داستان های بحارالانوار
موضوع: کتاب داستان های کوتاه بحارالانوار
تهیه کننده: رضا نجفی
تاریخ نشر:۱۳۹۸
کتاب داستان های کوتاه بحارالانوار که توسط وب سایت سبز قامت به شما عزیزان تقدیم می شود یکی از بهترین کتب داستانی برای منبر می باشد که فرد منبری می تواند بیشترین اسفاده را از آن در منبر های خود داشته باشد.
بعضی از داستان های جذاب کتاب
راه ورود از درهاى بهشت
مرد مؤمنى خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله رسید و عرض کرد: یا رسول الله! من پیرمرد سالخورده ام، از انجام نماز، روزه، حج و جهاد ناتوانم، دیگر نمى توانم از عهده عبادتهایم برآیم، به من کلام سودمندى بیاموز و وظیفه ام را سبک نما!
حضرت فرمود: دوباره مطلبت را بگو!
مرد سه بار تقاضاى خود را تکرار نمود.
رسول خدا فرمود: آنچه در اطراف تو از درخت و کلوخ بود بر ضعف و ناتوانى تو گریست.
اینک براى جبران ناتوانیت بعد از نماز صبح، ده بار بگو: (سبحان الله العظیم و بحمده و لاحول و لا قوه الا بالله العلى العظیم ) براستى خداوند بوسیله آن تو را از کورى ، دیوانگى ، خوره ، فقر و ورشکستگى نجات مى بخشد.
پیرمرد عرض کرد: یا رسول الله! این براى دنیا است، براى آخرت چه؟
فرمود: مدام بگو؛ (اللهم اهدنى من عندک وافض على من فضلک و انشر على من رحمتک و انزل على من برکاتک ) : خدایا! مرا از جانب خود هدایت نما! و از فضل و احسانت بر من بیفشان! و از رحمت و برکاتت بر من به پراکن!
سپس پیامبر فرمود: اگر این پیرمرد (که سالها عبادت کرده و اکنون ناتوان است)این ذکر را ادامه دهد و عمدا ترک نکند در هشت بهشت به روى وى باز مى شود و از هر کدام خواست وارد بهشت مى گردد.
وظایف همسر از دیدگاه پیامبر
بانویى خدمت پیغمبر اسلام صلى الله علیه و آله رسید و عرض کرد: یا رسول الله! حق شوهر بر زن چیست؟ حضرت فرمود:
:۱زن باید از شوهرش اطاعت کند و از فرمان او خارج نشود.
:۲ زن نباید بدون اجازه شوهر از مال او صدقه بدهد.
:۳ زن نباید بدون اجازه شوهر روزه مستحبى بگیرد.
:۴ زن باید در همه حال(جز در موارد ممنوع )خود را به شوهرش عرضه کند و در اختیارش قرار گیرد.
:۵ زن نباید بدون اجازه شوهر از منزل خارج شود و اگر بدون اجازه از منزل شوهر خارج گردد، مورد لعن ملائکان آسمان، زمین و فرشتگان غضب و رحمت، قرار مى گیرد تا به خانه اش برگردد.
راز احترام پیامبر صلى الله علیه و آله به خواهر
رسول خدا صلى الله علیه و آله خواهر رضاعى(شیرى )داشت، روزى خدمت حضرت آمد. پیامبر چون او را دید شادمان شد و عباى خود را براى او به زمین پهن کرد و او را روى آن نشانید، سپس به او رو کرد، با گرمى و لبخند با وى به گفتگو پرداخت، تا خواهرش برخاست و رفت.
اتفاقا همان روز برادر رضاعى اش نیز آمد. ولى پیغمبر با او مثل خواهرش رفتار نکرد.
شخصى پرسید: یا رسول الله! چرا به خواهر بیشتر از برادر احترام نمودید؟ با این که او مرد بود. (یعنى او سزاوار به احترام بیشتر بود(.
حضرت فرمود: چون خواهر نسبت به پدر و مادرش بهتر از برادر خدمت مى کند. بدین جهت خواهر را بیشتر از برادر محبت کردم.
سفارشى در لحظه مرگ
هنگامى که جنگ احد به پایان رسید. سعد بن ربیع از یاران فداکار پیامبر اسلام در جنگ احد زخمى شد و به روى زمین افتاد.
پس از آن که آتش جنگ فرو نشست، پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: کدام یک از شما مى تواند مرا از حال سعد آگاه سازد. مردى گفت: من به جستجوى او مى روم.
پیامبر صلى الله علیه و آله به محلى اشاره کرد و فرمود: آنجا را جستجو کن!
مرد مى گوید: من به آن محل رفتم. دیدم سعد در میان کشته شدگان افتاده است صدا زدم یا سعد! پاسخ نداد. بار دیگر صدا زدم و گفتم: سعد! پیامبر خدا از حال تو جویا است.
وقتى که نام پیامبر را شنید مانند جوجه نیمه جان سر از زمین برداشت و گفت: راست مى گویى هنوز پیامبر زنده است؟
گفتم: آرى، به خدا سوگند! خود حضرت فرمود: سعد با دوازده زخم وى روى زمین افتاده است. سعد گفت: خدا را شکر که همین طور است.
پیامبر راست مى گوید دوازده زخم نیزه بر بدنم وارد شده است.
اینک وقتى که برگشتى سلام مرا به پیامبر برسان و به یاران آن حضرت بگو: سعد گفت: به خدا سوگند! عذرى در پیشگاه خداوند نخواهید داشت اگر خارى به پیکر پیامبر برسد در حالى که شما زنده هستید. سپس سعد نفس عمیقى کشید، مانند شترى که کشته باشند، خون از گلویش بیرون ریخت و چشم از جهان فرو بست.
محضر پیامبر برگشتم و سخنان سعد را به حضرت رساندم. حضرت فرمود: خداوند سعد را رحمت کند در دوران زندگى اش مرا یارى کرد و اکنون نیز موقع مرگ مرا سفارش مى کند.
