سبز قامتجمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 99 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۹۹ – آیات ۱۲۸ تا ۱۳۴ سوره النساء

تفسیر قرآن کریم صفحه 99 - آیات 128 تا 134 سوره النساء

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۹۹

سوره: النساء

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

 

تفسیر آیه ۱۲۸ سوره النساء:

وَإِنِ امْرَأَهٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ عَلَیْهِمَا أَنْ یُصْلِحَا بَیْنَهُمَا صُلْحًا وَالصُّلْحُ خَیْرٌ وَأُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَإِنْ تُحْسِنُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا ﴿۱۲۸﴾
و اگر زنى از شوهر خویش بیم ناسازگارى یا رویگردانى داشته باشد بر آن دو گناهى نیست که از راه صلح با یکدیگر به آشتى گرایند که سازش بهتر است و[لى] بخل [و بى‏ گذشت بودن] در نفوس حضور [و غلبه] دارد و اگر نیکى کنید و پرهیزگارى پیشه نمایید قطعا خدا به آنچه انجام مى‏ دهید آگاه است (۱۲۸)

نکته ها:

«نُشوز»، از ریشه ى «نشز» – زمین بلند – و معناى آن طغیان است. در آیه ى ۳۴ سخن از نشوز زن بود «تخافون نشوزهنّ» و اینجا کلام از نشوز وسرکشى مرد است.

«شُحّ» در زن، نپوشیدن لباس خوب و ترک آرایش است. و در مرد، نپرداختن مهریّه و نفقه و نشان ندادن علاقه.

رافع بن خدیج دو همسر داشت، یکى پیر و دیگرى جوان. همسر مسنّ را به خاطر اختلاف هایى طلاق داد و پیش از تمام شدن عدّه، به او گفت: اگر حاضر باشى به این شرط با تو آشتى مى کنم که اگر همسر جوانم را مقدّم داشتم صبر کنى، وگرنه پس از تمام شدن مدّت عدّه، از هم جدا مى شویم. زن، آشتى را پذیرفت. سپس این آیه نازل شد.

امام صادق علیه السلام در ذیل آیه فرمود: این آیه مربوط به کسى است که از همسرش لذّتى نمى برد و بناى طلاقش را دارد، زن مى گوید: مرا طلاق نده، اگر خواستى همسر دیگرى بگیر و مرا هم داشته باش.[۱]

۱) کافى، ج ۶، ص ۱۴۵ ؛ وسائل، ج ۲۱، ص ۳۵۱٫

 

پیام ها:

۱- علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد. در مسائل خانوادگى قبل از آنکه کار به طلاق بکشد باید چارهاى اندیشید. «خافت»

۲- گذشت از حقّى براى رسیدن به مصلحت بالاتر وحفظ خانواده، مانعى ندارد و بهتر از پافشارى براى گرفتن حقّ است. «فلا جناح»

۳- در مسائل خانواده، مرحله ى اوّل اصلاح خود زوجین، بدون دخالت دیگران است. اگر نشد، دیگران دخالت کنند. «ان یصلحا بینهما»

۴- بهره ى همسر از همسر، حقّى قابل گذشت است. حکمى نیست که قابل تغییر نباشد. «لا جناح علیهما ان یصلحا»

۵ – حقّ خانواده بیش از حقّ شخصى زن یا مرد است. به خاطر حفظ خانواده، باید از حقّ شخصى گذشت. «والصلح خیر»

۶- صلح، همیشه با پرداخت مال نیست. گاهى گذشت از حقّ، زمینه ساز مصالحه و آشتى است. و بخل مانع آن است. «و اُحضرت الانفس الشُح»

۷- رمز تزلزل بسیارى از خانواده ها، تنگ نظرى و بخل و حرصى است که انسان را احاطه کرده است. «واُحضرت الانفس الشح»

۸ – گذشت مرد از تمایلات جنسى و رعایت عدالت میان دو همسر، از نمونه هاى تقوا و احسان است. «ان تحسنوا و تتّقوا»

۹- نظام حقوقى اسلام با نظام اخلاقى آن آمیخته است. «یُصلحا…. تحسنوا»

۱۰- چه گذشتن از حقّ خود و چه نیکى به همسر، همه در محضر خداوند است. «فان الله کان بما تعملون خبیراً»

۱۱- مرد هوسباز بداند که اگر به خاطر کامیابى خود، همسر قبل را در فشار قرار دهد و او به ناچار مسئله اى را بپذیرد، خدا به عملکردش آگاه است. «کان بما تعملون خبیراً»

 

تفسیر آیه ۱۲۹ سوره النساء:

وَلَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّسَاءِ وَلَوْ حَرَصْتُمْ فَلَا تَمِیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوهَا کَالْمُعَلَّقَهِ وَإِنْ تُصْلِحُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ کَانَ غَفُورًا رَحِیمًا ﴿۱۲۹﴾
و شما هرگز نمى‏ توانید میان زنان عدالت کنید هر چند [بر عدالت] حریص باشید پس به یک طرف یکسره تمایل نورزید تا آن [زن دیگر] را سرگشته [=بلا تکلیف] رها کنید و اگر سازش نمایید و پرهیزگارى کنید یقینا خدا آمرزنده مهربان است (۱۲۹)

نکته ها:

قانون آسمانى با فطرت تضاد ندارد. انسان به همسر جوان بیشتر از همسر سالخورده علاقه دارد. و لذا فرمان عدالت تنها نسبت به رفتار با آن دو است نه علاقه ى قلبى. حالا که عدالت قلبى نمى شود عدالت در عمل بایستى باشد.[۱] در اسلام، تکلیف فوق توان نیست. انسان قدرت بر تعدیل محبّت را ندارد ولى حداقل عدالت در برخورد، را باید داشته باشد.

در روایات آمده است: پیامبرصلى الله علیه وآله حتّى در ایام بیمارى در آستانه ى رحلت، بستر خود را به عدالت به اتاق هاى همسران خود منتقل مى کرد، و حضرت على علیه السلام در روزى که متعلّق به همسرى بود، حتّى در خانه ى همسر دیگر وضو نمى گرفت.[۲]

۱) تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۵۵۸ ؛ کافى، ج ۵، ص ۳۶۲٫

۲) تفسیر نمونه و تبیان.

 

پیام ها:

۱- بلاتکلیف گذاشتن زن، حرام است. «فتذروها کالمعلقه»

۲- با صلح و تقوا، هم ضعف هاى گذشته بخشوده مى شود، هم غفلت هاى ناآگاهانه ى امروز. «و ان تصلحوا و تتقوا فانّ اللَّه کان غفوراً رحیماً»

 

تفسیر آیه ۱۳۰ سوره النساء:

وَإِنْ یَتَفَرَّقَا یُغْنِ اللَّهُ کُلًّا مِنْ سَعَتِهِ وَکَانَ اللَّهُ وَاسِعًا حَکِیمًا ﴿۱۳۰﴾
و اگر آن دو از یکدیگر جدا شوند خداوند هر یک را از گشایش خود بى ‏نیاز گرداند و خدا همواره گشایشگر حکیم است (۱۳۰)

پیام ها:

۱- در اسلام، براى خانواده بن بست نیست، (بر خلاف مسیحیّت فعلى،) اگر عفو، صلح و اجراى حدود و هشدارها کارساز نبود، طلاق وجود دارد. «و ان یتفرّقا…»

۲- با پیدایش گره در زندگى، نباید مأیوس شد. بلکه مسیر را باید عوض کرد. «وان یتفّرقا یغن الله…»

۳- گام اوّل، اصلاح و تقوا است. (آیه ى قبل)، گام آخر، جدایى و طلاق است. «وان یتفّرقا»

۴- طلاق و جدایى همه جا بد نیست، گاهى راهگشاست. زیرا چه بسا اختلافات خانوادگى به خودکشى و روابط نامشروع بیانجامد. طلاق، امیدِ تشکیل زندگى مجدّد را نوید مى دهد. «یغن اللّه کلاً من سعته»

۵ – خداوند، ضامن گره گشایى است. «یغن الله کلا من سعته»

۶- راه توسعه ى زندگى براى هرکس به گونه اى است. گاهى با ازدواج «ان یکونوا فقراء یغنهم اللّه»[۱] گاهى با طلاق «و ان یتفّرقا یغن الله» تا وظیفه چه باشد. نه از ازدواج باید ترسید، چون خدا وعده ى بى نیازى داده است؛ و نه از طلاق، چون خداوند آن جا هم وعده ى وسعت رزق داده است. «یغن اللّه»

۷- روزى دست خداست. «واسعاً حکیماً»

۸ – تشریعِ طلاق یک تفضل الهى و بر اساس حکمت است. «واسعاً حکیما»

۹- بهره گیرى از وسعت و قدرت، اگر همراه با حکمت باشد ارزش است وگرنه خطر است. «واسعاً حکیماً»

۱) نور، ۳۲٫

 

تفسیر آیه ۱۳۱ و ۱۳۲ سوره النساء:

وَلِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَلَقَدْ وَصَّیْنَا الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَإِیَّاکُمْ أَنِ اتَّقُوا اللَّهَ وَإِنْ تَکْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَکَانَ اللَّهُ غَنِیًّا حَمِیدًا ﴿۱۳۱﴾
و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن خداست و ما به کسانى که پیش از شما به آنان کتاب داده شده و [نیز] به شما سفارش کردیم که از خدا پروا کنید و اگر کفر ورزید [چه باک که] آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن خداست و خدا بى نیاز ستوده[صفات] است (۱۳۱)
وَلِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَکَفَى بِاللَّهِ وَکِیلًا ﴿۱۳۲﴾
و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن خداست و خدا بس کارساز است (۱۳۲)

نکته ها:

در آیه قبل خداوند وعده داد که در صورت جدائى زن و شوهر هر دو را از رحمت گسترده خود بى نیاز مى کند.

تکرار جمله ى «و لِلّه ما فى السموات» در این آیات، براى دفع این توهم است که کسى نپندارد خداوند نمى تواند همسران طلاق داده شده را کفایت کند، یا اینکه سفارش به تقوا به سود خداست، یا اینکه خدا مجبور است شما را نگهدارد. چون آنچه در آسمان ها و زمین است از آن اوست و اگر بخواهد شما را مى برد و دیگران را جایگزین شما مى سازد.

على علیه السلام درباره ى رابطه انسان با خدا مى فرماید: «غنیاً عن طاعتهم لاتضره معصیه من عصاء و لاتنفعه طاعه من اطاعه»[۱] نه گناه کسانى که گناه مى کنند به او ضرر مى رساند نه عبادت عبادت کنندگان براى او سودى دارد.

۱) نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳٫

 

پیام ها:

۱- قدرت و مالکیّت الهى، ضامن اجراى وعده هاى اوست. «و للّه ما فى السموات»

۲- سفارش به پرهیزگارى سفارش همه ى انبیاست و تکرار این توصیه در همه ادیان، از اصول مهم تربیتى است. «وصینا… من قبلکم و ایاکم»

۳- مشترک بودن دستورات الهى در همه ادیان، عمل به آنها را آسان مى نماید. «وصینا… من قبلکم و ایّاکم ان اتقوا اللَّه»

۴- از او که مالک آسمان ها و زمین است باید پروا داشت، نه دیگرى. «و لله ما فى السموات…اتقواالله»

۵ – بى تقوایى زمینه ساز کفر است. «ان اتقوا اللّه و ان تکفروا»

۶- خداوند غنى است و با داشتن مالکیّت آسمان ها و زمین، نیازى به عبادت و ایمان ما ندارد. «ان تکفروا فان لله ما فى السموات»

۷- کفر، مردم را از تحت قدرت خدا خارج نمى کند. «ان تکفروافانّ للّه مافى السموات»

۸ – چون خدا بى نیاز مطلق است پس باید ستایش شود. «غنیاً حمیداً»

۹- غناى او دائمى است. «کان اللَّه غنیّاً»

۱۰- خداوند به ایمان وتقواى مردم نیازى ندارد. «ان اتقوااللَّه وان تکفروا… کان اللَّه غنیاً»

۱۱- به کسى توکّل کنید که مالک آسمان ها و زمین است. «کفى باللّه وکیلا»

 

تفسیر آیه ۱۳۳ سوره النساء:

إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ أَیُّهَا النَّاسُ وَیَأْتِ بِآخَرِینَ وَکَانَ اللَّهُ عَلَى ذَلِکَ قَدِیرًا ﴿۱۳۳﴾
اى مردم اگر [خدا] بخواهد شما را [از میان] مى ‏برد و دیگران را [پدید ] مى ‏آورد و خدا بر این [کار] تواناست (۱۳۳)

نکته ها:

چون این آیه نازل شد، رسول خدا صلى الله علیه وآله دست مبارک خود را بر پشت سلمانِ فارسى زد و فرمود: آن جمعیّت که خدا مى آورد، از قوم فارس هستند.[۱] پیامبرصلى الله علیه وآله با این سخن خود، هم اسلام ایرانیان را پیشگویى کرد و هم خدمات آنان را به اسلام.

۱) تفسیر مجمع البیان.

 

پیام ها:

۱- مهلت دادن خداوند به کافران از عجز او نیست بلکه از حکمت اوست. «ان یشأ یذهبکم»

۲- امکانات و موقعیّتى که دارید، همیشگى نیست، بلکه مربوط به اراده ى خداست. به خود مغرور نشوید. «ان یشأ یذهبکم و یأت باخرین»

 

تفسیر آیه ۱۳۴ سوره النساء:

مَنْ کَانَ یُرِیدُ ثَوَابَ الدُّنْیَا فَعِنْدَ اللَّهِ ثَوَابُ الدُّنْیَا وَالْآخِرَهِ وَکَانَ اللَّهُ سَمِیعًا بَصِیرًا ﴿۱۳۴﴾
هر کس پاداش دنیا بخواهد پاداش دنیا و آخرت نزد خداست و خدا شنواى بیناست (۱۳۴)

نکته ها:

انسان که مى تواند از خداوند، دنیا و آخرت را بخواهد و از نعمت هاى هر دو سرا بهره مند شود، اگر تنها به دنیا اکتفا کند و در کارهاى نیک، در پى اهداف مادّى باشد، به شدّت در اشتباه است.

یکى از علل گرایش به کفر و بى تقوایى، گمان رسیدن به دنیاست که این آیه آن را ردّ مى کند.

 

پیام ها:

۱- در انسان غریزه سودجویى است. قرآن از این غریزه در تربیت انسان ها استفاده مى کند. «من کان یرید ثواب الدنیا»

۲- اسلام دین جامع و خواهان سعادت مردم در دنیا و آخرت و دستیابى به هر دو است. «فعنداللّه ثواب الدنیا و الاخره»

۳- دنیا و آخرت، همه به دست اوست، پس دید خود را گسترش دهیم و از مادّیات وتنگ نظرى برهیم. «فعنداللَّه ثواب الدنیا و الاخره»

۴- اگر دنیا هم مى خواهیم، از خدا بخواهیم، که همه چیز به دست اوست. «فعنداللَّه ثواب الدنیا و الاخره»

۵ – مؤمنانى که از خداوند، هم دنیا و هم آخرت را طلب کنند برنده اند.[۱] «فعنداللَّه ثواب الدنیا و الاخره»

۶- پاداش الهى بر اساس علم و آگاهى او به اعمال ما است. «فعنداللَّه ثواب الدنیا و الاخره و کان اللَّه سمیعاً بصیرا»

۷- باید به حقیقت، مؤمن و مخلص بود نه به ظاهر، چرا که خداوند، شنوا و بیناست. «کان اللَّه سمیعاً بصیرا»

۱) با توجّه به آیه «ربّنا آتنا فى الدنیا حسنه و فى الاخره حسنه۰ بقره، ۲۰۵٫

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۹۹ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر