سبز قامتپنج شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 62 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۶۲ – آیات ۹۲ تا ۱۰۰ سوره آل‏ عمران

تفسیر قرآن کریم صفحه 62 - آیات 92 تا 100 سوره آل‏ عمران

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۶۲

سوره: آل عمران

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

 

تفسیر آیه ۹۲ سوره آل عمران:

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ ﴿۹۲﴾
هرگز به نیکوکارى نخواهید رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید و از هر چه انفاق کنید قطعا خدا بدان داناست (۹۲)

نکته ها:

کلمه ى «بِرّ» به خیر وبرکت گسترده، وزمینى که براى کشت و زراعت ویا سکونت مهیّاست، گفته مى شود. همچنین به گندم که غذاى عموم انسان ها وانواع حیوانات است، «بُرّ» گفته مى شود.

با توجّه به اشتقاق لغوى «برّ» که به معناى توسعه در خیر است؛ در قرآن، ایمان و عمل صالح و جهاد و نماز و وفاى به عهد، از نمونه هاى بِرّ معرفى شده اند.[۱] همگان توصیه شده اند که در انجام «برّ» همدیگر را یارى کنند. «تعاونوا على البرّ» و در این[۲] آیه نیز مى فرماید که شما هرگز به این گوهر گرانبها نمى رسید، مگر آنکه از آنچه دلپسند شماست وآن را دوست مى دارید، انفاق کنید.

نمونه هایى از انفاق مؤمنان

۱- ابوطلحه انصارى، بیشترین درختان خرما را در مدینه داشت وباغ او محبوب ترین اموالش بود. این باغ که روبروى مسجد پیامبر صلى الله علیه وآله واقع شده بود، آب زلالى داشت. رسول خداصلى الله علیه وآله گاه وبى گاه وارد آن باغ مى شد واز چشمه ى آن مى نوشید. این باغِ زیبا و عالى، درآمد کلانى داشت که مردم از آن سخن مى گفتند. وقتى آیه نازل شد که «لن تنالوا البرّ حتى…» او خدمت پیامبر رسید وعرض کرد: محبوب ترین چیزها نزد من این باغ است، مى خواهم آن را در راه خدا انفاق کنم. پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود: تجارت خوبى است، آفرین بر تو، ولى پیشنهاد من آن است که این باغ را به فقراى فامیل و بستگان خویش دهى. او قبول کرد وباغ را بین آنان تقسیم نمود.

۲- مه[۳]مانى بر ابوذر وارد شد، ابوذر گفت: چون من گرفتارى دارم، شما خودتان یکى از شتران مرا نحر و غذا تهیه کنید. آنها شتر لاغرى را انتخاب کردند. ابوذر ناراحت شد و پرسید: چرا شتر فربه و چاق را نیاوردید؟ گفتند: آن را براى نیاز آینده تو گذاشتیم. ابوذر فرمود: روز نیاز من روز قبر من است.[۴]

۳- وقتى فاطمه زهراعلیها السلام را در شب عروسى به خانه شوهر مى بردند، فقیرى از حضرت پیراهن کهنه اى خواست. فاطمه زهرا علیها السلام به یاد این آیه «لن تنالوا البر…» همان پیراهن نوى عروسیش را انفاق کرد.

۴- عبداللّه بن جعفر، غلام سیاهى را دید که در باغى کارگرى مى کند، به وقت غذا سگى وارد باغ شد و در برابر غلام نشست. غلام لقمه اى به او داد، باز سگ با نگاه خود تقاضاى غذا کرد، غلام غذاى خود را لقمه لقمه به او داد تا تمام شد. از او پرسید: خودت چه مى خورى؟ گفت: من امروز سهمى ندارم. پرسید: چرا این کار را کردى؟ گفت: این سگ از راه دور آمده و گرسنه بود. عبداللّه از فتوّت این غلام تعجّب کرد. آن باغ و غلام را خرید، غلام را آزاد کرد و باغ را به او بخشید.[۵]

در احادیث ذیل این آیه مى خوانیم که راه رسیدن به برّ، کمک به والدین است قبل از درخواست آنان، گرچه بى نیاز باشند.[۶]

امام صادق علیه السلام به مفضل بن عمر فرمود: از پدرم شنیدم که مى فرمود: کسى که سال بر او بگذرد و از مال خود، کم یا زیاد به ما نرساند، خداوند روز قیامت به او نظر نمى کند، مگر آنکه او را ببخشد. اى مفضل! این تکلیفى است که خداوند آن را بر شیعیان لازم کرده آنگاه که در کتاب خود مى فرماید: «لن تنالوا البرّ…» پس ما برّ و تقوى و راه هدایت هستیم.[۷]

۱) لیس البِرّ اَن تولّوا وُجوهکم قِبل المَشرق و المَغرب و لکنّ البِرّ مَن آمَنَ بِاللّه والیَومِ الآخَر و الملائِکه و الکتاب و النَبیّین و آتَى المالَ على حَبّه ذوِى القُربى و الیَتامى و المَساکین و ابن السبیل و السائلین و فِى الرّقاب و اقامَ الصّلوه و آتَى الزّکوه و المُوفون بعَهدِهم اذا عاهَدوا و الصّابِرین فِى البَأساء و الضّرّاء و حینَ البَأس اولئک الّذین صَدَقوا و اولئک هم المتّقون» بقره، ۱۷۷٫

۲) مائده، ۲٫

۳) تفسیر کبیر ومجمع البیان ؛ صحیح بخارى، ج ۲، ص ۸۱٫

۴) تفسیر مجمع البیان.

۵) تفسیر المنار، ج ۳، ص ۳۷۶ به نقل از احیاءالعلوم.

۶) کافى، ج ۲، ص ۱۵۷٫

۷) تفسیر عیّاشى، ج ۱، ص ۱۸۲٫

 

پیام ها:

۱- یگانه راه رسیدن به مقام نیکوکاران، انفاق خالصانه از امور مورد علاقه است، نه فقط ذکر و دعا. «لن تنالوا البرّ…»

۲- در مکتب اسلام، هدف از انفاق تنها فقرزدایى نیست، بلکه رشد انفاق کننده نیز مطرح است. دل کندن از محبوب هاى خیالى وشکوفاشدن روح سخاوت، از مهم ترین آثار انفاق براى انفاق کننده است. «لن تنالوا البرّ»

۳- دلبستگى به دنیا سبب محروم شدن از رسیدن به مقام برّ است. «لن تنالوا البرّ»

۴- سعادتِ فرد در سایه نگاه اجتماعى وکریمانه اوست. «لن تنالواالبرّحتّى تنفقوا»

۵ – بهترین چیز دوست داشتنى براى انسان «جان» است. پس شهدا که جان خود را در راه خدا مى دهند، به بالاترین مقام بِرّ مى رسند. «تنفقوا مما تحبّون»

۶- آنچه را که خود دوست مى دارى انفاق کن، نه آنچه را که بینوایان دوست مى دارند. زیرا ممکن است فقرا به جهت شدّت فقر، به اشیاى ناچیز نیز راضى باشند. «ممّا تحبّون»، نه «ممّایحبّون»

۷- انسانى که تربیت الهى یافته، اسیر مال و ثروت نیست، بلکه حاکم بر آنهاست. «تنفقوا ممّا تحبّون»

۸ – در انفاق، اصل کیفیّت است، نه کمیّت. «ممّاتحبّون»

۹- اسلام، مکتب انسان دوستى است نه مال دوستى. «تنفقون مما تحبون»

۱۰- در انفاق نه افراط و نه تفریط، تنها بخشى از آنچه را دوست دارى، انفاق کن. «ممّا تحبّون»

۱۱- محبّت به مال در نهاد هر انسانى هست: «ممّا تحبّون»آنچه خطرناک است، شدّت محبّت است که مانع انفاق شود. «و انّه لحبّ الخیر لشدید»[۱]

۱۲- مهم انفاق است حتّى اگر اندک باشد. «و ما تنفقوا من شى ء» آرى یک برگ زرد روى آب، مى تواند کشتى صدها مورچه شود.

۱۳- حال که خداوند انفاق ما را مى بیند، چرا در کمّ و کیف آن کوتاهى کنیم؟ بیایید بهترین ها را انفاق کنیم. «فان اللّه به علیم»

۱) عادیات، ۸٫

 

تفسیر آیه ۹۳ و ۹۴ سوره آل عمران:

کُلُّ الطَّعَامِ کَانَ حِلًّا لِبَنِی إِسْرَائِیلَ إِلَّا مَا حَرَّمَ إِسْرَائِیلُ عَلَى نَفْسِهِ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُنَزَّلَ التَّوْرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِالتَّوْرَاهِ فَاتْلُوهَا إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ ﴿۹۳﴾
همه خوراکیها بر فرزندان اسرائیل حلال بود جز آنچه پیش از نزول تورات اسرائیل [=یعقوب] بر خویشتن حرام ساخته بود بگو اگر [جز این است و] راست مى‏ گویید تورات را بیاورید و آن را بخوانید (۹۳)
فَمَنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ مِنْ بَعْدِ ذَلِکَ فَأُولَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿۹۴﴾
پس کسانى که بعد از این بر خدا دروغ بندند آنان خود ستمکارانند (۹۴)

نکته ها:

در تفاسیر آمده است که بنى اسرائیل به پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله اشکال مى کردند که اگر تعالیم او موافق تعالیم انبیاى پیشین همچون ابراهیم، موسى و عیسى علیهم السلام است، پس چرا گوشت و شیر شتر را حرام نمى داند؟! این آیه در جواب آنها نازل شد، که تمام غذاها براى بنى اسرائیل حلال بوده است وتنها حضرت یعقوب بعضى از غذاها را بر خود تحریم نموده بود. و دلیل این تحریم نیز چنانکه در بعضى تفاسیر آمده، آن است که وقتى حضرت یعقوب گوشت شتر را استفاده مى نمود، موجب ناراحتى جسمى او مى شد، او از این غذا پرهیز مى کرد[۱] و بنى اسرائیل گمان مى بردند که این یک تحریم شرعى وابدى است.

«طَعام» به چیزى گفته مى شود که به ذائقه ى انسان طعم دارد و کلمه ى «حِلّ» در برابر «عَقد»، به معناى آزادى و رهایى است.

۱) تفسیر عیّاشى، ج ۱، ص ۱۸۴٫

 

پیام ها:

۱- حلال بودن غذاها، یک اصل ثابت در ادیان آسمانى است. «کلّ الطعام کان حلاً»

۲- بدون دلیل و تحریم شرعى، حلال ها را حرام نپندارید. «حَرّم اسرائیلُ على نفسه»

۳- بهترین نوع استدلال، استدلال بر اساس عقاید و کتاب آسمانى طرف مقابل است. «فأتوا بالتوراه»

 

تفسیر آیه ۹۵ سوره آل عمران:

قُلْ صَدَقَ اللَّهُ فَاتَّبِعُوا مِلَّهَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿۹۵﴾
بگو خدا راست گفت پس از آیین ابراهیم که حق‏گرا بود و از مشرکان نبود پیروى کنید (۹۵)

نکته ها:

«حَنیف» کسى است که از گمراهى فاصله گرفته و به هدایت و راه راست، روى آورده است.

 

پیام ها:

۱- اهل کتاب که خود را پیرو ابراهیم مى دانند، باید موحّد باشند، زیرا او مشرک نبود. «فاتّبعوا ملّه ابراهیم… و ما کان من المشرکین»

۲- حق گرایى ابراهیم، آیین او را پایدار واستوار ساخت. «فاتّبعوا ملّهابراهیم حنیفاً»

 

تفسیر آیه ۹۶ سوره آل عمران:

إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّهَ مُبَارَکًا وَهُدًى لِلْعَالَمِینَ ﴿۹۶﴾
در حقیقت نخستین خانه‏ اى که براى [عبادت] مردم نهاده شده همان است که در مکه است و مبارک و براى جهانیان [مایه] هدایت است (۹۶)

نکته ها:

«بَکّه» به معناى محلّ ازدحام و اجتماع مردم است.

یکى از ایرادهاى بنى اسرائیل این بود که چرا مسلمانان با توجّه به قدمت بیت المقدّس که هزار سال قبل از میلاد توسط حضرت سلیمان ساخته شده است، آن را کنار گذاشته و کعبه را قبله ى خود قرار داده اند. این آیه در پاسخ آنان مى فرماید: کعبه از روز نخستین، اوّلین خانه ى عبادت بوده و قدمت آن بیشتر از هر جاى دیگر است.

امام صادق علیه السلام با توجّه به جمله ى «اوّل بیت» فرمودند: چون مردم مکّه بعد از کعبه گرد آن جمع شده اند، پس حقّ اولویّت با کعبه است و لذا براى توسعه ى مسجدالحرام مى توان خانه هاى اطراف کعبه را به نفع حرم خراب کرد.[۱]

تفسیر المیزان مى گوید: روایات «دَحوُ الارض»[۲] بسیار است و هیچ دلیل علمى که مغایر آن باشد، پیدا نشده و با قرآن نیز مخالفتى ندارد.

حضرت على علیه السلام در نهج البلاغه خطبه ۱۹۲ مى فرماید: خداوند تمام مردم را از آدم علیه السلام تا آخرین نفر با همین سنگ هاى کعبه آزمایش مى کند. امام باقر علیه السلام فرمود: حضرت آدم و سلیمان و نوح علیهم السلام نیز دور همین کعبه، حج انجام داده اند.[۳]

در قرآن، از کعبه تعابیر متعدّدى شده است که برخى از آنها را بازگو مى کنیم:

۱- کعبه، اوّلین خانه است. «اوّل بیت»

۲- مرکز پایدارى و قیام مردم است. «قیاماً للناس»[۴]

۳- خانه آزاد بدون مالک است. «البیت العتیق»[۵]

۴- محل تجمّع و خانه امن مردم است. «مثابه للنّاس وأمنا»[۶]

۱) وسائل، ج ۱۳، ص ۲۱۷٫

۲) دَحوُ الارض» به معنى گسترش زمین از زیر خانه ى کعبه است. کافى، ج ۴، ص ۱۸۹٫

۳) تفسیر برهان، ج ۱، ص ۳۰۰٫

۴) مائده، ۹۷٫

۵) حج، ۲۹٫

۶) بقره ۱۲۵٫

 

پیام ها:

۱- کعبه، اوّلین خانه اى است که براى عبادت ونیایش مردم بنا نهاده شده است. «اوّل بیت وضع للناس»

۲- سابقه تاریخى معابد، یکى از ملاک هاى ارزشى آن است. «انّ اوّل بیت وضع…»

۳- خیر و برکت کعبه، تنها براى مؤمنان یا نژاد خاصّى نیست، بلکه براى همگان است. «وضع للناس»

۴- مردمى بودن براى کعبه، یک ارزش است. «وضع للناس»

۵ – کعبه، مایه ى هدایت مردم است. «هدى للعالمین»

 

تفسیر آیه ۹۷ سوره آل عمران:

فِیهِ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِیمَ وَمَنْ دَخَلَهُ کَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ ﴿۹۷﴾
در آن نشانه‏ هایى روشن است [از جمله] مقام ابراهیم است و هر که در آن درآید در امان است و براى خدا حج آن خانه بر عهده مردم است [البته بر] کسى که بتواند به سوى آن راه یابد و هر که کفر ورزد یقینا خداوند از جهانیان بى ‏نیاز است (۹۷)

نکته ها:

مکّه وکعبه، نمایشگاهى از قدرت ونشانه هاى الهى، وتاریخ آن مملوّ از خاطرات و سرگذشت هایى است که توجّه به آنها درس آموز و عبرت انگیز مى باشد. در ساختن آن ابراهیم علیه السلام بنّایى، واسماعیل علیه السلام کارگرى مى کرده اند. سپاهیان فیل سوار ابرهه که به قصد ویرانى آن آمده اند، به قدرت الهى توسط پرندگان ابابیل نابود شده اند. دیوار آن به هنگام تولّد علىّ علیه السلام براى مادرش شکافته مى شود تا در داخل آن، نوزادى متولد شود که در آینده اى نه چندان دور، بت هاى داخل آن را فرو ریزد. بلال، برده سیاهپوست حبشى، در برابر چشمان حیرت زده اشراف مکّه بر بالاى آن اذان مى گوید و روزى نیز مى رسد که آخرین حجّت الهى به دیوار آن تکیه زده و نداى نجات انسان ها را سر مى دهد و عالم را به اسلام دعوت مى کند.

مکّه، شهر أمن الهى است که هر کس در آن وارد شود، در امان است. حتّى اگر جنایتکار وارد مسجدالحرام شود، نمى توان متعرّض او شد، تنها مى توان او را در مضیقه قرار داد تا خود مجبور به خارج شدن شود.[۱]

در کنار کعبه، مقام ابراهیم است. به گفته روایات، مقام ابراهیم سنگى است که به هنگام ساختن کعبه و بالا بردن دیوارهاى آن، زیر پاى ابراهیم علیه السلام قرار داشت و اثر پاى آن حضرت بر روى آن مانده است. بقاى این سنگ و اثر پا روى آن، از قرن ها پیش از عیسى وموسى علیهما السلام با آن همه تغییر وتحوّلى که در کعبه واطراف آن در اثر حمله ها، سیل ها وخرابى ها بوجود آمده، خود نشانه اى از قدرت الهى است.

«حج» به معناى قصد همراه با حرکت است و «مَحجّه» به راه صاف و مستقیم مى گویند که انسان را به مقصد مى رساند. حج در اسلام به معناى قصد خانه خدا و انجام اعمال مربوط به آن است.

پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله به علىّ علیه السلام فرمود: «تارک الحج و هو مستطیع کافر» هر توانمندى که حج را انکار و ترک کند، کافر است. و کسى که امروز و فردا کند تا بمیرد، گویا یهودى و نصرانى از دنیا رفته است.[۲]

استطاعت مالى براى حج، لازم نیست از خود انسان باشد، بلکه اگر کسى دیگرى را میهمان کند، یا هزینه ى حجّ او را بپردازد، او مستطیع شده وحج بر او واجب است.[۳]

امام صادق علیه السلام درباره ى «آیات بیّنات» فرمودند: مقصود مقام ابراهیم، حجرالاسود و حجر اسماعیل است. و از آن حضرت پرسیدند مراد از «مَن دخله» کعبه است یا حرم؟ حضرت فرمودند: حرم.[۴]

شخصى از امام صادق علیه السلام درباره ى «مَن دخله کان آمنا» سؤال کرد: حضرت فرمودند: کسى که این خانه را قصد کند و بداند که این همان خانه اى است که خداوند رفتن به آنرا فرمان داده، و اهل بیت علیهم السلام را نیز آنگونه که باید بشناسد، او در دنیا و آخرت درامان خواهد بود.[۵]

۱) کافى، ج ۴، ص ۲۲۶٫

۲) من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۶۸ ؛ کافى، ج ۴، ص ۲۶۵٫

۳) کافى، ج ۴، ص ۲۶۶٫

۴) کافى ج ۴، ص ۲۲۳٫

۵) کافى، ج ۴، ص ۵۴۰٫

 

پیام ها:

۱- در خانه ى خدا، نشانه هاى روشن بسیار است. نشانه هاى قداست و معنویّت، خاطرات انبیا از آدم تا خاتم، مطاف بودن براى انبیا و قبله گاه براى همه ى نمازگزاران. «فیه آیات بیّنات»

۲- ابراهیم علیه السلام مقامى دارد که جاى پاى او، به مکّه ارزش داده است. «مقام ابراهیم»

۳- بر خلاف تفکّر وهابیّت، اگر جماد در جوار اولیاى خدا قرار گیرد، قداست مى یابد. «مقام ابراهیم»

۴- از امتیازات اسلام آن است که یک منطقه از زمین را منطقه ى امن قرار داده، تا ضعیف و قوى در کنار یکدیگر مجتمع شوند. «مَن دخله کان آمنا»

۵ – واجبات، یک نوع تعهّد الهى برگردن انسان است. «وللّه على النّاس حِجّ البیت»

۶- حج، باید خالصانه و تنها براى خدا باشد. «للّه على النّاس حِجّ البیت»

۷- تکلیف و وظیفه، به مقدار توان است. توان فرد از نظر مالى و بدنى، وفراهم بودن شرایط بیرونى. «من استطاع الیه سبیلاً»

۸ – استطاعت شرط حج است.[۱] «من استطاع الیه سبیلاً»

۹- انکار حج و ترک آن، سبب کفر است. «و من کفر»

۱۰- فایده ى انجام دستورات الهى، به خود انسان برمى گردد وگرنه خداوند نیازى به اعمال ما ندارد. «فان اللّه غنىّ عن العالمین»

۱۱- خداوند دعوت مى کند، ولى منّت نمى کشد. «وللّه على النّاس حِجّ البیت… و من کفر فانّ اللّه غنىّ عن العالمین»

۱) کافى، ج ۴، ص ۲۶۷٫

 

تفسیر آیه ۹۸ سوره آل عمران:

قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ شَهِیدٌ عَلَى مَا تَعْمَلُونَ ﴿۹۸﴾
بگو اى اهل کتاب چرا به آیات خدا کفر مى ‏ورزید با آنکه خدا بر آنچه مى ‏کنید گواه است (۹۸)

پیام ها:

۱- سؤال همراه با توبیخ ولى بالحنى مؤدّبانه، بهترین شیوه ى هشدار است. «یا اهل الکتاب لِمَ تکفرون»

۲- اگر خداوند را شاهد اعمال خود بدانیم، دست از مخالفت او بر مى داریم. «لِمَ تکفرون… واللّه شهید»

۳- اهل کتاب، فعّالیت هاى پنهانى علیه مسلمانان داشتند. «واللّه شهیدعلى ماتعملون»

 

تفسیر آیه ۹۹ سوره آل عمران:

قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَهَا عِوَجًا وَأَنْتُمْ شُهَدَاءُ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۹۹﴾
بگو اى اهل کتاب چرا کسى را که ایمان آورده است از راه خدا بازمى دارید و آن [راه] را کج مى ‏شمارید با آنکه خود [به راستى آن] گواهید و خدا از آنچه مى ‏کنید غافل نیست (۹۹)

نکته ها:

در آیه ى قبل، سؤال از کفر ورزى اهل کتاب بود؛ «لم تکفرون» و در این آیه، انتقاد از اینکه اگر خودتان ایمان نمى آورید و به آیات الهى کفر مى ورزید، به چه دلیل مانع رفتن دیگران در راه خدا مى شوید؟! «لم تصدّون عن سبیل اللّه»

 

پیام ها:

۱- اهل کتاب براى پیشرفت اسلام، مانع تراشى واخلال گرى مى کنند. «لِم تصُدّون»

۲- کج نشان دادن اسلام، از راههاى مبارزه با اسلام است. «تبغونها عوجا»

۳- دشمنان، هر لحظه براى انحراف شما تلاش مى کنند. «تبغونها عوجاً»

۴- دشمنان، بر حقّانیت آیین شما آگاه و گواهند. «و انتم شهداء»

۵ – سرچشمه ى فتنه، دانشمندان منحرفند. «وانتم شهداء»

۶- اگر بدانیم که لحظه اى از ما و رفتار ما غفلت نمى شود، دست از خطاکارى برمى داریم. «ما اللّه بغافل عمّا تعملون»

 

تفسیر آیه ۱۰۰ سوره آل عمران:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تُطِیعُوا فَرِیقًا مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ یَرُدُّوکُمْ بَعْدَ إِیمَانِکُمْ کَافِرِینَ ﴿۱۰۰﴾
اى کسانى که ایمان آورده‏ اید اگر از فرقه‏ اى از اهل کتاب فرمان برید شما را پس از ایمانتان به حال کفر برمى‏ گردانند (۱۰۰)

نکته ها:

در تفاسیر[۱] مى خوانیم: شخصى از یهودیان به نام شاس بن قیس، وقتى صفا و صمیمیّت مسلمانان مدینه مخصوصاً دو قبیله اوس وخزرج را دید بسیار ناراحت شد و با خود گفت: این دو قبیله روزگارى با هم جنگ مى کردند، ولى حالا در سایه رهبرى ومدیریّت محمّدصلى الله علیه وآله در کنار هم به صلح وصفا زندگى مى گذرانند، اگر این وضع ادامه داشته باشد، کیان یهود در خطر است. او با برنامه ریزى، گروهى را با خود همراه وجوانى را در میان مسلمانان مأمور کرد تا با یادآورى خاطرات درگیرى هاى «بُغاث» – محلّى که بین دو قبیله جنگ واقع شده بود – آنان را تحریک کند. این جوان با اجراى این برنامه، عواطف آنان را تحریک نموده و نزدیک بود که نزاع و درگیرى سختى شعله ور شود. رسول خدا صلى الله علیه وآله با سخنان آرامش بخش خویش به آنان هشدار داد و آنها را از توطئه ى دشمن باخبر ساخت. آنها سلاح را بر زمین گذاشته، یکدیگر را در آغوش گرفته واز عمل خود پشیمان شدند. به گفته ى مفسّران، در این حادثه این آیه و دو آیه قبل نازل شد که متضمّن توبیخ و سرزنش اهل کتاب و هشدار به مسلمانان است.

۱) تفاسیر مجمع البیان، روح البیان، روح المعانى، کبیر، قرطبى، مراغى ونمونه.

 

پیام ها:

۱- پیروى از دانشمندان منحرف، سبب ارتداد است. «ان تطیعوا فریقا…یردّوکم»

۲- عمل، در عقیده اثر مى گذارد. اطاعت از منحرفان، سر از انحراف عقیده در مى آورد. «ان تطیعوا فریقا…یردّوکم»

۳- چون اطاعت از کفّار منجر به کفر مى شود، پس تبرّى و برائت از آنان لازم است. «ان تطیعوا فریقا…یردّوکم»

۴- نتیجه پیروى از بیگانگان، کفر وسوءعاقبت است. «یردّوکم بعدایمانکم کافرین»

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۶۲ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر