سبز قامتدوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 204 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۲۰۴ – آیات ۱۰۷ تا ۱۱۱ سوره التوبه

تفسیر قرآن کریم صفحه 201 - آیات 87 تا 93 سوره التوبه

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۲۰۴

سوره: التوبه

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

تفسیر آیه ۱۰۷ سوره التوبه:

وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَکُفْرًا وَتَفْرِیقًا بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَیَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ ﴿۱۰۷﴾
و آنهایى که مسجدى اختیار کردند که مایه زیان و کفر و پراکندگى میان مؤمنان است و [نیز] کمینگاهى است براى کسى که قبلا با خدا و پیامبر او به جنگ برخاسته بود و سخت‏ سوگند یاد مى کنند که جز نیکى قصدى نداشتیم و[لى] خدا گواهى مى‏ دهد که آنان قطعا دروغگو هستند (۱۰۷)

نکته ها

آیه، به داستان مسجد ضرار اشاره دارد که منافقان به بهانه ى افراد ناتوان و بیمار یا روزهاى بارانى، در برابر مسجد قُبا مسجدى ساختند که در واقع پایگاه تجمّع خودشان بود، و از پیامبر در آستانه ى عزیمت به جنگ تبوک، خواستند آنجا نماز بخواند و افتتاح کند. بعد از مراجعت پیامبرصلى الله علیه وآله از تبوک، آیه نازل شد و نیّت شومشان را بر ملا کرد. پیامبر فرمان داد مسجد را آتش بزنند و ویران کنند و محلّ آن را زباله دان کنند. [۱]

طبق بعضى روایات، ساختِ مسجد ضرار در مدینه، به دستور ابوعامر بود. وى که پدر حنظله ى غسیل الملائکه است، از عابدان مسیحى بود و در قبیله ى خزرج نفوذ داشت. با هجرت پیامبر صلى الله علیه وآله و گسترش و نفوذ اسلام، او به مخالفت با پیامبر پرداخت و نقش منافقانه در جنگ اُحد داشت. سرانجام به مکّه گریخت و از آنجا به روم رفت و از پادشاه روم براى براندازى اسلام کمک خواست. شگفتا که او رهبر منافقان بود و پسرش حنظله، عاشقِ اسلام و پیامبر و شهید شد! [۲]

هنگام دعوت پیامبر براى نماز در مسجد ضرار، سه مسأله را مطرح کردند: عشق به نماز جماعت، عشق به ناتوانان و عشق به رهبر و نماز او. و هر سه منافقانه بود. منافقان همواره چنین بوده اند؛ در برابر موسى، سامرى توطئه مى کند، در برابر مسجد نبوى، مسجد اموى مى سازند و در برابر على علیه السلام قرآن بر نیزه مى کنند. همان گونه که گوساله ى سامرى را سوزاندند، مسجد منافقان را نیز مى سوزانند تا درسى براى تاریخ باشد.

در کوفه و شام نیز به خاطر پیروزى یزید بر امام حسین علیه السلام مساجدى ساخته شد، که امامان ما آنها را مساجد ملعونه نامیدند!.

هرگونه ضررى در اسلام ممنوع است، «لاضرر و لاضرار فى الأسلام» [۳] از جمله:

الف: ضررهاى جانى. «لایرید بکم العسر» [۴]

ب: ضرر به مردم. «لاتعاونوا على الاثم والعدوان» [۵]

ج: ضرر به همسر. «لاتضاروهنّ لتضیّقوا علیهن» [۶]

د: ضرر به فرزند. «لاتضارّ والده بولدها» [۷]

ه : ضرر به ورثه. «من بعد وصیّهٍ یوصى بها او دینٍ غیرمضارّ» [۸]

و: آموزشهاى مضرّ. «یتعلّمون مایضرهم ولاینفعهم» [۹]

ز: ضرر در معاملات وبدهکارى ها. «ولایضارّ کاتب ولاشهید» [۱۰]

ح: ضرر به مکتب و وحدت. «اتّخذوا مسجداً ضراراً»

۱) تفاسیر مجمع البیان، المنار و نورالثقلین.

۲) تفسیر نمونه.

۳) وسائل، ج ۲۶، ص ۱۴٫

۴) بقره، ۱۸۵٫

۵) مائده، ۲٫

۶) طلاق، ۶٫

۷) بقره، ۲۳۳٫

۸) نساء، ۱۲٫

۹) بقره، ۱۰۲٫

۱۰) بقره، ۲۸۲٫

 

پیام ها

۱- دشمن، از مسجد و مذهب، علیه مذهب سوء استفاده مى کند، ظاهر شعارها و القاب، فریبمان ندهد!«اتّخذوا مسجداً ضراراً»

۲- توطئه گران مى خواهند حتّى از نمازِ پیامبر نیز به نفع خود سوء استفاده کنند. (با توجّه به شأن نزول)

۳- مسجدسازى مهّم نیست، باید انگیزه هاى بانیان و متولّیان خالص باشد.«اتّخذوا مسجداً ضراراً و…»

۴- در اسلام، هرگونه ضرر، ممنوع است، گرچه تحت عنوانِ مسجد باشد. «اتّخذوا مسجداً ضراراً»

۵ – احترام و قداست مسجد، در شرایطى که مورد سوءاستفاده دشمنان باشد، برداشته مى شود. (با توجّه به شأن نزول)

۶- خداوند حامى پیامبر و دین خود مى باشد و از طریق وحى توطئه هاى منافقان را افشا مى کند. «و الذین اتّخذوا مسجداً ضراراً…»

۷- هر مسجدى که عامل تفرقه میان مسلمانان باشد، مسجد ضرار است. «اتّخذوا مسجداً… تفریقاً بین المؤمنین»

۸ – منافقان در خدمت کفّارند. «ارصاداً لمن حارب اللّه»

۹- هنگام جنگ با دشمنان خارجى، از توطئه هاى دشمنان داخلى غافل نشویم. منافقان در آستانه ى جنگ تبوک از پیامبر مى خواستند تا رسماً پایگاه آنها را افتتاح کند، امّا پیامبرصلى الله علیه وآله، على علیه السلام را در مدینه بجاى خود گذاشت و پس از بازگشت، مسجد ضرار را خراب کرد.

۱۰- شکستن وحدت مسلمانان، همطراز کفر است.«کفراً و تفریقاً بین المؤمنین»

۱۱- سوگند دروغ، شیوه ى منافقان است. «لیحلفنّ»

۱۲- فریب ادّعاها و تبلیغاتِ حقّ به جانب دشمن را نخوریم. «انْ اردنا الاّ الحسنى»

۱۳- دروغگویى خصلت کفّار و منافقان است. «انّهم لکاذبون»

 

تفسیر آیه ۱۰۸ سوره التوبه:

لَا تَقُمْ فِیهِ أَبَدًا لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِیهِ فِیهِ رِجَالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ ﴿۱۰۸﴾
هرگز در آن جا مایست چرا که مسجدى که از روز نخستین بر پایه تقوا بنا شده سزاوارتر است که در آن [به نماز] ایستى [و] در آن مردانى‏ اند که دوست دارند خود را پاک سازند و خدا کسانى را که خواهان پاکى‏ اند دوست مى دارد (۱۰۸)

نکته ها

مسجدى که از آغاز بر پایه ى تقوا، بنا نهاده شد، مسجد «قُبا»ست که هنگام هجرت به مدینه ساخته شد. [۱]

فخر رازى مى گوید: وقتى سابقه ى تقوا، مایه ى ارزش یک مسجد است، سبقت انسان به ایمان و تقوا، بیشتر ارزش دارد و على علیه السلام که از روز اوّل مؤمن بود، برتر از کسانى است که پس از سالها شرک، مسلمان شدند. [۲]

۱) تفسیر نورالثقلین.

۲) تفسیر کبیرفخررازى.

 

پیام ها

۱- در مسجدى که پایگاه مخالفانِ نظام اسلامى است، به نماز نایستیم. «لاتقم فیه ابداً»

۲- عبادت از سیاست جدا نیست. حتّى با نماز نباید باطلى را تقویت کرد.«لا تقم فیه ابداً» (تائید کفر و نفاق وتفرقه حرام است)

۳- رهبر، الگوى دیگران است. پیامبر نباید وارد مسجد ضرار شود تا دیگران هم وارد نشوند. لذا خطابِ آیه به پیامبر است. «لا تقم فیه»

۴- رهبر جامعه باید در موضع گیرى پیشگام باشد. «لا تقم فیه»

۵ – اگر مردم را از رفتن به مراکز فساد باز مى داریم، باید مکان هاى سالم و مفیدى را جایگزین و به آن راهنمایى کنیم. «لاتقم، تقوم»

۶- ارزش هرچیز وابسته به اهداف و انگیزه ها و نیّات بنیان گزاران آن دارد. «اُسس على التقوى»

۷- مسجد، زمینه ى پاکى از پلیدى هاى جسمى و روحى است. «فیه رجال یحبّون ان یتطهرّوا»

۸ – همنشینى با صالحان ارزش است. «فیه رجال…»

۹- ارزش مکان ها، بسته به افرادى است که به آنجا رفت وآمد مى کنند. ارزش یک مسجد به نمازگزارانِ آن است، نه گنبد و گلدسته ى آن.«لمسجدٌ … احقّ ان تقوم، فیه رجال یحبون ان یتطهروا»

۱۰ – نماز و مسجد، وسیله ى تهذیب و پاکى است. «مسجد فیه… یتطهّروا»

۱۱- علاقه به کمال و پاکى، خود یک کمال است. «یحبّون ان یتطهّروا»

۱۲- پاکان، محبوب خدایند. «یحب المتطهّرین»

 

تفسیر آیه ۱۰۹ سوره التوبه:

أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْیَانَهُ عَلَى تَقْوَى مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٍ خَیْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْیَانَهُ عَلَى شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِی نَارِ جَهَنَّمَ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ﴿۱۰۹﴾
آیا کسى که بنیاد [کار] خود را بر پایه تقوا و خشنودى خدا نهاده بهتر است‏ یا کسى که بناى خود را بر لب پرتگاهى مشرف به سقوط پى‏ ریزى کرده و با آن در آتش دوزخ فرو مى‏ افتد و خدا گروه بیدادگران را هدایت نمى ‏کند (۱۰۹)

نکته ها

آیه ى قبل، مقایسه ى مسجد ضرار و مسجد قبا بود، و در این آیه مقایسه ى بانیان آن دو مسجد است.

کلمه ى «شَفا»، به معناى لبه و کناره، «جُرُف»، به معناى حاشیه ى نهر یا چاه که آب زیر آن را خالى کرده و پرتگاه شده است، و «هار»، به معناى سست مى باشد.

 

پیام ها

۱- ارزش کارها به نیّت آنان است، نه ظاهر اعمال. مسجد قبا براى خدا ساخته شد و مسجد ضرار با انگیزه ى تفرقه افکنى!«اسس بنیانه على التقوى»

۲- بنیاد باطل بر باد است. «بنیانه على شفا جرفٍ هار»

۳- گاهى مسجد، بانیان خود را به قعر دوزخ مى افکند. «فانهار به فى نارِ جهنّم»

۴- سوء استفاده از مراکز مذهبى و باورهاى دینى مردم، ظلم است. «الظالمین»

 

تفسیر آیه ۱۱۰ سوره التوبه:

لَا یَزَالُ بُنْیَانُهُمُ الَّذِی بَنَوْا رِیبَهً فِی قُلُوبِهِمْ إِلَّا أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ﴿۱۱۰﴾
همواره آن ساختمانى که بنا کرده‏ اند در دلهایشان مایه شک [و نفاق] است تا آنکه دلهایشان پاره پاره شود و خدا داناى سنجیده‏ کار است (۱۱۰)

پیام ها

۱- بنیان هاى اعتقادى منافقان، سست و همراه با تردید است. «بنوا ریبهً»

۲- امراض قلبى و روحى، گاهى به صورت خصلتى پایدار و بى تغییر در مى آید. «لایزال… ریبه فى قلوبهم»

۳- بیمارى هاى قلبى و روحى، با توبه ى ظاهرى و لفظى مداوا نمى شود. «الاّ ان تقطّع قلوبهم»

۴- هرچند بناىِ نفاق ریشه کن شود، ولى آثار نفاق که در دلها ریشه دوانده، همچنان ماندگار است، تا مرگ منافق فرا رسد. «الا ان تقطّع قلوبهم»

۵ – منافقان داراى تشکیلات و پایگاه هستند. «بنیانهم»

۶- منافق، آرامش ندارد. «ریبهً»

۷- خداوند از انگیزه ى منافقان در ساختن مسجد ضرار آگاه است. «علیم»

 

تفسیر آیه ۱۱۱ سوره التوبه:

إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاهِ وَالْإِنْجِیلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُمْ بِهِ وَذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ﴿۱۱۱﴾
در حقیقت ‏خدا از مؤمنان جان و مالشان را به [بهاى] اینکه بهشت براى آنان باشد خریده است همان کسانى که در راه خدا مى ‏جنگند و مى ‏کشند و کشته مى ‏شوند [این] به عنوان وعده حقى در تورات و انجیل و قرآن بر عهده اوست و چه کسى از خدا به عهد خویش وفادارتر است پس به این معامله‏ اى که با او کرده‏ اید شادمان باشید و این همان کامیابى بزرگ است (۱۱۱)

نکته ها

دنیا، بازار است و مردم در آن معامله گر. فروشنده، مردم اند و خریدار خداوند. متاعِ معامله، مال و جان است و بهاى معامله بهشت. اگر به خدا بفروشند، سراسر سود و اگر به دیگرى بفروشند، یکسره خسارت است.

معامله با خدا چند امتیاز دارد:

۱- خود ما و توان و دارایى ما از اوست، سزاوار نیست که به جز او بدهیم.

۲- خداوند، اندک را هم مى خرد. «مثقال ذرّه خیراً یره»

۳- عیوب جنس را اصلاح مى کند و رسوا نمى سازد.

۴- به بهاى بهشت مى خرد. خداوند در خریدن وارد مزایده مى شود و نرخى را پیشنهاد مى کند که فروختن به غیر او احمقانه و خسارت است.

امام صادق علیه السلام مى فرماید: براى بدنهاى شما جز بهشت، بهایى نیست، پس خود را به کمتر از بهشت نفروشید. [۱]

۱) تفسیر مجمع البیان.

 

پیام ها

۱- با داشتن خریدارى همچون خدا، چرا به سراغ دیگران برویم؟ «انّ اللَّه اشترى»

۲- خداوند، تنها از مؤمن خریدار است، نه منافق و کافر. «من المؤمنین»

۳- در پذیرش الهى، جهاد با جان بر جهاد مالى مقدّم است. «انفسهم واموالهم»

(جان را همه دارند، ولى همه مال وثروت ندارند)

۴- بهشت، در سایه ى جهاد و شمشیر و تقدیم جان و مال به خداوند است. «لهم الجنّه یقاتلون فى سبیل اللَّه»

۵ – اگر هدف از جهاد، خدا باشد، کشته شدن یا نشدن، تفاوتى نمى کند. «یقاتلون فى سبیل اللَّه فیَقتلون و یُقتلون»

۶- مؤمن همواره آماده ى رفتن به جبهه است. «یقاتلون» (فعل مضارع، نشانه ى استمرار وتداوم است)

۷- هدف مؤمن از جنگ، ابتدا نابود کردن باطل و اهل آن و سرانجام شهادت است. «یَقتلون و یُقتلون»

۸ – در معامله با خدا، سود یقینى و قطعى است. «وعداً علیه حقّاً» در مزایده با خداوند هرچه هست حقّ و به سود انسان است، بر خلاف دیگران که یا قصد جدّى نیست یا بى انگیزه و دروغ است، یا غلّو، یا از روى هوس و یا براى طرد کردن رقیب است.

۹- ارزش جهاد، مجاهدان و شهیدان، مخصوص اسلام نیست، در تورات و انجیل هم مطرح است. و اگر امروزه در آن کتاب ها نیست، نشان تحریف آنهاست. «فى التورات والأنجیل»

۱۰- گرچه ما بر خدا حقى نداریم، امّا خداوند براى ما بر عهده ى خودش حقوقى قرار داده است. «وعداً علیه حقّاً»

۱۱- معامله یک عقد لازم است که وفا به آن واجب است. «وعداً، حقّاً، اوفى »

۱۲- خداوند مجاهدان مخلص را طرف معامله ى خود قرار داده است. «بایعتم» و نفرمود: «بعتم»

۱۳- بهترین بشارت، تبدیل فانى به باقى و دنیا به آخرت است و غیر آن خسارت و حسرت است. «فاستبشروا»

۱۴- در کنار انتقاد از منافقانِ جهادگریز، باید از مؤمنانِ مجاهد تقدیر وتشکّر شود. «فاستبشروا»

۱۵- بالاترین رستگارى تنها در سایه ى معامله با خداست. «ذلک هو الفوزالعظیم»

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۲۰۴ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر