سبز قامتیکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 183 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۱۸۳ – آیات ۴۶ تا ۵۲ سوره الأنفال

تفسیر قرآن کریم صفحه 181 - آیات 34 تا 40 سوره الأنفال

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۱۸۳

سوره: الأنفال

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

تفسیر آیه ۴۶ سوره الأنفال:

وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ ﴿۴۶﴾
و از خدا و پیامبرش اطاعت کنید و با هم نزاع مکنید که سست‏ شوید و مهابت‏ شما از بین برود و صبر کنید که خدا با شکیبایان است (۴۶)

نکته ها

در آیه ى قبل، به دو عامل از عوامل پیروزى مؤمنان یعنى «پایدارى» و «یاد خدا» اشاره شد، و در این آیه، عامل اطاعت و وحدت مطرح است، چنانکه در آیه ى قبل به ثبات قدم از جهت جسم وظاهر اشاره شد و در این آیه، از صبر در جنبه ى روانى و باطنى یاد شده است.

«ریح» باد، کنایه از قدرت و شوکت است، همچون بادى که پرچم ها را به اهتزاز در مى آورد و نشانه ى برپایى، کامروایى و عظمت است. اگر در سایه ى اختلاف و نزاع، این عظمت بر باد رود، خوار و حقیر مى شوید. همان گونه که اگر باد لاستیک ماشین و یا توپ ورزشى خارج شود، بسیارى از حرکت ها، سفرها و ورزشها تعطیل مى شود.

اتّحاد و یکپارچگى و دورى از اختلاف و تفرقه، از دستورات اکید الهى است که در آیات متعدّد به آن فرمان داده است و این فرمان باید در تمام زمینه ها رعایت شود، مخصوصاً در حال جنگ و درگیرى با دشمن که ضرورت بیشترى دارد، چنانکه خداوند در سوره صف از اتحاد، نظم و هماهنگى مجاهدان تعریف نموده است. «انّ اللّه یحبّ الّذین یقاتلون فى سبیل اللّه صفّاً کانّهم بنیان مَرصوص» [۱]

۱) صفّ، ۶

پیام ها

۱- جهاد مسلمانان، باید تحت فرماندهى رهبر مسلمین و به فرمان خدا و رسول (و جانشینان بر حقّ) او باشد. «اذا لقیتم فئه فاثبتوا… و اطیعوا اللّه و رسوله»

۲- قانون و رهبر الهى، محور وحدت است. «اطیعوا اللّه و رسوله» («اطیعوا»، به قوانین الهى و «رسوله» به رهبر آسمانى اشاره دارد)

۳- نزاع، شما را از درون پوک ساخته و از بیرون، بى آبرو مى کند. «فتفشلوا و تذهب ریحکم» (در طول تاریخ، چه ضعف ها و شکست هایى که به خاطر عمل نکردن به این آیه، نصیب مسلمانان شده است!)

۴- در اطاعت و وحدت، پایدار باشیم و اگر چیزى بر خلاف میل ما بود، یا بر خلاف میل ما عمل شد، صبور باشیم و یکدیگر را تحمّل کنیم. «واصبروا»

۵ – ایمان به اینکه خداوند با صابران است، انسان را به صبر و پایدارى سوق مى دهد. «واصبروا انّ اللّه مع الصابرین»

۶- نصرت و امداد الهى، براى صابران است. «ان اللّه مع الصابرین»

 

تفسیر آیه ۴۷ سوره الأنفال:

وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ بَطَرًا وَرِئَاءَ النَّاسِ وَیَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَاللَّهُ بِمَا یَعْمَلُونَ مُحِیطٌ ﴿۴۷﴾
و مانند کسانى مباشید که از خانه ‏هایشان با حالت‏ سرمستى و به صرف نمایش به مردم خارج شدند و [مردم را] از راه خدا باز مى‏ داشتند و خدا به آنچه مى کنند احاطه دارد (۴۷)

نکته ها

چون کاروان تجارتى ابوسفیان از دست مسلمانان سالم به مکّه رسید، ابوسفیان به ابوجهل پیغام داد که ما به سلامت به مکّه رسیدیم، شما که براى یارى ما رفته اید، برگردید. ابوجهل مغرورانه گفت: تا مسلمانان را سرکوب نکنیم و به افتخار پیروزى شراب ننوشیم و قدرت خود را نشان ندهیم، برنمى گردیم. امّا سرانجام با تمام غرور و لجاجتى که داشتند، شکست خوردند و ابوجهل شراب مرگ را نوشید.

در این آیه ودو آیه ى قبل، عوامل موفقیّت در جبهه چنین بیان شده است: ثبات قدم، یاد خدا، اطاعت از رهبرى، پرهیز از اختلاف، صبر، پرهیز از غرور، ریا و دنیاطلبى.

 

پیام ها

۱- غرور و ریا، از آفات قدرت در جبهه ى جنگ است. «خرجوا من دیارهم بطراً ورئاء الناس»

۲- تفاوت اصولى جنگ هاى اسلامى و غیر اسلامى در هدف است. هدف مسلمانان از جنگ، رفع فتنه است (آیه ى ۳۹ این سوره)، امّا هدف دیگران، سلطه جویى و قدرت نمایى است. «بطراً و رئاء النّاس»

۳- هنگام عزیمت به جبهه، نیّت خود را خالص سازید و به فکر خودنمایى نباشید. «رئاء النّاس» (گرچه سیاق آیات، به جنگ بدر مربوط مى شود، امّا شامل منافقان که ریاکارانه و براى خودنمایى و یاشایعه پراکنى و تضعیف روحیه به جبهه مى روند نیز مى شود.)

۴- جبهه ى باطل براى بستن راه حقّ و جلوگیرى از حرکت معنوى و الهى جامعه، تلاش مى کند. «و یصدّون عن سبیل اللّه»

۵ – دشمنان بدانند با همه تلاشى که در برابر خدا مى کنند، امّا هرگز از تحت قدرت الهى خارج نمى شوند. «واللّه بما یعملون محیط»

 

تفسیر آیه ۴۸ سوره الأنفال:

وَإِذْ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَقَالَ لَا غَالِبَ لَکُمُ الْیَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَإِنِّی جَارٌ لَکُمْ فَلَمَّا تَرَاءَتِ الْفِئَتَانِ نَکَصَ عَلَى عَقِبَیْهِ وَقَالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِنْکُمْ إِنِّی أَرَى مَا لَا تَرَوْنَ إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ وَاللَّهُ شَدِیدُ الْعِقَابِ ﴿۴۸﴾
و [یاد کن] هنگامى را که شیطان اعمال آنان را برایشان بیاراست و گفت امروز هیچ کس از مردم بر شما پیروز نخواهد شد و من پناه شما هستم پس هنگامى که دو گروه یکدیگر را دیدند [شیطان] به عقب برگشت و گفت من از شما بیزارم من چیزى را مى ‏بینم که شما نمى ‏بینید من از خدا بیمناکم و خدا سخت‏ کیفر است (۴۸)

نکته ها

کلمه ى «جار»، به معناى یاور، شریک، همسایه و هم سوگند آمده که در اینجا معناى اوّل مناسب تر است. کلمه ى «نَکَص» به معناى خوددارى و برگشت است و «عَقِب» به معناى پاشنه ى پا و «نَکَص على عقبیه» یعنى بر پاشنه هاى پا چرخید و پشت کرد.

گفتگوى شیطان با طرفدارانش که در این آیه مطرح شده، ممکن است همان وسوسه هاى شیطانى باشد، یا آنکه شیطان در قالب انسان، اهداف خود را دنبال کند و در قیافه ى انسان، به اغوا و وسوسه بپردازد که روایات هم در این باره وارد شده است. [۱]

چنانکه شیطان در جنگ بدر، به صورت سراقهبن مالک (از سرشناسان قبیله ى بنى کنانه) درآمد و مشرکان را تشویق و ترغیب مى کرد و به آنان وعده ى همراهى و پیروزى مى داد، امّا با حضور فرشتگان در آستانه ى پیروزى سپاه اسلام، پا به فرار گذارد. پس از شکست کفّار، در مکّه به او مى گفتند: تو سبب شکست ما شدى! و او قسم مى خورد که حتّى از مکّه بیرون نیامده است. پس معلوم شد که شیطان در قیافه ى سراقه، به آنان وعده ى پیروزى داده، سپس فرار کرده است.

شیطان براى جبهه ى باطل کار تبلیغاتى مى کند ودر مرحله ى آغاز مبارزه به آنان روحیّه مى دهد، ولى در مرحله ى برخورد هنگام دیدن امدادهاى الهى، آنان را رها کرده و عقب نشینى مى کند.

۱) تفاسیر مجمع البیان ونورالثقلین

 

پیام ها

۱- یکى از راه هاى فریب شیطان، زیبا جلوه دادن بدى هاست. «زیّن» آرى، نیکو پنداشتن کارهاى بد وناهنجارى ها، نشانه ى نفوذ شیطان در افکار انسان است.

۲- شیطان و شیطان صفتان، دیگران را براى فساد، توجیه وتحریک مى کنند. «زیّن، لا غالب، جار لکم»

۳- ایمان، حمایت فرشتگان را جلب مى کند و کفر، حمایت شیطان را. «جار لکم»

۴- شیطان، منافق، فریب کار، دروغگو و بى وفاست. «جار لکم… برى ء منکم»

۵ – شیاطین، آتش فتنه را روشن مى کنند، ولى خود را در معرکه قرار نمى دهند. «انّى برى ء منکم»

۶- توکّل بر غیر خدا، سبب رها شدن انسان در مشکلات مى شود.«انّى جار لکم… انّى برى ء منکم»

۷- روابط غیر الهى، ناپایدار وغیر قابل اطمینان است. «قال انّى برى ء منکم»

۸ – شیطان، از قدرت فرشتگان آگاه است. «انّى أرى ما لاترون» و این مشاهده ى قدرت فرشتگان، سبب عقب گرد او شد. «قال انّى برى ء منکم»

۹- شیطان، قادر بر مشاهده ى برخى امور پنهانى است. «انّى أرى ما لاترون»

۱۰- شیطان، معتقد به خداوند و آگاه به شدّت عقوبت اوست. «انّى اخاف اللّه و اللّه شدید العقاب» هرچند شاید به گفته ابن عباس: شیطان به دروغ ادّعاى ترس از خداوند را داشت، وگرنه کار او به اینجا نمى رسید. [۱]

۱) تفسیر اثنى عشرى

 

تفسیر آیه ۴۹ سوره الأنفال:

إِذْ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هَؤُلَاءِ دِینُهُمْ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ﴿۴۹﴾
آنگاه که منافقان و کسانى که در دلهایشان بیمارى بود مى گفتند اینان [=مؤمنان] را دینشان فریفته است و هر کس بر خدا توکل کند [بداند که] در حقیقت ‏خدا شکست‏ ناپذیر حکیم است (۴۹)

نکته ها

منافقان و افراد ضعیف الایمان و بى اعتقاد به نصرت الهى، تصوّر نمى کردند مسلمانان با جمعیّت و سلاح اندک پیروز شوند و آنان را فریب خورده مى پنداشتند.

ممکن است مراد از منافقان، برخى مسلمانان مدینه باشند، و مراد از «و الّذین فى قلوبهم مرض»، افراد ضعیف الایمان مکّه. [۵۴۶] و ممکن است منافقان، آنانى باشند که در مدینه، به ظاهر ادّعاى مسلمانى داشتند و یا آنان که در مکّه مسلمان شدند، ولى از حمایت پیامبر و هجرت با مسلمین، سرباز زدند.

۵۴۶) تفسیر کبیرفخررازى

 

پیام ها

۱- کسانى که روحیه ناسالم دارند، با منافقان همصدا مى شوند. «اذ یقول المنافقون والّذین فى قلوبهم مرض»

۲- منافقان، مسلمانان را فریب خورده و مغرور مى پندارند. (و مى گویند: مگر مى توان با «اللّه اکبر» و با دست خالى به جنگ سلاح رفت؟! مگر مى شود…) «غرّ هؤلاء دینهم»

۳- گرایش ها ودیدگاه ها، در نوع برداشت انسان تأثیرگذار است. از یک عمل، چند برداشت مى شود؛ یکى توکّل مى پندارد و دیگرى فریب خوردگى وغرور. «اذ یقول المنافقون و الّذین فى قلوبهم مرض غرّ هؤلاء… و من یتوکّل»

۴- توکّل بر خدا، از حساب غرور، جداست. «ومن یتوکّل…» (توکّل بر خداوند در جنگ بدر، عامل پیروزى شد)

۵ – باید بر قدرتى توکّل و اعتماد کرد که شکست ناپذیر است و تمام کارهایش حکیمانه باشد. «عزیز حکیم» (قدرت خداوند، همراه با عزّت وحکمت است)

 

تفسیر آیه ۵۰ و ۵۱ سوره الأنفال:

وَلَوْ تَرَى إِذْ یَتَوَفَّى الَّذِینَ کَفَرُوا الْمَلَائِکَهُ یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِیقِ ﴿۵۰﴾
و اگر ببینى آنگاه که فرشتگان جان کافران را مى‏ ستانند بر چهره و پشت آنان مى‏ زنند و [گویند] عذاب سوزان را بچشید (۵۰)
ذَلِکَ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ وَأَنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ ﴿۵۱﴾
این [کیفر] دستاوردهاى پیشین شماست و [گر نه] خدا بر بندگان [خود] ستمکار نیست (۵۱)

نکته ها

در قرآن، بارها از سخت جان دادن کفّار، سخن به میان آمده است، از جمله در سوره ى محمّد آیه ۲۷ و سوره ى انعام آیه ۹۳ و در مقابل، از آسان جان دادن مؤمنان نیز سخن به میان آمده است، از جمله در آیه ۳۲ سوره ى نحل مى خوانیم: «الّذین یتوفّاکم الملائکه طیّبین یقولون سلام علیکم ادخلوا الجنّه بما کنتم تعملون»

«یتوفّى»، به معناى گرفتن است و قرآن مى فرماید: ما کفّار را مى گیریم و نمى فرماید: روح او را مى گیریم. امّا از آنجایى که جسم انسان در دنیا مانده است، پس معلوم مى شود که روح او را مى گیرند. بنابراین، حقیقت انسان به روح اوست. تا انسان زنده است روح همراه با جسم اوست و پس از مرگ، از جسم او جدا شده وباقى مى ماند.

 

پیام ها

۱- خداوند با بیان قهر خود نسبت به کفّار، پیامبر و مؤمنان را دلدارى مى دهد. «و لوترى…»

۲- فرشتگان الهى، مؤمنان و کافران را مى شناسند. «اذ یتوفّى الّذین کفروا»

۳- قهر اخروى خداوند نسبت به کافران، از لحظه ى جان دادن آغاز مى شود. «اذ یتوفّى… یضربون وجوههم…»

۴- در برزخ نیز عذاب هست. «ذوقوا عذاب الحریق»

۵ – مجازات هاى الهى، کیفر کارهاى خود انسان است، نه انتقام خداوند. «ذلک بما قدّمت ایدیکم…»

۶- ظلم به یک نفر، به منزله ى ظلم به همه است. «لیس بظلاّم للعبید» (کوچک ترین ظلمى از جانب خداوند، ستمى بسیار بزرگ است و او منزّه از آن است.)

۷- کیفرهاى الهى، براساس عدل است. «لیس بظلاّم للعبید»

 

تفسیر آیه ۵۲ سوره الأنفال:

کَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کَفَرُوا بِآیَاتِ اللَّهِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ شَدِیدُ الْعِقَابِ ﴿۵۲﴾
[رفتارشان] مانند رفتار خاندان فرعون و کسانى است که پیش از آنان بودند به آیات خدا کفر ورزیدند پس خدا به [سزاى] گناهانشان گرفتارشان کرد آرى خدا نیرومند سخت‏ کیفر است (۵۲)

پیام ها

۱- گاهى کفر و لجاجت، براى بعضى عادت و خصلت شده و در این صورت، عذاب نازل مى شود. «کدأب»

۲- همه ى اقوام نزد خدا یکسانند و اگر راه انحراف و کفر بروند، کیفر مى بینند. «کدأب آل فرعون والّذین من قبلهم کفروا… فاخذهم اللّه» آرى، سنّت الهى در عقوبت کفّار، ثابت است و مجازات مشرکان در جنگ بدر، حکم خاصّى نبوده است.

۳- گناه، سبب قهر الهى است. «فاخذهم اللّه بذنوبهم»

۴- خداوند، در کیفر کافران عاجز نیست و همه ى اقوام (مثل فرعون قوى یا مشرکان ضعیف) در برابر قهر خدا عاجزند. «انّ اللّه قوى شدید العقاب»

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۱۸۳ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر