اعرض…»

۵ – هم باید به معروف امر کرد و هم شیوه ى امر کردن، باید معروف و پسندیده باشد. «و أمر بالعُرف»

۶- مراد از جاهلان، نابخردان است، نه بى سوادان. «واعرض عن الجاهلین» در فرهنگ قرآن و و روایات، معمولاً جهل در برابر عقل است، چنانکه در روایات عنوان «العقل و الجهل» داریم.

۷- در شیوه ى اعراض و عفو و گذشت، نباید به خواسته و گفته ى جاهلان که بر خلاف مصلحت است توجّه کنیم، بلکه باید محکم و استوار ایستاد. «اعرض عن الجاهلین»

 

تفسیر آیه ۲۰۰ سوره الاعراف:

وَإِمَّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿۲۰۰﴾
و اگر از شیطان وسوسه‏ اى به تو رسد به خدا پناه بر زیرا که او شنواى داناست (۲۰۰)

نکته ها:

«نَزغ»، به معناى ورود در کارى به قصد افساد و تحریک است.

در این سوره، از آیه ۱۶ تا ۲۷ داستان وسوسه ى شیطان نسبت به حضرت آدم آمده است، در اواخر سوره هم نسبت به وسوسه هاى شیطان هشدار مى دهد.

در آیه ى قبل، دعوت به اعراض از جاهلان بود. پیامبر صلى الله علیه وآله از جبرئیل پرسید: با وجود خشم، چگونه مى توان تحمّل کرد؟ این آیه نازل شد. [۳۹۷] البتّه پناه بردن، تنها با گفتن کلمه ى «اعوذ باللّه» نیست، بلکه یک پیوند و ارتباط روحى برقرار کردن و توکّل نمودن و خود را به خدا سپردن است.

گرچه همه ى انبیا معصومند، ولى شیاطین از دست اندازى و وسوسه حتّى نسبت به آنان هم در نمى گذرند. چنانکه این آیه مى فرماید: «و امّا ینزغنّک من الشیطان نزغ» یاآیه ى «وکذلک جعلنا لکلّ نبىّ عَدواً شیاطین الانس والجن» [۳۹۸] که نشان دهنده ى مخالفین انبیا از جنّ و انس است. امّا ارزش کار انبیا در همین است که با وجود غرائز بشرى و وسوسه هاى شیطانى، انسان هاى صالح و با تقوا و دور از گناهند.

در حقیقت شیطان، با وسوسه هاى خود قصد گمراه کردن تمام انسان ها را دارد، ولى در برابر مخلصین شکست مى خورد. «قال فبعزّتک لاغوینّهم اجمعین الاّ عبادک منهم المخلصین» [۳۹۹]

۳۹۷) تفاسیر نمونه و المنار

۳۹۸) انعام، ۱۱۲

۳۹۹) ص ، ۸۲ تا ۸۳

 

پیام ها:

۱- فرض گناه و وسوسه، دلالت بر وقوع آن ندارد، تنها هشدار است. («اِمّا»، در قالب شرط است، نه تحقّق. نظیر آیه ى «لئن اشرکت لیحبطنّ عملک» [۴۰۰] اگر شرک ورزى، عملت تباه مى شود و شرط، دلیل بر وقوع نیست.)

۲- وسوسه ى شیطان، حتمى است. «ینزغنّک» (با نون تأکید آمده است)

۳- وسوسه ى شیطان، دائمى است. «ینزغنّک» (فعل مضارع، نشان استمرار است)

۴- حتّى از کوچک ترین وسوسه ى شیطان نیز نباید غافل شد و باید به خدا پناه برد و خود را تحت پوشش او قرار داد. «نزغٌ»

۵ – پیامبران معصومند و یکى از راه هاى عصمتشان، استمداد و توجّه و پناه بردن به خداست. «فاستعذ»

۶- استعاذه واستمداد از خدا، بهترین درمان وسوسه هاى شیطانى است. «فاستعذ»

۷- انبیا هم نیاز به استعاذه و پناه جویى به خدا دارند. «فاستعذ»

۸ – هنگام خطر، توجّه و هوشیارى ویژه لازم است. «فاستعذ»

۹- چون وسوسه هاى شیطانى متفاوت است، استعاذه هم باید به «اللّه» باشد که جامع همه ى صفات نیک و کمالات است. (فرمود: «باللّه»، و نفرمود: «بالغنى»، یا «بالعلیم»، یا صفت دیگر خدا).

۱۰- باید به خدایى پناه برد که شنوا و داناست و به هر راز و رمزى آگاه است، نه به بت ها و خرافات و… «انه سمیع علیم»

۴۰۰) زمر، ۶۵

 

تفسیر آیه ۲۰۱ و ۲۰۲ سوره الاعراف:

إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ ﴿۲۰۱﴾
در حقیقت کسانى که [از خدا] پروا دارند چون وسوسه‏ اى از جانب شیطان بدیشان رسد [خدا را] به یاد آورند و بناگاه بینا شوند (۲۰۱)
وَإِخْوَانُهُمْ یَمُدُّونَهُمْ فِی الْغَیِّ ثُمَّ لَا یُقْصِرُونَ ﴿۲۰۲﴾
و یارانشان آنان را به گمراهى مى ‏کشانند و کوتاهى نمى کنند (۲۰۲)

نکته ها:

کلمه ى «مس»، به معناى اصابت و برخورد کردن همراه با لمس نمودن مى باشد. «طائف»، به معنى طواف کننده است، گویا وسوسه هاى شیطانى همچون طواف کننده اى پیرامون فکر و روح انسان پیوسته گردش مى کند تا راهى براى نفوذ بیابد. [۴۰۱]

شاید مراد از توجّه در این آیه، تذکّر به شنوایى و بینایى خداوند است که در پایان آیه ى قبل آمده بود، یعنى توجّه مى کنند که خدا کار آنها را مى بیند و حرفشان را مى شنود و این توجّه به حضور خداوند، سبب ترک گناه مى شود. چنانکه امام صادق علیه السلام درباره ى این آیه فرمود: وسوسه گناه به سراغ بنده مى آید، او به یاد خداوند مى افتد، متذکّر شده و انجام نمى دهد. [۴۰۲]

در برخى روایات، ذکر «لااله الاّ اللّه» براى دفع وسوسه هاى شیطان توصیه شده است. [۴۰۳]

وسوسه ى شیطان، گاهى از دور است، «فوسوس الیه» [۴۰۴] ، گاهى از طریق نفوذ در روح و جان، «فى صدور النّاس» [۴۰۵] ، گاهى با همنشینى، «فهو له قرین» [۴۰۶] ، گاهى هم از طریق رابطه و تماس. «مسّهم»

۴۰۱) تفسیر نمونه

۴۰۲) تفسیر نورالثقلین

۴۰۳) تفسیر اثنى عشرى

۴۰۴) طه، ۱۲۰

۴۰۵) ناس، ۵

۴۰۶) زخرف، ۳۶

 

پیام ها:

۱- شیطان، سراغ انسان هاى با تقوا و مؤمن هم مى رود. «انّ الّذین اتّقوا اذا مسّهم»

۲- شیطان ها براى انحراف، پیوسته در حال گشت و طوافند. «طائف»

(وسوسه هاى نفسانى و شیطانى، مثل میکرب همه جا وجود دارند و دنبال ایمان هاى ضعیفند تا در آنها نفوذ کنند.)

۳- گاهى ممکن است علما، مربّیان و مصلحان، مورد تماس هاى مشکوک براى القاى خط انحرافى قرار گیرند که باید هشیار باشند و در مسیر خواسته هاى دشمن قرار نگیرند و به خدا پناه ببرند. «اذا مسّهم… تذکّروا»

۴- یاد خدا، به انسان بصیرت مى دهد و او را از وسوسه ها نگاه مى دارد. «تذکّروا، مبصرون»

۵ – متّقى، به خدا توجّه کرده و شیطان شناس و آگاه است. «اتّقوا… تذکّروا»

۶- گناهکاران و گرفتاران شیطان، کورند و نجات یافتگان از دام هاى ابلیس، بینایند. «مبصرون»

۷- اگر جامعه از نظر اخلاقى، سیاسى، اقتصادى و نظامى، پاک و متّقى باشد، رفت و آمدها وتماس ها با شیطان صفتان در آنها کارساز نخواهد بود. «تذکّروا، مبصرون»

۸ – اگر تقوا و تذکّر نباشد، شیطان ها با انسان برادر مى شوند و تماس آنها، آسان و مؤثّر مى گردد و انسان را به عمق گمراهى مى کشانند. «اخوانهم یمدّونهف فى الغىّ»

۹- راه انحراف، نهایت و حدّ ندارد. «یمدّونهم فى الغىّ»

۱۰- خداوند، صالحان متّقى را تحت ولایت قرار مى دهد، چنانکه در آیات قبل خواندیم، «انّ ولىّ اللّه… و هو یتولّى الصالحین» ولى بى تقوایان، گرفتار اُخوّت شیطانى مى شوند. «اخوانهم یمدّونهم فى الغىّ»

۱۱- شیطان ها، پس از به گمراهى کشاندن انسان هایى که برادر آنها شده اند، دست بردار نیستند و همچنان آنان را در منجلاب گمراهى فرو مى برند. «فى الغىّ لایقصرون»

۱۲- شیطان صفتان، در مسیر انحراف به کسى رحم نمى کنند و از هیچ کس دست برنمى دارند. «لا یقصرون»

 

تفسیر آیه ۲۰۳ سوره الاعراف:

وَإِذَا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآیَهٍ قَالُوا لَوْلَا اجْتَبَیْتَهَا قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا یُوحَى إِلَیَّ مِنْ رَبِّی هَذَا بَصَائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ وَهُدًى وَرَحْمَهٌ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ﴿۲۰۳﴾
و هر گاه براى آنان آیاتى نیاورى مى‏ گویند چرا آن را خود برنگزیدى بگو من فقط آنچه را که از پروردگارم به من وحى مى ‏شود پیروى مى ‏کنم این [قرآن] رهنمودى است از جانب پروردگار شما و براى گروهى که ایمان مى ‏آورند هدایت و رحمتى است (۲۰۳)

نکته ها:

«اجتباء» از «جبایت»، به معناى جمع کردن آب در حوض است. به حوض نیز «جابیه» مى گویند. جمع آورى خراج و مالیات را هم «جبایت» مى گویند، سپس به جمع آورى چیزهاى گزیده شده، «اجتباء» گفته شده است.

و شاید معناى آیه این باشد که چرا معجزه اى را که از تو درخواست کردیم، برنگزیدى و معجزه ى دیگرى آوردى و طبق سلیقه ى ما عمل نکردى؟

پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله فرمودند: «اذا أردتُم عیش السعداء و موت الشهداء و النّجاه یوم الحشر و الظلّ یوم الحرور و الهدى یوم الضّلاله فادرسوا القرآن فانّه کلام الرّحمن و حرز من الشیطان و رجحان فى المیزان»، [۴۰۷] اگر خواهان زندگى سعادتمند و مرگ شهادت گونه و نجات و رهایى در روز گرم و سوزان قیامت مى باشید، قرآن بیاموزید، زیرا کلام خداوند رحمن و مایه ى ایمنى از شیطان و سنگینى میزان در قیامت مى باشد. در روایت دیگرى فرمودند: قرآن، کمال دین شماست، هرکس از قرآن رویگردان شود، جایگاهش آتش است. «فیه کمال دینکم ما عَدل احدٌ عن القرآن الاّ الى النّار». [۴۰۸]

۴۰۷) بحار، ج ۸۹، ص ۱۷

۴۰۸) کافى، ج ۲، ص ۶۰۰

 

پیام ها:

۱- آیات قرآن، معجزه و نشانه ى حقّانیّت رسالت پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله است. «لم تأتهم بآیه»

۲- آیات قرآن، گاهى با فاصله زمانى طولانى نازل مى شد. «و اذا لم تأتهم بآیه»

۳- لازم نیست مُبلّغ، هر روز سخن جدیدى ارائه کند، شاید گاهى سکوت لازم باشد. «لم تأتهم بآیه»

۴- کفّار، آیات قرآن را مطالبى برگزیده ى پیامبر مى پنداشتند که از این سو و آن سو جمع آورى کرده وبه مردم ارائه مى دهد، نه آنکه وحى الهى باشد. «لولااجتبیتها»

۵ – کفّار بهانه جو، پیامبر را به خاطر فاصله افتادن در نزول وحى شماتت مى کردند. «قالوا لولا اجتبیتها»

۶- رهبر آسمانى نباید تحت تأثیر بهانه گیرى ها و تقاضاهاى نابجا قرار گیرد، بلکه باید پاسخ بهانه ها را صریح و قاطع بیان کند. «قل انّما اتّبع…»

۷- پیامبر، تنها از سرچشمه ى وحى فرمان مى گیرد، نه آنکه مطالبى را از پیش خود برگزیده و ارائه دهد. «انّما اتّبع ما یوحى الىّ»

۸ – وحى، وسیله ى تربیت پیامبر وامّت و لازمه ى ربوبیّت خداست. «ربىّ، ربّکم»

۹- هدایت هاى قرآن، ناب است و ذرّه اى با انحراف مخلوط نیست. (بکار بردن کلمه ى «هُدى» به جاى «هاد»، نشانه ى آن است که قرآن یکپارچه هدایت است)

۱۰- ارشاد و هدایت باید براساس بصیرت باشد. «بصائر، هُدىً»

۱۱- قرآن، هم کتاب شناخت و بصیرت فکرى است، «بصائر» هم راهنماى ارشاد و حرکت عملى. «هُدى» و نتیجه ى پیروى از آن، رحمت و برکت در دو جهان است. «و رحمهٌ»

۱۲- گرچه قرآن کتاب هدایت براى عموم است، امّا تنها صاحبان ایمان از این هدایت بهره مى برند و کوردلان که از بصیرت و هدایت الهى دورند، خود را از این رحمت محروم مى کنند. «هدى و رحمهٌ لقومٍ یؤمنون»

 

تفسیر آیه ۲۰۴ سوره الاعراف:

وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ ﴿۲۰۴﴾
و چون قرآن خوانده شود گوش بدان فرا دارید و خاموش مانید امید که بر شما رحمت آید (۲۰۴)

نکته ها:

کلمه ى «اِنصات»، به معناى ساکت شدن براى گوش سپردن است.

این آیه مى گوید: هنگام تلاوت قرآن، از روى ادب سکوت کرده و آیات آن را گوش دهید. البتّه سکوتِ واجب، تنها در زمانى است که امام جماعت مشغول خواندن حمد و سوره نماز باشد که باید مأمومین ساکت باشند و در باقى موارد مستحب و نشانه ى ادب است. اگر فرمان سکوت هم نبود، خرد و ادب اقتضا مى کرد که در برابر کلام خالق، سکوت کنیم.

حضرت على علیه السلام در نماز بود که فرد منافقى چندین بار بلند قرآن خواند، در هر بار حضرت سکوت مى کردند و سپس نماز را ادامه مى دادند. [۴۰۹]

امام باقر علیه السلام فرمودند: قاریان قرآن سه گروه مى باشند: گروهى قرآن را وسیله ى کسب و کار و معاش خود دانسته و بر مردم تحمیل مى شوند، گروهى که تنها قرآن را به زبان دارند و در عمل، احکامش را رعایت نمى کنند و گروهى که قرآن را تلاوت کرده و دواى درد خود مى دانند و همواره با قرآن مأنوسند، خداوند به واسطه ى این افراد عذاب را دفع کرده و به خاطر آنان باران نازل مى کند و اینان افرادى نادر هستند. «اعزّ من الکبریت الاحمر». [۴۱۰]

۴۰۹) تفسیر نمونه

۴۱۰) کافى، ج ۲، ص ۶۲۷

 

پیام ها:

۱- در برابر تلاوت قرآن از سوى هرکس که باشد، باید سکوت کرده و گوش بسپاریم. «و اذا قُرء القرآن فاستمعوا له» («قُرِء» مجهول آمده است)

۲- سکوت و گوش سپردن به قرآن، زمینه ى برخوردارى از رحمت الهى است. «لعلّکم تُرحمون»

 

تفسیر آیه ۲۰۵ سوره الاعراف:

وَاذْکُرْ رَبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضَرُّعًا وَخِیفَهً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَلَا تَکُنْ مِنَ الْغَافِلِینَ ﴿۲۰۵﴾
و در دل خویش پروردگارت را بامدادان و شامگاهان با تضرع و ترس بى‏صداى بلند یاد کن و از غافلان مباش (۲۰۵)

نکته ها:

در آیه ى قبل، آداب تلاوت قرآن بیان شد و این آیه آداب ذکر و دعا مى باشد که باید با تضرّع و خشوع و بیم و امید همراه باشد.

کلمه ى «آصال» جمع «اصیل»، به معناى نزدیک غروب و شامگاهان و کلمه ى «غُدوّ» جمع «غدوه»، به طلوع فجر تا طلوع خورشید گفته مى شود.

بعضى گفته اند مراد از «ذکر» در این آیه، نمازهاى واجب در شبانه روز است. و از ابن عباس نقل شده که بر اساس این آیه، امام جماعت باید در نماز صبح و شب قرائتش با صداى بلند باشد به مقدارى که مأمومین بشنوند، نه زیادتر از آن.

 

پیام ها:

۱- پیامبران نیز باید پیوسته به یاد خدا باشند، تا چه رسد به دیگران. «واذکر ربّک»

۲- قرآن، علاوه بر ذکر زبانى، ذکر قلبى و یاد درونى را هم مى ستاید. «فى نفسک»

۳- یاد خدا وقتى غفلت زدایى مى کند که بدون تظاهر و سر وصدا باشد، وگرنه خودش نوعى سرگرمى و غفلت مى شود. «تضرّعاً و خیفهً و دون الجهر»

۴- ربوبیّت خداوند دائمى است، پس سزاوار است که یاد او هم پیوسته باشد. «واذکر ربّک… بالغدوّ و الاصال»

۵ – آن ذکر و یادى بیمه کننده ى انسان است که عاشقانه و سوزناک و پیوسته و در هر صبح و شام باشد. «تضرّعاً… بالغدوّ و الاصال»

۶- در آغاز هر روز و هنگام شروع به کار و تصمیم گیرى و در پایان هر روز و هنگام جمع بندى و نتیجه گیرى باید به یاد خدا بود. «بالغدوّ و الاصال»

۷- آنان که هر صبح و شام، خدا را یاد نمى کنند، از غافلانند. « واذکر… ولاتکن من الغافلین»

 

تفسیر آیه ۲۰۶ سوره الاعراف:

إِنَّ الَّذِینَ عِنْدَ رَبِّکَ لَا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَیُسَبِّحُونَهُ وَلَهُ یَسْجُدُونَ ﴿۲۰۶﴾
به یقین کسانى که نزد پروردگار تو هستند از پرستش او تکبر نمى ‏ورزند و او را به پاکى مى‏ ستایند و براى او سجده مى کنند (۲۰۶)

نکته ها:

«الّذین عند ربّک»، یعنى مقرّبان درگاه خداوند، هم شامل فرشتگان مى شود، هم بندگان وارسته اى که خود را در محضر خدا مى بینند.

سجده کردن هنگام تلاوت و شنیدن آیه ى فوق، مستحبّ است. [۴۱۱] در مورد پانزده آیه ى قرآن سجده وارد شده است که چهار مورد آن واجب است، آیات ۱۵ سجده، ۳۷ فصّلت، ۶۲ نجم و ۱۹ علق و در یازده آیه سجده مستحب است، آیات ۲۰۶ اعراف، ۱۵ رعد، ۴۸نحل، ۱۰۷ اسراء، ۵۸ مریم، ۱۸ و ۷۷ حج، ۶۰ فرقان، ۲۵ نمل، ۲۴ ص و ۲۱ انشقاق.

۴۱۱) تفسیر نمونه

 

پیام ها:

۱- با عبادت، خود را همرنگ و هماهنگ فرشتگان سازیم. «واذکر ربّک…انّ الّذین عند ربّک…»

۲- مستکبر، به مقام قرب الهى نمى رسد، «الّذین عند ربّک لایستکبرون» و مقرّبان الهى، متواضع و فروتن بوده و تکبّر نمى ورزند.

۳- ذکر خدا، نمونه ى روشن عبادت است. «واذکر ربّک… لایستکبرون عن عبادته»

۴- غفلت از خداوند، بر اثر خودبزرگ بینى و استکبار است. «لا تکن من الغافلین انّ الّذین عند ربّک لا یستکبرون»

۵ – راه قرب به خداوند، فروتنى، عبادت و سجده ى خالصانه است. «عند ربّک لایستکبرون… و له یسجدون»

۶- سجده، مخصوص خداوند است و مقرّبان این را باور دارند. «له یسجدون» (مقدّم شدن «له» بر «یسجدون»، نشانه ى اختصاص است)

۷- به عبادت خود مغرور نشویم، چون خداوند فرشتگانى دارد که پیوسته در حال عبادت اند. «انّ الّذین عند ربّک…. یسبّحونه و له یسجدون»

۸ – ابتدا باید روحیّه ى استکبار را کنار گذاشت، سپس خدا را تسبیح گفت و در مرحله ى سوّم به سجده افتاد. «لایستکبرون، یسبّحونه، یسجدون»

«الحمدلِلّه رَبِ ّ العالمین» سیماى سوره ى انفال

این سوره هفتاد وپنج آیه دارد و در مدینه نازل شده است.

این سوره به دلیل کلمه ى «انفال» که در آغاز آن آمده و همچنین بیان احکام انفال و ثروت هاى عمومى، به «انفال» نامگذارى شده است.

نام دیگر این سوره، «بدر» است، زیرا بیشتر آیاتش پیرامون جنگ بدر است که اوّلین نبرد مسلمانان با مشرکین مى باشد و مسلمانان از امدادهاى الهى و نصرت خدا برخوردار شدند.

در این سوره، در کنار مطرح شدن جنگ بدر، به طور ظریفى ویژگى هاى سپاه حقّ در مقابل سپاه باطل نیز بیان شده است. همچنین درسهایى از تاریخ پیامبر اسلام وچگونگى رفتار آن حضرت با مسلمانان و مسائلى همچون انفال، بیت المال، احکام جهاد، غنائم، اسیران و خمس و چگونگى تقسیم آن، ماجراى هجرت و لیلهالمبیت، صفات مؤمنان واقعى، جلوگیرى از اختلاف و تفرقه و… بیان شده است.

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۱۷۶ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر