سبز قامتجمعه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 60 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۶۰ – آیات ۷۸ تا ۸۳ سوره آل‏ عمران

تفسیر قرآن کریم صفحه 60 - آیات 78 تا 83 سوره آل‏ عمران

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۶۰

سوره: آل عمران

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

 

تفسیر آیه ۷۸ سوره آل عمران:

وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِیقًا یَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالْکِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْکِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْکِتَابِ وَیَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَیَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ وَهُمْ یَعْلَمُونَ ﴿۷۸﴾
و از میان آنان گروهى هستند که زبان خود را به [خواندن] کتاب [تحریف شده‏ اى ] مى ‏پیچانند تا آن [بربافته] را از [مطالب] کتاب [آسمانى] پندارید با اینکه آن از کتاب [آسمانى] نیست و مى‏ گویند آن از جانب خداست در صورتى که از جانب خدا نیست و بر خدا دروغ مى ‏بندند با اینکه خودشان [هم] مى‏ دانند (۷۸)

نکته ها:

گناه علما و دانشمندانِ بى تقوا چند برابر است، زیرا:

الف: مردم را به اشتباه مى اندازند. «لتحسبوه من الکتاب»

ب: به خداوند دروغ مى بندند. «هو من عنداللّه»

ج: تمام این حرکت ها را آگاهانه انجام مى دهند. «وهم یعلمون»

 

پیام ها:

۱- در قضاوت ها، انصاف داشته باشیم وهمه را به یک دید نگاه نکنیم. «وانّ منهم لفریقاً…»

۲- حضور دانشمندان خائن در میان اهل کتاب، قطعى است. «لفریقاً»

۳- عوام فریبى ولفّاظى، از گناهان دانشمندان است. «یلوون السنتهم»

۴- نطق خوب، اگر در مسیر حقّ نباشد، وسیله اى براى انحراف است. «یلوون السنتهم»

۵ – گمراه کنندگان، مقدّسات مذهبى و کتب آسمانى را دستاویز خود قرار مى دهند. «بالکتاب»

۶- التقاط، یکى از حربه هاى زهرآگین فرهنگى دشمن است. «لتحسبوه من الکتاب»

۷- اگر دشمن زمینه ى پذیرش انحراف را در شما ببیند، ادّعاهاى خطرناک ترى مطرح مى کند. «لتحسبوه من الکتاب …یقولون هو من عنداللّه»

۸ – بزرگ ترین خیانت به فرهنگ وعقیده ى انسان، تحریفِ آگاهانه ومغرضانه ى علما و خواصّ است. «یقولون على اللّه الکذب و هم یعلمون»

 

تفسیر آیه ۷۹ سوره آل عمران:

مَا کَانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُؤْتِیَهُ اللَّهُ الْکِتَابَ وَالْحُکْمَ وَالنُّبُوَّهَ ثُمَّ یَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُوا عِبَادًا لِی مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَکِنْ کُونُوا رَبَّانِیِّینَ بِمَا کُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْکِتَابَ وَبِمَا کُنْتُمْ تَدْرُسُونَ ﴿۷۹﴾
هیچ بشرى را نسزد که خدا به او کتاب و حکم و پیامبرى بدهد سپس او به مردم بگوید به جاى خدا بندگان من باشید بلکه [باید بگوید] به سبب آنکه کتاب [آسمانى] تعلیم مى‏ دادید و از آن رو که درس مى‏ خواندید علماى دین باشید (۷۹)

نکته ها:

امتیاز پیامبران بر دیگران آن است که هر قدر بر تعداد یاران و مقدار قدرتشان افزوده شود، مردم را بیشتر به بندگى خدا دعوت مى کنند، و هرگز راه توحید را عوض نمى کنند و تأکید و هشدارشان بیشتر مى شود. امّا دعوت کننده هاى سودجو، در ابتدا با قیافه اى مقدّس مآبانه ودلسوزانه کار را شروع مى کنند، ولى پس از رسیدن به مسند قدرت، استبداد و خودمحورى را پى ریزى مى نمایند.

در روایات آمده است که به بردگان خود، «عَبدى» نگویید، بلکه «فَتى » بگویید و بردگان نیز به مولاى خود «ربّى» نگویند، بلکه «سَیّدى» بگویند.[۱]

اگر انبیا نباید پرستش بشوند، حساب دیگران روشن است. اگر مواهب معنوى عامل عبودیّت نشود، حساب زرق و برق مادّى روشن است.

«رَبّانیّین» جمع «رَبّانى» به کسى گفته مى شود که پیوند او با خدا محکم باشد و در فکر اصلاح و تربیت دیگران باشد.

رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمودند: درباره من دو گروه هلاک شدند: ۱- پیروان افراطى، که مرا از حدّ بشرى بالا بردند. ۲- دشمنان بى انصاف، که پیامبرى مرا قبول ندارند و من از هر دو گروه بیزارم. حضرت عیسى علیه السلام نیز این هشدار را براى پیروان خود گوشزد کرده بود و نظیر این معنا را در نهج البلاغه از حضرت على علیه السلام نیز شاهد هستیم. همچنین فرمودند: «لا تَرفعونى فَوق حقّى فاِنّ اللّه تعالى اِتّخذَنى عَبداً قبل اَن یَتّخذَنى نَبیّاً» مرا از آنچه هستم بالاتر نبرید، همانا خداوند پیش از آنکه مرا پیامبر قرار دهد، بنده آفریده است. سپس این آیه را تلاوت فرمودند.[۲]

رسول خدا صلى الله علیه وآله درباره ى این آیه فرمودند: هیچ مرد وزن مسلمان، آزاد یا بنده اى نیست مگر آنکه حقّ واجبى از خداوند بر گردن اوست و آن اینکه قرآن را فراگیرد و در آن تفکّر کند.[۳]

۱) تفسیر قرطبى.

۲) تفسیر نورالثقلین.

۳) مستدرک، ج ۴، ص ۳۲۳٫

 

پیام ها:

۱- سوء استفاده از موقعیّت، محبوبیّت ومسئولیّت، ممنوع است. «ما کان لبشر»

۲- کتاب و حکمت و نبوّت، انسان را از بشر بودن خارج نمى کند. «ما کان لبشر»

۳- هدف انبیا، تنها نجات بشر از شرک نیست، بلکه رشد او تا مرحله ى ربّانى شدن است. «کونوا ربّانیّین»

۴- راه ربّانى شدن، علمِ دین و درس کتاب است، نه تصوّف و چلّه نشینى.[۱] «ربّانیّین بما کنتم تعلّمون…»

۵ – اگر تعلیم و تعلّم و درس، انسان را ربّانى نکند، در واقع آن علم، علم نبوده است.[۲] «ربّانیّین بما کنتم تعلّمون…»

۶- علماى ربّانى، مفسّران واقعى قرآن هستند. «کنتم تعلّمون الکتاب بما کنتم تدرسون»

۷- تعلیم و تدریس کتب آسمانى، باید همیشگى باشد. «کنتم تعلّمون… تدرسون»

۸ – معلّمى، شغل انبیاست. «تعلّمون الکتاب»

۱) تفسیر فى ظلال القرآن.

۲) تفسیر صافى.

 

تفسیر آیه ۸۰ سوره آل عمران:

وَلَا یَأْمُرَکُمْ أَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلَائِکَهَ وَالنَّبِیِّینَ أَرْبَابًا أَیَأْمُرُکُمْ بِالْکُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ ﴿۸۰﴾
و [نیز] شما را فرمان نخواهد داد که فرشتگان و پیامبران را به خدایى بگیرید آیا پس از آنکه سر به فرمان [خدا] نهاده‏ اید [باز] شما را به کفر وامى دارد (۸۰)

پیام ها:

۱- هرگونه دعوت به شرک از سوى هر کس که باشد، ممنوع است. «ولایأمرکم ان تتخذوا…»

۲- کفر، تنها انکار خدا نیست؛ بلکه پذیرش هرگونه ربّ و مستقل دانستن هر مخلوقى، کفر است. «تتّخذوا الملائکه و النبییّن ارباباً أیأمرکم بالکفر»

 

تفسیر آیه ۸۱ و ۸۲ سوره آل عمران:

وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَ النَّبِیِّینَ لَمَا آتَیْتُکُمْ مِنْ کِتَابٍ وَحِکْمَهٍ ثُمَّ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَکُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنْصُرُنَّهُ قَالَ أَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَى ذَلِکُمْ إِصْرِی قَالُوا أَقْرَرْنَا قَالَ فَاشْهَدُوا وَأَنَا مَعَکُمْ مِنَ الشَّاهِدِینَ ﴿۸۱﴾
و [یاد کن] هنگامى را که خداوند از پیامبران پیمان گرفت که هر گاه به شما کتاب و حکمتى دادم سپس شما را فرستاده‏ اى آمد که آنچه را با شماست تصدیق کرد البته به او ایمان بیاورید و حتما یاریش کنید آنگاه فرمود آیا اقرار کردید و در این باره پیمانم را پذیرفتید گفتند آرى اقرار کردیم فرمود پس گواه باشید و من با شما از گواهانم (۸۱)
فَمَنْ تَوَلَّى بَعْدَ ذَلِکَ فَأُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿۸۲﴾
پس کسانى که بعد از این [پیمان] روى برتابند آنان خود نافرمانانند (۸۲)

نکته ها:

تفاوت مکتب انبیا، مانند تفاوت برنامه ى دو استاد یا دو استاندار است که در اصول مسائل علمى و سیاسى، داراى جهت واحدى هستند، ولى در مسائل جزئى، به جهت تفاوت هاى فردى دانش آموزان یا شرایط منطقه اى، برنامه هاى گوناگون ارائه مى دهند.[۱]

حضرت على علیه السلام فرمودند: خداوند از انبیاى پیشین پیمان گرفت که مردم را به بعثت پیامبر اسلام و صفات او خبر و بشارت دهند و به آنان فرمان تصدیق آن حضرت را بدهند.[۲] امام صادق علیه السلام فرمود: مراد از «جائکم رسول مصدّق» پیامبر اسلام است.[۳]

۱) تفسیر مراغى.

۲) تفسیر مجمع البیان.

۳) تفسیر نورالثقلین.

 

پیام ها:

۱- در مدیریّت الهى، لازمه ى سپردن مسئولیّت ها، گرفتن پیمان است. «اخذ اللّه میثاق النبیین»

۲- هر جا کار سخت است، پیمان گرفتن لازم است. دست برداشتن از آئین و سنّت موجود، و ایمان و حمایت از شخص نوظهور، ساده نیست. لذا خداوند میثاق مى گیرد. «اخذ اللّه میثاق…»

۳- آمدن پیامبر خاتم صلى الله علیه وآله قطعى است، لذا از همه ى انبیا پیمان گرفته شده، نه بعضى از آنها. «میثاق النبیین… جائکم رسول»

۴- جریان نبوّت، مایه ى وحدت است، نه اسباب تفرقه و انشعاب. «رسول مصدّق لما معکم لتؤمننّ به»

۵ – انبیا داراى هدفى مشترک هستند. لذا پیامبران قبلى، آمدن انبیاى بعدى را بشارت مى دادند ونسبت به آنان پیمانِ ایمان ونصرت دارند، وپیامبران بعدى، انبیاى قبل را تصدیق مى کردند. «مصدّق لما معکم لتؤمننّ»

۶- قدیمى ها، جدیدى ها را تحویل بگیرند، آنها را به مردم معرّفى کنند و زمینه ى رشد بعدى ها را فراهم آورند. «لتؤمننّ… لتنصرنّه»

۷- ایمان به تنهایى کفایت نمى کند، بلکه حمایت نیز لازم است. «لتومنن به ولتنصرنه»

۸ – در میان انبیا، سلسله مراتب است و خاتم النبیّین اشرف آنهاست، زیرا همه ى انبیا باید مؤمن به او و حامى او باشند. «لتؤمننّ به و لتنصرنّه»

۹- وقتى انبیاى پیشین موظّف به ایمان وحمایت از پیامبر اسلام هستند، پس پیروان آنها نیز باید به او ایمان آورده و از او اطاعت کنند. «لتؤمننّ به و لتنصرنّه»

۱۰- حمایتى ارزشمند است که از ایمان سرچشمه گرفته باشد. «لتؤمننّ به ولتنصرنّه»

۱۱- مهم، داشتن روح تسلیم و پذیرفتن حقّ است، چه بسا در عمل، شرایط لازم به وجود نیاید. انبیاى قبل، زمان پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله را درک نکردند، ولى این روحیه را داشتند.[۱] «لتؤمننّ به ولتنصرنّه»

۱۲- پیمان شکن فاسق است. «فمن تولّى… هم الفاسقون»

۱) مثلاً شهید شدن یک مسأله است و آمادگى براى شهادت مسأله اى دیگر. چنانکه خداوند نمى خواهد خون اسماعیل ریخته شود، ولى مى خواهد ابراهیم آمادگى کامل براى قربانى کردن فرزند داشته باشد. ممکن است ما زمان ظهور حضرت مهدى علیه السلام را درک نکنیم، ولى انتظار ظهور، و عشق و علاقه و انس و آمادگى براى حضورش، مسأله اى است که در دهها آیه و روایت سفارش شده است.

 

تفسیر آیه ۸۳ سوره آل عمران:

أَفَغَیْرَ دِینِ اللَّهِ یَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَکَرْهًا وَإِلَیْهِ یُرْجَعُونَ ﴿۸۳﴾
آیا جز دین خدا را مى ‏جویند با آنکه هر که در آسمانها و زمین است‏ خواه و ناخواه سر به فرمان او نهاده است و به سوى او بازگردانیده مى ‏شوید (۸۳)

نکته ها:

موجودات آسمان ها و زمین، همگى تسلیم خدایند. حتّى اگر در حال عادّى این سرسپردگى را کتمان کنند، در حال احساس خطر به ناچار دل به او مى سپارند. مؤمنان با میل و رغبت تسلیم او هستند، ولى همگان در زمان احساس خطر یا مرگ یا مغلوب شدن در جنگ و یا درماندن در استدلال، تسلیم او مى شوند. همه ذرّات عالم، از کوچک ترین اتم تا بزرگ ترین کرات، همه تابع همان قانونى هستند که خداوند بر آنها حاکم کرده است و هر لحظه مى تواند آن را تغییر دهد.[۱]

امام صادق علیه السلام در مورد این آیه فرمودند: زمانى که قائم علیه السلام قیام کند، تمام سرزمین ها شهادت «لااله الاّ اللّه و محمّد رسول اللّه» سر خواهند داد[۲].

۱) هنگام نوشتن این جملات در یک لحظه بدون دلیل خاصّى احساس کردم نصف سر و صورتم به شدّت درد گرفت. قلم را زمین گذاشتم، دست بر سر و محل درد کشیدم، لحظاتى گذشت یک مرتبه آرام شدم، با خود گفتم: آرى، تمام هستى در هر لحظه اى و به هر شکلى در دست خداست. حرکت هر برگى و نوشتن هر کلمه اى بدون اراده ى او ممکن نیست.

۲) تفسیر عیّاشى، ج ۱، ص ۱۸۳٫

 

پیام ها:

۱- انتخاب راه غیر خدا، با حرکت هستى سازگار نیست. «أفغیر دین اللّه یبغون و له اسلم»

۲- حقیقت دین، تسلیم است. «أفغیر دین اللّه یبغون و له اسلم…»

۳- انسان، دائماً در جستجوى راه و روشى است و گرایش به مکتب در نهاد او قرار دارد. (جمله «یبغون» دلالت بر خواست و تمایل دائمى دارد.)

۴- اگر هستى تسلیم اوست، چرا ما تسلیم نباشیم؟ «له اسلم من فى السموات والارض»

۵ – در آسمان ها موجودات با شعور هستند. «من فى السموات»[۱]

۶- اگر پایان کار ما اوست، چرا از همان اوّل رو به سوى او نکنیم؟ «الیه یرجعون»

۱) پیامبرصلى الله علیه وآله فرمودند: مراد از «من فى السموات» ملائکه مى باشند. درّالمنثور، ج ۲،ص ۲۵۴٫

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۶۰ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر