سبز قامتسه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 53 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۵۳ – آیات ۲۳ تا ۲۹ سوره آل‏ عمران

تفسیر قرآن کریم صفحه 53 - آیات 23 تا 29 سوره آل‏ عمران

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۵۳

سوره: آل عمران

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

 

تفسیر آیه ۲۳ سوره آل عمران:

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیبًا مِنَ الْکِتَابِ یُدْعَوْنَ إِلَى کِتَابِ اللَّهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ یَتَوَلَّى فَرِیقٌ مِنْهُمْ وَهُمْ مُعْرِضُونَ ﴿۲۳﴾
آیا داستان کسانى را که بهره‏ اى از کتاب [تورات] یافته‏ اند ندانسته‏ اى که چون به سوى کتاب خدا فرا خوانده مى ‏شوند تا میانشان حکم کند آنگه گروهى از آنان به حال اعراض روى برمى‏ تابند (۲۳)

نکته ها:

در تفاسیر آمده است که زن و مردى از یهود، با داشتن همسر مرتکب زنا شدند. آنان مى بایست طبق قانون تورات سنگسار مى شدند، ولى چون از اشراف بودند سعى بر این داشتند از اجراى دستور تورات بگریزند. آنها نزد پیامبراسلام آمدند تا ایشان حکم کنند، آن حضرت نیز فرمان سنگسار داده وفرمودند: حکم اسلام نیز همانند حکم تورات است. آنها منکر حکم تورات شدند.

ابن صوریا که از علماى یهود بود، از فدک به مدینه فراخوانده شد تا تورات را بخواند. ابن صوریا چون از ماجرا با خبر بود، هنگام خواندن آیات تورات، دستش را روى جملاتى مى گذاشت تا آیه ى سنگسار دیده نشود. عبداللّه بن سلام که در آن روز از علماى یهود بود ودر آن جلسه حضور داشت، ماجرا را فهمید و موضوع را بر ملا کرد.[۱]

این آیه هشدارى به مسلمانان است که مبادا شما هم مثل یهود به هنگام اجراى قانون قرآن، از دستور الهى رویگردان باشید ومیان مردم تبعیض قائل شوید.

۱) حکم اعدام وسنگسار زناکار، در سِفر تثنیه باب ۲۲ وسِفر لاویان باب ۲۰ آمده است.

 

پیام ها:

۱- کتاب قانون وداورى و حکم، کتاب آسمانى است. «یُدعَون الى کتاب اللّه لیحکم»

۲- اسلام، دین انصاف و احترام به دیگران است. از علماى دیگر ادیان دعوت مى کند تا کتاب خودشان را داور قرار دهند. «یُدعَون الى کتاب اللّه لیحکم»

۳- همه ى علماى اهل کتاب بد نبودند. «یتولّى فریق منهم»

۴- خطرناک تر از روى گردانى، قصد اعراض و لجاجت است. «یتولّى… معرضون»

۵ – قانون باید در مورد همه ى افراد، بالسّویه اجرا شود. (با توجّه به شأن نزول)

 

تفسیر آیه ۲۴ سوره آل عمران:

ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیَّامًا مَعْدُودَاتٍ وَغَرَّهُمْ فِی دِینِهِمْ مَا کَانُوا یَفْتَرُونَ ﴿۲۴﴾
این بدان سبب بود که آنان [به پندار خود] گفتند هرگز آتش جز چند روزى به ما نخواهد رسید و برساخته ‏هایشان آنان را در دینشان فریفته کرده است (۲۴)

نکته ها:

در قرآن، بارها شعارهاى پوچ وخیال هاى باطل یهود نقل شده است. آنها مى گفتند: ما نژاد برتر و محبوب خداییم و در قیامت جز آن چهل روزى که اجداد ما گوساله پرست بودند، عذابى به ما نخواهد رسید. و همین خیالها سبب غرور و انحراف آنها شد. اسرائیلِ امروز نیز برترى نژادى خود را باور داشته و براى رسیدن به آن، از هیچ ظلمى خوددارى نمى کند.

 

پیام ها:

۱- سرچشمه اعراض، عقائد خرافى و بى اساس است. «هم معرضون ذلک بانّهم…»

۲- خودبرتربینى، چه بر اساس دین و چه براساس نژاد، ممنوع و محکوم است. «لن تمسّنا النار»

۳- احساس امنیّت ومصونیّت در برابر کیفر، مایه ى گمراهى است. «لن تمسّنا النار»

۴- یهود، قیامت و دوزخ را قبول و به گناهکارى خود اقرار داشتند. «لن تمسّنا النار الاّ ایّاماً معدوده»

۵ – همه ى مردم در دادگاه الهى یکسان هستند. «لن تمسّنا النار… غرّهم فى دینهم»

 

تفسیر آیه ۲۵ سوره آل عمران:

فَکَیْفَ إِذَا جَمَعْنَاهُمْ لِیَوْمٍ لَا رَیْبَ فِیهِ وَوُفِّیَتْ کُلُّ نَفْسٍ مَا کَسَبَتْ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ ﴿۲۵﴾
پس چگونه خواهد بود [حالشان] آنگاه که آنان را در روزى که هیچ شکى در آن نیست گرد آوریم و به هر کس [پاداش] دستاوردش به تمام [و کمال] داده شود و به آنان ستم نرسد (۲۵)

پیام ها:

۱- یاد قیامت باشید وخرافات را کنار بگذارید. «لن تمسّنا النار… فکیف اذا جمعنا»

۲- کیفر و پاداش بر اساس عمل است، نه آرزو وگمان. «لن تمسّنا النار… وفیّت کل نفس ما کسبت»

۳- هیچ عملى محو ونابود نمى شود، بلکه به صاحبش برگردانده مى شود. «وفیّت… ما کسبت»

۴- دادگاه الهى بر اساس عدالت تشکیل مى شود وهرکس به جزاى خود مى رسد. «وفیّت کل نفس… هم لا یظلمون»

 

تفسیر آیه ۲۶ سوره آل عمران:

قُلِ اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿۲۶﴾
بگو بار خدایا تویى که فرمانفرمایى هر آن کس را که خواهى فرمانروایى بخشى و از هر که خواهى فرمانروایى را باز ستانى و هر که را خواهى عزت بخشى و هر که را خواهى خوار گردانى همه خوبیها به دست توست و تو بر هر چیز توانایى (۲۶)

نکته ها:

در تفاسیر مى خوانیم که پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله پس از آنکه مکّه را فتح نمود، وعده ى فتح ایران وروم را به مسلمانان داد. در آن موقع منافقان با تعجّب به یکدیگر نگاه مى کردند که این آیه نازل شد. گروهى از مفسّران، نزول آیه را در موقع حفر خندق دانسته اند. آن زمان که پیامبرصلى الله علیه وآله کلنگ را بر سنگ زد واز آن جرقه اى برخاست، فرمود: من در این جرقه ها فتح کاخ هاى مدائن ویمن را از جبرئیل دریافت کردم. منافقان با شنیدن این سخن، لبخند تمسخر مى زدند که این آیه نازل شد.

آنچه در این آیه در مورد اعطاى عزّت و ذلّت از جانب خداوند آمده، طبق قوانین و سنّت اوست وبدون جهت ودلیل خداوند کسى را عزّت نمى بخشد ویا ذلیل نمى سازد. مثلاً در روایات مى خوانیم: هر کس براى خداوند تواضع و فروتنى کند، خداوند او را عزیز مى کند وهر کس تکبّر نماید، خدا او را ذلیل مى گرداند.[۱]

بنابراین عزّت و ذلّت از خداست، ولى ایجاد زمینه هاى آن به دست خود ماست.

۱) بحار، ج ۱۶، ص ۲۶۵٫

 

پیام ها:

۱- مالک واقعى تمامى حکومت ها خداست. مُلک براى غیر خدا، موقّتى و محدود است. «مالک الملک»

۲- اکنون که مالک اوست پس دیگران امانتدارى بیش نیستند و باید طبق رضاى مالک اصلى عمل کنند. «مالک الملک»

۳- اگر انسان مالک مُلک نیست چرا از داشتن آن مغرور و با از دست دادنش مأیوس شود! «مالک الملک»

۴- خداوند به هر کس که شایسته و لایق باشد، حکومت مى دهد. همان گونه که به سلیمان، یوسف، طالوت و ذوالقرنین عطا نمود. «تؤتى الملک من تشاء»

۵ – حکومت و حاکمیّت، دلبستگى آور است. «نزع» به معناى کندن است و نشانه یک نوع دلبستگى است.

۶- عزّت و ذلّت به دست خداست، از دیگران توقّع عزّت نداشته باشیم.[۱] «تعزّ من تشاء و تذلّ من تشاء»

۷- توحید در دعا و عبادت یک ضرورت است.[۲] «بیدک الخیر»

۸ – آنچه از اوست، چه دادن ها وگرفتن ها، همه خیر است، گرچه در قضاوت هاى عجولانه ى ما فلسفه ى آن را ندانیم. «بیدک الخیر»

۹- سرچشمه ى بدى ها عجز و ناتوانى است. از کسى که بر هر کارى قدرت دارد چیزى جز خیر سر نمى زند. «بیدک الخیر انک على کل شى ء قدیر»

۱) قرآن از کسانى که از غیر خدا عزّت مى خواهند به شدّت انتقاد کرده و مى فرماید: «أیبتغون عندهم العزّه فانّ العزّه للّه جمیعاً» نساء، ۱۳۹٫

۲) در مناجات شعبانیه مى خوانیم: «الهى بیدک لابید غیرک زیادتى و نقصى».

 

تفسیر آیه ۲۷ سوره آل عمران:

تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِی اللَّیْلِ وَتُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَتُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَتَرْزُقُ مَنْ تَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ ﴿۲۷﴾
شب را به روز در مى ‏آورى و روز را به شب در مى ‏آورى و زنده را از مرده بیرون مى آورى و مرده را از زنده خارج مى‏ سازى و هر که را خواهى بى‏حساب روزى مى‏ دهى (۲۷)

نکته ها:

این آیه وآیه، قبل دوازده مرتبه نشانه هاى قدرت خدا را نام برده است تا روح توحید را در انسان شکوفا کند.

مراد از داخل کردن شب در روز ویا روز در شب، یا کم وزیاد شدن طول ساعات شب وروز در فصل هاى مختلف است ویا غروب وطلوع تدریجى. البتّه معناى اوّل روشن تر است.

نمونه قدرت نمایى خداوند در بیرون آوردن زنده از مرده، آفریدن سلّول زنده از مواد غذایى بى جان است.

گاهى از کافران مرده دل، فرزندان مؤمن و زنده دل، و از مؤمنان زنده دل، فرزندانى کافر و مرده دل ظاهر مى شود[۱] که این یکى از مصادیق آیه است.

مراد از رزق بى حساب، رزق فراوان وبى شمار است، نه آنکه حسابش از دست او خارج باشد. و ممکن است مراد آن باشد که رزق او خارج از محاسبات شماست، و او از راهى که گمان نمى برید رزق مى دهد.

تفاوت مردم در رزق، یکى از حکمت هاى الهى است، تا مردم به یکدیگر نیازمند بوده و تشکیل زندگى اجتماعى دهند و صفات سخاوت و ایثار و صبر و قناعت در آنان شکوفا شود. زیرا در صورت یکسان بودن، این صفات شکوفا نمى شود. امّا اگر یکى نعمتى داشت و دیگرى کمتر داشت یا نعمتى دیگر داشت، مردم براى جبران کمبودها دور هم جمع مى شوند و صفات تعاون و سخاوت از طرف دارنده نعمت، و صفات قناعت و عفّت و صبر از سوى نادار شکوفا مى شود.

۱) تفسیر مجمع البیان، ج ۲، ص ۷۲۸٫

 

پیام ها:

۱- تغییرات شب و روز و پیدایش فصل ها یکى از برکات و الطاف الهى است. «بیدک الخیر… تولج اللیل فى النهار»

۲- علاوه بر آفرینش، هرگونه تغییر وتدبیر به دست اوست. «تولج اللیل فى النهار»

۳- قدرت خداوند محدود نیست. او از مرده، زنده و از زنده، مرده خارج مى سازد. «تخرج الحىّ من المیّت و تخرج المیّت من الحىّ»

۴- سرچشمه لطف الهى بى انتهاست. رزق بى حساب، یعنى براى سرچشمه رزق محدودیّتى نیست. «ترزق من تشاء بغیر حساب»

 

تفسیر آیه ۲۸ سوره آل عمران:

لَا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ وَمَنْ یَفْعَلْ ذَلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فِی شَیْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاهً وَیُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِیرُ ﴿۲۸﴾
مؤمنان نباید کافران را به جاى مؤمنان به دوستى بگیرند و هر که چنین کند در هیچ چیز [او را] از [دوستى] خدا [بهره‏ اى] نیست مگر اینکه از آنان به نوعى تقیه کند و خداوند شما را از [عقوبت] خود مى‏ ترساند و بازگشت [همه] به سوى خداست (۲۸)

نکته ها:

با توجّه به قدرت بى انتهاى الهى در آیات قبل، جایى براى پذیرفتن سلطه کفّار نیست. «بیدک الخیر، تولج اللیل، لایتخذ…»

در این آیه سیماى سیاست خارجى، شیوه ى برخورد با کفّار، شرایط تقیّه و جلوگیرى از سوء استفاده از تقیّه بیان شده است.

تقیّه، به معناى کتمان عقیده ى حقّ از ترس آزار مخالفان و ترک مبارزه با آنان به جهت دورى از ضرر یا خطرِ مهم تر است. تقیّه، گاهى واجب و گاهى حرام است. قرآن در آیه ۱۰۶ سوره نحل، درباره ى تقیّه سخنى گفته که شأن نزول آن عمار یاسر است.

 

پیام ها:

۱- پذیرش ولایت کفّار از سوى مؤمنان، ممنوع است. «لایتخذ المؤمنون الکافرین اولیاء» (اگر مسلمانان جهان تنها به این آیه عمل مى کردند الآن وضع کشورهاى اسلامى این چنین نبود.)

۲- در جامعه اسلامى، ایمان شرط اصلى مدیریّت و سرپرستى است. «لایتّخذ المؤمنون الکافرین اولیاء»

۳- ارتباط سیاسى نباید مُنجرّ به سلطه پذیرى یا پیوند قلبى با کفّار شود. «لایتخذ المؤمنون الکافرین اولیاء»

۴- ارتباط یا قطع رابطه باید بر اساس فکر و عقیده باشد، نه بر اساس پیوندهاى فامیلى، قومى و نژادى. «المؤمنین، الکافرین»

۵ – هرکس به سراغ کفّار برود، خداوند او را به حال خود رها واز امدادهاى غیبى خود محروم مى سازد. «و من یفعل ذلک فلیس من اللّه فى شى ء»

۶- ارتباط ظاهرى با کفّار براى رسیدن به اهداف والاتر، در مواردى جایز است. «الا ان تتقوا منهم تقیه»

۷- تقیّه، براى حفظ دین است . مبادا به بهانه ى تقیّه، جذب کفّار شوید و از نام تقیّه سوء استفاده کنید. «یحذّرکم اللّه نفسه»

۸ – در مواردى که اصل دین در خطر باشد، باید همه چیز را فدا کرد و فقط باید از خدا ترسید. «یحذّرکم اللّه نفسه»

۹- یاد معاد، بهترین عامل تقواست. «یحذّرکم اللّه نفسه و الى اللّه المصیر»

۱۰- مبادا بخاطر کامیابى و رفاه چند روز دنیا، سلطه ى کفّار را بپذیرید که بازگشت همه ى شما به سوى اوست. «و الى اللّه المصیر»

 

تفسیر آیه ۲۹ سوره آل عمران:

قُلْ إِنْ تُخْفُوا مَا فِی صُدُورِکُمْ أَوْ تُبْدُوهُ یَعْلَمْهُ اللَّهُ وَیَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿۲۹﴾
بگو اگر آنچه در سینه‏ هاى شماست نهان دارید یا آشکارش کنید خدا آن را مى داند و [نیز] آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمین است مى‏ داند و خداوند بر هر چیزى تواناست (۲۹)

نکته ها:

آمدن این آیه به دنبال آیه ى تقیّه، شاید اشاره به این باشد که مبادا به اسم تقیّه، با کفّار پیوند پنهانى برقرار نمایید، بلکه بدانید خدا بر افکار ونیّات شما آگاه است.

 

پیام ها:

۱- به کسانى که به اسم تقیّه در صدد ارتباط با کفّار هستند، هشدار دهید. «قل ان تخفوا»

۲- سینه ى انسان، صندوق اسرار اوست. «تخفوا ما فى صدورکم»

۳- علم خداوند به آشکار و نهان، به زمین و آسمان، یکسان است. «تخفوا… تبدوا… یعلمه اللّه»

۴- توجّه به علم خداوند، مایه ى زنده شدن وجدان مذهبى و مانع گناه و توجیه آن است. «یعلمه اللّه»

۵ – از خدایى که به اسرار تمام آسمان ها آگاه است، چه چیز را مى توان پنهان کرد؟ «یعلم ما فى السموات»

۶- قدرت مطلق خداوند، پشتوانه تهدید او نسبت به مخالفان است. «ان تخفوا… و اللّه على کل شى قدیر»

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۵۳ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر