سبز قامتپنج شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 87 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۸۷ – آیات ۵۲ تا ۵۹ سوره النساء

تفسیر قرآن کریم صفحه 87 - آیات 52 تا 59 سوره النساء

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۸۷

سوره: النساء

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

 

تفسیر آیه ۵۲ سوره النساء:

أُولَئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَمَنْ یَلْعَنِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِیرًا ﴿۵۲﴾
اینانند که خدا لعنتشان کرده و هر که را خدا لعنت کند هرگز براى او یاورى نخواهى یافت (۵۲)

پیام ها:

۱- هر اتّحادى علیه حقّ ملعون است. همسویى اهل کتاب با مشرکان علیه اسلام سبب لعنت آنان شد. «لعنهم اللّه»

۲- پیمان هاى نامقدّس دشمنان علیه حقّ، هرگز به نتیجه ى مطلوب نمى رسد و در برابر اراده ى خدا سودى ندارد. «فلن تجد له نصیراً»

۳- منفور خدا، همیشه مغلوب خواهد بود. «و من یلعن اللّه فلن تجدله نصیراً»

 

تفسیر آیه ۵۳ سوره النساء:

أَمْ لَهُمْ نَصِیبٌ مِنَ الْمُلْکِ فَإِذًا لَا یُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِیرًا ﴿۵۳﴾
آیا آنان نصیبى از حکومت دارند [اگر هم داشتند] به قدر نقطه پشت هسته خرمایى [چیزى] به مردم نمى‏ دادند (۵۳)

نکته ها:

«نَقیر» یا گودى پشت هسته ى خرماست، و یا آن چیزى است که پرندگان با منقار خود برمى دارند و کنایه از امر ناچیز و اندک است.

امام باقرعلیه السلام درباره ى «نصیب من الملک» فرمود: مقصود امامت و خلافت است و مقصود از «الناس» ما اهل بیت هستیم.[۱] یعنى اگر کسانى به قدرت برسند به اندازه نخ هسته ى خرمایى به اهل بیت علیهم السلام قدرت نخواهند داد.

در تفسیر مجمع البیان آمده که یهود به قدرى انحصار طلبند که اگر قدرتى به دست آورند، به دیگران نمى دهند. این معنى، با روحیّه ى بخل و تنگ نظرى یهود، سازگارتر است.

۱) کافى، ج ۱، ص ۲۰۵٫

 

پیام ها:

۱- از قضاوت هاى نابجاى دیگران درباره ى دینتان نگران نباشید. «ام لهم نصیبٌ»

۲- حکومتِ نامحدود، مخصوص خداست. هر فرد و قومى گوشه اى از حکومت را آن هم براى چند روزى بدست مى گیرد. «نصیب من الملک»

۳- دشمنان خود را بشناسید، که اگر به قدرت برسند، شمارا به کلّى نادیده مى گیرند. «لایؤتون الناس …»

۴- کسى که حکومت و قدرت را بدست مى گیرد باید به فکر رفاه مردم باشد. «نصیب من الملک… لایؤتون»

 

تفسیر آیه ۵۴ سوره النساء:

أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَیْنَا آلَ إِبْرَاهِیمَ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَآتَیْنَاهُمْ مُلْکًا عَظِیمًا ﴿۵۴﴾
بلکه به مردم براى آنچه خدا از فضل خویش به آنان عطا کرده رشک مى ‏ورزند در حقیقت ما به خاندان ابراهیم کتاب و حکمت دادیم و به آنان ملکى بزرگ بخشیدیم (۵۴)

نکته ها:

آیه ى قبل اشاره به بخل یهود بود و در این آیه به حسادتشان اشاره شده است و حسد از بخل بدتر است. چون در بخل مال خود را نمى بخشد، ولى در حسد از بخششِ دیگرى هم ناراحت است.

یهود که پیشتر مورد لطف و نعمت خدا قرار گرفته اند، چرا از اینکه دیگران به نعمت و قدرتى برسند، از روى حسد، ناراحت مى شوند؟ چرا آل ابراهیم برخوردار باشند و آل محمّد و بنى هاشم، محروم؟ در روایات، اهل بیت فرموده اند: آنان که مورد حسادت قرار گرفته اند، ماییم.[۱]

در حدیث از امام صادق علیه السلام مى خوانیم که فرمود: مراد از «کتاب»، نبوّت و مراد از «حکمت»، فهم و قضاوت و مراد از «ملک عظیم»، اطاعت مردم است.[۲] امام باقرعلیه السلام در تفسیر «ملک عظیم» فرمود: مراد آن است که خداوند در میان آنان امامان بر حقّ قرار داد.[۳] در حدیث دیگر از حضرت على علیه السلام مى خوانیم که فرمود: مراد از آل ابراهیم ما اهل بیت پیامبریم.[۴]

۱) کافى، ج ۱، ص ۱۸۶٫

۲) کافى، ج ۱، ص ۳۰۶٫

۳) کافى، ج ۱، ص ۳۰۶٫

۴) بحار، ج ۲۸، ص ۲۷۵٫

 

پیام ها:

۱- حسود، در مقابل اراده ى خدا قد علم مى کند. «یحسدون الناس على ما آتاهم اللّه»

۲- منشأ همه ى نعمت ها و بهره گیرى ها فضل خداست. «من فضله» به جاى آرزوى زوال نعمت دیگران، از خداوند آرزوى فضل او را داشته باشید.

۳- همسویى اهل کتاب با مشرکان و قضاوت بر اینکه شرک شما بهتر از توحید مسلمانان است، به خاطر حسادت است. در آیات قبل خواندیم که یهودیان به مشرکان گفتند: «هولاء اهدى…» در این آیه مى خوانیم: «ام یحسدون»

۴- همه ى الطاف از اوست. (سه بار کلمه «آتینا» تکرار شده است)

۵ – حکومت الهى باید بدست کسانى باشد که قبل از حکومت، داراى مقام معنوى و علمى و بینش بالایى باشند. نام کتاب و حکمت قبل از ملک عظیم آمده است. (آرى نعمت هاى معنوى بر مادّى مقدّم است.) «آتینا… الکتاب و الحکمه و آتیناهم مُلکاً عظیماً»

 

تفسیر آیه ۵۵ و ۵۶ سوره النساء:

فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَمِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ وَکَفَى بِجَهَنَّمَ سَعِیرًا ﴿۵۵﴾
پس برخى از آنان به وى ایمان آوردند و برخى از ایشان از او روى برتافتند و [براى آنان] دوزخ پرشراره بس است (۵۵)
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِیهِمْ نَارًا کُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَیْرَهَا لِیَذُوقُوا الْعَذَابَ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَزِیزًا حَکِیمًا ﴿۵۶﴾
به زودى کسانى را که به آیات ما کفر ورزیده‏ اند در آتشى [سوزان] درآوریم که هر چه پوستشان بریان گردد پوستهاى دیگرى بر جایش نهیم تا عذاب را بچشند آرى خداوند تواناى حکیم است (۵۶)

نکته ها:

چون آنان هر لحظه، لجاجت مى کنند پس باید هر لحظه با پوست جدید کیفر شوند. چنانکه در تفسیر صافى آمده است: «ابن ابى العوجاء» یکى از مخالفان دین در عصر ائمه، از امام صادق علیه السلام پرسید: گناه پوست جدید چیست؟ امام فرمود: پوست جدید، از سوخته هاى همان پوست اوّل است، مثل خشتى که شکسته و خورد مى شود و بار دیگر گل و خشت تازه اى ساخته مى شود.

 

پیام ها:

۱- کیفر کافران دائمى است. «بدّلناهم جلوداً»

۲- پوست جدید، به خاطر چشیدن عذاب شدید است. (چون در سوختن، بیشتر درد و سوزش مربوط به پوست است واگر آتش به استخوان برسد، درد کم مى شود). «بدّلناهم جلوداً»

۳- معاد جسمانى است. «بدّلناهم جلوداً»

۴- هرگز عذاب، به خاطر استمرار، براى کافران عادّى نمى شود. «لیذوقوا العذاب»

۵ – عذاب کردن دائمى کفّار حکیمانه است و هیچ نیروئى قادر بر جلوگیرى از قهر خداوند در دوزخ نیست. «عزیزاً حکیماً»

 

تفسیر آیه ۵۷ سوره النساء:

وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا لَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَهٌ وَنُدْخِلُهُمْ ظِلًّا ظَلِیلًا ﴿۵۷﴾
و به زودى کسانى را که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‏ اند در باغهایى که از زیر [درختان] آن نهرها روان است درآوریم براى همیشه در آن جاودانند و در آنجا همسرانى پاکیزه دارند و آنان را در سایه‏ اى پایدار درآوریم (۵۷)

نکته ها:

در تربیت باید بیم وامید در کنار هم باشد. در آیه قبل بیم بود واین آیه امید است.

«ظَلیل»، سایه ى کشیده و ممتد است.

امام صادق علیه السلام فرمود: مراد از ازواج مطهره همسرانى هستند که از آلودگى به حیض و حدث پاکند.[۱]

۱) من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص ۵۰

 

پیام ها:

۱- ایمان و عمل صالح دو شرط اساسى براى ورود به بهشت است. «امنوا و عملوا الصالحات سندخلهم»

۲- لطف خدا سریع تر از قهر اوست. (در آیه قبل براى دوزخیان حرف «سوف» بکار رفته که نشانه آینده دور است، ولى در این آیه حرف «سین» «سیدخلهم» که نشانه ى آینده نزدیک است)

۳- پاکى همسران بهشتى هم جسمى است و هم روحى. «مُطهّره» به کسى گفته مى شود که از نظر جسمى و روحى هر دو پاک و منزّه باشد.

 

تفسیر آیه ۵۸ سوره النساء:

إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ کَانَ سَمِیعًا بَصِیرًا ﴿۵۸﴾
خدا به شما فرمان مى‏ دهد که سپرده ‏ها را به صاحبان آنها رد کنید و چون میان مردم داورى مى ‏کنید به عدالت داورى کنید در حقیقت نیکو چیزى است که خدا شما را به آن پند مى‏ دهد خدا شنواى بیناست (۵۸)

نکته ها:

امانتدارى و رفتار عادلانه و دور از تبعیض، از نشانه هاى مهم ایمان است، چنانکه خیانت به امانت، علامت نفاق است. در حدیث است: به رکوع و سجود طولانى افراد نگاه نکنید، بلکه به راستگویى و امانتدارى آنان بنگرید.[۱]

در روایات متعدّد، منظور از امانت، رهبرى جامعه معرّفى شده که اهلش اهل بیت علیهم السلام مى باشند. این مصداق بارز عمل به این آیه است.

آرى، کلید خوشبختى جامعه، بر سر کار بودن افراد لایق ورفتار عادلانه است و منشأ نابسامانى هاى اجتماعى، ریاست نااهلان وقضاوت هاى ظالمانه است.[۲]

خیانت در امانت شامل کتمان علم، حرفه وحقّ، تصاحب اموال مردم، اطاعت از رهبران غیر الهى، انتخاب همسر یا معلّم نااهل براى فرزندان و… مى شود.

امام باقر وامام صادق علیهما السلام فرمودند: اوامر ونواهى خدا امانت هاى الهى است.[۳]

امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه فرمود: خداوند امر فرموده که هر امامى آنچه در نزدش است به امام بعد از خود بسپارد.[۴]

امانت سه گونه است:

الف: میان انسان وخدا. (وظایف وواجباتى که بر انسان تعیین شده است.)[۵]

ب: میان انسان و دیگران. (اموال یا اسرار دیگران نزد انسان)

ج: میان انسان و خودش. (مثل علم و عمر و قدرت که در دست ما امانتند.)

۱) کافى، ج ۲، ص ۱۰۵٫

۲) حضرت امیرعلیه السلام فرموده است: «من تقدّم على قوم و هو یرى فیهم من هو افضل، فقد خان اللّه و رسوله والمؤمنین» هر کس خود را در جامعه بر دیگران مقدّم بدارد و پیشوا شود در حالى که بداند افراد لایق تر از او هستند، قطعاً او به خدا و پیامبر و مؤمنان خیانت کرده است. الغدیر، ج ۸٫

۳) تفسیر نورالثقلین.

۴) کافى، ج ۱، ص ۲۷۷٫

۵) تفسیر مجمع البیان.

 

پیام ها:

۱- سپردن امور به کاردانان و قضاوت عادلانه، از مصادیق عمل صالح و از نشانه هاى ایمان است. (با توجّه به آیه قبل)

۲- هر امانتى صاحبى دارد وهرکس لیاقت واستعداد کار ومقامى را دارد. «اهلها»

۳- در اداى امانت و دادگرى، ایمان شرط نیست. نسبت به همه ى مردم باید امین و دادگر بود. «اهلها، الناس»

۴- قاضى و حاکم باید عادل باشد. «تحکموا بالعدل»

۵ – تشکیل حکومت لازم است. لازمه ى سپردن مسئولیّت ها به اهلش و قضاوت عادلانه برقرارى نظام و حکومت الهى است. «تؤدّوا الامانات… تحکموا بالعدل»

۶- موعظه ى خوب، آن است که علاوه بر پندهاى اخلاقى، به مسائل اجتماعى و قضایى هم توجّه کند. «نعمّا یعظکم به»

۷- اگر مردم هم خیانت در امانت یا ستم در قضاوت را نفهمند، خدا بینا و شنواست. «انّ اللّه کان سمیعاً بصیراً»

 

تفسیر آیه ۵۹ سوره النساء:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا ﴿۵۹﴾
اى کسانى که ایمان آورده‏ اید خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیاى امر خود را [نیز] اطاعت کنید پس هر گاه در امرى [دینى] اختلاف نظر یافتید اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید آن را به [کتاب] خدا و [سنت] پیامبر [او] عرضه بدارید این بهتر و نیک‏فرجام‏تر است (۵۹)

نکته ها:

آیه ى قبل، بیان وظایف حکّام بود که دادگر و امانتدار باشند، این آیه به وظیفه ى مردم در برابر خدا و پیامبر اشاره مى کند. با وجود سه مرجع «خدا»، «پیامبر» و «اولى الامر» هرگز مردم در بن بست قرار نمى گیرند.

آمدن این سه مرجع براى اطاعت، با توحید قرآنى منافات ندارد، چون اطاعت از پیامبر و اولى الامر نیز، شعاعى از اطاعت خدا و در طول آن است، نه در عرض آن و به فرمان خداوند اطاعت از این دو لازم است.

در تفسیر نمونه به نقل از ابن عباس آمده است که وقتى پیامبر اسلام، هنگام عزیمت به تبوک، على علیه السلام را در مدینه به جاى خود نهاد و فرمود: «انت منّى بمنزله هارون من موسى» این آیه نازل شد.

در آیه قبل سفارش شد که امانات به اهلش سپرده شود. این آیه گویا مى فرماید: این سپردن به اهل، در سایه اطاعت از خدا و رسول و اولى الامر است.

تکرار فرمانِ «اطیعوا» رمز تنوّع دستورهاست. پیامبر گاهى بیان احکام الهى مى کرد، گاهى دستور حکومتى مى داد ودو منصب «رسالت» و«حکومت» داشت. قرآن گاهى خطاب به پیامبر مى فرماید: «انزلنا الیک الذّکر لتبیّن للناس ما نزل الیهم» آنچه ر[۱]ا نازل کرده ایم براى مردم بیان کن. و گاهى مى فرماید: «لتحکم بین الناس بما اراک اللّه»[۲] میان مردم بر اساس قوانین الهى، حکومت و قضاوت کن.

قرآن درباره مفسدان، مسرفان، گمراهان، جاهلان، جبّاران و… دستور «لاتطع» و «لاتتّبع» مى دهد. بنابراین موارد «اطیعوا» باید کسانى باشند که از اطاعتشان نهى نشده باشد و اطاعتشان در تضادّ با اوامر خدا و رسول قرار نگیرد.

در آیه اطاعت از اولى الامر مطرح شده است، ولى به هنگام نزاع، مراجعه به آنان مطرح نشده، بلکه تنها مرجع حلّ نزاع، خدا و رسول معرفى شده اند. و این نشانه آن است که اگر در شناخت اولى الامر و مصداق آن نیز نزاع شد به خدا و رسول مراجعه کنید که در روایات نبوى، اولى الامر اهل بیت پیامبر معرفى شده اند.[۳]

حسین بن ابى العلاء گوید: من عقیده ام را درباره ى اوصیاى پیامبر واینکه اطاعت آنها واجب است، بر امام صادق علیه السلام عرضه کردم، حضرت فرمود: آرى چنین است، اینان همان کسانى هستند که خداوند درباره ى آنان فرموده: «اطیعوا اللّه…» و همان کسانى اند که درباره ى آنها فرموده: «انمّا ولیّکم اللّه… و هم راکعون»[۴]

حضرت على علیه السلام در خطبه ۱۲۵ نهج البلاغه و عهدنامه مالک اشتر فرمودند: مراد از مراجعه به خدا و رسول، مراجعه به آیات محکمات وسنّتى که همه بر آن اتّفاق داشته باشند.

حضرت على علیه السلام فرمود: هر حاکمى که به غیر از نظر اهل بیت معصوم پیامبرعلیهم السلام قضاوت کند، طاغوت است.[۵]

۱) نحل، ۴۴٫

۲) نساء، ۱۰۵٫

۳) کمال الدین صدوق، ص ۲۲۲٫

۴) کافى، ج ۱، ص ۱۸۷٫

۵) دعائم الاسلام، ج ۲، ص ۵۳۰٫

 

پیام ها:

۱- مردم باید نظام اسلامى را بپذیرند و از رهبران الهى آن در قول و عمل پشتیبانى کنند. «اطیعوااللّه و اطیعواالرسول و اولى الامر منکم»

۲- اسلام مکتبى است که عقاید و سیاستش بهم آمیخته است. اطاعت از رسول و اولى الامر که امرى سیاسى است، به ایمان به خدا و قیامت که امرى اعتقادى است، آمیخته است. «اطیعوااللّه و اطیعوا الرسول و اولى الامر»

۳- سلسله مراتب در اطاعت باید حفظ شود. «اللّه، الرسول، اولى الامر»

۴- اولى الامر باید همچون پیامبر معصوم باشند، تا اطاعت از آنها در ردیف اطاعت پیامبر، بى چون و چرا باشد. «اطیعواالرسول و اولى الامر»

۵ – اطاعت از حاکمى واجب است که مؤمن و از خود مردم با ایمان باشد. «اطیعوا… منکم»

۶- نام اولى الامر در کنار نام خدا و رسول، همراه با اطاعت مطلق، نشان آن است که مسئول حکومت و نظام اسلامى باید از قداست والایى برخوردار باشد. «اطیعواالرسول و اولى الامر»

۷- نشانه ى ایمان واقعى، مراجعه به خدا و رسول، هنگام تنازع و بالا گرفتن درگیرى هاست و اطاعت در شرایط عادّى کار مهمّى نیست. «فان تنازعتم»

۸ – یکى از وظایف حکومت اسلامى ایجاد وحدت و حل تنازعات است. «ان تنازعتم…»

۹- دین کامل باید براى همه ى اختلاف ها، راه حل داشته باشد. « فى شى ء فردوه الى اللّه و الرسول»

۱۰- پذیرش فرمان از حکومت هاى غیر الهى و طاغوت، حرام است. «فردّوه الى اللَّه والرسول»

۱۱- اگر همه ى فرقه ها، قرآن و سنّت را مَرجع بدانند، اختلاف ها حل شده، وحدت و یکپارچگى حاکم مى شود. «فردّوه الى اللَّه والرسول»

۱۲- مخالفان با احکام خدا و رسول و رهبران الهى، باید در ایمان خود شک کنند. «ان کنتم تؤمنون…»

۱۳- برنامه عملى اسلام بر اساس برنامه اعتقادى آن است. «اطیعوا… ان کنتم تؤمنون» به عبارت دیگر ایمان به خدا و قیامت، پشتوانه ى اجرایى احکام اسلام و مایه ى پرهیز از نافرمانى خدا و رسول است.

۱۴- دوراندیشى و رعایت مصالح درازمدّت، میزان ارزش است. «احسن تأویلا»

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۸۷ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر