سبز قامتشنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 193 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۱۹۳ – آیات ۳۷ تا ۴۰ سوره التوبه

تفسیر قرآن کریم صفحه 193 - آیات 37 تا 40 سوره التوبه

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۱۹۳

سوره: التوبه

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

تفسیر آیه ۳۷ سوره التوبه:

إِنَّمَا النَّسِیءُ زِیَادَهٌ فِی الْکُفْرِ یُضَلُّ بِهِ الَّذِینَ کَفَرُوا یُحِلُّونَهُ عَامًا وَیُحَرِّمُونَهُ عَامًا لِیُوَاطِئُوا عِدَّهَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فَیُحِلُّوا مَا حَرَّمَ اللَّهُ زُیِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمَالِهِمْ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ ﴿۳۷﴾
جز این نیست که جابجا کردن [ماههاى حرام] فزونى در کفر است که کافران به وسیله آن گمراه مى ‏شوند آن را یکسال حلال مى ‏شمارند و یکسال [دیگر] آن را حرام مى‏ دانند تا با شماره ماههایى که خدا حرام کرده است موافق سازند و در نتیجه آنچه را خدا حرام کرده [بر خود] حلال گردانند زشتى اعمالشان برایشان آراسته شده است و خدا گروه کافران را هدایت نمى ‏کند (۳۷)

نکته ها

«نَسیى ء» و «نِسیه» از یک ریشه است. نسیه کردن، یعنى گرفتن جنس و پرداخت پول را به تأخیر انداختن. جا به جا کردن روزهایى را که جنگ در آن حرام است، نسیى ء گفته اند.

کافران گاهى روشنفکر شده، در قانون الهى دست مى بردند و در گرماگرم جنگ، چون به ماههاى حرام برمى خوردند، براى آنکه جنگ را متوقّف نکنند مى گفتند: ادامه مى دهیم و به جاى این ماه، در ماه دیگرى آتش بس اعلام مى کنیم. [۱]

۱) تفسیر نورالثقلین.

 

پیام ها

۱- به مقدّسات احترام بگذاریم. دخل و تصرّف و بازى کردن با قانون الهى، کفر است. «انّما النسى ء زیاده فى الکفر» چهار ماه تعطیلى مطرح نیست، بلکه نافرمانى در آنچه خدا فرموده مهم است.

۲- کفر داراى درجات و مراحلى است. «زیاده فى الکفر»

۳- یکى از عوامل گمراهى کفّار، جابه جایى ماههاى حرام است. «یضلّ به الذین کفروا»

۴- یکى از عوامل انحراف مردم، تفسیر و تحلیل هاى غلط، براى دست بردن در احکام و قوانین الهى است. «یُحِلَّونه عاماً…»

۵ – اعراب جاهلى با اینکه ماهها را جابجا مى کردند، ولى به مقدار زمان آن معتقد بودند. «لیواطئوا عدّه ما حرّم اللّه»

۶- آنکه کار خود را بد بداند، شاید هدایت شود، امّا آنکه زشت کارى هاى خود را زیبا مى بیند، قابل هدایت نیست. «زیّن لهم سوء اعمالهم واللَّه لایهدى…»

 

تفسیر آیه ۳۸ سوره التوبه:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَا لَکُمْ إِذَا قِیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِیتُمْ بِالْحَیَاهِ الدُّنْیَا مِنَ الْآخِرَهِ فَمَا مَتَاعُ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا فِی الْآخِرَهِ إِلَّا قَلِیلٌ ﴿۳۸﴾
اى کسانى که ایمان آورده‏ اید شما را چه شده است که چون به شما گفته مى ‏شود در راه خدا بسیج‏شوید کندى به خرج مى‏ دهید آیا به جاى آخرت به زندگى دنیا دل خوش کرده‏ اید متاع زندگى دنیا در برابر آخرت جز اندکى نیست (۳۸)

نکته ها

این آیه اشاره به جنگ تبوک دارد که برخى از شرکت در آن سستى نشان مى دادند. عوامل و بهانه هاى سستى، فاصله ى زیاد مدینه تا تبوک (حدود ۶۰۰ کیلومتر)، گرمى هوا، فصل برداشتِ محصول و تبلیغات منافقان نسبت به عظمت و قدرت سپاه روم بود.

 

پیام ها

۱- مؤمنان نیز باید گاهى مورد انتقاد و مؤاخذه قرار گیرند. «یا ایّها الّذین آمنوا ما لکم…»

۲- چابکى و آمادگى رزمى براى مسلمانان ضرورى است، امّا اینکه فرمانده چه کسى است، مهم نیست. جمله ى «اذا قیل لکم انفروا…»، فاعل مشخّصى ندارد و به صورت مجهول آمده است.

۳- دلبستگى به دنیا ومادیّات، مانع جداشدن انسان از زمین وخاک و رسیدن به کمال وافلاک مى شود. «اثّاقلتم…» (دنیاطلب، کوتاه همّت است)

۴- ارزش و جایگاه انسان تا حدّى است که دنیا براى او ناچیز است. «ارضیتم»

۵ – کسى که آخرت را برتر از دنیاى اندک بداند، به جبهه ى جنگ رو مى کند، نه دنیا. «الاّ قلیل»

 

تفسیر آیه ۳۹ سوره التوبه:

إِلَّا تَنْفِرُوا یُعَذِّبْکُمْ عَذَابًا أَلِیمًا وَیَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَیْرَکُمْ وَلَا تَضُرُّوهُ شَیْئًا وَاللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿۳۹﴾
اگر بسیج نشوید [خدا] شما را به عذابى دردناک عذاب مى ‏کند و گروهى دیگر به جاى شما مى ‏آورد و به او زیانى نخواهید رسانید و خدا بر هر چیزى تواناست (۳۹)

نکته ها

در این آیه و آیه ى قبل، از هشت راه بر مسأله ى جهاد تأکید شده است:

شما که اهل ایمانید، چرا سستى؟«یا ایها الذین آمنوا»، سؤال همراه با توبیخ «ما لَکم»، جهاد راه خداست «سبیل اللَّه»، فرمانِ حرکت «انفروا»، تهدید به عذاب «یعذّبکم»، تهدید به جایگزینى «یستبدل»، تهدید به بى اثر بودن ترک جبهه از سوى شما «لاتضرّوه» وتهدید به قدرت الهى. «واللَّه على کلّ شى ءقدیر»

بر اساس برخى روایات مراد از افراد جایگزین در «قوماً غیرکم»، مردمانى از ایران و یمن هستند که براى یارى دین خدا قیام مى کنند. [۱]

۱) تفاسیر نمونه، کنزالدقائق.

 

پیام ها

۱- کیفر ترکِ جبهه، هم عذاب وذلّت دنیاست، هم عقوبتِ دوزخ در آخرت است. «عذاباً الیما و یستبدل قوماً غیرکم»

۲- دست خداوند، براى جایگزین ساختن دیگران به جاى ما باز است و هر لحظه اراده کند، چنان خواهد کرد. «یستبدل»

۳- زیانِ بى تحرّکى و رکود، به خودمان مى رسد، نه به خدا. «لاتضرّوه شیئاً» (سستى و تنبلى، سبب جایگزین شدن دیگران به جاى ما مى شود)

۴- سنّت خداوند آن است که در صورت ضعف عملکرد مردم، قومى را جایگزین قوم دیگر مى کند. «یستبدل» فعل مضارع، نشانه ى استمرار است.

۵ – قدرت نامحدود خدا، سبب مى شود که دیگران را به جاى ما جایگزین کند. «یستبدل… على کلّ شى ء قدیر»

۶- کسى که قدرت بى نهایت دارد، هرگز ضربه و ضرر نمى بیند. «لاتضرّوه شیئاً… على کلّ شى ء قدیر»

 

تفسیر آیه ۴۰ سوره التوبه:

إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ کَفَرُوا ثَانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُمَا فِی الْغَارِ إِذْ یَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَیْهِ وَأَیَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ کَلِمَهَ الَّذِینَ کَفَرُوا السُّفْلَى وَکَلِمَهُ اللَّهِ هِیَ الْعُلْیَا وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ﴿۴۰﴾
اگر او [پیامبر] را یارى نکنید قطعا خدا او را یارى کرد هنگامى که کسانى که کفر ورزیدند او را [از مکه] بیرون کردند و او نفر دوم از دو تن بود آنگاه که در غار [ثور] بودند وقتى به همراه خود مى گفت اندوه مدار که خدا با ماست پس خدا آرامش خود را بر او فرو فرستاد و او را با سپاهیانى که آنها را نمى‏ دیدید تایید کرد و کلمه کسانى را که کفر ورزیدند پست‏ تر گردانید و کلمه خداست که برتر است و خدا شکست‏ ناپذیر حکیم است (۴۰)

نکته ها

آیه، اشاره به توطئه ى خطرناک مشرکین براى کشتن پیامبرصلى الله علیه وآله دارد. در داستانِ «لیله المبیت» از هر قبیله اى شخصى آماده شد و تصمیم گرفتند شبانه پیامبر را بکشند. آن حضرت، على بن ابى طالب علیهما السلام را به جاى خود خواباند و شبانه همراه ابوبکر به سوى غار ثور رفت. کفّار در تعقیب پیامبرصلى الله علیه وآله تا در غار آمدند، ولى با دیدن تار عنکبوت بر غار، منصرف شدند و برگشتند و پیامبرصلى الله علیه وآله پس از سه روز به مدینه عزیمت فرمود. در آن مدّت، غلام ابوبکر، (عامربن فهره) براى آنان غذا مى برد و على علیه السلام مقدّمات سفر به مدینه را فراهم مى کرد. پس از سه روز، سه شتر آماده شد و پیامبرصلى الله علیه وآله، ابوبکر و راهنما، عازم مدینه شدند. [۱]

چند سؤال و جواب

سؤال: آیا همراهى ابوبکر، براى دفاع از جان پیامبرصلى الله علیه وآله بود؟

پاسخ: یک پیرمرد در برابر بسیج عمومى مشرکان، چه دفاعى مى توانست بکند؟

سؤال: اطلاق کلمه ى «صاحبِ پیامبر» در آیه به ابوبکر، نشان لیاقت او براى جانشینى پیامبرصلى الله علیه وآله نیست؟

پاسخ: کلمه ى صاحب، مفهوم لایق ندارد. گاهى دو نفر با دو فکر و سلیقه و روش متفاوت، مصاحب مى شوند. چنانکه در آیه ۳۷ کهف مى خوانیم: «قال له صاحبه وهو یحاوره» با آنکه میان آن دو نفر تفاوت بسیار بود.

سؤال: اینکه از میان همه ى اصحاب، تنها ابوبکر با پیامبر بود، آیا این بالاترین ارزش براى او نیست؟

پاسخ: همان شب، على علیه السلام هم در بستر پیامبر خوابید. ابوبکر آن شب به خاطر وظیفه، همراه پیامبر بود. دو نفر دو وظیفه انجام دادند.

سؤال: ترس ابوبکر بر جان خودش بود یا بر جان پیامبرصلى الله علیه وآله؟

پاسخ: اگر بر جان پیامبر نیز ترسیده، وظیفه ى هر مسلمان است که در موقع خطر، نگران حال رهبر باشد.

سؤال: اصحاب کساء که فضیلت دارند، پنج نفر بودند و اصحاب غار دو نفر، آیا این خصوصى تر و مهم تر نیست؟

پاسخ: دعاهاى پیامبرصلى الله علیه وآله براى اصحاب کساء که اهل بیت او بودند و در تشهّد هر نماز بر مسلمانان واجب است بر آنان صلوات بفرستند، هر شب و روز و همیشه و همه جا، حساب این دو صحنه را جدا مى کند.

سؤال: در این آیه پیامبر مى فرماید: «انّ اللَّه معنا»، پس خدا با ابوبکر است. آیات دیگر، خدا را با متّقین و محسنین مى داند. پس او نیز از متّقین و محسنین است؟

پاسخ: مادامى که انسان در مدار احسان و تقوا باشد، خدا با اوست، ولى اگر از مدار خارج شد، مشمول لطف خدا نیست. باید دید مسیر حرکت ها، موضعگیرى ها، عکس العمل در برابر غدیر خم و بیعت به کجا انجامید؟

سؤال: آیه مى فرماید: خدا بر او (ابوبکر) آرامش نازل کرد، آیا این امتیاز نیست؟

پاسخ: در این آیه، پنج ضمیر است که همه به پیامبر بر مى گردد، چگونه ضمیر «علیه» به ابوبکر برگردد؟!

۱) تفاسیر المیزان و درّالمنثور.

 

پیام ها

۱- اسلام وابسته به حمایت ما نیست، حامى اسلام خداست. پس به نصرت خود مغرور نشویم. «الاّ تنصروه»

۲- خداوند پیروزى مسلمین را در تبوک تضمین کرد. «الاّ تنصروه فقد نصره اللّه»

۳- پیروزى هاى مسلمین، نمونه اى از قدرت الهى است. «على کلّ شى ء قدیر الاّ تنصروه فقد نصره اللّه»

۴- خروج پیامبر از مکّه، به خاطر جوّ ارعاب وتحت فشار قرار دادن کفّار بود. «اخرجه الذین کفروا»

۵ – اگر خدا اراده فرماید، اشرف المخلوق (پیامبر صلى الله علیه وآله) را با اوهن البیوت (تار عنکبوت) حفظ مى کند. «اذ هما فى الغار…»

۶- آرامش و اطمینان، هدیه ى الهى است و با ابزار مادّى فراهم نمى شود. «فانزل اللّه سکینته»

۷- فرشتگان به فرمان خدا، مؤمنان را امداد مى کنند. «ایّده بجنودٍ لم تروها»

۸ – هجرت، سبب عزّت اسلام و فروپاشى کفر است. «اخرجه… کلمه اللَّه هى العلیا»

۹- اراده ى خداوند، برتر از هر اراده و خواسته اى است. «کلمه اللَّه هى العلیا»

۱۰- نیروهاى استکبارى، در مقابل مؤمنانى که سکینه و اطمینان دارند، با همه ى تخصّص ها و امکاناتشان عاجزند. [۱] «جعل کلمه الذین کفروا السفلى »

۱۱- عزّت و اعتلاى کلمه اللّه و خنثى شدن توطئه هاى کفّار، نمودى از عزّت و حکمت خداوند است. «فقد نصره اللّه… انّ اللّه عزیز حکیم»

۱) اشاره به آیه ى ۳۰ سوره انفال «واذ یمکر بک الذّین کفروا …»

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۱۹۳ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر