سبز قامتشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

محمود عیدانیان - السلطان ابالحسن / هرکی مهرتو کشید - مداحی شور

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

السلطان ابالحسن / هرکی مهرتو کشید – کربلایی محمود عیدانیان

السلطان ابالحسن / هرکی مهرتو کشید - کربلایی محمود عیدانیان

مداح: کربلایی محمود عیدانیان

عنوان: امام رضا علیه السلام

سبک: شور

مداحی همراه با متن

 

متن مداحی

السلطان ابالحسن / هرکی مهرتو کشید

کربلایی محمود عیدانیان

 

بند اول

 

السلطان ابالحسن

هرکی مهرتو کشید

 

بین زائرای تو روحش بالا پرکشید

 

شاهان جهان کجا

خدام صحن تو

 

زیر پای تو گمه قبر هارون و رشید

 

جانی چه برازندته سلطانی

نه فقط اینکه مشهد که

 

والی تمام ایرانی…

 

شاهنشاه شهریار

طوس و شمس و شموسی

 

اما میشه حرفم با تو خصوصی

 

تو امام رضای شاه و گدایی

به تو رو میزنه حتی گبر و عجوزی

 

السلطان ابالحسن السلطان ابالحسن

 

مشاهده سایر مدحی های کربلایی محمود عیدانیان

 

سبز قامت شما را به مطالعه یک مطلب کوتاه دعوت می کند.

 

عاقبت مردی که به زیارت امام حسین علیه‌السلام نمی‌رفت!!!

شخصی از بزرگان هند به قصد مجاورت کربلای معلّی به این شهر آمد و مدت شش ماه در آنجا ساکن شد.

هیچ‌گاه در این مدت داخل حرم نشده بود و هر وقت قصد زیارت داشت بر بام منزل خود رفته به آن حضرت سلام می‌کرد و او را زیارت می‌نمود تا اینکه سرگذشت او را به «سید مرتضی» که از بزرگان آن عصر و مرسوم به
«نقیب الاشراف» بود رساندند.

سید مرتضی به منزل او رفت و در این خصوص او را سرزنش نمود و گفت:

از آداب زیارت در مذهب اهل بیت علیه‌السلام این است که داخل حرم شوی و عقبه و ضریح را ببوسیاین روشی را که تو داری برای کسانی است که در شهرهای دور می‌باشند و دستشان به حرم مطهر نمی‌رسد!

آن مرد چون این سخن را شنید گفت: ای «نقیب الاشرف» از مال دنیا هر چه بخواهی از من بگیر و مرا از رفتن معذور دار هنگامی که سید مرتضی سخن او را شنید بسیار ناراحت شد و گفت:

من که برای مال دنیا این سخن را نگفتم بلکه این روش را بدعت و زشت می‌دانم و نهی از منکر واجب است وقتی آن مرد این سخن را شنید آه سردی از جگر پر دردش کشید.

سپس از جا برخاست و غسل زیارت کرد و بهترین لباسش را پوشید و پابرهنه و باوقار از خانه خارج شد و با خشوع و خضوع تمام نالان و گریان متوجه حرم حسینی گردید تا اینکه به در صحن مطهر رسید نخست سجده شکر کرد و عتبه صحن شریف را بوسید، سپس برخاست و لرزان مانند جوجه گنجشکی که آن را در هوای سرد در آب انداخته باشند بر خود می‌لرزید و با رنگ و روی زرد همانند کسی که یک سوم روحش خارج گشته باشد.

حرکت می‌کرد تا اینکه وارد کفش کن شد دوباره سجده شکر بجا آورد و زمین را بوسید و برخاست و مانند کسی که در حال احتضار باشد داخل ایوان مقدس گردید و با سختی تمام خود را به در رواق رسانید.

چون چشمش به قبر مطهر افتاد نفسی اندوهناک برآورد و مانند زن بچه مرده، ناله جانسوزی کشید.

سپس به آوازی دل‌گداز گفت:

«اَهَذا مَصرَعِِ سیدُالشهداء؟

اَهَذا مَقتَلُ سیدُالشهداء؟

آیا اینجا جای افتادن امام حسین علیه‌السلام است؟

آیا اینجا جای کشته شدن حضرت سیدالشهداء است…؟

پس از شدت غم و اندوه فریاد کشید و نقش زمین شد و جان به جان آفرین تسلیم نمود و به شهیدان راه حق پیوست»

مَن مات مِن العشق فَقد ماتَ شَهید

《بِاَبی اَنتَ وَ اُمّی یا اَباعَبدالله الحُسین》

 منبع:

داستان‌های علوی، جلد۴، صفحه۲۱۰

دارالسلام عراقی، صفحه۳۰۱

به این پست امتیاز دهید.
Likes24Dislikes11
دانلود باکس
مشاهده با QR کد
کد پخش آنلاین این آهنگ برای وبلاگ و سایت شما
نظرات و ارسال نظر