سبز قامتپنج شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 185 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۱۸۵ – آیات ۶۲ تا ۶۹ سوره الأنفال

تفسیر قرآن کریم صفحه 184 - آیات 53 تا 61 سوره الأنفال

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۱۸۵

سوره: الأنفال

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

تفسیر آیه ۶۲ سوره الأنفال:

ثُمَّ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلَاهُمُ الْحَقِّ أَلَا لَهُ الْحُکْمُ وَهُوَ أَسْرَعُ الْحَاسِبِینَ ﴿۶۲﴾
آنگاه به سوى خداوند مولاى بحقشان برگردانیده شوند آگاه باشید که داورى از آن اوست و او سریعترین حسابرسان است (۶۲)

نکته ها

این آیه را باید در کنار آیه ۵۸ در نظر گرفت که اگر رهبر مسلمین با شواهد و قرائنى، یقین به خدعه ى دشمن در سایه ى صلح داشت، حساب دیگرى دارد، ولى در صورت احتمال حسن نیّت، باید با هوشیارى آن را بپذیرد.

در برخى روایات، نصرت الهى، به پشتیبانى حضرت على علیه السلام از آن حضرت تفسیر شده است. در کتاب ابن عساکر از ابوهریره روایت شده که پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله فرمودند: بر عرش الهى نوشته شده است: «لا اله الاّ أنا وحدى لا شریک لى، محمّد عبدى و رسولى، ایّدته بعلىّ» معبودى جز من نیست و شریکى ندارم و محمّد بنده و فرستاده ى من است، او را به وسیله ى على علیه السلام یارى کرده ام. و این همان سخن خداست که فرمود: «هو الّذى ایّدک بنصره و بالمؤمنین» فکان النّصر علیّاً. [۱]

۱) تفسیر درّالمنثور، ج ۳، ص ۱۹۹، ملحقات احقاق الحقّ، ج ۳، ص ۱۹۴ وبحار، ج ۲۷، ص ۲

 

پیام ها

۱- رهبر جامعه اسلامى باید پیشنهاد صلح دشمن را بپذیرد تا مسلمانان جنگ طلب معرّفى نشوند، امّا هوشیار باشد تا فریب نخورد. «ان جنحوا… فاجنح… و ان یریدوا ان یخدعوک» (یعنى احتمال خدعه وجود دارد)

۲- اگر مردم آماده باشند و لطف خدا شامل شود، همه ى توطئه هاى دشمن خنثى مى شود. «فانّ حسبک اللّه»

۳- اگر ما به وظیفه ى خود عمل کنیم، نباید از مشکلات بترسیم، چون خداوند، گشاینده ى مشکلات است. «أیّدک بنصره»

۴- امدادهاى الهى و حمایت هاى مردمى، به اراده ى خداوند در جهت یارى شماست. «ایّدک بنصره و بالمؤمنین»

۵ – حمایت مردم، با اراده و خواست الهى کارساز است. «فانّ حسبک اللّه هو الّذى ایّدک… بالمؤمنین»

۶- استمداد از مردم به عنوان ابزار نصرت الهى، بدون غفلت از خداوند، شرک نیست. «ایّدک بنصره و بالمؤمنین»

۷- مردم، بازو و پشتیبان رهبرند. «ایّدک… بالمؤمنین»

 

تفسیر آیه ۶۳ سوره الأنفال:

قُلْ مَنْ یُنَجِّیکُمْ مِنْ ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعًا وَخُفْیَهً لَئِنْ أَنْجَانَا مِنْ هَذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ ﴿۶۳﴾
بگو چه کسى شما را از تاریکیهاى خشکى و دریا مى ‏رهاند در حالى که او را به زارى و در نهان مى‏ خوانید که اگر ما را از این [مهلکه] برهاند البته از سپاسگزاران خواهیم بود (۶۳)

نکته ها

سؤال: در این آیه مى فرماید: اگر همه ى سرمایه ى زمین را خرج مى کردى، نمى توانستى ایجاد الفت کنى، پس چرا در آیه ۶۰ سوره ى توبه مى فرماید: «والمؤلّفه قلوبهم» باید بخشى از زکات، صرف تألیف قلوب شود؟

پاسخ: مقدار کینه ها و عمق و سوابق آن میان مردم متفاوت است؛ گاهى با یک لبخند و هدیه، کینه برطرف مى شود، ولى گاهى آن قدر عمیق است که با هیچ وسیله اى نمى توان آن را زدود. علاوه بر آنکه تألیف قلوب سه نوع است: الف: اُلفت مؤمنین با مؤمنین، ب: اُلفت مؤمنین با کفّار، ج: اُلفت کفّار با کفّار، امّا آنچه امکان ندارد، اُلفت واقعى کفّار با یکدیگر است، ولى اُلفت مؤمنین با هم و جذب برخى کفّار، کاملاً امکان پذیر است. علاوه بر اینکه ایجاد الفت در آیه ۶۰ سوره توبه نیز از جانب خدا و به فرمان اوست و در حقیقت آیه مورد بحث بیانى توحیدى از تألیف قلوب است همانند آیه «و ما رمیت اذ رمیت و لکنّ اللّه رمى ».

[۱]

۱) انفال، ۱۷

 

پیام ها

۱- دلها و پیوند بین آنها به دست خداست. «و ألّفَ بین قلوبهم»

۲- وحدت و اُلفت و محبّت، از نعمت هاى الهى است که خدا از آن یاد کرده و آن را بر مردم و پیامبر، منّت نهاده است. «و ألّف بین قلوبهم»

۳- مهم تر از اتّحاد ظاهرى، پیوند قلبى و باطنى است، «و ألّف بین قلوبهم» وگرنه کافران هم در ظاهر متّحدند، ولى دلهایشان پراکنده است. «تحسبهم جمیعاً و قلوبهم شتىّ» [۱]

۴- زمانى مردم بازوى رهبرند که با هم متّحد باشند، وگرنه کمر رهبر را مى شکنند. «ایّدک بنصره و بالمؤمنین و ألّف بین قلوبهم»

۵ – قبایل عرب تا پیش از گرایش به اسلام، گرفتار دشمنى عمیق با یکدیگر بودند. «الّف بین قلوبهم… ما الّفتَ بین قلوبهم»

۶- ثروت و مقام، همه جا محبّت آور نیست. «لو أنفقت… ما ألّفت»

۷- ایجاد محبّت و پیوند بین مؤمنین، پرتوى از عزّت و حکمت خداوند است. «و ألّف بین قلوبهم… عزیز حکیم»

۱) حشر، ۱۴

 

تفسیر آیه ۶۴ سوره الأنفال:

قُلِ اللَّهُ یُنَجِّیکُمْ مِنْهَا وَمِنْ کُلِّ کَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِکُونَ ﴿۶۴﴾
بگو خداست که شما را از آن [تاریکیها] و از هر اندوهى مى ‏رهاند باز شما شرک مى ‏ورزید (۶۴)

نکته ها

ممکن است آیه را این گونه نیز بتوان معنا کرد: اى پیامبر! براى تو و پیروان با ایمانت، تنها حمایت خدا کافى است. یعنى خداوند، هم تو و هم پیروانت را یارى مى کند.

برطبق معناى اوّل، مؤمنان در سایه ى خداوند، حامى پیامبرند و بر طبق معناى دوّم، مؤمنین در کنار پیامبر، تحت حمایت الهى هستند.

گروهى از یهودیانِ بنى قریظه و بنى نضیر، به دروغ به پیامبر صلى الله علیه وآله پیشنهاد یارى دادند، آیه نازل شد که مؤمنان براى تو کافى هستند. در ضمن این آیه مقدّمه ى فرمان جهاد در آیه ى بعد است.

در کتاب «فضائل الصحابه» از حافظ ابونعیم، از علماى اهل سنّت آمده است: مراد از «مؤمنین» در این آیه، على ابن ابى طالب علیهما السلام است. [۱]

اگر استمداد از مردم و دلگرمى به حمایتشان با توجّه به خواست خدا باشد، منافاتى با توحید ندارد. شرک آنجاست که در برابر قدرت و خواست خدا، تکیه به دیگران شود. امّا تا وقتى دلها و اندیشه ها و حمایت ها را شعاعى از اراده ى الهى بدانیم، در مدار توحید قرار داریم. «حسبک اللّه و من اتّبعک»

۱) الغدیر، ج ۲، ص ۵۱

 

پیام ها

۱- پیروى همراه با ایمان ارزش است، نه پیروى بدون ایمان و نه ایمان منهاى تبعیّت. «اتّبعک من المؤمنین»

۲- حمایت خداوند از مؤمنان، مشروط به پیروى آنان از پیامبر است. «حسبک اللّه و من اتّبعک من المؤمنین»

۳- برخى از مسلمانان، مطیع و پیرو پیامبر نبودند. «من المؤمنین» (در صورتى که مراد از «مِن»، (بعضیّه) یعنى بعضى باشد، نه (بیانیّه) و بیان کلمه ى «اتّبعک»)

 

تفسیر آیه ۶۵ سوره الأنفال:

قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذَابًا مِنْ فَوْقِکُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعًا وَیُذِیقَ بَعْضَکُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ کَیْفَ نُصَرِّفُ الْآیَاتِ لَعَلَّهُمْ یَفْقَهُونَ ﴿۶۵﴾
بگو او تواناست که از بالاى سرتان یا از زیر پاهایتان عذابى بر شما بفرستد یا شما را گروه گروه به هم اندازد [و دچار تفرقه سازد] و عذاب بعضى از شما را به بعضى [دیگر] بچشاند بنگر چگونه آیات [خود] را گوناگون بیان مى ‏کنیم باشد که آنان بفهمند (۶۵)

نکته ها

این آیه، موازنه ى قوا را در عدد نفى مى کند و به روحیّه، ایمان و صبر تکیه مى کند و براى اینکه گمان نشود پیروزى بیست نفر بر دویست نفر مبالغه است، تکرار مى کند که صد نفر بر هزار نفر چیره مى شوند، به شرط آنکه مؤمن و صبور باشند.

در جنگ هاى صدر اسلام، هرگز موازنه ى آمارى بین مؤمنان و کفّار نبوده است. در جنگ بدر، ۳۱۳ نفر در برابر هزار نفر، در اُحد، ۷۰۰ مسلمان در مقابل ۳۰۰۰ کافر، در جنگ خندق، سه هزار نفر در برابر ده هزار نفر و در جنگ موته، ده هزار مسلمان در مقابل صد هزار نفر از کفّار قرار داشتند.

امام صادق علیه السلام فرمودند: در آغاز کار، یک مؤمن مأمور بود که با ده مشرک جهاد کند و حقّ فرار و پشت کردن را نداشت. [۱]

۱) کافى، ج ۵، ص ۶۹

 

پیام ها

۱- از وظایف رهبر، تشویق مردم به جهاد و مبارزه با دشمن است. (نقش سخنان فرماندهى قبل از عملیات). «یا ایّها النّبىّ حَرِّض»

۲- کارهاى دشوار، نیاز به تشویق، ترغیب و تلقین دارد. «حَرِّض»

۳- در جنگ و جهاد، تبلیغات ضرورى است. «حَرِّض»

۴- عامل تعیین کننده در جبهه هاى نبرد، ایمان و پایدارى است، نه تنها تعداد نفرات و موازنه ى ظاهرى نیروها. «عشرون صابرون یغلبوا مأتین»

۵ – در آغاز اسلام، حکم جهاد با وجود یک دهم نیروهاى دشمن، محقّق مى شد. «عشرون صابرون یغلبوا مأتین» مسلمانان صدر اسلام داراى چنان ایمان، معرفت و یقینى بودند که پیروزى آنان بر ده برابر خود، قطعى و تضمین شده بود. («یغلبوا»، بیانگر تضمین بودن پیروزى است)

۶- سرباز اسلام باید سه ویژگى داشته باشد: ایمان، صبر و آگاهى. («مؤمنین»، «صابرون»، و در باره ى کفّار مى فرماید: «لایفقهون»).

۷- تکالیف خداوند، بر اساس توانایى هاى فکرى و جسمى انسان است. (در برهه اى از زمان، یک نفر باید با ده نفر مبارزه مى کرد که این آیه به آن اشاره دارد، ولى در برهه اى دیگر، یک نفر در برابر دو نفر که در آیه بعد اشاره شده است.)

 

 

تفسیر آیه ۶۶ سوره الأنفال:

وَکَذَّبَ بِهِ قَوْمُکَ وَهُوَ الْحَقُّ قُلْ لَسْتُ عَلَیْکُمْ بِوَکِیلٍ ﴿۶۶﴾
و قوم تو آن [=قرآن] را دروغ شمردند در حالى که آن بر حق است بگو من بر شما نگهبان نیستم (۶۶)

نکته ها

مراد از «ضَعف» در آیه، ضعف در ایمان و روحیّه است، چون سپاه اسلام از نظر عِدّه و عُدّه، کم نشده بود.

در این آیه و آیه ى قبل، به سه مسأله ى روحى که عامل پیروزى است و نبود آن زمینه ساز شکست است، اشاره شده است: صبر، ایمان و آگاهى. البتّه نقش اصلى در پیروزى، اذن و اراده ى خداست وگرنه در جنگ حُنین، با آن همه جمعیّت، مسلمانان شکست خورده و گریختند: «أعجبتکم کثرتکم … ثم ولّیتم مدبرین» [۱]

احکام متفاوت این آیه و آیه ى قبل، در ارتباط با دو گروه مختلف و در شرایط متفاوت است، نه اینکه حکم اوّل نسخ و باطل شده باشد. [۲]

۱) توبه، ۲۵

۲) تفسیر نمونه

 

پیام ها

۱- در مدیریّت، گاهى باید به دلیل تغییر شرایط و متناسب با مخاطب، آیین نامه ها تغییر کند و این منافات با قاطعیّت ندارد. «الآن خفّف»

۲- تعیین تکلیف و تغییر قانون، تنها به دست خداوند است. «خفّف اللّه»

۳- ایمان، قابل کاهش و افزایش است. «اَنّ فیکم ضَعفاً»

۴- همه جا جمعیّتِ زیاد سبب قوى شدن روحیّه نیست، گاهى جمعیّت زیاد مى شود، ولى روحیّه تنزّل پیدا مى کند. «انّ فیکم ضَعفاً»

۵ – در قانونگذارى باید به روحیّه و توان افراد نیز توجّه داشت. «خفّف اللّه عنکم و علم انّ فیکم ضَعفاً»

۶- عامل اصلى شکست، از درون است نه بیرون. «فیکم ضعفاً»

۷- فرماندهان باید به روحیه، نشاط، ایمان و تصمیم سپاه اسلام توجّه داشته باشند. «علم أن فیکم ضعفاً»

۸ – ضعف اراده، گاهى توان رزمى و روحى ده برابر را به دو برابر کاهش مى دهد. (یعنى هشتاد درصد کاهش) «مائه یغلبوا مأتین» در حالى که در آیه ى قبل آمده بود: «مائه یغلبوا ألفاً»

۹- مسلمانان حتّى در حال ضعف روحیّه نیز باید دو برابر کافران قدرت داشته باشند. «فیکم ضعفاً… ان یکن منکم ألف یغلبوا ألفَین»

۱۰- به پیروزى خود مغرور نشویم که پیروزى با اراده ى اوست. «باذن اللّه»

۱۱- انسان صابر، محبوب خدا و در پناه او و مشمول امدادهاى الهى است. «واللّه مع الصّابرین»

۱۲- شعار «واللّه مع الصابرین» باید در جبهه هاى جنگ و هرجا که نیاز به مقاومت و صبر است، تلقین شود. «واللّه مع الصابرین»

 

تفسیر آیه ۶۷ سوره الأنفال:

لِکُلِّ نَبَإٍ مُسْتَقَرٌّ وَسَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿۶۷﴾
براى هر خبرى هنگام [وقوع] است و به زودى خواهید دانست (۶۷)

نکته ها

«ثخن» به معناى ضخامت، غلظت و سنگینى است و در جنگ کنایه از استحکام و پیروزى و غلبه ى آشکار و قدرتمندانه است.

این آیه، هشدارى است که اسیر کردن و گرفتن فدیه براى آزاد کردن آنان و جمع غنائم جنگى، مسلمانان را از هدف اصلى باز ندارد و ناخودآگاه ضربه نخورند.

 

پیام ها

۱- تعیین شیوه ى جنگ و اسیر گرفتن، از وظایف پیامبر است. «ما کان لنبىّ…»

۲- سنّت و سیره ى انبیاى الهى این بوده است که تا پایگاهشان محکم نشده، نباید اسیر بگیرند. «ما کان لنبىّ… حتّى یثخن»

۳- از خطر دنیاگرایى در بحرانى ترین شرایط نظامى، حتّى براى مؤمنان نباید غافل شد. «تریدون عرَض الدنیا»

۴- در صحنه ى جنگ، پیش از تسلّط کامل بر منطقه، اسیر گرفتن ممنوع است. «ما کان… حتّى یُثخِن»

۵ – وظیفه ى رزمنده، ابتدا تثبیت موقعیّت خود است (نه اسیر گرفتن و جمع غنائم). «حتّى یُثخِن فى الارض»

۶- تمرکز در هدف و دورى از تشتّت در جنگ، یک ضرورت است. «حتّى یثخن فى الارض»

۷- دنیا، ناپایدار و گذراست. «عرض الدنیا»

۸ – سرکوبى مخالفان دین و محکم کردن پایگاه توحید، آخرت جویى است. «حتّى یثخن فى الارض… واللّه یرید الاخره»

۹- هدف اصلى در جنگ و جهاد اسلامى، رسیدن به منافع اخروى (جلب رضاى خدا، تقویت حقّ وتلاش براى نجات مستضعفان) است، نه به دست آوردن غنائم و اسیر و فدیه گرفتن. «واللّه یرید الاخره»

۱۰- رهنمودهاى خداوند در زمینه ى مسائل جنگ، حکیمانه و بکارگیرى آنها رمز عزّت وپیروزى است. «واللّه عزیز حکیم»

۱۱- دین اسلام نه تنها بى ارتباط با مسائل اجتماعى و دنیوى نیست، بلکه در ریزترین مسائل تاکتیکى جنگ هم دخالت کرده و نظر داده است. (کلّ آیه)

 

تفسیر آیه ۶۸ و ۶۹ سوره الأنفال:

وَإِذَا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِی آیَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ وَإِمَّا یُنْسِیَنَّکَ الشَّیْطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ﴿۶۸﴾
و چون ببینى کسانى [به قصد تخطئه] در آیات ما فرو مى ‏روند از ایشان روى برتاب تا در سخنى غیر از آن درآیند و اگر شیطان تو را [در این باره] به فراموشى انداخت پس از توجه [دیگر] با قوم ستمکار منشین (۶۸)
وَمَا عَلَى الَّذِینَ یَتَّقُونَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَیْءٍ وَلَکِنْ ذِکْرَى لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ ﴿۶۹﴾
و چیزى از حساب آنان [=ستمکاران] بر عهده کسانى که پروا[ى خدا] دارند نیست لیکن تذکر دادن [لازم] است باشد که [از استهزا] پرهیز کنند (۶۹)

نکته ها

در معناى جمله ى «کتاب من اللّه سبق»، اقوالى بیان شده است:

الف: اشاره به سنّت الهى است که پیش از بیان حکم، کسى را کیفر نمى کند. چنانکه در آیه اى دیگر مى فرماید: «وما کنّا معذّبین حتّى نبعث رسولاً» [۱]

ب: اشاره به اراده ى الهى نسبت به پیروزى مسلمانان در جنگ بدر، است، که اگر تقدیر خداوند نسبت به پیروزى نبود، اسیر گرفتن شما پیش از تثبیت مواضع، به شما ضربه ى سنگینى مى زد. [۲]

ج: شاید مراد همان نکته اى باشد که در آیه ۳۳ همین سوره خواندیم که تا پیامبر صلى الله علیه وآله در میان شما حاضر است، خداوند شما را عذاب نمى کند. «وما کان اللّه لیعذّبهم و انت فیهم» بنابراین آیه را چنین معنا مى کنیم: اگر به خاطر حضور مبارک تو که سابقاً در کتاب آسمانى گذشت نبود، مسلمانان در جنگ بدر به خاطر اسیر گرفتن بى موقع مرتکب گناه کبیره و عذاب بزرگ مى شدند.

طبق روایات، غنائم در این آیه، همان مبلغى است که به عنوان فدیه، در برابر آزاد کردن هر اسیر دریافت مى کردند که بین هزار تا چهار هزار درهم بوده است.

۱) اسراء، ۱۵

۲) تفسیر اطیب البیان

 

پیام ها

۱- اسیر گرفتن در بحبوحه ى جنگ، شکست و عذاب سختى را بدنبال دارد. «لمسّکم فیما اخذتم عذاب عظیم»

۲- پرداختن به غنائم پیش از سرکوبى کامل دشمن، ممنوع است. «لمسّکم فیما اخذتم عذاب عظیم»

۳- شرط مصرف، حلال و پاک و دلپسند بودن است. «حلالاً طیّباً»

۴- همه ى غنائم از شما نیست، بلکه باید خمس آن رابپردازید. «فکلوا ممّا…» چنانکه در آیه ۴۱ خواندیم: «و اعلموا انّما غنمتم من شى ء فاِنّ لِلّه خمسه وللرسول…»

۵ – هشیار باشید تا غنائم جنگى و فدیه گرفتن ها، انگیزه ى والاى شمارا در جهاد تغییر ندهد و همواره خدا را در نظر داشته باشید. «اتّقوا اللّه» (آرى، بهره بردارى از غنائم، لغزشگاه است.)

۶- عفو کیفر اسیر گرفتن بى موقع در جنگ بدر و حلال کردن درآمد حاصل از آزادى اُسرا، (با اینکه نباید آنان را اسیر مى کردید)، جلوه اى از رحمت و مغفرت الهى است. «فکلوا… غفور رحیم»

۷- مغفرت الهى، پرتوى از رحمت اوست. «غفور رحیم»

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۱۸۵ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر