سبز قامتشنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 195 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۱۹۵ – آیات ۴۸ تا ۵۴ سوره التوبه

تفسیر قرآن کریم صفحه 195 - آیات 48 تا 54 سوره التوبه

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۱۹۵

سوره: التوبه

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

تفسیر آیه ۴۸ سوره التوبه:

لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَهَ مِنْ قَبْلُ وَقَلَّبُوا لَکَ الْأُمُورَ حَتَّى جَاءَ الْحَقُّ وَظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَهُمْ کَارِهُونَ ﴿۴۸﴾
در حقیقت پیش از این [نیز] در صدد فتنه‏جویى برآمدند و کارها را بر تو وارونه ساختند تا حق آمد و امر خدا آشکار شد در حالى که آنان ناخشنود بودند (۴۸)

پیام ها

۱- منافقان با قصد و انگیزه، سراغ فتنه مى روند. «ابتغوا»

۲- در موارد بروز تفرقه وفتنه، ردّ پاى منافقان را جستجو کنید.«ابتغوا الفتنه»

۳- به سابقه ى افرادى که توبه ى واقعى نکرده اند، توجّه کنید.«من قبل»

۴- تحریف واقعیّت ها و گزارش هاى جعلى براى رهبر، کار منافقانه است. «قلّبوا لک الامور»

۵ – رهبر امّت اسلامى باید هوشیار باشد و به هر گزارشى اعتماد نکند. «قلّبوا لک الامور»

۶- فتنه گرى وتفرقه افکنى، کار همیشه وپیوسته ى منافقان بوده وتا پیروزى قطعى جبهه ى حقّ، شیطنت مى کنند. «ابتغوا الفتنه من قبل… حتّى جاء الحق»

۷- امدادهاى الهى، نقشه هاى منافقان را بر باد مى دهد. با تمام فتنه هایى که علیه اسلام مى شود، اسلام به جاى ریزش، رویش دارد. «جاءالحق وظهر امر اللَّه»

۸ – منافقان هرگز دلشان تسلیم نظام اسلامى نمى شود. «کارهون»

 

تفسیر آیه ۴۹ سوره التوبه:

وَمِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ ائْذَنْ لِی وَلَا تَفْتِنِّی أَلَا فِی الْفِتْنَهِ سَقَطُوا وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَهٌ بِالْکَافِرِینَ ﴿۴۹﴾
و از آنان کسى است که مى‏ گوید مرا [در ماندن] اجازه ده و به فتنه‏ ام مینداز هش‏دار که آنان خود به فتنه افتاده‏ اند و بى‏ تردید جهنم بر کافران احاطه دارد (۴۹)

نکته ها

یکى از بزرگان قبیله ى بنى سلمه که از منافقان بود، از رسول خدا اجازه خواست تا به جنگ تبوک نیاید و بهانه اش این بود که اگر چشمم به زنان رومى بیفتد، فریفته شده، به گناه مى افتم. حضرت اجازه داد. این آیه نازل شد و او را به خاطر عدم شرکت در جبهه، گناهکار و در فتنه افتاده دانست. پیامبرصلى الله علیه وآله او را از ریاست قبیله برکنار و بُشربن براء را که سخاوتمند و خوش اخلاق بود، به جاى او نصب کرد. [۱]

۱) تفسیر نمونه.

 

پیام ها

۱- فرماندهى کل قوا، از مسئولیّت هاى پیامبر و رهبر در جامعه ى اسلامى است. «منهم من یقول ائذن لى»

۲- منافقان بى ادب، رسول خدا را عامل فتنه مى پنداشتند. «ائذن لى و لاتفتنّى»

۳- در بینش منافقان، جهاد در راه خدا، بلا و گرفتارى است. «و لا تفتنّى»

۴- جنگ، بوته ى فتنه و آزمایش است.«و لا تفتنّى»

۵ – بعضى منافقان براى فریب متدیّنین، از عنوان ها و مسائل مذهبى استفاده مى کنند. «و لا تفتنّى» (به اسم نگاه نکردن به دخترانِ رومى، فرمان خدا و رسول را زیر پا مى گذارند!)

۶- آنان که از فتنه ى جنگ نگران و گریزانند، در فتنه ى بالاترى خواهند افتاد. «اَلا فى الفتنه سقطوا»

۷- فرار از آزمایش الهى، امکان ندارد. [۱] با آنکه گفتند:«لاتفتّنى»امّا به فتنه گرفتار شدند. «فى الفتنه سقطوا»

۸ – بهانه گیرى منافقانه براى فرار از جهاد، مایه ى کفر است. «ائذن لى… کافرین»

۹- احاطه ى جهنّم بر کافران، به خاطر احاطه ى گناه بر وجود آنان است. [۲] «محیطه»

۱) اَحَسِبَ الناس ان یُترکوا ان یقولوا آمنّا وهم لایُفتنون». عنکبوت، ۲٫

۲) در جاى دیگر مى خوانیم: »مَن کَسب سیّئهً واحاطت به خطیئتُه فاولئک اصحاب النّار« بقره، ۸۱٫

 

تفسیر آیه ۵۰ سوره التوبه:

إِنْ تُصِبْکَ حَسَنَهٌ تَسُؤْهُمْ وَإِنْ تُصِبْکَ مُصِیبَهٌ یَقُولُوا قَدْ أَخَذْنَا أَمْرَنَا مِنْ قَبْلُ وَیَتَوَلَّوْا وَهُمْ فَرِحُونَ ﴿۵۰﴾
اگر نیکى به تو رسد آنان را بدحال مى‏ سازد و اگر پیشامد ناگوارى به تو رسد مى‏ گویند ما پیش از این تصمیم خود را گرفته‏ ایم و شادمان روى بر مى‏ تابند (۵۰)

پیام ها

۱- پیامبر ورهبر، سیماى نظام اسلامى وامّت است. «تُصبک» به جاى «تصبکم»

۲- هر که از کامیابى دیگران رنج مى برد، حسد و خوى منافقانه دارد. «ان تصبک حسنه تسؤهم»

۳- دوستان و دشمنان خود را هنگام سختى ها و حوادث تلخ و شیرین بشناسیم. «ان تصبک حسنه تسؤهم…»

۴- در جنگ هاى پیامبر، هم پیروزى وجود داشت وهم شکست. «حسنه…مصیبه»

۵ – منافقان فرصت طلب، از ناگوارى هاى مسلمانان به نفع مقاصد خود، سوء استفاده و از تیزهوشى و آینده نگرى خود تبلیغ مى کنند. «اخذنا امرنا من قبل»

 

تفسیر آیه ۵۱ سوره التوبه:

قُلْ لَنْ یُصِیبَنَا إِلَّا مَا کَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۵۱﴾
بگو جز آنچه خدا براى ما مقرر داشته هرگز به ما نمى ‏رسد او سرپرست ماست و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند (۵۱)

پیام ها

۱- رهبر و امّت در غم و شادى شریک همند. آیه ى قبل «تصبک » اینجا «یصیبنا»

۲- ما مأمور به تکلیفیم، نه ضامن نتیجه. جهاد مى کنیم، ولى مقدّرات به دست خداست. «الاّ ما کتب اللَّه لنا»

۳- مؤمنان واقعى حتّى سختى هاى جبهه را در راستاى منافع و مصالح خود مى بینند. «کتب اللَّه لنا»

۴- مقدّرات انسان، از پیش نوشته شده است.«کتب اللَّه لنا»

۵ – آنچه خداوند براى مؤمن مقدّر کرده خیر است، چون مولى براى بنده اش، بد نمى نویسد. «کتب اللَّه لنا هو مولینا»

۶- مؤمن، خود را تحت ولایت خدا مى داند. « هو مولینا»

۷- بالاترین درجه ى توحید، حرکت در مدار قانون الهى و سپردن سرنوشت به دست خداى حکیم است.«هو مولینا»

۸ – تنها باید بر خدا تکیه کرد. «على اللَّه»

۹- شرط ایمان، توکّل بر خداست. «فلیتوکّل المؤمنون»

 

تفسیر آیه ۵۲ سوره التوبه:

قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَیَیْنِ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِکُمْ أَنْ یُصِیبَکُمُ اللَّهُ بِعَذَابٍ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَیْدِینَا فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَکُمْ مُتَرَبِّصُونَ ﴿۵۲﴾
بگو آیا براى ما جز یکى از این دو نیکى را انتظار مى ‏برید در حالى که ما انتظار مى ‏کشیم که خدا از جانب خود یا به دست ما عذابى به شما برساند پس انتظار بکشید که ما هم با شما در انتظاریم (۵۲)

نکته ها

این آیه، توضیحى بر آیه ى قبل است که خدا را مولاى مؤمنان دانست، خدایى که جز خیر نمى نویسد و حتّى اگر شهادت هم مقرّر کند، خیر وخوبى است.

امام باقرعلیه السلام در تفسیر «احدى الحسنیین» فرمودند: مراد یا مرگ در راه خدا و یا درک ظهور امام زمان علیه السلام است. [۱]

۱) کافى، ج ۸، ص ۲۸۶٫

 

پیام ها

۱- باید دیدگاه «احدى الحسنیین» را براى دوست ودشمن، تبیین وتبلیغ کرد. «قل»

۲- ارزشها و ملاک هاى ارزش گذارى، در بینش مؤمنان و منافقان متفاوت است. «احدى الحسنیین» در دید اهل ایمان، رفتن یا ماندن مهم نیست، مهم در خط بودن است، لذا فتح یا شهادت، هر دو پیروزى است.

۳- منافقان، اگر در جنگ ودرگیرى با نظام اسلامى کشته شوند، دوزخى اند و اگر بدون جنگ هم بمیرند، اهل دوزخ اند. پس به دست مؤمنان، یا از سوى خدا گرفتار عذاب مى شوند. «من عنده او بایدینا»

۴- مؤمن، به هدف ونتیجه ى کار یقین دارد. «فتربّصوا انّا معکم متربّصون»

 

تفسیر آیه ۵۳ سوره التوبه:

قُلْ أَنْفِقُوا طَوْعًا أَوْ کَرْهًا لَنْ یُتَقَبَّلَ مِنْکُمْ إِنَّکُمْ کُنْتُمْ قَوْمًا فَاسِقِینَ ﴿۵۳﴾
بگو چه به رغبت چه با بى‏ میلى انفاق کنید هرگز از شما پذیرفته نخواهد شد چرا که شما گروهى فاسق بوده‏ اید (۵۳)

نکته ها

به گفته ى تفاسیر، منافقانى که در جنگ تبوک شرکت نکردند، مى خواستند با کمک مالى به جبهه، خود را شریک پیروزى بدانند.

قبول نشدن انفاق منافقان، یا به این معنى است که در دنیا کمک هاى مالى از آنان دریافت نمى شود، یا آنکه در آخرت پاداشى ندارند.

 

پیام ها

۱- انفاق تنها براى سیر کردن شکم نیست، اصلاح روح و رشد معنوى هم مورد نظر اسلام است. «انفقوا طوعاً او کرهاً»

۲- روح، نیّت و باطن افراد، در ارزش اعمالشان اثر دارد. منافقى که از پیروزى مسلمانان ناراحت و از آسیب رسیدن به آنان خوشحال مى شود، اعمالش با این آلودگى باطن، بى اثر است. «انفقوا… لن یُتقبّل»

۳- خدمات وانفاق هاى منافقان، بى ارزش است وحبط مى شود. «انفقوا…لن یُتقبّل»

۴- هر کمکى را از هر کسى قبول نکنیم. «لن یتقبّل منکم»

۵ – شرط قبولى اعمال، تقوا و پاکدلى است و مسائل سیاسى، اجتماعى، عبادى و اخلاقى با هم پیوند دارند. «لن یُتقبّل… کنتم قوماً فاسقین»

۶- فسق، مانع قبولى اعمال است. «انّکم … فاسقین»

 

تفسیر آیه ۵۴ سوره التوبه:

وَمَا مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلَا یَأْتُونَ الصَّلَاهَ إِلَّا وَهُمْ کُسَالَى وَلَا یُنْفِقُونَ إِلَّا وَهُمْ کَارِهُونَ ﴿۵۴﴾
و هیچ چیز مانع پذیرفته شدن انفاقهاى آنان نشد جز اینکه به خدا و پیامبرش کفر ورزیدند و جز با [حال] کسالت نماز به جا نمى ‏آورند و جز با کراهت انفاق نمى کنند (۵۴)

نکته ها

در آیه ى قبل، به صورت فرض بیان شد که منافقان، چه با علاقه و چه از روى بى میلى اگر انفاق کنند، پذیرفته نیست. اینجا صورت واقعى و وجود خارجى را بیان مى کند که انفاقشان از روى کراهت است، نه علاقه.

از امتیازات درآمدهاى دولت اسلامى از قبیل خمس، زکات، صدقات و انفاقات بر دیگر درآمدهاى دولتى، موارد ذیل است:

۱- افراد، با اراده و انتخاب و بر اساس وجدان دینى مى پردازند.

۲- بدون ترس و با قصد قربت مى پردازند.

۳- پرداخت هاى مالى را غنیمت و ذخیره ى قیامت مى دانند.

۴- گیرنده ى مال را عالِم عادل انتخاب مى کنند.

۵ – مورد مصرف را مى دانند و زیر نظر دارند.

۶- ساده زیستى را شرط گیرنده مى دانند و خدا را شکر مى کنند.

 

پیام ها

۱- با کفر، کسالت و کراهت، اعمال خیر پذیرفته نیست. «ما منعهم ان تقبل منهم نفقاتهم…»

۲- خداوند در قرآن، بارها منافق را کافر دانسته است. «انّهم کفروا»

۳- متخلّفان از جنگ تبوک، به ظاهر مسلمان ولى در باطن کافرند. «انّهم کفروا»

۴- ارزش دهنده به کارها، نیّت و نشاط و عشق است. آرى انگیزه مهّم است، نه حرکات فیزیکى! [۱] «کُسالى ، کارهون»

۵ – هدف اسلام از انفاق، رشد انتخابى ومعنوى است، نه تنها سیر کردن شکم. زیرا با کمک منافقین شکم هایى سیر مى شود، امّا رشد معنوى براى کمک کننده حاصل نمى شود. «کفروا باللّه… و هم کارهون»

۶- از نشانه هاى نفاق، نماز با کسالت، «کُسالى » وانفاق با کراهت است. «کارهون»

۱) در داستان یوسف، زلیخا تمام درها را با دست خود بست و از یوسف کام خواست. اما یوسف علیه السلام به سوى در فرار کرد و زن هم به دنبال او مى دوید. در این صحنه یوسف و زلیخا از نظر ظاهر و حرکات فیزیکى، هردو مى دویدند، امّا انگیزه ى یکى فرار از گناه و انگیزه ى دیگرى گناه کردن بود. و این است معناى نقش نیّت و انگیزه در اعمال انسان.

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۱۹۵ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر