سبز قامتشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 36 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۳۶ – آیات ۲۲۵ تا ۲۳۰ سوره بقره

تفسیر قرآن کریم صفحه 36 - آیات 225 تا 230 سوره بقره

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۳۶

سوره: بقره

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

 

تفسیر آیه ۲۲۵ سوره بقره:

لَا یُؤَاخِذُکُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِی أَیْمَانِکُمْ وَلَکِنْ یُؤَاخِذُکُمْ بِمَا کَسَبَتْ قُلُوبُکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ حَلِیمٌ ﴿۲۲۵﴾
خداوند شما را به سوگندهاى لغوتان مؤاخذه نمى ‏کند ولى شما را بدانچه دلهایتان [از روى عمد] فراهم آورده است مؤاخذه مى ‏کند و خدا آمرزنده بردبار است (۲۲۵)

نکته ها:

سوگندهایى که از روى بى توجّهى و یا در حال عصبانیّت و بدون فکر و اراده و یا پر حرفى وعجله و سبق لسان از انسان سرمى زند، ارزش حقوقى ندارد. مسئولیّت، تنها در برابر سوگندهایى است که با توجّه و در حال عادّى، به نام مقدّس خداوند براى انجام کار مفید یاد شود. این قبیل سوگندها شرعاً واجب الاجرا مى باشد و شکستن آن حرام مى باشد و کفّاره آن عبارت است از: اطعام ده فقیر، یا اعطاى لباس به آنها، و یا آزاد کردن یک برده و در صورت عدم امکان هیچ یک از اینها، سه روز روزه گرفتن. [۱]

۱) مائده، ۸۹ .

 

پیام ها:

۱- مسئولیّت انسان، وابسته به اراده و انتخاب اوست. خداوند لغزش هایى را که در شرائط غیر عادّى از انسان صادر شود، مى بخشد. «لا یؤاخذکم اللّه باللغو»

۲- انگیزه و نیّت، ملاک ثواب وعقاب است. «کسبت قلوبکم»

۳- یکى از جلوه هاى حِلم ومغفرت الهى، گذشت از خطاهاى غیر عمدى انسان است. «لا یؤاخذکم اللّه… غفور رحیم»

 

تفسیر آیه ۲۲۶ سوره بقره:

لِلَّذِینَ یُؤْلُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَهِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فَاءُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿۲۲۶﴾
براى کسانى که به ترک همخوابگى با زنان خود سوگند مى ‏خورند [=ایلاء] چهار ماه انتظار [و مهلت] است پس اگر [به آشتى] بازآمدند خداوند آمرزنده مهربان است (۲۲۶)

نکته ها:

کلمه ى «ایلاء» به معناى سوگند خوردن براى ترک آمیزش جنسى است. این کار را بعضى از مردان در زمان جاهلیّت براى در تنگنا قرار دادن همسران مى کردند و بدینوسیله آنان را در فشار روحى و غریزى قرار مى دادند. نه خود همسرِ مفیدى بودند و نه آنان را با طلاق دادن آزاد مى کردند. این آیه به مردان چهار ماه فرصت مى دهد که تکلیف همسران خود را روشن کنند، یا از سوگند خود برگشته و با همسر خویش زندگى کنند و یا رسماً او را طلاق دهند. البتّه این مدّت چهار ماه، نه به خاطر احترام به سوگند نارواست، بلکه به جهت آن است که هر مردى در شرایط عادّى نیز تا چهار ماه بیشتر حقّ عدم آمیزش را ندارد.

 

پیام ها:

۱- اسلام، حامى مظلومان است. زنان، در طول تاریخ مورد ظلم وتضییع حقوق قرار گرفته اند وقرآن بارها از آنها حمایت نموده است. «للذین یؤلون من نسائهم»

۲- مبارزه با بساط سنّت هاى خرافى و جاهلى، از اصول وظایف انبیا است. «للذین یؤلون»

۳- انسان براى بدترین کارها، گاهى مقدّس ترین نام ها را دستاویز قرار مى دهد. «یؤلون»

۴- توجّه به حقوق ونیازهاى روحى و غریزى زن، یک اصل است. «تربّص اربعه اشهر»

۵ – براى بازگشت افراد و اتخاذ تصمیم عاقلانه، فرصتى لازم است. «اربعه اشهر»

۶- به جاى دعوت به طلاق، باید مردم را به ادامه زندگى تشویق کرد. مرد و زن بدانند بازگشت به زندگى، رمز دریافت مغفرت و رحمت خداوندى است. «فان فاءُو فانّ اللّه عفور رحیم»

 

تفسیر آیه ۲۲۷ سوره بقره:

وَإِنْ عَزَمُوا الطَّلَاقَ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿۲۲۷﴾
و اگر آهنگ طلاق کردند در حقیقت ‏خدا شنواى داناست (۲۲۷)

نکته ها:

این آیه ى کوتاه، در عین اینکه طلاق را بلامانع مى داند، ولى در مفهوم آن، این هشدار و تهدید نیز وجود دارد که اگر مردان تصمیم بر طلاق گرفتند، دیگر وعده ى مغفرت و رحمت در کار نیست و خداوند نسبت به کردار آنان شنوا و آگاه است و مى داند که آیا هواپرستى، شوهر را وادار کرده تا از قانون طلاق سوء استفاده کند و یا اینکه براستى وضعیّت خانوادگى چنان اقتضا مى کرد که از همدیگر جدا شوند؟

 

پیام ها:

۱- اسلام، طلاق را با همه تلخى ها و زشتى هایش مى پذیرد، ولى بلا تکلیف گذاشتن همسر را نمى پذیرد. «و ان عزموا الطلاق»

۲- تصمیم طلاق با مرد است. «عزموا»

۳- در طلاق، قصد جدّى لازم است. «عزموا»

۴- از هواپرستى وتصمیمى که زندگى زن را تباه مى کند پرهیز نمایید. «فانّ اللّه سمیع علیم»

 

تفسیر آیه ۲۲۸ سوره بقره:

وَالْمُطَلَّقَاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَهَ قُرُوءٍ وَلَا یَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ یَکْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِی أَرْحَامِهِنَّ إِنْ کُنَّ یُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِی ذَلِکَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَهٌ وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ﴿۲۲۸﴾
و زنان طلاق داده شده باید مدت سه پاکى انتظار کشند و اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارند براى آنان روا نیست که آنچه را خداوند در رحم آنان آفریده پوشیده دارند و شوهرانشان اگر سر آشتى دارند به بازآوردن آنان در این [مدت] سزاوارترند و مانند همان [وظایفى] که بر عهده زنان است به طور شایسته به نفع آنان [بر عهده مردان] است و مردان بر آنان درجه برترى دارند و خداوند توانا و حکیم است (۲۲۸)

نکته ها:

«قُرء» به معناى پاک شدن و به معناى عادت ماهیانه، هر دو آمده است، ولى اگر به صورت «قُروء» جمع بسته شود به معناى پاک شدن است و اگر به صورت «اَقراء» جمع بسته شود به معناى عادت ماهانه است.

مهلتِ عدّه، ضامن حفظ حقوق خانواده است. زیرا در این مدّت هم فرصتى براى فکر و بازگشتن به زندگى اوّلیه پیدا مى شود و هیجان ها فروکش مى کند، و هم مشخّص مى گردد که زن باردار است یا نه، تا اگر تصمیم بر ازدواج دیگرى دارد، نسل مرد بعدى با شوهر قبلى اشتباه نگردد.

امام صادق علیه السلام فرمود: در مسئله حیض، پاک شدن و باردارى، گواهى خود زن کافى است و شهادت و سوگند و یا دلیل دیگرى لازم نیست. امّا بر زنان حرام است که خلاف واقع بگویند. و باید شرایط خود را بى پرده بگویند که اگر کتمان کنند، به خدا و قیامت ایمان ندارند.

رجوع مرد به همسر در ایّام عدّه، تابع هیچگونه تشریفات خاصّى نیست، برخلاف طلاق که شرایط و تشریفات زیادى را لازم دارد. البتّه این مدّت، مخصوص گروهى از زنان است، ولى طلاقِ زنان باردار، یائسه یا زنانى که آمیزش جنسى با آنان صورت نگرفته، احکام خاصّى دارد که خواهد آمد.

 

پیام ها:

۱- زن به محض طلاق، حقّ ازدواج با دیگرى را ندارد. «و المطلقات یتربّصن»

۲- در طلاق، نباید فرزندان از حقوق خود محروم شوند. «ما خلق اللّه فى ارحامهنّ»

۳- بهترین ضامن اجراى قوانین، ایمان به خداوند است. «لا یحلّ لهنّ… ان کُنّ یؤمنّ»

۴- اولویّت در ادامه زندگى، با شوهر اوّل است. «بعولتهنّ احقّ بردّهنّ»

۵ – حسن نیّت در رجوع، یک اصل است. مبادا شوهر فقط به خاطر مسائل جنسى رجوع کند و دوباره بى تفاوت گردد. «ان ارادوا اصلاحاً»

۶- مسئولیّت، حقّ آور است. هرکسى وظیفه اى بردوش گرفت، حقّى نیز پیدا مى کند. مثلاً والدین در مورد فرزند وظیفه اى دارند و لذا حقّى هم بر فرزند دارند. «ولهنّ مثل الّذى علیهنّ»

۷- در برخورد با زن، باید عدالت مراعات شود. «و لهنّ مثل الّذى علیهنّ»

۸ – در جاهلیّت بر ضرر زنان، قوانین قطعى بود که اسلام آن ضررها را جبران کرد. «لهنّ مثل الذى علیهنّ» «علیهن» دلالت بر ضرر مى کند.

۹- تبعیض، در شرائط یکسان ممنوع است، ولى تفاوت به جهت اختلاف در انجام تکالیف یا استعدادها یا نیازها مانعى ندارد. «وللرّجال علیهنّ درجه»

۱۰- مردان حقّ ندارند از قدرت خود سوء استفاده کنند که قدرت اصلى از آن خداوند است. «عزیز حکیم»

۱۱- عدّه نگه داشتن، از برنامه هاى حکیمانه ى الهى است. «واللّه عزیز حکیم»

 

تفسیر آیه ۲۲۹ سوره بقره:

الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسَانٍ وَلَا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَیْتُمُوهُنَّ شَیْئًا إِلَّا أَنْ یَخَافَا أَلَّا یُقِیمَا حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا یُقِیمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَیْهِمَا فِیمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿۲۲۹﴾
طلاق [رجعى] دو بار است پس از آن یا [باید زن را] بخوبى نگاه داشتن یا بشایستگى آزاد کردن و براى شما روا نیست که از آنچه به آنان داده‏ اید چیزى بازستانید مگر آنکه [طرفین] در به پا داشتن حدود خدا بیمناک باشند پس اگر بیم دارید که آن دو حدود خدا را برپاى نمى دارند در آنچه که [زن براى آزاد کردن خود] فدیه دهد گناهى بر ایشان نیست اینست ‏حدود احکام الهى پس از آن تجاوز مکنید و کسانى که از حدود احکام الهى تجاوز کنند آنان همان ستمکارانند (۲۲۹)

نکته ها:

در جاهلیّت، طلاق دادن و رجوع کردن به زن، امرى عادّى و بدون محدودیّت بود.امّا اسلام، حداکثر سه بار طلاق و دو بار رجوع را جایز دانست تا حرمتِ زن و خانواده حفظ شود. [۱]

در اسلام، طلاق امرى منفور و بدترین حلال نام گذارى شده است، ولى گاهى عدم توافق تا جایى است که امکان ادامه زندگى براى دو طرف نیست.

در این آیه علاوه بر طلاق رجعى که از سوى مرد است، طرح طلاق خُلع که پیشنهاد طلاق از سوى زن است نیز ارائه شده است. به این معنا که زن، مهریه خود یا چیز دیگرى را فداى آزاد سازى خود قرار دهد و طلاق بگیرد.

تعدّد طلاق، براساس تعدّد رجوع و بقاى ازدواج است. کسى که در یک جلسه مى گوید: «من سه بار طلاق دادم»، در واقع یک طلاق صورت گرفته است. چون یک ازدواج را بیشتر قطع نکرده است. لذا بر اساس فقه اهل بیت علیهم السلام، چند طلاق باید در چند مرحله باشد و یکجا واقع نمى شود. زیرا به مصلحت نیست که زندگى خانوادگى در یک جلسه و با یک تصمیم براى همیشه از هم بپاشد. [۲]

۱) تفسیر مجمع البیان.

۲) با عنایت به همین موضوع بود که شیخ محمود شلتوت، مفتى اعظم مصر و رئیس دانشگاه الازهر گفت: من در مسئله طلاق، فقه شیعه را ترجیح مى دهم.

 

پیام ها:

۱- در قطع رابطه با دیگران، نباید آخرین تصمیم را یک مرتبه گرفت، بلکه باید میدان را براى فکر و بازگشت باز گذاشت. «الطلاق مرّتان»

۲- آزار و ضرر رسانى به همسر، ممنوع است. مرد نباید به قصد کام گرفتن یا ضربه روحى زدن به زن، به او رجوع نموده و سپس او را رها کند. «فامساک بمعروف»

۳- در همسر دارى باید از سلیقه هاى شخصى و ناشناخته دورى کرد و به زندگى عادّى و عرفى تن در داد. «امساک بمعروف»

۴- تلخى جدایى را با شیرینى هدیه و احسان جبران کنید. «او تسریح باحسان»

۵ – طلاق، نباید عامل کینه، خشونت و انتقام باشد، بلکه در صورت ضرورتِ طلاق، نیکى و احسان شرط اساسى است. «أو تسریح باحسان»

۶- اصل در زندگى، نگهدارى همسر است، نه رها کردن او. کلمه «امساک» همه جا قبل از کلمه «تسریح» آمده است. «فامساک بمعروف او تسریح باحسان»

۷- حقوق و احکام در اسلام، از اخلاق و عاطفه جدا نیست. کلمات «احسان» و «معروف» نشانه ى همین موضوع است. «فامساک بمعروف او تسریح باحسان»

۸ – مراعات حقوق، لازم است. مرد، حقّ ندارد از مهریه زن که حقّ قطعى اوست چیزى را پس بگیرد. «لا یَحلّ لکم أن تأخذوا ممّا آتَیتموهنّ شیئاً»

۹- خواسته هاى مرد و زن باید در چارچوب حدود الهى باشد. «الاّ ان یخافا اَلاّ یقیما حدود اللّه»

۱۰- تنها نظر زن و شوهر در مورد طلاق کافى نیست، بلکه باید دیگران نیز به ادامه زندگى آنان امیدى نداشته باشند. «یخافا… فان خفتم» گاهى زن و شوهر مى گویند: با هم توافق اخلاقى نداریم، امّا این حرف برخاسته از هیجان آنهاست. لذا قرآن در کنار خوف زن وشوهر «یخافا» پاى مردم را به میان کشیده که آنان نیز این ناسازگارى را درک کنند. «خفتم»

۱۱- در تصمیم گیرى ها باید محور اصلى، اقامه ى حدود الهى و انجام وظایف باشد. اگر حدود الهى مراعات مى شود ازدواج باقى بماند وگرنه طلاق مطرح شود. «فان خفتم ألاّ یقیما حدود اللّه»

۱۲- طرحِ «طلاق خُلع» براى آن است که زن بتواند خود را از بن بست خارج سازد. «افتدت به»

۱۳- اسلام با ادامه زندگى به صورت تحمیلى و با اجبار و اکراه، موافق نیست. در صورتى که زن به اندازه اى در فشار است که حاضر است مهریه ى خود را ببخشید تا رها شود، اسلام راه را براى وى باز گذاشته است. البتّه مرد ملزم به پذیرش طلاق خلع نیست. «فلا جناح علیهما فیما افتدت به»

۱۴- شکستن قانون الهى، ظلم است. «و من یتعد حدوداللّه فاولئک هم الظّالمون»

 

تفسیر آیه ۲۳۰ سوره بقره:

فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْکِحَ زَوْجًا غَیْرَهُ فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا جُنَاحَ عَلَیْهِمَا أَنْ یَتَرَاجَعَا إِنْ ظَنَّا أَنْ یُقِیمَا حُدُودَ اللَّهِ وَتِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ یُبَیِّنُهَا لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ ﴿۲۳۰﴾
و اگر [شوهر براى بار سوم] او را طلاق گفت پس از آن دیگر [آن زن] براى او حلال نیست تا اینکه با شوهرى غیر از او ازدواج کند [و با او همخوابگى نماید] پس اگر [شوهر دوم] وى را طلاق گفت اگر آن دو [همسر سابق] پندارند که حدود خدا را برپا مى دارند گناهى بر آن دو نیست که به یکدیگر بازگردند و اینها حدود احکام الهى است که آن را براى قومى که مى‏ دانند بیان مى ‏کند (۲۳۰)

نکته ها:

در اسلام بعضى از مقرّرات، جهت جلوگیرى از تصمیمات عجولانه به چشم مى خورد. مثلاً:

الف: هر کسى بنا دارد زن خود را طلاق دهد، باید زن در حال پاکى بوده و طلاق در برابر دو شاهد عادل باشد. باید تا مدّتى هزینه زن را بپردازد و زن در این مدّت مى تواند با آرایش کردن، خود را به مرد عرضه کند. هر یک از این شرائط مى تواند از طلاق هاى عجولانه جلوگیرى کند.

ب: مردم براى گفتگوهاى خصوصى با پیامبر بسیار هجوم مى کردند، خداوند دستور داد هر کس با پیامبر سخن خصوصى دارد، مقدارى صدقه بدهد و بعد گفتگو کند. این قانون براى جلوگیرى از طرح سؤالات غیر ضرورى بود. [۱]

به هر حال شرط ازدواج با شوهر دیگر و طلاق دادن او، براى همسرِ شوهر اوّل شدن، یکى دیگر از نمونه هاى قوانین سرعت گیر در اسلام است.

۱) مجادله، ۱۲٫

 

پیام ها:

۱- مردان نباید از اختیارات خود سوء استفاده کنند و باید بدانند که اختیار آنها براى طلاق، محدود است. از امام رضا علیه السلام روایت شده است که فرمود: طلاق را سبک نگیرید و به زنان ضرر نرسانید. [۱] «فلا تحلّ له»

۲- امید به زندگى براساس احکام الهى، شرط ازدواج است. «ان ظنّا ان یقیما حدود اللّه»

۳- مسلمانان بدانند که حدود الهى، تنها در نماز، زکاه، حج و جهاد نیست، مراعات مسائل خانوادگى نیز از حدود الهى است. «تلک حدود اللّه»

۴- هر کسى اسرار و حکمت مقرّرات الهى را نمى داند. مردم عادّى، ظاهر دستورات و آگاهان، روح و عمق آن را مى بینند. «لقوم یعلمون»

۱) من لایحضره الفقیه، ج ۳، ص ۵۰۲٫

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۳۶ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر