سبز قامتپنج شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 91 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۹۱ – آیات ۸۰ تا ۸۶ سوره النساء

تفسیر قرآن کریم صفحه 91 - آیات 80 تا 86 سوره النساء

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۹۱

سوره: النساء

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

 

تفسیر آیه ۸۰ سوره النساء:

مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظًا ﴿۸۰﴾
هر کس از پیامبر فرمان ب رد در حقیقت ‏خدا را فرمان برده و هر کس رویگردان شود ما تو را بر ایشان نگهبان نفرستاده‏ ایم (۸۰)

پیام ها:

۱- سخن ورفتار پیامبر همچون قرآن، حجّت ولازم الاجراست. «من یطع الرسول…»

۲- اطاعت از اوامر حکومتى پیامبر واجب است. (مراد از اطاعت رسول، فرمان هاى حکومتى اوست، وگرنه اطاعت از دستورات الهى که با بیان رسول ابلاغ مى شود، اطاعت از خداست نه رسول.) «من یطع الرسول»

۳- انبیا معصومند. «من یطع الرسول فقد اطاع اللّه»

۴- اوامر پیامبر، پرتوى از اوامر الهى ودر طول آن است. «یطع الرسول فقد اطاع اللَّه»

۵ – انسان، مختار است، نه مجبور. «من یطع… و من تولّى»

۶- وظیفه ى پیامبران، تبلیغ است، نه تحمیل. «و من تولى فما أرسلناک علیهم حفیظاً»

 

تفسیر آیه ۸۱ سوره النساء:

وَیَقُولُونَ طَاعَهٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِکَ بَیَّتَ طَائِفَهٌ مِنْهُمْ غَیْرَ الَّذِی تَقُولُ وَاللَّهُ یَکْتُبُ مَا یُبَیِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ وَکَفَى بِاللَّهِ وَکِیلًا ﴿۸۱﴾
و مى‏ گویند فرمانبرداریم ولى چون از نزد تو بیرون مى ‏روند جمعى از آنان شبانه جز آنچه تو مى‏ گویى تدبیر مى کنند و خدا آنچه را که شبانه در سر مى ‏پرورند مى ‏نگارد پس از ایشان روى برتاب و بر خدا توکل کن و خدا بس کارساز است (۸۱)

پیام ها:

۱- به هر اظهار وفادارى و ایمانى دلگرم نباشید، چرا که منافقان با چرب زبانى خود را مطیع جلوه مى دهند. «یقولون طاعه»

۲- منافقان، جلسات سرّى شبانه و تشکیلات گروهى دارند. «بیّت طائفه»

۳- دشمنان از نقاط کور وتاریک استفاده مى کنند، از توطئه هاى آنان غافل نباشید. «بیّت»

۴- قرآن، در انتقاد، همه را یکسان نمى داند. «طائفه منهم»

۵ – خداوند، به حساب توطئه ها وشیطنت هاى منافقان خواهد رسید. «یکتب ما یبیّتون»

۶- در برابر توطئه هاى سرى منافقان تنها بر خدا باید توکّل کرد، توکّل عامل موفقیّت است. «توکّل على اللّه»

۷- خداوند، حامى مسلمانان و رسول اکرم صلى الله علیه وآله است و پرده از توطئه هاى منافقان برداشته و با امدادهاى غیبى آنان را یارى مى کند. «و کفى بالله وکیلا»

 

تفسیر آیه ۸۲ سوره النساء:

أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلَافًا کَثِیرًا ﴿۸۲﴾
آیا در [معانى] قرآن نمى‏ اندیشند اگر از جانب غیر خدا بود قطعا در آن اختلاف بسیارى مى‏ یافتند (۸۲)

نکته ها:

از تهمت هایى که به پیامبر اسلام مى زدند، آن بود که قرآن را شخص دیگرى به محمّد صلى الله علیه وآله یاد داده است: «یُعلّمه بشر»[۱] این آیه در پاسخ آنان نازل شده است.

معمولاً در نوع سخنان و نوشته هاى افراد بشر در درازمدّت تغییر، تکامل و تضاد پیش مى آید. امّا این که قرآن در طول ۲۳ سال نزول، در شرایط گوناگون جنگ و صلح، غربت و شهرت، قوّت و ضعف، و در فراز و نشیب هاى زمان آن هم از زبان شخصى درس نخوانده، بدون هیچگونه اختلاف و تناقض بیان شده، دلیل آن است که کلام خداست، نه آموخته ى بشر.

فرمان تدبّر در قرآن براى همه و در هر عصر ونسلى، رمز آن است که هر اندیشمندى هر زمان، به نکته اى خواهد رسید. حضرت على علیه السلام درباره ى بى کرانگى مفاهیم قرآن فرموده است: «بَحراً لایُدرک قَعره»[۲] قرآن، دریایى است که تهِ آن درک نمى شود.

۱) نحل، ۱۰۳٫

۲) نهج البلاغه، خطبه ۱۹۸٫

 

پیام ها:

۱- اندیشه نکردن در قرآن، مورد توبیخ و سرزنش خداوند است. «افلا یتدبرون»

۲- تدبّر در قرآن داروى شفابخش نفاق است. «و یقولون طاعه… افلا یتدبرون…»

۳- راه گرایش به اسلام و قرآن، اندیشه و تدبر است نه تقلید. «افلا یتدبرون»

۴- قرآن همه را به تدبّر فراخوانده است و فهم انسان به درک معارف آن مى رسد. «افلا یتدبّرون القرآن»

۵ – پندار وجود تضاد و اختلاف در قرآن، نتیجه ى نگرش سطحى و عدم تدبّر و دقّت است. «افلایتدبّرون»

۶- قرآن، دلیل حقّانیت رسالت پیامبر است. «لو کان من عند غیر اللَّه…»

۷- یکدستى و عدم اختلاف در آیات نشان آن است که سرچشمه ى آن، وجودى تغییر ناپذیر است. «لو کان من عند غیر اللّه»

۸ – هرچه از طرف خداست حقّ و ثابت و دور از تضاد و پراکندگى و تناقض است. «لو کان من عند غیر اللَّه لوجدوا…»

۹- در قوانین غیر الهى همواره تضاد و تناقض به چشم مى خورد. «لو کان من عند غیر اللَّه لوجدوا…»

۱۰- اختلاف، تغییر وتکامل، لازمه ى نظریات انسان است. «لوجدوا فیه اختلافاً»

۱۱- براى ابطال هر مکتبى، بهترین راه کشف و بیان تناقض هاى آن است. «لوجدوا فیه اختلافاً کثیراً»

 

تفسیر آیه ۸۳ سوره النساء:

وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِی الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّیْطَانَ إِلَّا قَلِیلًا ﴿۸۳﴾
و چون خبرى [حاکى] از ایمنى یا وحشت به آنان برسد انتشارش دهند و اگر آن را به پیامبر و اولیاى امر خود ارجاع کنند قطعا از میان آنان کسانى‏ اند که [مى‏ توانند درست و نادرست] آن را دریابند و اگر فضل خدا و رحمت او بر شما نبود مسلما جز [شمار] اندکى از شیطان پیروى میکردید (۸۳)

نکته ها:

نشر و پخش اخبار محرمانه و شایعات همیشه به مسلمانان ضربه زده است. نشر اخبار سرى معمولاً از روى سادگى، انتقام، ضربه زدن، آلت دست شدن، طمع مادّى، خودنمایى و اظهار اطلاعات صورت مى گیرد. اسلام به خاطر جامعیّتى که دارد، به این مسأله پرداخته و در این آیه از افشاى رازهاى نظامى نکوهش مى کند و نقل اخبار پیروزى یا شکست را پیش از عرضه به پیشوایان، عامل غرور نابجا یا وحشت بى مورد از دشمن مى داند. و اگر هشدارها و عنایت هاى الهى نبود، مسلمانان بیشتر در این مسیر شیطانى (افشاى سر) قرار مى گرفتند.

امام صادق علیه السلام فرمودند: کسى که اسرار ما را فاش کند، همانند کسى است که به روى ما شمشیر کشیده باشد.[۱]

امام باقرعلیه السلام مى فرماید: مراد از اهل استنباط در آیه، ائمّه معصومین هستند.[۲]

۱) وسائل، ج ۲۷، ص ۱۹۷٫

۲) وسائل، ج ۲۷، ص ۲۰۰٫

 

پیام ها:

۱- رازدارى و حفظ اخبار امنیّتى وظیفه مسلمانان است و افشاى اسرار آنها حرام است. «اذا جاءهم امر… اذاعوا به»

۲- پخش شایعات، از حربه هاى منافقان است. «اذاعوا» (با توجّه با آیات قبل)

۳- اخبار جبهه و اسرار نظامى باید به یک نقطه برسد و پس از ارزیابى و تشخیص به اندازه ى مصلحت منتشر گردد. «ردّوه الى الرسول»

۴- عوام و عموم مردم، باید به اهل استنباط رجوع کنند. «ردوه الى الرسول…»

۵ – اولى الامر باید از میان خودِ مؤمنین باشد. «اولى الامر منهم»

۶- مسلمانان باید داراى حکومت و تشکیلات و رهبرى باشند. اولى الامر صاحب دولت و حکومت و قدرت است. «الى اولى الامر منهم»

۷- مسائل نظامى، سیاسى و امنیّتى باید تحت یک مدیریّت داراى اجتهاد و استنباط باشد. «لعلمه الّذین یستنبطونه»

۸ – کنترل و هدایت اخبار امنیّتى و اسرار اجتماعى، ایجاد تشکیلات خبرى براى جمع آورى و ارزیابى خبرهاى سرنوشت ساز و عرضه آن به مردم از شئون رهبرى است. «لعلمه الّذین یستنبطونه»

۹- بین ولایت و فقاهت رابطه ى تنگاتنگ است. اولوالامر باید اهل استنباط باشند. «اولى الامر… یستنبطونه»

۱۰- استنباط، تنها مخصوص احکام فقهى نیست. «امر من الامن او الخوف… یستنبطونه»

۱۱- خنثى سازى توطئه از راه قراردادن مراجع صلاحیّت دار در جریان اخبار و بررسى آنها، مصداق فضل ورحمت الهى است. «ردّوه الى الرسول… فضل اللّه»

۱۲- تعیین رسول اللّه و اولوالامر بعنوان مرجع مردم، و رهانیدن مردم از پیروى شیطان بزرگ ترین فضل و رحمت خدا است. «و لولا فضل اللَّه علیکم و رحمته…»

۱۳- مرکزیّت صحیح مانع انحراف است و جامعه ى بى رهبر در دام شیطان مى افتد. «لولا فضل اللّه لاتّبعتم»

۱۴- انتشار اخبار نظامى و عدم مراجعه به رهبران الهى، پیروى از شیطان است. «لاتّبعتم الشیطان»

۱۵- اکثر مردم فریب شایعات را مى خورند. «لاتّبعتم الشیطان الا قلیلاً»

 

تفسیر آیه ۸۴ سوره النساء:

فَقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ لَا تُکَلَّفُ إِلَّا نَفْسَکَ وَحَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَسَى اللَّهُ أَنْ یَکُفَّ بَأْسَ الَّذِینَ کَفَرُوا وَاللَّهُ أَشَدُّ بَأْسًا وَأَشَدُّ تَنْکِیلًا ﴿۸۴﴾
پس در راه خدا پیکار کن جز عهده‏ دار شخص خود نیستى و[لى] مؤمنان را [به مبارزه] برانگیز باشد که خداوند آسیب کسانى را که کفر ورزیده‏ اند [از آنان] باز دارد و خداست که قدرتش بیشتر و کیفرش سخت‏ تر است (۸۴)

نکته ها:

پس از پیروزى کفّار در احد ابوسفیان با غرور گفت: بار دیگر با مسلمانان در موسم بدر صغرى (محلّ برپایى بازارى در سرزمین بدر در ماه ذى قعده) روبرو خواهیم شد. هنگام رسیدن موعد، پیامبر مردم را به جهاد دعوت کرد. عده اى به جهت شکست در احد روحیّه ى حضور نداشتند. آیه ى فوق نازل شد و پیامبر بار دیگر مردم را به جهاد دعوت کرد. هفتاد نفر حاضر شدند ولى درگیرى رخ نداد و مسلمانان سالم به مدینه برگشتند.

«نکول»، به معناى امتناع کردن از روى ترس است. و «تنکیل»، انجام کارى است که طرف را منصرف کند، همچون کیفر و مجازات.

از امام صادق علیه السلام روایت شده است که به هیچ پیامبر دیگرى فرمان نیامد که اگر تنها شدى جهاد کن.[۱] در زمان ما نیز امام خمینى قدس سره فرمود: ابرقدرت ها بدانند اگر خمینى یکه وتنها بماند به راه خود ومبارزه با شرک و کفر ادامه خواهد داد.

امام باقرعلیه السلام فرمود: پس از نزول این آیه پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله تمام جنگ ها را شخصاً فرماندهى مى کرد.[۲]

۱) تفسیر صافى.

۲) تفسیر برهان، ج ۱، ص ۳۹۸ و عیاشى، ج ۱، ص ۲۶۱٫

 

پیام ها:

۱- رهبر باید پیشاهنگ دیگران باشد. «فقاتل»

۲- اگر مسلمانان نسبت به ناله ى مستضعفان بى تفاوت شدند، پیشوا باید به تنهایى حرکت کند. «الاّ نفسک»

۳- رهبر باید چنان قاطع باشد که همراهى یا عدم همراهى مردم در جهاد، در او بى اثر باشد. «الاّ نفسک»

۴- هر کس مسئول کار خویش است. «لاتکلّف الا نفسک»

۵ – باید دل به خدا بست، نه مردم. «الاّ نفسک»

۶- وظیفه ى پیامبران، تشویق و دعوت است، نه اجبار. «حرّض المؤمنین»

۷- جبهه و جهاد، نیاز به تبلیغات قوى دارد. «حرّض المؤمنین»

۸ – وظیفه ى ما قیام و جهاد است، شکستِ دشمن کار خداست. «فقاتل… عسى اللّه ان یکفّ»

۹- قدرت الهى، برترین قدرت و مایه ى دلگرمى مؤمنان و تهدید متخلّفان است. «واللّه اشد بأساً»

 

تفسیر آیه ۸۵ سوره النساء:

مَنْ یَشْفَعْ شَفَاعَهً حَسَنَهً یَکُنْ لَهُ نَصِیبٌ مِنْهَا وَمَنْ یَشْفَعْ شَفَاعَهً سَیِّئَهً یَکُنْ لَهُ کِفْلٌ مِنْهَا وَکَانَ اللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ مُقِیتًا ﴿۸۵﴾
هر کس شفاعت پسندیده کند براى وى از آن نصیبى خواهد بود و هر کس شفاعت ناپسندیده‏ اى کند براى او از آن [نیز] سهمى خواهد بود و خدا همواره به هر چیزى تواناست (۸۵)

نکته ها:

«مُقیت»، یعنى آنکه قوت دیگرى را مى دهد و حافظ جان اوست و بطور عام، به معناى حافظ و حسابرس به کار مى رود.

در آیه پیش، هر کس مسئول کار خود بود، امّا این آیه نقش دعوت و وساطت در کار نیک را، در بهره داشتن از پاداش و کیفر بیان مى کند.

موعظه، آشتى دادن، تدریس، تشویق به جبهه، تعاون بر کار نیک، مصادیق «شفاعه حسنه» هستند، چنانکه در حدیث، دعا در حقّ دیگران، امر به معروف، راهنمایى و حتّى اشاره به کار خیر، از مصادیق «شفاعه حسنه» ذکر شده است.[۱] غیبت، سخن چینى، کارشکنى، تهمت، فتنه، ترساندن از جبهه، وسوسه و توطئه، مصادیق «شفاعه سیئه» هستند.

۱) تفسیر صافى.

 

پیام ها:

۱- فردگرایى و انزوا در اسلام ممنوع است. «یشفع شفاعه حسنه»

۲- دعوت به نیک و بد، شرکت در پاداش و کیفر است. «نصیبٌ منها»

۳- به خاطر محدودیّت ها، نمى توان در هر کارى دخالت مستقیم داشت، ولى با شفاعت هاى خیر، مى توان از آنها بهره برد. «نصیب منها»

۴- به دلاّل باید حقّى پرداخت شود، کسانى که در امور خیریّه یا در تجارت واسطه گرى مى کنند حقّى دارند. «یشفع شفاعه حسنه یکن له نصیب منها»

۵ – در وساطت ها، باید خدا را در نظر داشت. «کان اللّه على کل شى ء مقیتاً»

 

تفسیر آیه ۸۶ سوره النساء:

وَإِذَا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّهٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ حَسِیبًا ﴿۸۶﴾
و چون به شما درود گفته شد شما به [صورتى] بهتر از آن درود گویید یا همان را [در پاسخ] برگردانید که خدا همواره به هر چیزى حسابرس است (۸۶)

نکته ها:

مراد از «تحیّت»، سلام کردن به دیگران، یا هر امر دیگرى است[۱] که با آرزوى حیات و سلامتى و شادى دیگران همراه باشد، همچون هدیه دادن. چنانکه وقتى کنیزى به امام حسن علیه السلام دسته گلى هدیه داد، امام او را آزاد کرد و در پاسخ سؤال مردم، همین آیه را قرائت فرمود.

در اسلام، تشویق به سلام به دیگران شده، چه آنان را بشناسیم یا نشناسیم. و بخیل کسى شمرده شده که در سلام بخل ورزد. و پیامبر به هر کس مى رسید حتّى به کودکان، سلام مى داد.

در نظام تربیتى اسلام، تحیّت تنها از کوچک نسبت به بزرگ نیست، خدا، پیامبر و فرشتگان، به مؤمنان سلام مى دهند.[۲] (به آداب سلام در روایات مراجعه شود).

۱) تفسیر قمى، ج ۱، ص ۱۴۵٫

۲) سلام خدا. «سلام على نوح فى العالمین». صافّات، ۷۹٫ سلام پیامبر. «اذا جاءک الّذین یؤمنون بآیاتنا فقل سلام علیکم». انعام، ۵۴٫ سلام فرشتگان. «تتوفّاهم الملائکه طیّبین یقولون سلام علیکم». نحل، ۳۲٫

 

پیام ها:

۱- رابطه ى عاطفى خود را نسبت به یکدیگر گرم تر کنید. «فحیّوا باَحسن»

۲- ردّ احسانِ مردم نارواست، باید آن را پذیرفت و به نحوى جبران کرد. «حیّوا باحسن منها»

۳- پاسخ محبّت ها و هدایا را نباید تأخیر انداخت. حرف فاء در کلمه «فحیوا»

۴- پاداش بهتر در اسلام استحباب دارد. «فحیّوا باحسن منها»

۵ – در پاسخ نیکى هاى دیگران، ابتدا به سراغ پاسخ بهتر روید، اگر نشد، پاسخى مشابه. «باحسن منها او ردّوها»

۶- در جنگ هم اگر دشمن پیشنهاد صلح کرد، شما با رحمت بیشترى بپذیرید، یا مقابله به مثل آن را بپذیرید. «حییتم بتحیّه فحیّوا باحسن منها»

۷- از تحیّت هاى بى جواب نگران باشید، که اگر مردم پاسخ ندهند، خداوند حساب آن را دارد و نه عواطف مردم را بى جواب گذارید، که خداوند به حساب شما مى رسد. «انّ اللّه کان على کلّ شیى ء حسیباً»

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۹۱ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر