سبز قامتجمعه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

کربلایی سید رضا نریمانی - وقت خدافظی رسیده، می‌بینی کار روزگار و؟!

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

وقت خدافظی رسیده، می‌بینی کار روزگار و؟!

کربلایی سید رضا نریمانی - وقت خدافظی رسیده، می‌بینی کار روزگار و؟!

مداح: کربلایی سید رضا نریمانی

عنوان: امام حسین علیه السلام

سبک: واحد

مداحی همراه با متن

 

متن مداحی

کربلایی سید رضا نریمانی

وقت خدافظی رسیده، می‌بینی کار روزگار و؟!

 

بند اول

 

وقت خدافظی رسیده، می‌بینی کار روزگار و؟!

میری و توی این بیابون، دست کی میسپاری ماها رو؟

بعد بابا تو بودی که، همیشه می‌موندی پیشم

داری میری حس می‌کنم، بازم دارم یتیم میشم

دردم فقط این نیس چطور، از کربلا برم به شام

فکر سفر با حرمله، خواب و گرفته از چشام

اونکه اینجوری می‌خنده

فردا دستامو می‌بنده

بند دوم

داری میری یکم آروم‌تر، دارم میمیرم بی‌قرارم

کاشکی میذاشتی قبل رفتن، انگشترت رو دربیارم

زیر گلوت و می‌بوسم، اما دلم غرق خونه

این بوسه‌ها باعث نشه، جسم تو رو برگردونه

 

پیراهن کهنه بپوش، باشه نشونی توو تنت

تا توی گودال بچه‌ها، با این نشون بشناسنت

ترسم اینه دم رفتن

آخر غارت بشه پیرهن

«واویلتا، واویلتا»

 

بند سوم

بوسیده نیزه‌ای سرت رو، خنجر بوسیده پیکرت رو

نوبت به من رسید می‌بوسم، رگ‌های سرخ حنجرت رو

بیش از هزار بار زدنت، بیش از هزار بار افتادم

هر دفعه هم افتاد سرت، توو کوچه بازار افتادم

هر بار سرت رو می‌بینم، یادم می‌افته ماجرا

با خنجری که تیز نبود، هی ضربه میزد از قفا

هربار بالا می‌رفت خنجر

صد بار ناله میزد مادر

«واویلتا، واویلتا»

به این پست امتیاز دهید.
Likes2Dislikes3
دانلود باکس
مشاهده با QR کد
کد پخش آنلاین این آهنگ برای وبلاگ و سایت شما
نظرات و ارسال نظر