سبز قامتدوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

منبر کوتاه 5 دقیقه ای - ترس از عذاب جهنم - همراه با داستان و حدیث

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

ترس از عذاب جهنم

ترس از عذاب جهنم

موضوع: منبر کوتاه

عنوان: ترس از عذاب جهنم

متن کامل منبر

 

متن منبر

ترس از عذاب جهنم

 

وَالَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِیَامًا

ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺳﺠﺪﻩ ﻭ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻩ، ﺑﺮﺍی ﺧﺪﺍ ﺷﺐ‌ﺯﻧﺪﻩ‌ﺩﺍﺭی ﻣﻲ‌ﻛﻨﻨﺪ (۶۴)

 

وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذابَها کانَ غَراماً «۶۵»

 

و اینطور دعا میکنند: پروردگارا! عذاب جهنّم را از ما بازگردان که عذاب آن دامنگیر است.

 

إِنَّها ساءَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً «۶۶»

 

به درستى که دوزخ، جایگاه و منزلگاه بدى است.

 

سوره مبارکه فرقان آیه ۶۴و ۶۵ و ۶۶

 

 

حدیث

 

عَنِ السَّجـادِ علیه السلام قـالَ: اِنَّ الْحَسَنَ بْنَ عَلىٍّ علیهماالسلام کانَ اِذا ذَکَرَ الْجَنَّهَ وَالنّارَ، اِضْطَرَبَ اضْطِرابَ السَّلیمِ وَ سَأَلَ اللّه َ الْجَنَّهَ وَ تَعَوَّذَ بِهِ مِنَ النّارِ.

 

امام چهارم علیه السلام فرمود: امام مجتبى علیه السلام وقتى از بهشت و آتش دوزخ یاد مى کرد، مثل مار گزیده به خود مى پیچید و از خداوند بهشت مى طلبید و از آتش به خداوند پناه مى برد.

 

بحارالانوار، ج ۴۳ ص ۳۳۱

 

 

حدیث

 

وقتی آیات عذاب بر رسول خدا(ص) نازل شد که:

 

«وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعینَ لَهَا سَبْعَهُ أَبْوَابٍ لِّکُلِّ بَابٍ مِّنْهُمْ جُزْءٌ مَّقْسُومٌ»[۱]

 

رسول خدا(ص) به شدت گریست و یاران پیامبر نیز گریستند.

حضرت زهرا(س) از گریه‌ی پدر آگاه شد و پرسید:

قالت: یا أَبْتَ فَدَیْتُکَ ما الَّذی أَبْکاکَ؟

ای پدر! فدایت شوم. چه چیزی تو را گریاند؟

پیامبر اسلام(ص) آیات عذاب الهی را که تازه نازل شده بود برای فاطمه(س) خواند، فاطمه‌ی زهرا(س) از خوف الهی بر زمین افتاد و فرمود:

اَلاوَیْلُ ثُمَّ الْوَیْلُ لِمَنْ دَخَلَ النّارَ.

وای، وای بر کسی که داخل آتش جهنم می‌شود.

 

بحارالانوار، ج ٨، ص ٣٠٣ حدیث ۶٢ و ج ۴٣، ص ٨٨ و حدیث ٩ و ریاحین‌الشریعه، ج ١، ص ١۴٨.

 

نکته

در روایات است که مستحب است کسى که قرآن مى خواند، چون به آیات رحمت و بهشت رسید، از خداوند بطلبد که این نعمت ها را روزى او کند و چون به آیات قهر و عذاب الهى و جهنّم رسید، از آنها به خداوند پناه ببرد. در غیر از تلاوت هم شایسته است پیوسته انسان با شنیدن نام بهشت و دوزخ، عکس العمل نشان دهد، آرزوى آن را کند و از این یکى بهراسد.

 

داستان

 

منصور عمار گوید: سالی به زیارت خانه خدا می رفتم که به کوفه رسیدم . شبی از خانه بیرون آمدم و از کوچه ای گذشتم . صدای مناجات شخصی را شنیدم که می گفت:

 

«خدایا! به عزت و جلال تو سوگند که من با گناهم، در پی مخالفت با تو نبودم و به عذاب تو نیز جاهل نبودم، لیک خطایی سر زد و شقاوت درون، مرا به گناه آلوده ساخت و پرده پوشی تو بر خطای بندگان مغرورم ساخت و از روی جهل و نادانی، عصیان ورزیدم. خدایا! حال، چه کسی مرا از عذابت می رهاند و اگر دستم از ریسمان رحمتت کوتاه شود، به ریسمان چه کسی چنگ زنم؟!»

 

من خواستم وی را بیازمایم. از این رو، دهان بر شکاف در نهادم و این آیه را خواندم: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَهُ عَلَیْهَا مَلَائِکَهٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ.» (سوره تحریم/ آیه ۶ )

 

ای اهل ایمان! خود و خانواده تان را از آتشی که هیزمش انسانها و سنگ‌هایند، نگاه دارید؛ آتشی که فرشتگانی خشن و سختگیر بر آن گمارده شده اند.

 

او، فریادی کشید و ساعتی ناراحتی و ناله کرد و سپس خاموش شد. خانه را نشان کردم و روز دیگر آمدم تا از وی خبر بگیرم. جنازه ای دیدم بر در سرای نهاده اند و پیرزنی که پیاپی به خانه می رود و بیرون می آید.

 

پرسیدم ای مادر! این مرد کیست که از دنیا رفته است؟

 

گفت: «جوان خدا ترسی از فرزندان رسول خدا(ص)، دیشب در حال راز و نیاز با خدا بود، مردی از این جا می گذشت، آیه از قرآن بخواند، او بیفتاد و ساعتی ناراحتی کرد و جان داد.»

 

گفتم: «خوشا به حالش، چنین اند اولیای خدای!»

 

سایر منبر های ۵ دقیقه ای

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر