سبز قامتسه شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 191 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۱۹۱ – آیات ۲۷ تا ۳۱ سوره التوبه

تفسیر قرآن کریم صفحه 191 - آیات 27 تا 31 سوره التوبه

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۱۹۱

سوره: التوبه

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

تفسیر آیه ۲۷ سوره التوبه:

ثُمَّ یَتُوبُ اللَّهُ مِنْ بَعْدِ ذَلِکَ عَلَى مَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿۲۷﴾
سپس خدا بعد از این [واقعه] توبه هر کس را بخواهد مى ‏پذیرد و خدا آمرزنده مهربان است (۲۷)

نکته ها

در این که مراد از توبه چیست، چند احتمال است:

۱- توبه از گناهِ فرار از جبهه.

۲- توبه از شرک.

۳- توبه از غرور و اتّکا به فزونى جمعیّت.

 

پیام ها

۱- درهاى توبه همیشه وبراى همه باز است، حتّى بر اسیرانِ کافر و فراریان. «یتوب اللَّه» (فعل مضارع بر استمرار دلالت دارد)

۲- پذیرش توبه، بر خداوند واجب نیست، بلکه تفضّلى است که به حکمت خود او مربوط است. «من یشاء»

۳- خداوند، هم گناهان را مى پوشاند، هم انسان را دوست دارد. «غفور رحیم»

 

تفسیر آیه ۲۸ سوره التوبه:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلَا یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَیْلَهً فَسَوْفَ یُغْنِیکُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ﴿۲۸﴾
اى کسانى که ایمان آورده‏ اید حقیقت این است که مشرکان ناپاکند پس نباید از سال آینده به مسجدالحرام نزدیک شوند و اگر [در این قطع رابطه] از فقر بیمناکید پس به زودى خدا اگر بخواهد شما را به فضل خویش بى ‏نیاز مى‏ گرداند که خدا داناى حکیم است (۲۸)

نکته ها

یکى از فرمان هاى چهارگانه اى که حضرت على علیه السلام در حج سال نهم هجرى به مشرکان ابلاغ کرد این بود که از سال آینده، حقّ ورود به مسجدالحرام را ندارند.

 

پیام ها

۱- شرک، پلیدى است. «نجس» پاکى واقعى در سایه ى ایمان است.

۲- مؤمن باید نسبت به مشرک، تنفّر داشته باشد. «الّذین آمنوا انّماالمشرکون نجس»

۳- در احکام دین باید قاطعانه عمل کرد، نه با تعارف. «انّما المشرکون نجس»

۴- در اعلام برنامه ودیدگاه، توجّه به توان اجرایى خود داشته باشیم. «انّما المشرکون نجس» (با آنکه پلیدبودن مشرکان مربوط به سال نهم وسال اعلام برائت نبود، لکن چون در آن سال مسلمانان قدرت اجرا پیدا کردند، این امر اعلام شد)

۵ – چون نزدیک شدن، زمینه ى وارد شدن است، پس مشرکان نباید به مکان هاى مقدّس حتّى نزدیک شوند. «لایقربوا»

۶- در قرآن، فلسفه ى برخى نهى ها وتحریم ها بیان شده است. «نجس فلایقربوا»

۷- همه ى زمین ها از نظر قداست، یکسان نیستند. «فلایقربوا المسجدالحرام»

۸ – با مخالفان هم مدارا کنیم و به آنان مهلت دهیم. «بعد عامهم هذا»

۹- در دستورات و آئین نامه ها، به تنش ها وپیامدهاى آن نیز توجّه کنیم. «نجس فلایقربوا… و ان خفتم عیله…»

۱۰- تنگناهاى اقتصادى و فشارهاى مالى، ما را نسبت به دینمان بى تعهّد نسازد. «ان خفتم عیلهً»

۱۱- هرکجا احساس نگرانى اجتماعى شد، باید روحیّه ى امید و توکّل را در مردم زنده کرد. «ان خفتم عیلهً فسوف یغنیکم اللّه من فضله»

۱۲- رزق ما به دست دیگران (مسافران و جهانگردان) نیست، بلکه به دست خداست. «یغنیکم اللَّه»

۱۳- از قطع رابطه اقتصادى با کفّار، به خاطر مکتب، نگران نباشیم.«یغنیکم اللّه»

۱۴- بیش از زرنگى ومدیریّت وسرمایه و…، فضل الهى در غناى مردم نقش دارد. «یغنیکم اللَّه من فضله»

۱۵- احکام دین، بر پایه ى علم و حکمت الهى است. «علیم حکیم»

 

تفسیر آیه ۲۹ سوره التوبه:

قَاتِلُوا الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَلَا یُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا یَدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ حَتَّى یُعْطُوا الْجِزْیَهَ عَنْ یَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ ﴿۲۹﴾
با کسانى از اهل کتاب که به خدا و روز بازپسین ایمان نمى ‏آورند و آنچه را خدا و فرستاده‏ اش حرام گردانیده‏ اند حرام نمى دارند و متدین به دین حق نمى‏ گردند کارزار کنید تا با [کمال] خوارى به دست ‏خود جزیه دهند (۲۹)

نکته ها

در آیات قبل، سخن از پلید بودن مشرکان و نبرد با آنان بود، در این آیه شیوه ى برخورد با اهل کتاب را بیان مى کند که یکى از دو راه در پیش آنان است: جنگ، یا پرداختِ جزیه.

همان گونه که مسلمانان با پرداخت خمس و زکات، به دولت اسلامى کمک مى کنند و از مزایاى امنیّت و خدمات بهره مند مى شوند، اهل کتاب نیز با پرداخت مبلغى به نام جِزیه، بودجه اى را که صرف آنها مى شود، تا حدّى تأمین مى کنند.

مقدار جزیه را نیز رهبر مسلمین تعیین مى کند. البتّه باید به اندازه اى باشد که پرداخت آن براى اهل کتاب سنگین باشد. «وهم صاغرون»

امام صادق علیه السلام فرمود: اگر مقدار جزیه کم باشد، در پرداخت تفاوتى در روحیّه ى آنان حاصل نشده و احساس حقارت نمى کنند. [۱]

با اینکه اهل کتاب، به خدا و قیامت ایمان دارند، ولى در آیه آنان را نسبت به خدا و قیامت بى ایمان معرّفى کرده است، زیرا قرآن، کسانى را که به بخشى از معارف ایمان دارند و بخشى را منکرند، کافر مى داند. [۲] به علاوه اگر ایمان به مبدأ و معاد آمیخته به خرافات باشد، به منزله ى کفر است. [۳]

۱) تفسیر نورالثقلین ؛ کافى، ج ۳، ص ۵۶۶٫

۲) یقولون نؤمن ببعضٍ و نکفر ببعض… اولئک هم الکافرون حقّا». نساء، ۱۵۰٫

۳) تفسیر صافى.

 

پیام ها

۱- اهل کتاب، اگر به دستورات انبیاى خود عمل نکنند، مجرم شناخته مى شوند. «قاتلوا الذین… لایحرّمون ما حرّم اللَّه»

۲- دین حقّ، تنها اسلام است و ادیان دیگر به دلیل تحریف وخرافاتى که در آنها جا داده اند، حقّ نمى باشند. «و لا یدینون دین الحق»

۳- در مقابل کفّار اهل کتاب که ایمان نمى آورند، دو راه وجود دارد: یا جنگ، یا تسلیم و پرداخت جزیه. «قاتلوا… حتّى یعطوا الجزیه»

۴- گرفتن مالیات سرانه از اهل کتاب، الزامى است وباید از موضع قدرت و به صورت نقدى باشد وآنان نیز با تواضع وتسلیم بپردازند. «عن یدٍ، صاغرون»

۵ – حکومت اسلامى باید از چنان قدرتى برخوردار باشد که دیگران تسلیم او شوند. «قاتلوا الذین لا یؤمنون … و هم صاغرون»

۶- اقلّیت هاى مذهبى باید در برابر نظام اسلامى خاضع باشند. «صاغرون»

 

تفسیر آیه ۳۰ سوره التوبه:

وَقَالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِیحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِکَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ یُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى یُؤْفَکُونَ ﴿۳۰﴾
و یهود گفتند عز یر پسر خداست و نصارى گفتند مسیح پسر خداست این سخنى است [باطل] که به زبان مى ‏آورند و به گفتار کسانى که پیش از این کافر شده‏ اند شباهت دارد خدا آنان را بکشد چگونه [از حق] بازگردانده مى ‏شوند (۳۰)

نکته ها

«عُزیر»، عربى شده ى «عَزراء» است، مثل «عیسى» که عربىِ «یَسوع» و «یحیى» که معرّبِ «یوحَنّا» است.

عُزیر یکى از علماى بزرگ یهود بود که لقب «مُنجىِ یهود» یافت. زیرا پس از واقعه ى قتل عام مردم به دست بخت النصر و خرابى معبدها و سوزاندن تورات و اسارت زنان و فتح بابل توسّط کورش، عُزیر نزد کورش آمد و از او خواست که به یهودیان سروسامانى بخشد.

این آیه، به گونه اى توضیح و دلیل آیه ى قبل است که فرمود: اهل کتاب به خدا و قیامت ایمان ندارند.

محقّقان معتقدند بسیارى از معارف تورات و انجیل، با خرافات بودائیان و برهمائیان و یونانیان آمیخته شده است، حتّى بسیارى از داستان هاى انجیل، عیناً در مذهب بودا و برهمایى دیده مى شود. البتّه یهودیان امروز، عُزیر را فرزند خدا نمى دانند، ولى در زمان پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله، چنین عقیده اى داشته و در مقابل سؤال پیامبر که «با اینکه مقام موسى بالاتر است، چرا او را فرزند خدا نمى دانید؟» جوابى نداشتند. [۱]

۱) تفسیر نمونه.

 

پیام ها

۱- با آنکه فقط گروهى از یهود، عُزیر را فرزند خدا مى دانستند، ولى چون دیگران نیز سکوت کردند، نسبتِ انحراف به همه داده است. «قالت الیهود»

۲- درباره ى شخصیّت هاى دینى والهى نباید غلّو کرد. «عزیرابن اللّه… المسیح…»

۳- عقاید یهود و نصارى، آمیخته به خرافات است. «ذلک قولهم بافواههم»

۴- مشرکان، بت ها را شریک خدا و فرشتگان را دختران خدا مى دانستند، یهود و نصارى، عُزیر و عیسى را پسر خدا، از این جهت کلامشان به کلام کفّار شباهت داشت. «یضاهئون قول الذین کفروا»

۵ – ریشه ى خرافات در مذهب یهود و نصارى، در عقاید کفّار پیشین است. [۱] «یضاهئون قول الذین کفروا من قبل»

۱) محقّقان امروز معتقدند: بسیارى از معارفِ تورات و انجیل، با خرافاتِ بودائیان و برهمائیان و یونانیان آمیخته شده است، حتى بسیارى از داستان هاى انجیل، عیناً در مذهب بودا و برهمایى دیده مى شود. تفسیر نمونه.

 

تفسیر آیه ۳۱ سوره التوبه:

اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ ﴿۳۱﴾
اینان دانشمندان و راهبان خود و مسیح پسر مریم را به جاى خدا به الوهیت گرفتند با آنکه مامور نبودند جز اینکه خدایى یگانه را بپرستند که هیچ معبودى جز او نیست منزه است او از آنچه [با وى] شریک مى‏ گردانند (۳۱)

نکته ها

«اَحبار»، جمع «حِبر»، به معناى دانشمند و «رُهبان»، جمع «راهب»، به معناى تارکِ دنیا و دِیرنشین است. آنان با همه ى قداستشان بنده ى خدایند، نه معبود.

اطاعت بى قید و شرط از احبار و راهبان، نوعى پرستش آنان است و امام صادق علیه السلام فرمود: «مَن اطاعَ رجلاً فى معصیه اللَّهِ فقد عَبَدَه» هر کس در راه معصیت خدا، از دیگرى پیروى کند، او را پرستش نموده است. [۱]

امام صادق علیه السلام فرمود: اهل کتاب براى علماى خود، نماز و روزه انجام نمى دادند، بلکه علماى آنان حرام هایى را حلال و حلال هایى را حرام کرده بودند و مردم از آنان پیروى مى کردند. [۲]

در قیامت، مشرکان از اینکه خدا را با شرکاى دیگر برابر پنداشته اند، حسرت مى خورند و مى گویند: «تاللَّه اِن کنّا لفى ضلالٍ مبینٍ اذ نُسوّیکم بربّ العالمین» [۳]

۱) تفسیر نورالثقلین.

۲) بحار، ج ۲، ص ۹۸٫

۳) شعراء، ۹۸٫

 

پیام ها

۱- اطاعت بى قید و شرط از غیر خدا، نوعى عبادت غیر خداست. «ما امروا الاّ لیعبدوا الهاً واحداً»

۲- انسان پرستى به هر شکل، شرک است. هیچ شخصیّتى نباید بت شود. «اتّخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دون اللَّه»

۳- پیامبرِ معصوم که همه ى فکر و هدفش خداست، حسابى جدا از علما دارد، لذا نام مسیح جداگانه مطرح شده است. «احبارهم و رهبانهم… و المسیح»

۴- عشق ها، دوستى ها و اطاعت ها باید حدّ و مرز داشته باشد. هر نوع نظام، قطب، مراد، مرشد، اطاعت تشکیلاتى و حزبى و…، اگر سرچشمه اش وحى و امر خدا نباشد، شرک است. «اتّخذوا… اربابا من دون اللَّه»

۵ – خطر انحراف از توحید به شرک، همیشه و همه جا بوده است. «اتّخذوا… اربابا من دون اللَّه»

۶- تنها خداوند حقّ قانونگذارى دارد. آنان که قانون غیرخدا را مى پذیرند، از مدار اسلام، خارجند. «اتّخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دون اللَّه»

۷- غلوّ و زیاده روى درباره ى انبیا، پرستش انبیا و یا آنان را فرزند خدا دانستن، شرک است. «سبحانه عمّا یشرکون»

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۱۹۱ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر