سبز قامتسه شنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 102 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۱۰۲ – آیات ۱۴۸ تا ۱۵۴ سوره النساء

تفسیر قرآن کریم صفحه 102 - آیات 148 تا 154 سوره النساء

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۱۰۲

سوره: النساء

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

 

تفسیر آیه ۱۴۸ سوره النساء:

لَا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَکَانَ اللَّهُ سَمِیعًا عَلِیمًا ﴿۱۴۸﴾
خداوند بانگ برداشتن به بدزبانى را دوست ندارد مگر [از] کسى که بر او ستم رفته باشد و خدا شنواى داناست (۱۴۸)

نکته ها:

این آیه به مظلوم، اجازه دادخواهى و فریاد مى دهد، نظیر آیه ى ۴۱ سوره شورى که مى فرماید: «و لِمَن انتَصر بعد ظلمِه فَاولئک ما عَلیهم مِن سبیل» و هرکس پس از ستم دیدن، یارى جوید و انتقام گیرد، راه نکوهشى بر او نیست.

افشاى زشتى ها را بارها قرآن منع کرده واز گناهان کبیره شمرده و وعده عذاب داده است. از جمله آیه ۱۹ سوره نور که علاقه به افشاى زشتى هاى مؤمنان را گناه مى داند: «انّ الذین یحبّون ان تشیع الفاحشه فى الّذین آمنوالهم عذاب الیم فى الدنیا والاخره»

در تعبیر «من ظُلم» چند احتمال است:

۱- به معناى «ممن ظلم» باشد، یعنى فریاد کسى که مورد ظلم قرارگرفته، جایز است.

۲- به معناى «لمن ظلم»، یعنى فریاد به نفع مظلوم، هر چند خودش مظلوم نباشد.

۳- به معناى «على من ظلم»، یعنى فریاد اعتراض آمیز به مظلومى که ساکت نشسته و ذلّت مى پذیرد. البتّه احتمال اوّل، نزدیک ترین وجوه است.

آنچه حرام است، افشاى عیوب مردم در برابر دیگران است، نه بازگویى عیوب افراد به خود آنان. چون پیامبر خدا فرموده است: مؤمن، آیینه ى مؤمن است.[۱]

امام صادق علیه السلام درباره ى این آیه فرمودند: کسى که افرادى را مهمان کند، ولى از آنان به صورت ناشایست پذیرائى کند، از کسانى است که ستم کرده و بر مهمان باکى نیست که درباره او چیزى بگویند.[۲]

۱) بحار، ج ۷۴، ص ۲۳۳٫

۲) وسائل، ج ۱۲، ص ۲۸۹٫

 

پیام ها:

۱- قانون کلّى و اصلى، حرمت افشاگرى و بیان عیوب مردم است، مگر در موارد خاص. «لایحبّ اللّه الجهر بالسوء»

۲- افشاى عیوب مردم، به هر نحو باشد حرام است. (با شعر، طنز، تصریح، تلویح، حکایت، شکایت و …) «لایحب الله الجهر بالسوء من القول»

۳- نشانه ى جامعه اسلامى آن است که مظلوم بتواند با آزادى کامل، علیه ظالم فریاد بزند. «الجهر بالسوء من القول الا من ظُلم»

۴- غیبت مظلوم از ظالم جایز است. «الجهر بالسوء من القول الا من ظُلم»

۵ – اسلام، حامى ستمدیدگان است. «الاّ من ظُلم»

۶- سوء استفاده از قانون ممنوع است. ستمگران بدانند که حرمت غیبت، راه ستمگرى را برایشان نمى گشاید. «الا من ظُلم»

۷- تنها مظلوم، اجازه ى غیبت از ظالم را دارد، آن هم در مورد ظلم او، نه عیوب دیگرش.[۱] «الاّ من ظُلم»

۸ – ظالم، در جامعه ى اسلامى احترام ندارد، باید محکوم و به مردم معرفى شود. «لایحبّ الله الجهر بالسوء… الا من ظُلم»

۹- در تزاحم ارزش هاى انسانى، باید اهم و مهم رعایت شود. ارزش دفاع از مظلوم، بیش از ارزش حیا وسکوت است. «لایحبّ الله الجهربالسوء… الاّ من ظُلم»

۱۰- در موارد جواز افشاى عیوب، از مرز حقّ تجاوز نکنید، چون خداوند شنوا و داناست. «سمیعاً علیماً»

۱) تفسیر المیزان.

 

تفسیر آیه ۱۴۹ سوره النساء:

إِنْ تُبْدُوا خَیْرًا أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوءٍ فَإِنَّ اللَّهَ کَانَ عَفُوًّا قَدِیرًا ﴿۱۴۹﴾
اگر خیرى را آشکار کنید یا پنهانش دارید یا از بدیى درگذرید پس خدا درگذرنده تواناست (۱۴۹)

نکته ها:

هرجا که مظلوم در موضع قدرت قرار گرفت وعفوِ ظالم اثر تربیتى دارد، باید عفو کرد و هرجا که سکوت، موجب ذلّت مظلوم وتقویت ظلم است باید فریاد زد.

انتقام و قصاص، «حقّ» است و عفو و گذشت، «فضل». به فرموده ى حضرت على علیه السلام، بخشودن دشمن، سپاس چیره شدن بر اوست. «اذا قدرت على عدوّک فاجعل العفو عنه شکراً للقدره علیه»[۱]

۱) نهج البلاغه، قصار۱۰٫

 

پیام ها:

۱- باید نسبت به خوبى ها مشوق بود و نسبت به بدى ها، بخشاینده. «ان تبدوا خیراً… او تعفوا عن سوء»

۲- گاهى ظلم ستیزى وفریاد، ارزش است و گاهى عفو وبخشش. «تعفوا عن سوء»

۳- عفو از موضع قدرت، ارزشمند است. «عفوّاً قدیراً»

 

تفسیر آیه ۱۵۰ و ۱۵۱ سوره النساء:

إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَیُرِیدُونَ أَنْ یُفَرِّقُوا بَیْنَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَیَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَکْفُرُ بِبَعْضٍ وَیُرِیدُونَ أَنْ یَتَّخِذُوا بَیْنَ ذَلِکَ سَبِیلًا ﴿۱۵۰﴾
کسانى که به خدا و پیامبرانش کفر مى ‏ورزند و مى‏ خواهند میان خدا و پیامبران او جدایى اندازند و مى‏ گویند ما به بعضى ایمان داریم و بعضى را انکار مى ‏کنیم و مى‏ خواهند میان این [دو] راهى براى خود اختیار کنند (۱۵۰)
أُولَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ حَقًّا وَأَعْتَدْنَا لِلْکَافِرِینَ عَذَابًا مُهِینًا ﴿۱۵۱﴾
آنان در حقیقت کافرند و ما براى کافران عذابى خفت ‏آور آماده کرده‏ ایم (۱۵۱)

نکته ها:

آیه ۱۵۰ به منزله ى مبتدا و آیه ى ۱۵۱ به منزله ى خبر آن است.

یهودیان و مسیحیان، به خاطر هوس ها و تعصّبات جاهلانه و تنگ نظرى هاى بى دلیل، برخى انبیا را قبول داشتند و به برخى کافر بودند.

 

پیام ها:

۱- نبوّت، یک جریان وسنّت دائمى الهى و همچون زنجیر بهم پیوسته است. پس باید به همه ى این جریان اعتقاد داشت.[۱] «یریدون ان یفرّقوا بین اللّه و رسله»

۲- خدا و رسول، جبهه ى واحدند و جدایى در کار نیست. «یفرّقوا بین اللّه ورسله»

۳- کفر به خدا و رسولان، یا ایمان به خدا و کفر به همه ى پیامبران، یا ایمان به خدا و کفر نسبت به بعضى انبیا، ممنوع است. راه حقّ، ایمان به خدا و همه ى پیامبران است. «یکفرون، یقرّقوا، یقومون، هم الکافرون حقّا»

۴- همه ادیان آسمانى باید به رسمیّت شناخته شوند. (البتّه در مرز تاریخى خود) «یقولون نؤمن ببعض و نکفر ببعض»

۵ – پذیرش قوانین مخالف اسلام، نوعى تبعیض در دین و ممنوع است. «نؤمن ببعض و نکفر ببعض»

۶- التقاط و راه جدیدى در برابر راه انبیا گشودن، کفر است. «یتخذوا بین ذلک سبیلاً اولئک هم الکافرون»

۷- جهنّم، هم اکنون نیز موجود و آفریده شده است. «اعتدنا»

۱) نسبت به «امامت» نیز عقیده به همه ى امامان لازم است. پذیرش بعضى و انکار بعضى یا توقّف، به منزله ى کفر به همه ائمه است.

 

تفسیر آیه ۱۵۲ سوره النساء:

وَالَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَمْ یُفَرِّقُوا بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ أُولَئِکَ سَوْفَ یُؤْتِیهِمْ أُجُورَهُمْ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا ﴿۱۵۲﴾
و کسانى که به خدا و پیامبرانش ایمان آورده و میان هیچ کدام از آنان فرق نمى‏ گذارند به زودى [خدا] پاداش آنان را عطا مى ‏کند و خدا آمرزنده مهربان است (۱۵۲)

پیام ها:

۱- باید به خداوند وتمام پیامبرانش ایمان داشت. با اینکه درجات انبیا و شعاع مأموریّت آنها متفاوت است، ولى ایمان به همه ى آنها ضرورى است. «آمنوا باللّه و رسله»

۲- با اینکه هستى ما و توفیقات ما و تمام امکانات و ابزارهاى ما از اوست، ولى باز هم به ما پاداش مى دهد. «اجورهم»

۳- خداوند در پاداش خود، کوتاهى ها و تقصیرات ما را به حساب نمى آورد. «یؤتیهم اجورهم و کان اللّه غفوراً رحیما»

 

تفسیر آیه ۱۵۳ سوره النساء:

یَسْأَلُکَ أَهْلُ الْکِتَابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَیْهِمْ کِتَابًا مِنَ السَّمَاءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسَى أَکْبَرَ مِنْ ذَلِکَ فَقَالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَهً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَهُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ فَعَفَوْنَا عَنْ ذَلِکَ وَآتَیْنَا مُوسَى سُلْطَانًا مُبِینًا ﴿۱۵۳﴾
اهل کتاب از تو مى‏ خواهند که کتابى از آسمان [یکباره] بر آنان فرود آورى البته از موسى بزرگتر از این را خواستند و گفتند خدا را آشکارا به ما بنماى پس به سزاى ظلمشان صاعقه آنان را فرو گرفت‏ سپس بعد از آنکه دلایل آشکار برایشان آمد گوساله را [به پرستش] گرفتند و ما از آن هم درگذشتیم و به موسى برهانى روشن عطا کردیم (۱۵۳)

نکته ها:

خواسته ى یهود از پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله آن بود که قرآن هم مانند تورات یکجا نازل شود و این بهانه اى بیش نبود. خداوند در پاسخ آنان مى فرماید: حتّى اگر قرآن را یکجا در نامه اى قابل لمس فرود آوریم، کافران آن را جادو مى پندارند، «ولو نزّلنا علیک کتاباً فى قِرطاس فلمسوه بایدیهم لقال الّذین کفروا انْ هذا الاّ سحرٌ مبین»[۱]

بهانه هاى کفّار، براى ایمان نیاوردن، شبیه به هم است. مشرکان نیز همین تقاضا را از رسول خدا داشتند و مى گفتند: «لن نؤمن لرقیّک حتّى تنزّل علینا کتاباً نقرؤه»[۲]

۱) انعام، ۷٫

۲) اسراء، ۹۳٫

 

پیام ها:

۱- اعمال و افکار و اخلاق ناپسند نیاکان، براى آیندگان، سوء سابقه مى شود. «فقد سألوا…»

۲- بنى اسرائیل در پى حقّ نبودند. وگرنه پس از آن همه معجزات، چرا گوساله پرست شدند؟ «اتخذوا العجل من بعد ما جائتهم البینات»

۳- از ایمان نیاوردن کفّار، نگران وناراحت نباشید، چون در برابر همه انبیا افراد لجوج بوده اند. «سألوا موسى اکبر من ذلک»

۴- خداوند با چشم دیده نمى شود و درخواست دیدن او بدین صورت ظلم و ستمگرى است. «ارنا اللّه جهره فاخذتهم الصاعقه بظلمهم»

۵ – انکار حقّ و انحراف فکرى، قهر خداوند را در همین دنیا به دنبال دارد. «اخذتهم الصاعقه بظلمهم»

۶- رحمت الهى حتّى گناه گوساله پرستى را هم مى بخشاید. «فعفونا»

۷- انبیا مورد حمایت پروردگارند. «و آتینا موسى سلطاناً مبیناً»

 

تفسیر آیه ۱۵۴ سوره النساء:

وَرَفَعْنَا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِمِیثَاقِهِمْ وَقُلْنَا لَهُمُ ادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُلْنَا لَهُمْ لَا تَعْدُوا فِی السَّبْتِ وَأَخَذْنَا مِنْهُمْ مِیثَاقًا غَلِیظًا ﴿۱۵۴﴾
و کوه طور را به یادبود پیمان [با] آنان بالاى سرشان افراشته داشتیم و به آنان گفتیم سجده‏ کنان از در درآیید و [نیز] به آنان گفتیم در روز شنبه تجاوز مکنید و از ایشان پیمانى استوار گرفتیم (۱۵۴)

نکته ها:

مشابه این آیه، در سوره ى بقره آیات ۶۳ و۹۳ ونیز اعراف آیه ى ۱۷۱ آمده است.

منظور از پیمان خدا با بنى اسرائیل، همان است که در آیات ۴۰ و ۸۴ سوره ى بقره و ۱۲ مائده آمده است.

مکان هاى مقدّس، آداب ویژه اى دارد: «ادخلوا الباب سجّدا»

نسبت به کوه طور، در قرآن آمده است: «فاخلع نعلیک»[۱]

در مورد خانه هاى پیامبر: «لاتدخلوا بیوت النبى حتّى یؤذن لکم»[۲]

درباره ى مساجد: «خذوا زینتکم عند کل مسجد»[۳]

درباره ى مسجد الحرام: «فلایقربوا المسجد الحرام»[۴]

درباره ى کعبه: «طهّرا بیتى»[۵]

و آداب دیگرى که نسبت به مساجد در کتب فقهى و منابع حدیثى آمده است.

۱) طه، ۱۲٫

۲) احزاب، ۵۳٫

۳) اعراف، ۳۱٫

۴) توبه، ۲۸٫

۵) بقره، ۱۲۵٫

 

پیام ها:

۱- در تربیت گاهى لازم است از اهرم ترس وارعاب استفاده شود. «و رفعنا فوقهم الطور»

۲- اشتغال به کار هنگام تعطیلى وعبادت، نوعى تعدّى از مرز است. «لاتعدوا فى السّبت»

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۱۰۲ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر