سبز قامتجمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 94 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۹۴ – آیات ۹۵ تا ۱۰۱ سوره النساء

تفسیر قرآن کریم صفحه 94 - آیات 95 تا 101 سوره النساء

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۹۴

سوره: النساء

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

 

تفسیر آیه ۹۵ سوره النساء:

لَا یَسْتَوِی الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ أُولِی الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِینَ دَرَجَهً وَکُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًا ﴿۹۵﴾
مؤمنان خانه‏ نشین که زیان‏دیده نیستند با آن مجاهدانى که با مال و جان خود در راه خدا جهاد مى کنند یکسان نمى‏ باشند خداوند کسانى را که با مال و جان خود جهاد مى کنند به درجه‏ اى بر خانه‏ نشینان مزیت بخشیده و همه را خدا وعده [پاداش] نیکو داده و[لى] مجاهدان را بر خانه‏ نشینان به پاداشى بزرگ برترى بخشیده است (۹۵)

نکته ها:

کسانى که به جبهه ى جهاد نمى روند، چند گروهند: منافقان بى ایمان، مسلمانان ترسو، رفاه طلبان، شکّاکان، بى همّتان که مى گویند: با مال و بیان و قلم و دعا، رزمندگان را دعا و حمایت مى کنیم، و جهاد، براى ما واجب عینى نیست. این آیه، به این گروه آخر مربوط مى شود و از آنان انتقاد مى کند. زیرا گروه هاى دیگر در موارد متعدّد به شدّت مورد انتقاد قرار گرفته اند و هیچ گونه مقام و درجه اى ندارند تا مجاهدان یک درجه بالاتر از آنان باشند.

در روایات آمده است، کسانى که به خاطر بیمارى نمى توانند بجنگند ولى دلشان همراه رزمندگان است، با آنان در ثواب جهاد برابرند.[۱]

آیه مربوط به واجب کفایى است و اگر جهاد واجب عینى بود، از قاعدان به عنوان متخلّف یاد مى شد.

۱) تفسیر صافى.

 

پیام ها:

۱- شیوه ى تبلیغ و تشویق، باید مرحله اى باشد. (ابتدا فرمود: «لایستوى»، سپس فرمود: «درجه» و در آخر: «اجراً عظیما»

۲- با هر کس باید به نحوى سخن گفت: قرآن با مؤمنان جبهه نرفته و منافقان و ترسوها و رفاه طلبان برخورد متفاوت دارد. تنها با کلمه «قاعدین» از مؤمنان جبهه نرفته یاد کرده است.

۳- آنان که مشکلات جسمى دارند از جهاد معافند. «غیر اولى الضرر»

۴- جهاد مالى در کنار جهاد با جان مطرح است، چون بدون پشتوانه ى مالى، جبهه ضعیف مى شود. «باموالهم و انفسهم»

۵ – کمک هاى داوطلبانه ى مردم، از جمله منابع تأمین بودجه هاى دفاعى است. «باموالهو و انفسهم»

۶- هر کجا خطر ناباورى مردم محتمل است، اصرار و تکرار لازم است. (در این آیه و آیه بعد جمله ى «فضل اللَّه» و «درجه» تکرار شده است.)

۷- خدمات و تلاش هر کس محترم است و به خاطر شرکت کسانى در جبهه، نباید ارزش هاى دیگران نادیده گرفته شود. برترى مجاهدان آرى، امّا طرد دیگران هرگز. «کلاً وعدالله الحسنى»

۸ – هر کس در هر موقعیّت و مقام و خدمتى که باشد، باید بداند مقام رزمندگان مخلص از او بالاتر است. «فضّل اللّه المجاهدین»

۹- اگر خداوند به رزمندگان فضیلت داده است، پس جامعه هم باید براى مجاهدان و شهدا در اجتماع، گزینش ها و برخوردها حساب خاصى باز کند. (البتّه به شرطى که براى رزمنده نیز توقّعات نابجا پیدا نشود و گرفتار سوء عاقبت نگردد). «فضّل اللّه المجاهدین»

 

تفسیر آیه ۹۶ سوره النساء:

دَرَجَاتٍ مِنْهُ وَمَغْفِرَهً وَرَحْمَهً وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا ﴿۹۶﴾
[پاداش بزرگى که] به عنوان درجات و آمرزش و رحمتى از جانب او [نصیب آنان مى ‏شود] و خدا آمرزنده مهربان است (۹۶)

پیام ها:

۱- تفاوت مبارزان با قاعدان اندک نیست، بلکه فاصله بسیار است. «درجاتٍ»

۲- شرط دریافت و برخوردارى از رحمت الهى، پاک بودن و پاک شدن است. ابتدا «مغفره» آمده، سپس «رحمه»

۳- خداوند، غفور و رحیم است، امّا شرط برخوردارى از این غفران و رحمت، جبهه رفتن و جهاد است. «مغفره و رحمه… غفوراً رحیماً»

 

تفسیر آیه ۹۷ سوره النساء:

إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِکَهُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِیمَ کُنْتُمْ قَالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَهً فَتُهَاجِرُوا فِیهَا فَأُولَئِکَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِیرًا ﴿۹۷﴾
کسانى که بر خویشتن ستمکار بوده‏ اند [وقتى] فرشتگان جانشان را مى‏ گیرند مى‏ گویند در چه [حال] بودید پاسخ مى‏ دهند ما در زمین از مستضعفان بودیم مى‏ گویند مگر زمین خدا وسیع نبود تا در آن مهاجرت کنید پس آنان جایگاهشان دوزخ است و [دوزخ] بد سرانجامى است (۹۷)

نکته ها:

پیش از جنگ بدر، کفّار مکّه مردم آن شهر را به جنگ با مسلمانان فراخواندند و تهدید کردند که همه باید شرکت کنند و هر کس تخلّف کند، خانه اش ویران و اموالش مصادره خواهد شد. برخى از مسلمانان هم که ساکن مکّه بودند و هنوز هجرت نکرده بودند، از ترس جان، همراه کفّار به جبهه ى جنگ با مسلمانان آمدند و در «بدر» کشته شدند، آیه نازل شد و آنان را که با ماندن در محیط کفر و ترک هجرت، به خویش ستم کرده بودند، توبیخ کرد و مقصر دانست.

در روایات آمده است: کسى که به خاطر حفظ دین خود، حتّى یک قدم هجرت کند، اهل بهشت و همنشین حضرت محمّد صلى الله علیه وآله و ابراهیم علیه السلام است.[۱]

۱) تفسیر صافى ذیل آیه.

 

پیام ها:

۱- فرشتگان به کارهاى انسان آگاهند. «الملائکه … قالوا فیم کنتم قالوا»

۲- ترک هجرت واز دست دادن هدف وعقیده، ظلم به خویش است. (شعار «خواهى نشوى رسوا، همرنگ جماعت شو» از نظر قرآن مردود است.) «ظالمى انفسهم»

۳- بازخواست گناه «ترک هجرت» پیش از هر چیز دیگر آغاز مى شود. فرشتگان مأمور قبض روح در لحظه جان گرفتن ابتدا از آن بازخواست مى کنند. «فیم کنتم»

۴- هجرت از محیط کفر واجب و سیاهىِ لشکر کفّار شدن حرام است. «کنا مستضعفین… الم تکن ارض اللّه واسعه»

۵ – اگر مى توانید، محیط را تغییر دهید، وگرنه از آنجا هجرت کنید تا مؤاخذه نشوید. «ألم تکن ارض اللَّه واسعه فَتهاجروا فیها»

۶- توجیه گناه پذیرفته نمى شود. «کنا مستضعفین …»

۷- محیط و جوّ اکثریّت بر انسان مؤثر است، لذا انسان باید با هجرت، فشار محیط را در هم بشکند. «فتهاجروا»

۸ – اصل، خداپرستى است نه وطن پرستى. «ألم تکن ارض اللَّه واسعه فتهاجروا»

۹- هجرت، یکى از درمان هاى استضعاف فکرى و عقیدتى است. «کنا مستضعفین… ألم تکن ارض اللَّه واسعه»

 

تفسیر آیه ۹۸ و ۹۹ سوره النساء:

إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ لَا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَهً وَلَا یَهْتَدُونَ سَبِیلًا ﴿۹۸﴾
مگر آن مردان و زنان و کودکان فرودستى که چاره‏جویى نتوانند و راهى نیابند (۹۸)
فَأُولَئِکَ عَسَى اللَّهُ أَنْ یَعْفُوَ عَنْهُمْ وَکَانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُورًا ﴿۹۹﴾
پس آنان [که فى الجمله عذرى دارند] باشد که خدا از ایشان درگذرد که خدا همواره خطابخش و آمرزنده است (۹۹)

نکته ها:

آنان که نه تدبیرى براى دفع کفر دارند و نه راهى براى تسلیم حقّ، مستضعفند و تکلیف از آنان برداشته شده است.[۱]

امام باقر علیه السلام: مردان و زنانى که عقلشان مثل کودکان است، مستضعف هستند.[۲]

۱) تفسیر صافى.

۲) نورالثقلین، ج ۱، ص ۵۳۷ ؛ معانى الاخبار، ص ۲۰۱٫

 

پیام ها:

۱- قدرت، شرط تکلیف است. «الاّ المستضعفین…»

۲- هجرت حتّى بر زنان و کودکانى که در سیطره کفرند و توان هجرت دارند، واجب است. «و النساء والولدان لا یستطعیون»

۳- مستضعف واقعى کسى است که توانایى هجرت و گریز از سیطره کفّار و مشرکین را نداشته باشد. «لایستطیعون حیله و لایهتدون»

۴- نا آگاهى از معارف دینى با وجود امکان یادگیرى، گناه و ظلم به خویشتن است. «ظالمى انفسهم…. الاّ المستضعفین…. لا یهتدون سبیلاً»

۵ – عذرهاى واقعى پذیرفته است، نه عذرتراشى ها و بهانه جویى ها. «لایستطیعون… لایهتدون»

۶- ترک هجرت، به قدرى مهم است که بخشوده شدن این گونه افراد گرفتار و عاجز، با «شاید» مطرح شده است، نه به صورت قطعى. «عسى اللّه»

 

تفسیر آیه ۱۰۰ سوره النساء:

وَمَنْ یُهَاجِرْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یَجِدْ فِی الْأَرْضِ مُرَاغَمًا کَثِیرًا وَسَعَهً وَمَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا ﴿۱۰۰﴾
و هر که در راه خدا هجرت کند در زمین اقامتگاه ‏هاى فراوان و گشایشها خواهد یافت و هر کس [به قصد] مهاجرت در راه خدا و پیامبر او از خانه‏ اش به درآید سپس مرگش دررسد پاداش او قطعا بر خداست و خدا آمرزنده مهربان است (۱۰۰)

نکته ها:

یکى از مسلمانان مکّه بیمار شد گفت مرا از مکّه بیرون ببرید تا جزء مهاجران باشم. همین که او را بیرون بردند، در راه درگذشت. سپس این آیه نازل شد.

همه ى هجرت هاى مقدّس، مثل هجرت براى جهاد، تحصیل علم، تبلیغ و … مصداق این آیه است.

امام صادق علیه السلام فرمودند: کسى که براى معرفت امام زمان خود از خانه و شهر خود خارج شود، ولى اجل به او مهلت ندهد، از مصادیق این آیه است.[۱]

۱) کافى، ج ۱، ص ۳۷۸٫

 

پیام ها:

۱- هجرت، زمینه ساز گشایش و توسعه است. «من یهاجر… یجد فى الارض مراغماً» نابرده رنج، گنج میسّر نمى شود.

۲- ما مکلّف به وظیفه ایم، نه نتیجه. مهم خروج از منزل است، نه وصول به مقصد. «و من یخرج من بیته»

۳- راه خدا و رسول را بروید، نگران مرگ و حیات نباشید. «ثم یدرکه الموت»

۴- پاداش «مهاجر» با خداست و بالاتر از بهشت است. «وقع اجره على اللّه»

 

تفسیر آیه ۱۰۱ سوره النساء:

وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِی الْأَرْضِ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَاهِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ یَفْتِنَکُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنَّ الْکَافِرِینَ کَانُوا لَکُمْ عَدُوًّا مُبِینًا ﴿۱۰۱﴾
و چون در زمین سفر کردید اگر بیم داشتید که آنان که کفر ورزیده‏ اند به شما آزار برسانند گناهى بر شما نیست که نماز را کوتاه کنید چرا که کافران پیوسته براى شما دشمنى آشکارند (۱۰۱)

نکته ها:

پس از سخن درباره ى جهاد وهجرت، این آیه حکم نماز مسافر را بیان مى کند.

«ضرب فى الارض» کنایه از سفر است، چون مسافر هنگام سفر، زمین را زیر پاى خود مى کوبد.[۱]

در قرآن، گاهى به جاى «وجوب» تعبیر «مانعى ندارد» به کار رفته، که این آیه نیز یکى از آن موارد است. گویا مسلمانان صدر اسلام به قدرى به نماز علاقمند بودند که کوتاه کردن آن را گناه مى پنداشتند.

نماز قصر، مخصوص موارد ترس از دشمن نیست. ولى چون معمولاً در سفرها، بیم و نگرانى هست، یا اینکه چون قانون نماز قصر، ابتدا در موارد ترس بوده و بعدها نسبت به هر سفر تعمیم یافته، قید «ان خفتم» آمده است.

در روایات مقدار سفرى که در آن نماز کوتاه و شکسته مى شود، مسیر یک روز (هشت فرسخ) مشخّص شده است.[۲]

تمام نمازهاى مسافر جز نماز مغرب دو رکعتى است.[۳] و مراد از کوتاه کردن نماز، دو رکعتى شدن نمازهاى چهار رکعتى است.

۱) مفردات راغب، ماده «ضرب».

۲) تهذیب الاحکام، ج ۳، ص ۲۰۷٫

۳) من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص ۲۷۹٫

 

پیام ها:

۱- واقع بینى و انعطاف پذیرى، یک اصل در قوانین الهى است. «تَقصروا من الصّلوه ان خفتم…»

۲- در حال نماز هم از دشمن غافل نباشید. سیاست و دیانت، عبادت و فطانت از هم جدا نیست. «إن خفتم أن یفتنکم»

۳- در مواردى یقین لازم نیست. احتمال توطئه و فتنه براى تصمیم و تغییر برنامه کافى است. «إن خفتم أن یفتنکم»

۴- حتّى به هنگام احتمال خطر، اقامه نماز واجب است. «إن خفتم أن یفتنکم…»

 

۵ – کفر و ایمان با هم در تضادّند. «ان الکافرین کانوا لکم عدوّا»

۶- کفّار، در دشمنى با شما متّحدند. «عدوّ» بجاى «اعداء»

۷- دشمنى کفّار با شما ریشه دار و پرسابقه و دائمى است. «کانوا لکم عدوا»

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۹۴ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر