سبز قامتیکشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 86 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۸۶ – آیات ۴۵ تا ۵۱ سوره النساء

تفسیر قرآن کریم صفحه 86 - آیات 45 تا 51 سوره النساء

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۸۶

سوره: النساء

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

 

تفسیر آیه ۴۵ سوره النساء:

وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِأَعْدَائِکُمْ وَکَفَى بِاللَّهِ وَلِیًّا وَکَفَى بِاللَّهِ نَصِیرًا ﴿۴۵﴾
و خدا به [حال] دشمنان شما داناتر است کافى است که خدا سرپرست [شما] باشد و کافى است که خدا یاور [شما] باشد (۴۵)

پیام ها:

۱- ممکن است ما در شناخت دشمن اشتباه کنیم، ولى خداوند دشمنان واقعى ما را بهتر مى شناسد. «واللّه أعلم باعدائکم»

۲- با وعده هاى الهى مبنى بر ولایت ونصرت مؤمنان، نباید از توطئه ها و دشمنى ها ترسید. «و کفى باللَّه ولیّاً»

۳- ولایت باید همراه با قدرت و نصرت باشد. «ولیّاً و کفى باللَّه نصیراً»

 

تفسیر آیه ۴۶ سوره النساء:

مِنَ الَّذِینَ هَادُوا یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَیَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَیْنَا وَاسْمَعْ غَیْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَیًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِی الدِّینِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانْظُرْنَا لَکَانَ خَیْرًا لَهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَکِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِکُفْرِهِمْ فَلَا یُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِیلًا ﴿۴۶﴾
برخى از آنان که یهودى‏ اند کلمات را از جاهاى خود برمى‏ گردانند و با پیچانیدن زبان خود و به قصد طعنه زدن در دین [اسلام با درآمیختن عبرى به عربى] مى‏ گویند شنیدیم و نافرمانى کردیم و بشنو [که کاش] ناشنوا گردى و [نیز از روى استهزا مى‏ گویند] راعنا [که در عربى یعنى به ما التفات کن ولى در عبرى یعنى خبیث ما] و اگر آنان مى گفتند شنیدیم و فرمان بردیم و بشنو و به ما بنگر قطعا براى آنان بهتر و درست‏ تر بود ولى خدا آنان را به علت کفرشان لعنت کرد در نتیجه جز [گروهى] اندک ایمان نمى ‏آورند (۴۶)

نکته ها:

تعبیر «سَمِعنا و عَصَینا» مثل آن است که در فارسى از روى مسخره مى گویند: از تو گفتن و از ما گوش نکردن.

کلمه ى «راعِنا را مسلمانان به رسول خدا مى گفتند، و منظورشان این بود که مراقب و متوجّه ما باش، امّا یهود با تحریف این کلمه، معناى زشتى را اراده مى کردند. چون کلمه ى «راعِنا» را اگر از ریشه ى «رعى» بگیرند، معنایش مراعات کردن است و اگر از «رعونت» گرفته شود و با تشدید نون «راعنّا» خوانده شود، به معناى آن است که ما را احمق کن. یهود با پیچیدن زبانشان و جابجا کردن کلمات و حروف، مسلمانان را تحقیر و پیامبر را مسخره مى کردند.

 

پیام ها:

۱- گناه عدّه اى از یک گروه را نباید به گردن همه ى آنان انداخت. «مِن الّذین…»

۲- تحریف در مفاهیم لغات و فرهنگ، از گناهان کلیدى و زمینه ساز گناهان دیگر و تضعیف مکتب است. «لیّاً بالسنتهم و طعناً فى الدین»

۳- توهین به مقدّسات و شکستن حریم ها، حربه ى همیشگى کافران است. «واسمع غیر مسمع»

۴- اجابت دعوت انبیا، مایه ى نیکى و استوارى است. «خیراً لهم و اَقوَم»

۵ – سرنوشت انسان، نتیجه ى انتخاب و عملکرد خود اوست. «لعنهم اللّه بکفرهم»

 

تفسیر آیه ۴۷ سوره النساء:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِمَا مَعَکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ کَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَکَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا ﴿۴۷﴾
اى کسانى که به شما کتاب داده شده است به آنچه فرو فرستادیم و تصدیق‏ کننده همان چیزى است که با شماست ایمان بیاورید پیش از آنکه چهره ‏هایى را محو کنیم و در نتیجه آنها را به قهقرا بازگردانیم یا همچنانکه اصحاب سبت را لعنت کردیم آنان را [نیز] لعنت کنیم و فرمان خدا همواره تحقق یافته است (۴۷)

نکته ها:

منظور از محو و برگشت چهره ها، مى تواند، دگرگونى دل و فطرت سالم و عقل و هوش، از مسیر سعادت باشد، که در نتیجه ى لجاجت و سرسختى در برابر آیات الهى، بجاى یک قدم به جلو، گامى به عقب مى روند و چهره ى انسانى شان مسخ و محو مى شود. شاید هم منظور، برگشتِ ظاهرى صورت به پشت سر و مسخ چهره باشد، یا تغییر شکل در قیامت.

اصحاب سَبت، یهودیان متخلّفى بودند که فرمان خدا را مبنى بر تحریم صید ماهى در روزهاى شنبه نافرمانى کرده و با یک نیرنگ، ماهیان را در روز شنبه حبس و روز یکشنبه صید مى کردند. آنان به قهر الهى گرفتار شدند و صورت هایشان به شکل بوزینه، مسخ شد.[۱]

۱) اعراف، ۱۶۳٫

 

پیام ها:

۱- اسلام، پیروان ادیان دیگر را به دین خدا دعوت مى کند. «یا ایهاالّذین اوتوا الکتاب آمنوا»

۲- چهره هاى علمى و آگاهان جامعه، مسئول تر و مورد خطاب بیشتر خداوند هستند. «یا ایها الّذین اوتوا الکتاب آمنوا»

۳- در شیوه ى دعوت و تبلیغ، باید به اعتقادات و مشترکاتِ حقّ دیگران احترام گذاشت. «مصدقاً لما معکم»

۴- اصول کلّى برنامه هاى همه ى انبیا، با هم هماهنگ است. «مصدّقاً لما معکم»

۵ – در برابر افراد لجوج، باید از اهرم تهدید استفاده کرد. «من قبل ان نطمس»

۶- براى تأثیر تهدید، باید نمونه هاى عینى و عملى آن را گوشزد کرد. «کما لعنا اصحاب السبت»

۷- قهر الهى نسبت به لجوجان، یک سنّت است. «کما لعنّا اصحاب السبت»

۸ – فرمان خداوند، قطعى است. «کان امراللّه مفعولاً»

 

تفسیر آیه ۴۸ سوره النساء:

إِنَّ اللَّهَ لَا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَنْ یَشَاءُ وَمَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِیمًا ﴿۴۸﴾
مسلما خدا این را که به او شرک ورزیده شود نمى ‏بخشاید و غیر از آن را براى هر که بخواهد مى ‏بخشاید و هر کس به خدا شرک ورزد به یقین گناهى بزرگ بربافته است (۴۸)

نکته ها:

موضوع شرک، بیش از دویست بار در قرآن مطرح شده و از هر گونه توجّه به غیرخدا، تحت هر عنوان (بت پرستى، ریاکارى، گرایش هاى غیر الهى، مادّه گرایى و…) انتقاد شده است. مضمون این آیه، عیناً در آیه ۱۱۶ همین سوره تکرار شده است و تکرار، عامل هدایت است.

از آنجا که شرک، خروج از مدار حقّ و بریدن از خدا و پیوستن به دیگرى است، بدون توبه آمرزیده نمى شود، ولى اگر مشرک، دست از شرک بردارد و توبه ى واقعى کند، خداوند مى آمرزد. در آیه ۵۴ سوره ى زمر، مى فرماید: خداوند، همه گناهان را مى آمرزد، پس از رحمت او مأیوس نباشید و به درگاهش توبه کنید.

چون هیچ کس نمى داند نظر رحمت حکیمانه ى خدا متوجه چه کسى خواهد شد، پس جایى براى غرور و جرأت به گناه، باقى نمى ماند.

عوامل بخشش چند چیز است: ۱- توبه. ۲- انجام نیکى ها. ۳- دورى از گناهان کبیره. ۴- شفاعت. ۵ – عفو الهى. (تمام موارد در این آیه مطرح است)

امام صادق علیه السلام درباره ى «یغفر ما دون ذلک» فرمود: مقصود گناهان کبیره وگناهان دیگر است، (که خداوند اگر بخواهد بدون توبه نیز مى بخشد).[۱]

۱) کافى، ج ۲، ص ۲۸۴٫

 

پیام ها:

۱- شرک، منفورترین گناه و مانع بخشایش الهى است. «لایغفر ان یشرک به»

۲- بخشایش گناهان، مربوط به اراده ى حکیمانه خداست. «لمن یشاء»

۳- شرک، ادّعایى بى دلیل و دروغى بزرگ است. «فقد افترى اثماً عظیما»

 

تفسیر آیه ۴۹ سوره النساء:

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یُزَکُّونَ أَنْفُسَهُمْ بَلِ اللَّهُ یُزَکِّی مَنْ یَشَاءُ وَلَا یُظْلَمُونَ فَتِیلًا ﴿۴۹﴾
آیا به کسانى که خویشتن را پاک مى ‏شمارند ننگریسته‏ اى [چنین نیست] بلکه خداست که هر که را بخواهد پاک مى‏ گرداند و به قدر نخ روى هسته خرمایى ستم نمى ‏بینند (۴۹)

نکته ها:

خودستایى و خویشتن را بى عیب دانستن و خود را برگزیده و ممتاز دیدن، مورد نکوهش قرآن است، چنانکه مى فرماید: «فلا تزکّوا انفسکم هو اعلم بمن اتّقى »[۱] از خود ستایش نکنید، خداوند داناتر است که متّقى کیست.

حضرت على علیه السلام در خطبه ى «همام» یکى از نشانه هاى متّقین را این مى داند که هرگاه ستایش شوند، مى هراسند.

۱) نجم، ۳۲٫

 

پیام ها:

۱- خودستایى که برخاسته از غرور وبزرگ بینى است، جایز نیست. «یزکّون انفسهم»

۲- تزکیه اى ارزش دارد که بر اساس دستورات الهى باشد، نه ارشادات بشرى. «بل اللّه یزکّى من یشاء»

۳- کیفرهاى الهى، نتیجه اعمال ناپسند انسان است، نه ظلم خدا. «لایظلمون فتیلا»

 

تفسیر آیه ۵۰ سوره النساء:

انْظُرْ کَیْفَ یَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ وَکَفَى بِهِ إِثْمًا مُبِینًا ﴿۵۰﴾
ببین چگونه بر خدا دروغ مى ‏بندند و بس است که این یک گناه آشکار باشد (۵۰)

نکته ها:

خودبرتربینى یهود – که خود را نژاد برتر و فرزندان و محبوبان خدا مى دانستند – بزرگ ترین افترا بر خداست، چون خداوند هیچ کسى را فرزند خویش قرار نداده و همه در نزد او برابرند و امتیاز، براى ایمان و تقوى است.

در افترا، علاوه بر دروغ، تهمت، ایذاء، ظلم و هتک حیثیّت هم هست. افترا بر خدا روزه را باطل مى کند.

امام باقر علیه السلام فرمود: دروغ، از شرابخوارى بدتر است، ولى افترا از دروغ هم سخت تر است.

 

پیام ها:

۱- پیامبر موظّف به شناخت وارزیابى اعمال وعقائد اهل کتاب است. «انظر کیف یفترون…»

۲- تزکیه ى نابجاى نفس و خود را مقرّب درگاه خدا دانستن، افترا بر خدا و مانع رشد است. کلمه «اثم» در لغت به چیزى گفته مى شود که انسان را از صلاح و ثواب باز دارد. «کفى به اثماً مبیناً»

 

تفسیر آیه ۵۱ سوره النساء:

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیبًا مِنَ الْکِتَابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَیَقُولُونَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا هَؤُلَاءِ أَهْدَى مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا سَبِیلًا ﴿۵۱﴾
آیا کسانى را که از کتاب [آسمانى] نصیبى یافته‏ اند ندیده‏ اى که به جبت و طاغوت ایمان دارند و در باره کسانى که کفر ورزیده‏ اند مى‏ گویند اینان از کسانى که ایمان آورده‏ اند راه‏یافته‏ ترند (۵۱)

نکته ها:

پس از جنگ اُحد، جمعى از یهودیان به مکّه رفتند تا بر ضد مسلمانان، با مشرکان هم پیمان شوند و براى دلخوشى و اطمینان کفّار، در برابر بت هاى آنان سجده کردند و گفتند: بت پرستى شما از اسلام مسلمانان بهتر است.

«جِبت»، که به بت، ساحر و کاهن گفته مى شود، یکبار در قرآن آمده ولى کلمه ى «طاغوت»، از ریشه ى «طغیان»، هشت مرتبه آمده است. شاید مراد از جِبت و طاغوت، همان دو بت باشد که یهودیان در برابر آنها سجده کردند، و شاید مراد از جبت، بت باشد و مراد از طاغوت، بت پرستان و حامیان بت پرستى باشد.

 

پیام ها:

۱- آگاهى ناقص از دین، زمینه ى انحراف است. «نصیباً من الکتاب»

۲- دشمنان، براى مبارزه با اسلام حتّى از عقاید خود دست مى کشند (سجده ى یهود بر بت، به خاطر خشنودى مشرکان و هماهنگى بر ضد مسلمانان). «یؤمنون بالجبت و الطاغوت»

۳- روح لجاجت وعناد، مسیر قضاوت را عوض مى کند. «یؤمنون بالجبت و الطاغوت و یقولون… هؤلاء اهدى…»

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۸۶ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes1Dislikes0
نظرات و ارسال نظر