سبز قامتیکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 184 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۱۸۴ – آیات ۵۳ تا ۶۱ سوره الأنفال

تفسیر قرآن کریم صفحه 184 - آیات 53 تا 61 سوره الأنفال

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۱۸۴

سوره: الأنفال

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

تفسیر آیه ۵۳ سوره الأنفال:

ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّرًا نِعْمَهً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿۵۳﴾
این [کیفر] بدان سبب است که خداوند نعمتى را که بر قومى ارزانى داشته تغییر نمى‏ دهد مگر آنکه آنان آنچه را در دل دارند تغییر دهند و خدا شنواى داناست (۵۳)

نکته ها

در احادیث متعدّد، عواملى مانند ظلم و گناه، سبب تغییر نعمت هاى الهى به حساب آمده اند، چنانکه بازگشت از گناه و انحراف و حرکت در مسیر حقّ، موجب سرازیر شدن انواع نعمت هاى الهى است. [۱]

گناهان و ستم ها، انسان را از لیاقت بهره ورى از لطف الهى دور مى کند. چنانکه حضرت على علیه السلام در خطبه ى قاصعه بدان اشاره نموده و در دعاى کمیل مى خوانیم: «الّلهم اغفر لى الذنوب الّتى تهتک العصم… الّلهم اغفر لى الذّنوب الّتى تغیّر النّعم…»

در نامه حضرت على علیه السلام به مالک اشتر مى خوانیم: هیچ چیز مانند ظلم وستم، نعمت هاى الهى را تغییر نمى دهد، چون خداوند ناله ى مظلوم را مى شنود و در کمین ظالمان است. [۲]

امام صادق علیه السلام فرمودند: همواره از سختى ها و گرفتارى هاى روز و شب که عقوبت معصیت و گناهان شماست، به خدا پناه ببرید. [۳]

۱) تفاسیر نورالثقلین وفرقان

۲) نهج البلاغه، نامه ۵۳

۳) تفسیر اثنى عشرى، کافى، ج ۲، ص ۲۶۹

 

پیام ها

۱- انسان ذاتاً شایسته ى دریافت نعمت هاى الهى است. «انعمها على قوم»

۲- زوال نعمت ها، از ناحیه ى خودماست، وگرنه سنّت خدا بر استمرار نعمت هاست. «ذلک بانّ اللّه لم یک مغیّراً نعمه… حتّى یغیّروا ما بانفسهم»

۳- دادن ها و گرفتن ها از سوى خدا، قانونمند و حکیمانه است. «لم یک مغیّراً نعمه… حتّى یغیّروا…»

۴- رحمت خداوند بر غضبش مقدّم است. «انعمها على قوم حتّى یغیّروا»

۵ – در اسلام علاوه بر کیفر فردى، کیفرهاى اجتماعى نیز قانون دارد. «على قوم»

۶- فطرت انسان، بر ایمان و پاکى استوار است و این انسان است که خود را تغییر مى دهد. «یغیّروا ما بانفسهم»

۷- انسان، تاریخ را مى سازد، نه آنکه اقتصاد، جبر تاریخ و محیط، انسان را بسازد. «حتّى یغیّروا…» البتّه محیط و اقتصاد بى اثر نیست، لکن نقش اصلى با اراده ى انسان است، و هیچ یک از آنها انسان را مجبور نمى کند.

۸ – افراد، جامعه را مى سازند و هرگونه تحوّل مثبت یا منفى در جامعه، بر پایه ى تحوّلِ فکرى و فرهنگى افراد است. «قوم… یغیّروا ما بانفسهم»

۹- سعادت و شقاوت ملّت ها، در گرو تحوّلات درونى آنهاست، نه قدرت و ثروت. «حتّى یغیّروا ما بانفسهم»

۱۰- در تحلیل سرنوشت جوامع، محور، روحیّه ى مردم است، نه شانس، خرافات، نظام هاى حاکم، جبر تاریخ و… «یغیّروا ما بانفسهم»

۱۱- همه ى ما تحت نظر خدا هستیم و کیفر کفّار متّکى بر علم گسترده خداوند است. «انّ اللّه سمیع علیم»

 

تفسیر آیه ۵۴ سوره الأنفال:

کَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کَذَّبُوا بِآیَاتِ رَبِّهِمْ فَأَهْلَکْنَاهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَوْنَ وَکُلٌّ کَانُوا ظَالِمِینَ ﴿۵۴﴾
[رفتارى] چون رفتار فرعونیان و کسانى که پیش از آنان بودند که آیات پروردگارشان را تکذیب کردند پس ما آنان را به [سزاى] گناهانشان هلاک و فرعونیان را غرق کردیم و همه آنان ستمکار بودند (۵۴)

نکته ها

تعبیر «کدأب آل فرعون» در دو آیه ى قبل نیز آمده بود، امّا این تکرار منافاتى با بلاغت ندارد، چون موقعیّت ها متفاوت است. آنجا سخن از کیفر الهى نسبت به ظالم بود، اینجا تغییر نعمت براساس تغییر حالات مردم است. البتّه ممکن است در آیه ى قبل، عذاب اخروى منظور باشد و اینجا عذاب دنیوى.

 

پیام ها

۱- از گذشته و سرنوشت گذشتگان درس بگیریم. «کدأب آل فرعون»

۲- تکذیب آیات الهى، زمینه ى هلاکت انسان است. «کذّبوا بآیات ربّهم فأهلکناهم»

۳- انسان، داراى اختیار است و سرنوشت او در گرو عملکرد خودش مى باشد. «کذّبوا بآیات ربّهم فأهلکناهم بذنوبهم»

۴- ظلم و گناه، عامل قهر الهى است، چه ظلم به خویش، چه به مردم و چه به انبیا و مکتب. «أهلکناهم بذنوبهم… کانوا ظالمین»

۵ – سختى ها، حوادث و اتّفاقات دنیوى و زوال نعمت ها، پیامد گناهان انسان مى باشد. «فأهلکناهم بذنوبهم و اغرقنا آل فرعون»

۶- تکذیب آیات الهى و گناه، ظلم است. «کذّبوا… کانوا ظالمین»

 

تفسیر آیه ۵۵ سوره الأنفال:

إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِینَ کَفَرُوا فَهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ ﴿۵۵﴾
بى‏ تردید بدترین جنبندگان پیش خدا کسانى‏ اند که کفر ورزیدند و ایمان نمى ‏آورند (۵۵)

نکته ها

آیه ۲۲ این سوره، «شرّالدّوابّ» را کسانى دانست که نمى اندیشند، این آیه آنان را کسانى مى داند که ایمان نمى آورند وکفر مى ورزند. پس ریشه ى کفر، عدم تعقّل صحیح است. قرآن، ارزش انسان را در گرو عقل و ایمان مى داند که اگر تعقّل نکند، یا کفر ورزد، از مدار انسانیّت خارج است. انسان واقعى، کسى است که عاقل و مؤمن باشد.

آرى، کافرى که حقّ را فهمید امّا ایمان نمى آورد، ممکن است نزد مردم عنوانى داشته باشد، ولى نزد خداوند بدترین جنبنده است.

 

پیام ها

۱- آنان که نداى انبیا را بشنوند ولى بى تفاوت باشند، بدترین جنبندگانند. «انّ شرّ الدّوابّ… الّذین کفروا»

۲- کفر، انسان را به مراتب پست حیوانیّت سقوط مى دهد. «شرّ الدّوابّ… الّذین کفروا»

۳- گاهى کفر، براى انسان ملکه مى شود و آینده ى او را هم تیره مى کند. «الّذین کفروا فهم لایؤمنون»

 

تفسیر آیه ۵۶ سوره الأنفال:

الَّذِینَ عَاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ یَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِی کُلِّ مَرَّهٍ وَهُمْ لَا یَتَّقُونَ ﴿۵۶﴾
همانان که از ایشان پیمان گرفتى ولى هر بار پیمان خود را مى ‏شکنند و [از خدا] پروا نمى دارند (۵۶)

نکته ها

پیمان پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله با یهودیان این بود که به مشرکان کمک نکنند ودر صدد آزار مسلمانان برنیایند، ولى یهودیان پیمان را شکستند ودر جنگ خندق به مشرکان اسلحه فروخته وآنان را یارى کردند.

در روایات آمده است: کسى که وفادار نباشد و پیمان شکنى کند، منافق است، هرچند نماز بخواند و روزه بگیرد. [۱]

۱) کافى، ج ۲، ص ۲۹۰

 

پیام ها

۱- رهبر مسلمین مى تواند با کفّار پیمان ببندد. «عاهدت منهم» چنانکه پیامبر صلى الله علیه وآله پیمان هاى متعدّدى با کفّار مى بست، هرچند آنان متعهّد نبودند. «ینقضون عهدهم فى کلّ مرّه»

۲- پیمان شکنى دلیل بر پیمان نبستن مجدّد نیست. «ینقضون عهدهم فى کلّ مرّه»

۳- پیمان شکنى، با انسانیّت سازگار نیست. «شرّالدّوابّ… ینقضون عهدهم»

۴- کفر، زمینه ى پیمان شکنى است. «الّذین کفروا… ینقضون عهدهم»

۵ – پیمان شکنى، بى تقوایى است. «ینقضون عهدهم… و هم لایتّقون»

۶- خطر بیشتر از سوى کسانى است که پیمان شکنى شیوه و خصلت آنان شده و از آن پروایى ندارند. «ینقضون… فى کل مرّه… لایتّقون»

 

تفسیر آیه ۵۷ سوره الأنفال:

فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِی الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ ﴿۵۷﴾
پس اگر در جنگ بر آنان دست‏ یافتى با [عقوبت] آنان کسانى را که در پى ایشانند تارومار کن باشد که عبرت گیرند (۵۷)

نکته ها

«تَثقَفنّهم» از «ثقف»، به معناى درک چیزى از روى دقّت و سرعت است. یعنى در برخورد با کفّار، کاملاً هوشیار باشید تا غافلگیر نشوید.

«تشرید»، به معناى ایجاد ناامنى و اضطراب و متفرّق ساختن است. یعنى چنان به دشمن حمله کنید و برنامه ریزى جنگى داشته باشید که حامیان پشت پرده و نیروهاى پشت جبهه ى آنان، به وحشت افتاده و به فکر حمله و پشتیبانى نباشند.

 

پیام ها

۱- برخورد شما در برابر دشمنان، باید غافلگیر کننده، سریع، دقیق وکوبنده باشد و این از اصول نظامى است. «تثقفنّهم… فشرّد بهم»

۲- آگاهى و دید رهبر مسلمین باید به قدرى باشد که وسعت و دنباله ى توطئه و توطئه گران را بشناسد وبر علیه آنان تصمیم درست وقاطع بگیرد. «فشرّد بهم»

۳- به دفاع هاى روز مرّه و خط اوّل بسنده نکنیم و از عقبه هاى دشمن و طرّاحان صحنه غافل نشویم. «مَن خلفهم» چنانکه در رانندگى نباید تنها به جلو خیره شد، بلکه باید به فراتر و دورتر نیز چشم دوخت.

۴- کیفر پیمان شکنانى که امنیّت و ثبات جامعه را به هم مى زنند، آن است که آنان را وحشت زده و مضطرب سازیم. «فشرّد بهم»

۵ – با آنکه اسلام، دین رأفت ورحمت است، ولى خیانت وپیمان شکنى و بهم زدن نظام و امنیّت را تحمّل نمى کند. «فشرّد بهم»

۶- جامعه ى اسلامى باید هیبت و شوکت داشته باشد. «فشرّد بهم من خلفهم»

۷- از کفّار، زهر چشم بگیریم تا از فکر حمله ى مجدّد به ما صرف نظر کنند. «فشرّد بهم»

۸ – اسلام در کنار تبلیغ و موعظه، دینِ اعمال قدرت و برخورد با پیمان شکنان و اخلال گران نیز هست. «فشرّد بهم» و باید با خط مقدّم آنان طورى رفتار شود که مایه ى عبرت رده هاى بعدى شود. «من خلفهم لعلّهم یذّکّرون»

 

تفسیر آیه ۵۸ و ۵۹ سوره الأنفال:

وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِیَانَهً فَانْبِذْ إِلَیْهِمْ عَلَى سَوَاءٍ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْخَائِنِینَ ﴿۵۸﴾
و اگر از گروهى بیم خیانت دارى [پیمانشان را] به سویشان بینداز [تا طرفین] به طور یکسان [بدانند که پیمان گسسته است] زیرا خدا خائنان را دوست نمى دارد (۵۸)
وَلَا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَبَقُوا إِنَّهُمْ لَا یُعْجِزُونَ ﴿۵۹﴾
و زنهار کسانى که کافر شده‏ اند گمان نکنند که پیشى جسته‏ اند زیرا آنان نمى‏ توانند [ما را] درمانده کنند (۵۹)

نکته ها

«فأنبذ الیهم» از «نَبذ»، به معناى افکندن است. مراد از افکندنِ پیمان به طرف دشمن، این است که قبلاً به آنان اعلام کنید و سپس پیمان را لغو نمایید تا غافلگیر نشوند و شما هم ناجوانمردى نکرده باشید.

«على سواء»، یا به معناى مقابله به مثل است، یعنى همان گونه که آنان در فکر توطئه و پیمان شکنى اند، شما هم پیمان را لغو کنید. یا به معناى رفتار عادلانه با دشمن است. [۱]

آیه در مورد آنجایى است که شواهد وقرائنى بر توطئه و خیانت دشمن وجود دارد، که براى پیشگیرى باید در لغو پیمان پیشدستى نمود.

۱) تفاسیر نمونه والمیزان

 

پیام ها

۱- در مسائل مهم نظامى و اجتماعى، منتظر وقوع خیانت نباشید، بلکه باید با احتمال خیانت نیز اقدام کرد. «و امّا تخافنّ… خیانه»

۲- اسلام به قراردادها و معاهدات خود پایبند است و تا خوف خیانتى نیست، وفا لازم است. «و امّا تخافنّ… خیانه فأنبذ الیهم»

۳- تشخیص شواهد و قرائن خیانت و تصمیم بر الغاى قراردادها و بى اعتبارى تعهّدات، از اختیارات رهبر جامعه اسلامى است. «فأنبذ الیهم» (مخاطب شخص پیامبر است، نه امّت اسلامى)

۴- پایبندى به معاهدات، تا زمانى است که بیم توطئه نباشد، وگرنه اعلام انصراف مى شود. «فأنبذ الیهم»

۵ – حتّى اگر از خیانت دشمن بیم دارید، ناجوانمردى نکنید و لغو پیمان را اعلام کنید. «فانبذ الیهم»

۶- با دشمن هم عدل وانصاف داشته باشید. «على سواء»، یعنى بالعدل. [۱]

۷- لغو قرار داد از روى مقابله به مثل، عادلانه است. «على سواء»

۸ – خیانت از هرکه باشد حرام و زشت است، چه کافر و چه مسلمان. «انّ اللّه لایحبّ الخائنین»

۹- جنگ، قبل از اعلام با کسانى که سابقه ى پیمان داشته ایم، خیانت است. «فأنبذ الیهم… انّ اللّه لا یحبّ الخائنین»

۱۰- از سنّت هاى الهى نمى توان پیشى گرفت. «یا یحسبنّ… سبقوا»

۱۱- چنان ابتکار عمل را به دست گیرید که کفار خیال نکنند بر شما پیشى گرفته اند. «لایحسبنّ الّذین کفروا سبقوا»

۱۲- کافران، با خیانت به جایى نمى رسند. «لایعجزون»

۱) تفسیر المیزان

 

تفسیر آیه ۶۰ سوره الأنفال:

وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ ﴿۶۰﴾
و هر چه در توان دارید از نیرو و اسبهاى آماده بسیج کنید تا با این [تدارکات] دشمن خدا و دشمن خودتان و [دشمنان] دیگرى را جز ایشان که شما نمى ‏شناسیدشان و خدا آنان را مى ‏شناسد بترسانید و هر چیزى در راه خدا خرج کنید پاداشش به خود شما بازگردانیده مى ‏شود و بر شما ستم نخواهد رفت (۶۰)

نکته ها

این آیه دستور آماده باش همه جانبه ى مسلمانان در برابر دشمنان و تهیه هر نوع سلاح، امکانات، وسایل و شیوه هاى تبلیغى حتّى شعار و سرود را مى دهد که رعایت این دستورات، سبب هراس کفّار از نیروى رزمى مسلمانان مى شود.

پیامبر صلى الله علیه وآله وقتى باخبر شد که در یمن اسلحه ى جدیدى ساخته شده، شخصى را براى تهیه ى آن به یمن فرستاد. از آن حضرت نقل شده که با یک تیر، سه نفر به بهشت مى روند: سازنده ى آن، آماده کننده و تیرانداز. [۱]

در اسلام، مسابقات تیراندازى و اسب سوارى و برد و باخت در آنها جایز شمرده شده تا آمادگى رزمى ایجاد شود.

ضمیر «لهم»، به کفّار و کسانى که در آیه ى قبل مطرح بودند و بیم خیانتشان مى رفت، برمى گردد. یعنى در برابر دشمن که همواره احتمال خیانت او حتّى در صورت عهد و پیمان مى رود، آماده باشید.

۱) تفسیر فرقان

 

پیام ها

۱- مسلمانان باید آمادگى رزمى کامل، از نظر تجهیزات، نفرات و… داشته باشند و از پیش آماده ى مقابله با خیانت وحمله دشمن باشند. «و أعدّوا لهم ما استطعتم»

۲- هدف از آمادگى نظامى، حفظ مکتب و وطن مسلمانان است، نه غارت و استعمار و امثال آن. «واعدّوا لهم…»

۳- دولت باید حدّاکثر توان خود را در تأمین بودجه براى دفاع از نظام اسلامى و ترساندن دشمنان خدا و خود تخصیص دهد. «مااستطعتم»

۴- تمام مسلمانان باید آماده ى رویارویى با توطئه هاى دشمن باشند و دوره هاى رزمى را دیده باشند. [۱] «مااستطعتم»

۵ – همه جا گفتگو و مذاکره کارساز و کافى نیست، گاهى هم باید توان و قدرت به میدان آید. «من قوّه»

۶- در هر زمان، پیشرفته ترین امکانات رزمى را براى دفاع آماده کنید و از هیچ چیز فروگذار نکنید، چه قدرت سیاسى و نظامى، چه امکانات تبلیغى و تدارکاتى. «من قوّه»

۷- ایجاد رعب در دل دشمن به هر وسیله حتّى با ظاهرسازى هم لازم است. «من قوّه» در حدیث آمده است: با خضاب کردن موى صورت، دشمن را بترسانید، تا نگویند ارتش اسلام پیر است. [۲]

۸ – براى ارهاب و ترساندن دشمنان، حتّى آموزش نظامى براى زنان کارساز است. «من قوّه… ترهبون به عدوّ اللّه»

۹- به امکانات امروز قانع نباشید و تجهیزات نظامى و دفاعى را تا مرز تهدید دشمنان گسترش دهید. «من قوّه… ترهبون به عدوّ اللّه»

۱۰- وحدت و یکپارچگى هم نوعى قدرت است که باید فراهم آورد، چون با وجود تفرقه، نمى توان دشمن را ترساند. «من قوّه… ترهبون به عدوّ اللّه»

۱۱- در اسلام، همه ى مسلمانان سربازند و بسیج مردمى ضرورى است. «أعدّوا، ترهبون، تنفقوا و …»

۱۲- اسب هاى جنگى، آن روز و ابزار نظامى امروز، باید به حال آماده باش نگهدارى و تغذیه شود. «رباط الخیل»

۱۳- هم آمادگى نیروها لازم است، هم تجهیزات. «من قوّه و من رباط الخیل»

۱۴- اسلام، باید نظام و حکومت داشته باشد، چون بدون آن، دشمنان هراسى ندارند. «ترهبون به»

۱۵- باید بُنیه دفاعى مسلمانان در زمینه هاى فرهنگى، اقتصادى، سیاسى، نظامى، عقیدتى و… چنان قوى باشد که دشمن از هر جهت بترسد و توطئه هایش خنثى شود. («ترهبون به»، به طور مطلق بیان شده است)

۱۶- هم ارزشهاى الهى باید حفظ شود و هم حقوق انسانى. «عدوّاللّه و عدوّکم»

۱۷- در اسلام، مکتب و کرامت انسانى مطرح است، نه اغراض شخصى، نژادى و قومى. «عدوّاللّه و عدوّکم»

۱۸- همه ى دشمنان، شناخته شده نیستند. «لاتعلمونهم» شاید مراد منافقان باشند، چون همین تعبیر درباره ى آنان هم آمده است. «لاتعلمهم نحن نعلمهم» [۳]

۱۹- تنها براى دشمنان شناخته شده برنامه ریزى نکنید، بلکه پیش بینى لازم حتّى براى دشمنان ناشناخته ى آینده هم داشته باشید. «لاتعلمونهم»

۲۰- تأمین قدرت دفاعى، بودجه لازم دارد، موعظه و شعار کافى نیست. «تنفقوا»

۲۱- مردم باید در بودجه ى جنگ و تأمین جبهه، مشارکت کنند و این تنها مخصوص زمان جنگ نیست. «وما تنفقوا…» (آیه مطلق است و مى رساند که مسلمانان باید همواره براى آمادگى، پول خرج کنند.)

۲۲- تنها اسلحه و نفرات کافى نیست، پشتیبانى هاى مالى هم لازم است. «وما تنفقوا»

۲۳- کمک به جبهه، تنها کمک مالى نیست، کمک از هر راهى؛ مال، جان، آبرو، اطلاعات، قلم و… لازم است. «من شى ء»

۲۴- هرگونه تلاش وانفاق وبکارگیرى امکانات براى تقویت بنیه نظامى حکومت اسلامى، از مصادیق انفاق در راه خداست. «وما تنفقوا من شى ء فى سبیل اللّه»

۲۵- به شرطى خیر و برکت انفاق به شما برمى گردد که در راه خدا باشد، نه از روى ریا، سُمعه، خودنمایى و روابط و ملاحظات. «فى سبیل اللّه»

۲۶- کمک هاى مالى، سبب قدرت امّت مى شود و نتیجه ى آن به خود مردم و وضع اقتصادى جامعه و عزّت مسلمین برمى گردد. «یوفّ الیکم»

۲۷- تضییع حقوق دیگران و پرداخت نکردن مزد و پاداش کارها به طور کامل، ظلم است. «یوفّ الیکم و انتم لا تظلمون»

۱) امام خمینى )ره( در روزهاى اوّل پیروزى انقلاب اسلامى که جمعیّت ایران حدود سى میلیون بود، فرمود: ما باید ارتش بیست میلیونى داشته باشیم

۲) تفسیر نورالثقلین

۳) توبه، ۱۰۱

 

تفسیر آیه ۶۱ سوره الأنفال:

وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ﴿۶۱﴾
و اگر به صلح گراییدند تو [نیز] بدان گراى و بر خدا توکل نما که او شنواى داناست (۶۱)

نکته ها

حضرت على علیه السلام به مالک اشتر مى نویسد: «لاتدفعنّ صُلحاً دعاک الیه عَدوّک و لکن اَلحذَر اَلحذَر من عدوّک بعد صُلحِه، فان العدوّ ربّما قارب لیتغفّل» [۱] صلح پیشنهادى دشمن را رد مکن، ولى پس از صلح هوشیار باش و از نیرنگ دشمن برحذر باش، چون گاهى نزدیکى دشمن، براى غافلگیر کردن است.

۱) نهج البلاغه، نامه ۵۳

 

پیام ها

۱- مسلمانان باید در مرحله اى از قدرت باشند که تقاضاى صلح، از سوى دشمن باشد. «و ان جنحوا»

۲- اسلام، جنگ طلب نیست. «وان جنحوا… فاجنح»

۳- فرمان جنگ یا پذیرش صلح، با پیامبر خدا و از اختیارات رهبرى جامعه اسلامى است. «فاجنح» نفرمود: «فاجنحوا»

۴- در موضع قدرت، سوء استفاده نکنید. «فاجنح»

۵ – در پذیرش پیشنهاد صلح، بر خدا توکّل کنید. «فاجنح لها و توکّل»

۶- در پذیرش صلح، هم احتمال خطر و توطئه است، هم زخم زبان برخى دوستان، ولى باید بر خدا توکّل کرد. «توکّل على اللّه»

۷- ایمان به شنوایى مطلق و علم فراگیر خداوند، زمینه ساز توکّل انسان به اوست. «توکّل على اللّه انّه هو السمیع العلیم»

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۱۸۴ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes1Dislikes0
نظرات و ارسال نظر