سبز قامتشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 88 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۸۸ – آیات ۶۰ تا ۶۵ سوره النساء

تفسیر قرآن کریم صفحه 88 - آیات 60 تا 65 سوره النساء

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۸۸

سوره: النساء

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

 

تفسیر آیه ۶۰ سوره النساء:

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحَاکَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ وَیُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَنْ یُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِیدًا ﴿۶۰﴾
آیا ندیده‏ اى کسانى را که مى ‏پندارند به آنچه به سوى تو نازل شده و [به] آنچه پیش از تو نازل گردیده ایمان آورده‏ اند [با این همه] مى‏ خواهند داورى میان خود را به سوى طاغوت ببرند با آنکه قطعا فرمان یافته‏ اند که بدان کفر ورزند و[لى] شیطان مى‏ خواهد آنان را به گمراهى دورى دراندازد (۶۰)

نکته ها:

آیه ى قبل، مرجع در منازعات را خدا و پیامبر معرفى کرد، این آیه در انتقاد از کسانى است که مرجع نزاع خود را طاغوت قرار مى دهند.

میان یک منافق مسلمان نما و یک یهودى نزاع شد. بنا بر داورى گذاشتند. یهودى پیامبر را به خاطر امانت وعدالت به داورى قبول کرد، ولى آن منافق گفت: من به داورى کعب بن اشرف (که از بزرگان یهود بود) راضیم، زیرا مى دانست که با هدایایى مى تواند نظر کعب را به نفع خود جلب کند. این آیه در نکوهش آن رفتار نازل شد.

به تعبیر امام صادق علیه السلام طاغوت، کسى است که به حقّ حکم نکند و در برابر فرمان خدا، دستور دهد و اطاعت شود.[۱]

۱) تفسیر نمونه.

 

پیام ها:

۱- ایمان بدون تبرّى از طاغوت، ایمان نیست، خیال ایمان است. «یزعمون انّهم آمنوا… یتحاکموا الى الطاغوت»

۲- ادیان، هدف و ماهیّت مشترک دارند و ایمان به دستورات همه ى انبیا لازم است. «انزل الیک و ما انزل من قبلک»

۳- سازش با طاغوت، حرام است. «أمروا ان یکفروا به»

۴- ابتدا راه حقّ را نشان دهید، سپس راه باطل را نفى کنید. «فرُدّوه الى اللَّه و الرسول… یریدون ان یتحاکموا الى طاغوت»

۵ – حتّى فکر و اراده ى مراجعه به طاغوت مورد انتقاد است. «یریدون ان یتحاکموا الى الطاغوت»

۶- موفّقیت شیطان، در سایه ى اطاعت مردم از طاغوت هاست. «یتحاکموا الى الطاغوت… یریدالشیطان ان یضلّهم»

۷- منافق، طاغوت و شیطان در یک خط و در برابر پیامبرانند. «الّذین یزعمون… یتحاکموا الى الطاغوت… یرید الشیطان»

۸ – کفر به طاغوت وحرام بودن مراجعه به دادگاه هاى طاغوتى، فرمان همه ادیان آسمانى است. «الم تَر… اُنزل الیک وما انزل من قبلک… یتحاکموا الى الطاغوت»

۹- در حل اختلافات داخلى، سراغ بیگانگان رفتن، خواست شیطان و ممنوع است. «یرید الشیطان…»

۱۰- منافقان، تحت اراده ى شیطانند و طاغوت ها دام ها و ابزار کار شیطانند. «یرید الشیطان ان یضلهم»

۱۱- نتیجه مراجعه به طاغوت سقوط به درّه هولناک است. «ضلالاً بعیداً»

 

تفسیر آیه ۶۱ سوره النساء:

وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَیْتَ الْمُنَافِقِینَ یَصُدُّونَ عَنْکَ صُدُودًا ﴿۶۱﴾
و چون به ایشان گفته شود به سوى آنچه خدا نازل کرده و به سوى پیامبر [او] بیایید منافقان را مى ‏بینى که از تو سخت روى برمى‏ تابند (۶۱)

پیام ها:

۱- گرچه منافقان، تسلیم قانون خدا و فرمان پیامبر نیستند، ولى ما باید آنان را دعوت کنیم. «قیل لهم تعالوا»

۲- در پذیرش دعوت انبیا، رشد وبرترى است. («تعالوا» دعوت به بالاآمدن است)

۳- کتاب و سنّت هماهنگ هستند، وگرنه ارجاع مردم به دو چیز متضاد حکیمانه نیست. «الى ما انزل اللَّه و الى الرّسول»

۴- مراجعه به طاغوت و قضاوت خواهى از بیگانگان، خصلت و روحیّه ى منافقان است که با رهبر آسمانى مخالفت و از راه حقّ اعراض کنند. (کلمه «یصدّون» نشانه ى خصلت و استمرار است)

۵ – منافق، علاوه بر اعراض خود، مانع راه دیگران نیز مى شود. «یصدون»

۶- آنچه پرده از کفر منافقان برمى دارد، مخالفتشان با رهبرى الهى است. «عنک»

۷- منافقان، حساسیّتى نسبت به ایمان قلبى مردم به خداوند ندارند، ناراحتى عمده ى آنان اجتماع مردم برگرد رهبر آسمانى است. «یصدّون عنک صدوداً»

 

تفسیر آیه ۶۲ سوره النساء:

فَکَیْفَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ ثُمَّ جَاءُوکَ یَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِیقًا ﴿۶۲﴾
پس چگونه هنگامى که به [سزاى] کار و کردار پیشینشان مصیبتى به آنان مى ‏رسد نزد تو مى ‏آیند و به خدا سوگند مى ‏خورند که ما جز نیکویى و موافقت قصدى نداشتیم (۶۲)

نکته ها:

توجیه منافقان براى داورى نزد طاغوت این بود که هدف، آشتى دادن بوده و اگر براى داورى نزد پیامبر مى رفتیم و او به نفع یک طرف حکم مى داد، قهراً دیگرى از رسول خدا دلگیر مى شد و سر و صدا به پا مى کرد که با شأن پیامبر سازگار نبود، از این رو براى حفظ آبرو و موقعیّت و محبوبیّت پیامبر، نزاع را نزد وى نبردیم.

 

پیام ها:

۱- عامل خطر کارهاى خود انسان است. «مصیبه بما قدّمت ایدیهم»

۲- مسلمانان چند چهره و منافق، هنگام بروز مشکل و احساس خطر به سراغ رهبران الهى مى آیند. «جاؤک»

۳- مراجعه به طاغوت، نابسامانى ها و مصائبى دارد، «اصابتهم مصیبه» که ناگزیر باید به راه انبیاء برگردید. «جاؤک»

۴- منافقان، خلاف هاى خود را توجیه مى کنند. «ان اردنا الاّ احساناً»

۵ – منافق سوگند به خدا را پوششى براى اهداف خود قرار مى دهد. «یحلفون بالله»

۶- گاهى واژه هاى مقدّس دستاویز افراد نامقدّس مى شود. «احساناً و توفیقاً»

 

تفسیر آیه ۶۳ سوره النساء:

أُولَئِکَ الَّذِینَ یَعْلَمُ اللَّهُ مَا فِی قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَعِظْهُمْ وَقُلْ لَهُمْ فِی أَنْفُسِهِمْ قَوْلًا بَلِیغًا ﴿۶۳﴾
اینان همان کسانند که خدا مى‏ داند چه در دل دارند پس از آنان روى برتاب و[لى] پندشان ده و با آنها سخنى رسا که در دلشان [مؤثر] افتد بگوى (۶۳)

پیام ها:

۱- تلاش منافقان بیهوده است، چون خداوند هم از درون و نیاتشان آگاه است و هم بموقع، افشاگرى مى کند. «یعلم اللّه ما فى قلوبهم»

۲- معذرت خواهى منافقان، صادقانه نیست، وگرنه فرمان اعراض از آنان صادر نمى شد. «یعلم اللّه ما فى قلوبهم فأعرض عنهم»

۳- شیوه ى برخورد رهبر با منافقان باید شیوه ى اعراض و موعظه باشد. «فأعرض عنهم و عِظهم»

۴- در مقام موعظه، باید با صراحت، منافقان را نسبت به عواقب کار و سرنوشتشان هشدار داد. «فى انفسهم قولاً بلیغاً»

 

تفسیر آیه ۶۴ سوره النساء:

وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا ﴿۶۴﴾
و ما هیچ پیامبرى را نفرستادیم مگر آنکه به توفیق الهى از او اطاعت کنند و اگر آنان وقتى به خود ستم کرده بودند پیش تو مى ‏آمدند و از خدا آمرزش مى‏ خواستند و پیامبر [نیز] براى آنان طلب آمرزش میکرد قطعا خدا را توبه‏ پذیر مهربان مى‏ یافتند (۶۴)

نکته ها:

سیماى یک جامعه و مدیریّت سالم آن است که مردمش با ایمان، رهبرش آسمانى، فرمان برى و اطاعت مردم قوى، منحرفانش پشیمان و اهل استغفار و رهبرش پذیرا و مهربان باشد.

چنانکه دعاى پیامبر در حقّ مؤمنان مستجاب است، «استغفر لهم الرسول لوجدوا اللّه» دعاى نیکان و فرشتگان نیز در حقّ آنان اثر دارد. در یک جا استغفار فرشتگان براى مردم مطرح است. «و یستغفرون لمن فى الارض»[۱] و در جاى دیگر براى مؤمنان. «و یستغفرون للذین آمنوا»[۲]

۱) شورى، ۵٫

۲) غافر، ۷٫

 

پیام ها:

۱- هدف از فرستادن انبیا، هدایت مردم از طریق اطاعت از آنان است. «الا لیطاع»

۲- اطاعت مخصوص خداست. حتّى اطاعت از پیامبران باید با اذن خدا باشد و گرنه شرک است. «لیطاع باذن اللّه»

۳- توبه ى ترک رهبر، بازگشت به رهبر است. «لیطاع – جاؤک»

۴- رها کردن انبیا ورجوع به طاغوت، ظلم به مقام انسانى خود است. «ظلموا انفسهم» (با توجّه به ارتباط این آیه با آیات قبل)

۵ – پیوند همه مردم با رسول اللّه باید محکم باشد. چه مؤمن چه فاسق. مؤمن براى کسب فیض و فاسق براى درک شفاعت. «جاؤک»

۶- راه بازگشت و توبه براى خطاکاران و حتّى منافقان باز است. (با توجّه به آیات قبل که مربوط به منافقان است) «فاستغفروا اللّه»

۷- زیارت رهبران آسمانى و استمداد و توسل از طریق آن عزیزان، مورد تأیید قرآن است. «جاؤک فاستغفروااللّه و استغفر لهم الرسول»

۸ – پیامبر بخشنده ى گناه نیست، واسطه ى عفو الهى است. «استغفر لهم الرسول»

۹- خطاکار، ابتدا باید پشیمان شود وبه سوى حقّ برگردد، سپس براى استحکام رابطه با خدا، از مقام رسالت کمک بگیرد. «استغفروا اللّه واستغفر لهم الرسول»

۱۰- گناهکاران نباید مأیوس شوند، استغفار، توبه و زیارت اولیاى خدا، وسیله اى براى بازسازى روحى آنان است. «جاءوک فاستغفروا…»

۱۱- در زیارت رسول خدا و اقرار به لغزش و استغفار خود احساس سبک شدن از گناه به انسان دست مى دهد. «لوجدوا اللَّه تواباً»

۱۲- اگر خطاکاران را بخشیدید به آنان محبّت نیز بکنید. «توّاباً رحیماً»

۱۳- گناه، حجابى میان انسان و رحمت الهى است و همین که آن حجاب برطرف شد، رحمت دریافت مى شود. «استغفر…. لوجدوا اللَّه»

۱۴- اقرار و اعتراف به گناه و استغفار از آن در محضر اولیاى خدا، وسیله و زمینه ى عفو الهى است. «جاؤک فاستغفروا… لوجدوا اللَّه توّاباً رحیماً»

 

تفسیر آیه ۶۵ سوره النساء:

فَلَا وَرَبِّکَ لَا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لَا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُوا تَسْلِیمًا ﴿۶۵﴾
ولى چنین نیست به پروردگارت قسم که ایمان نمى ‏آورند مگر آنکه تو را در مورد آنچه میان آنان مایه اختلاف است داور گردانند سپس از حکمى که کرده‏ اى در دلهایشان احساس ناراحتى [و تردید] نکنند و کاملا سر تسلیم فرود آورند (۶۵)

نکته ها:

میان زبیربن عوام – از مهاجرین – و یکى از انصار، بر سر آبیارى نخلستان نزاع شد. پیامبر قضاوت کرد که چون قسمت بالاى باغ، از زبیر است، اوّل او آبیارى کند. مرد انصارى از قضاوت پیامبر ناراحت شد و گفت چون زبیر، پسر عمه توست، به نفع او داورى کردى! رنگ پیامبر پرید و این آیه نازل شد. عجبا که خودشان رسول اللّه را به داورى پذیرفته اند، ولى سرباز مى زنند!

امام صادق علیه السلام فرمود: اگر کسانى اهل نماز و حج و زکات باشند، ولى نسبت به کارهاى پیامبرصلى الله علیه وآله سوءظن داشته باشند، در حقیقت مؤمن نیستند. سپس این آیه را تلاوت فرمودند.[۱]

۱) تفسیر نورالثقلین ؛ کافى، ج ۱، ص ۳۹۰٫

 

پیام ها:

۱- نشانه هاى ایمان راستین سه چیز است:

الف: به جاى طاغوت، داورى را نزد پیامبر بردن. «یحکموک»

ب: نسبت به قضاوت پیامبر، سوءظن نداشتن. «لایجدوا فى انفسهم حرجاً»

ج: فرمان پیامبر را با دلگرمى پذیرفتن و تسلیم بودن. «و یسلّموا تسلیما»

۲- اسلام، علاوه بر تسلیم ظاهرى، به ابعاد روحى و تسلیم قلبى توجّه کامل دارد. «لا یجدوا فى انفسهم حرجاً»

۳- قضاوت، از شؤون رسالت و ولایت است. «ممّا قَضیت»

۴- وجوب تسلیم در برابر قضاوت پیامبر، نشان عصمت اوست. «یُسلّموا تسلیماً»

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۸۸ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر