سبز قامتدوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 128 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۱۲۸ – آیات ۱ تا ۸ سوره الانعام

تفسیر قرآن کریم صفحه 128 - آیات 1 تا 8 سوره الانعام

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۱۲۸

سوره: الانعام

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

 

تفسیر آیه ۱ سوره الانعام:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یَعْدِلُونَ ﴿۱﴾
ستایش خدایى را که آسمانها و زمین را آفرید و تاریکیها و روشنایى را پدید آورد با این همه کسانى که کفر ورزیده‏ اند [غیر او را] با پروردگار خود برابر مى کنند (۱)

نکته ها:

در تمام قرآن، واژه ى «نور» مفرد و واژه ى «ظلمات» به صورت جمع آمده است. اصولاً حقّ، یکى و راههاى باطل بسیار است. آرى نور، نشانه ى وحدت و ظلمات، نشانه ى پراکندگى است. «یعدلون» از «عدل»، به معناى همتاست.

اوّلین آیه ى این سوره، به «آفرینش نظام هستى»، دوّمین آیه به «آفرینش انسان» و سوّمین آیه به نظارت بر «اعمال و رفتار انسان» اشاره دارد.

به فرموده ى حضرت على علیه السلام: این آیه، پاسخ به سه گروه از منحرفان است:

الف: «مادّیون» که منکر آفرینش الهى و حدوث خلقتند. «خلق السماوات …»

ب: «دوگانه پرستان» که براى نور و ظلمت دو مبدأ قائلند. «جعل الظّلمات والنّور» [۱]

ج: «مشرکین» که براى خداوند، شریک وشبیه قائلند. «ثمّ الّذین کفروا بربّهم یعدلون» [۲]

امام موسى بن جعفرعلیهما السلام درباره ى «…بربّهم یعدلون» فرمودند: یعنى کافران، ظلمات و نور و جور و عدل را یکسان مى شمارند. [۳]

۱) اَوِستا«ى فعلى، اهریمن را خداى ظلمات و اهورا مزدا را خداى نور دانسته و میان آن دو تضادّ قائل است. تفسیر الکاشف.

۲) تفسیر نورالثقلین.

۳) تفسیر عیّاشى ؛ بحار، ج ۹، ص ۳۵۵٫

 

پیام ها:

۱- خداوند هم از عدم به وجود آورده است، هم در موجودها، کیفیّات جدید و نوآورى هایى قرار مى دهد. (آفرینش ابتدائى «خَلَق» آفرینش تَبَعى «جَعَل»)

۲- شریک دانستن براى خدا، نوعى انکار خدا وکفر به اوست. «الّذین کفروا بربّهم یعدلون»

 

توضیحات:

سیماى سوره ى انعام

 این سوره، یکصد وشصت وپنج آیه دارد وهمه ى آیاتش یکجا در مکّه و با تشریفات خاصّى نازل شده است. جبرئیل، این سوره را با بدرقه ى هفتاد هزار فرشته بر پیامبر خدا صلى الله علیه وآله نازل کرد.

 پیام اصلى آیات این سوره، مبارزه با شرک و دعوت به توحید است. از آنجا که مشرکان جزیره العرب به اعتقاد خود، بعضى چهارپایان را حلال و برخى را حرام مى دانستند، قرآن در مقام مبارزه با اینگونه خرافات و باورهاى غلط، از آیه ى ۱۳۶ این سوره به بعد، احکامى را در مورد چهارپایان بیان مى دارد که بدین جهت این سوره، «انعام» نام گرفته است.

 روایاتى درباره ى فضیلت این سوره و نیز برآورده شدن حاجت به واسطه ى تلاوت این سوره آمده است. از جمله از امام صادق علیه السلام نقل شده که هر کس چهار رکعت نماز (با دو سلام) بخواند، آنگاه این سوره و سپس دعایى را قرائت کند، حاجاتش برآورده مى شود. (تفسیر اطیب البیان.)

 در هیچ سوره اى به اندازه ى این سوره، کلمه ى «قل» نیامده است. تکرار ۴۴ بار این خطاب به پیامبر، شاید به خاطر آن است که در این سوره، عقائد باطل و انحراف ها و توقّعات بى جاى مشرکان بیان شده و لازم است قاطعیّت در کار باشد. این مطلب بیانگر آن است که پیامبرصلى الله علیه وآله مأمور است متن وحى را بى کم و کاست بگوید.

 

تفسیر آیه ۲ سوره الانعام:

هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ طِینٍ ثُمَّ قَضَى أَجَلًا وَأَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ ثُمَّ أَنْتُمْ تَمْتَرُونَ ﴿۲﴾
اوست کسى که شما را از گل آفرید آنگاه مدتى را [براى شما عمر] مقرر داشت و اجل حتمى نزد اوست با این همه [بعضى از] شما [در قدرت او] تردید مى ‏کنید (۲)

نکته ها:

در آیه ى پیش، مسائل آفاقى و خلقت آسمان ها و زمین مطرح شده، اینجا خلقت انسان و حیات محدود او در این دنیا آمده است.

در قرآن، ۲۱ مرتبه از «أجل مسمّى» سخن به میان آمده است.

خداوند براى عمر انسان دو نوع زمان بندى قرار داده: یکى حتمى که اگر همه ى مراقبت ها هم به عمل آید، عمر (مانند نفت چراغ) تمام مى شود. و دیگرى غیر حتمى که مربوط به کردار خودمان است، مثل چراغى که نفت دارد، ولى آن را در معرض طوفان قرار دهیم.

در روایات، کارهایى چون صله ى رحم، صدقه، زکات و دعا سبب طول عمر و اعمالى چون قطع رحم و ظلم، سبب کوتاه شدن عمر دانسته شده است. [۱]

امام باقرعلیه السلام در مورد «أجلاً و أجلٌ» فرمود: آنها دو أجل هستند: یکى محتوم و قطعى و دیگرى موقوف (یعنى مشروط و معلّق). [۲]

به نقل ابن عباس، خداوند براى انسان دو أجل قرار داده: یکى از تولّد تا مرگ، دیگرى از مرگ تا قیامت. انسان با اعمال خود، گاهى از یکى مى کاهد وبه دیگرى مى افزاید. پس پایان أجل هیچکس قابل تغییر نیست. «ومایُعمَّر مِن مُعَمَّرٍ ولایَنقَصُ مِن عُمُرِه الاّ فى کتاب» [۳]

۱) مستدرک الوسائل، ج ۱۵، ص ۲۴۹٫

۲) کافى، ج ۱، ص ۱۴۷٫

۳) فاطر، ۱۱٫

 

پیام ها:

۱- مدّت عمر و پایان زندگى، به دست ما نیست.«هو الذى…. قضى اجلاً»

۲- تنها خداوند بر أجل مسمّى (أجل قطعى)، آگاه است. «أجل مسمّى عنده»

۳- با آنکه آفرینش و پایان کار انسان، همه از خدا و به دست اوست، پس چرا در مبدأ و معاد شک کنیم؟ «ثم انتم تمترون»

 

تفسیر آیه ۳ سوره الانعام:

وَهُوَ اللَّهُ فِی السَّمَاوَاتِ وَفِی الْأَرْضِ یَعْلَمُ سِرَّکُمْ وَجَهْرَکُمْ وَیَعْلَمُ مَا تَکْسِبُونَ ﴿۳﴾
و او در آسمانها و زمین خداست نهان و آشکار شما را مى‏ داند و آنچه را به دست مى ‏آورید [نیز] مى‏ داند (۳)

نکته ها:

در پاسخ به عقیده ى انحرافى چند خدایى (خداى باران، خداى جنگ، خداى صلح، خداى زمین و…) این آیه مى فرماید: خداى همه چیز و همه جا یکى است.

امام صادق علیه السلام درباره این آیه فرمود: او به تمام مخلوقات از نظر علم و قدرت و سلطه و حاکمیّت احاطه دارد. [۱]

۱) تفسیر نورالثقلین؛ توحید صدوق، ص ۱۳۳٫

 

پیام ها:

۱- منطقه ى فرمانروایى خداوند، تمام هستى است. «فى السموات و فى الارض»

۲- خداوند چون حاکم است، آگاه است. «هو اللَّه فى السموات و فى الارض یعلم…»

۳- آشکار و نهان انسان نزد خداوند یکسان است. [۱] «یعلم سرّکم و جهرکم»

۴- ایمان به احاطه علمى خداوند، هم انگیزه براى کار نیک است و هم بازدارنده از کار بد. «یعلم سرّکم و جهرکم»

۵ – خداوند، از آینده ى کارهاى انسان آگاه است. «و یعلم ما تکسبون»

۱) اگر علم خداوند نسبت به آشکار و نهان آدمى تفاوت داشت، جمله ى »یعلم« تکرار مى شد و مى فرمود: »یعلم سرّکم و یعلم جهرکم«

 

تفسیر آیه ۴ و ۵ سوره الانعام:

وَمَا تَأْتِیهِمْ مِنْ آیَهٍ مِنْ آیَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا کَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِینَ ﴿۴﴾
و هیچ نشانه‏ اى از نشانه‏ هاى پروردگارشان به سویشان نمى ‏آمد مگر آنکه از آن روى بر مى‏ تافتند (۴)
فَقَدْ کَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ فَسَوْفَ یَأْتِیهِمْ أَنْبَاءُ مَا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ ﴿۵﴾
آنان حق را هنگامى که به سویشان آمد تکذیب کردند پس به زودى [حقیقت] خبرهاى آنچه را که به ریشخند مى‏ گرفتند به آنان خواهد رسید (۵)

نکته ها:

شاید مراد از «خبرهاى بزرگ» در آیه، خبر فتح مکّه یا شکست مشرکین در جنگ بدر و امثال آن باشد. [۱]

۱) تفسیر مراغى.

 

پیام ها:

۱- براى لجبازان، نوع دلیل و آیه تفاوتى ندارد، آنها همه را رد مى کنند. «آیه من آیات ربّهم»

۲- لجوجان و کافران، حاضر به شنیدن و تفکّر و تحقیق کردن نیستند، همین که حقى آمد، تکذیب مى کنند. «فقد کَذّبوا بالحقّ لمّا جاءهم»

۳- هم باید به مؤمنان دلگرمى داد که راهشان حقّ است، «بالحق»و هم کافران را تهدید کرد که خبرهاى تلخ برایتان خواهد آمد.«فسوف یأتیهم»

۴- استهزا، شیوه ى همیشگى کفّار است. «کانوا به یستهزءون»

۵ – سقوط انسان سه مرحله دارد: اعراض، تکذیب و استهزا. در این دو آیه به هر سه مورد اشاره شده است. «معرضین – کذّبوا یستهزءون»

 

تفسیر آیه ۶ سوره الانعام:

أَلَمْ یَرَوْا کَمْ أَهْلَکْنَا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ مَا لَمْ نُمَکِّنْ لَکُمْ وَأَرْسَلْنَا السَّمَاءَ عَلَیْهِمْ مِدْرَارًا وَجَعَلْنَا الْأَنْهَارَ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمْ فَأَهْلَکْنَاهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَأَنْشَأْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْنًا آخَرِینَ ﴿۶﴾
آیا ندیده‏ اند که پیش از آنان چه بسیار امتها را هلاک کردیم [امتهایى که] در زمین به آنان امکاناتى دادیم که براى شما آن امکانات را فراهم نکرده‏ ایم و [بارانهاى] آسمان را پى در پى بر آنان فرو فرستادیم و رودبارها از زیر [شهرهاى] آنان روان ساختیم پس ایشان را به [سزاى] گناهانشان هلاک کردیم و پس از آنان نسلهاى دیگرى پدید آوردیم (۶)

نکته ها:

«قَرْن» به امّتى گفته مى شود که یکپارچه هلاک شده باشند. [۱] به مردمى هم که در یک زمان زندگى مى کنند، قرن گفته مى شود و چون معمولاً یک نسل، از ۶۰ تا ۱۰۰ سال طول مى کشد، از این رو به ۶۰ یا ۸۰ یا ۱۰۰ سال یک قرن مى گویند. [۲]

کلمه «مدرار» به معناى ریزش فراوان و پى در پى باران و به مقدار نیاز است. [۳]

۱) اقرب الموارد.

۲) تفاسیر المیزان وکبیرفخررازى.

۳) تفسیر مجمع البیان ذیل آیه ۵۲ سوره هود.

 

پیام ها:

۱- افرادى که از تاریخ پند نمى گیرند، توبیخ مى شوند. «ألم یروا»

۲- کفّار صدر اسلام از تاریخ امّت هاى پیشین آگاه بودند و مى توانستند درس بگیرند. «ألم یروا»

۳- توجّه به زوال نعمت ها و سرنگونى گنهکاران، از عوامل غفلت زدایى است. «ألم یروا… فاهلکناهم بذنوبهم»

۴- تمدّن هایى قبل از اسلام وجود داشته و سپس منقرض شده اند. «اهلکنا من قبلهم»

۵ – از روشهاى تربیتى قرآن است که داستان هاى واقعى و آموزنده را براى عبرت مردم نقل مى کند. «اهلکنا من قبلهم»

۶- کیفر آنان که از امکانات خداداد استفاده سوء کنند، نابودى است. «کم أهلکنا»

۷- به جاى «أرسلنا من السماء»، فرمود: «أرسلنا السماء» (آسمان را براى شما فرستادیم) تا نهایت لطف الهى را بیان کند.

۸ – عملکرد مردم، عامل تحوّلات و حوادث تاریخى است. «فاهلکناهم بذنوبهم»

۹- هلاکت مردم به سبب گناهانشان، از سنّت هاى الهى است. «فاهلکناهم بذنوبهم»

۱۰- خداوند، علاوه بر عذاب آخرت، در این دنیا هم کیفر مى دهد. «فأهلکناهم»

۱۱- اگر امکانات در دست صالحان باشد، نماز را برپا مى دارند. «ان مکّناهم فى الارض اقاموا الصلاه» [۱] ولى اگر در دست نااهلان بى ایمان باشد، فساد و گناه مى کنند. «مکّناهم… فاهلکناهم بذنوبهم»

۱۲- امکانات مادّى، مانع قهر و عذاب الهى نیست. «مکّناهم… فاهلکناهم» آن گونه که کافران خیال مى کردند: «نحن اکثر أموالاً وأولاداً ومانحن بمعذّبین» [۲]

۱۳- امکانات مادّى، رمز کامیابى نیست. «مکّناهم… فاهلکناهم» چنانکه در جاى دیگر مى خوانیم: «انّ الانسان لیطغى أن رآه استغنى» [۳]

۱۴- دو نوع مرگ داریم: طبیعى، که با رسیدن أجل است و غیر طبیعى که به خاطر کیفر الهى و با حوادث غیر منتظره است. «بذنوبهم»

۱۵- قدرتمندان گنهکار فکر نکنند دنیا همیشه به کامشان است، خداوند دیگران را جایگزین آنان مى کند. «أهلکناهم … و أنشأنا من بعدهم قرناً آخرین»

۱) حج، ۴۱٫

۲) سبأ، ۳۵٫

۳) علق، ۶ تا ۷٫

 

تفسیر آیه ۷ سوره الانعام:

وَلَوْ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ کِتَابًا فِی قِرْطَاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَیْدِیهِمْ لَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِینٌ ﴿۷﴾
و اگر مکتوبى نوشته بر کاغذ بر تو نازل میکردیم و آنان آن را با دستهاى خود لمس میکردند قطعا کافران مى گفتند این [چیزى] جز سحر آشکار نیست (۷)

نکته ها:

گروهى از مشرکان مى گفتند: ما درصورتى ایمان مى آوریم که نوشته اى بر کاغذ، همراه با فرشته اى بر ما نازل کنى. ولى دروغ مى گفتند و در پى بهانه جویى بودند.

«قِرطاس» چیزى است که بر روى آن بنویسند، چه کاغذ، چه چوب، یا پوست و سنگ، ولى امروز به کاغذ گفته مى شود.

 

پیام ها:

۱- وقتى پاى لجاجت در کار باشد، هیچ دلیلى کارساز نیست، حتّى محسوسات را منکر مى شوند. «فلمسوه بایدیهم… ان هذا الاّ سحر مبین»

۲- نسبت سحر، از رایج ترین نسبت هایى بود که مشرکان به پیامبر مى دادند. «ان هذا الاّ سحر مبین»

 

تفسیر آیه ۸ سوره الانعام:

وَقَالُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَیْهِ مَلَکٌ وَلَوْ أَنْزَلْنَا مَلَکًا لَقُضِیَ الْأَمْرُ ثُمَّ لَا یُنْظَرُونَ ﴿۸﴾
و گفتند چرا فرشته‏ اى بر او نازل نشده است و اگر فرشته‏ اى فرود مى ‏آوردیم قطعا کار تمام شده بود سپس مهلت نمى‏ یافتند (۸)

نکته ها:

نزول فرشته ى مورد تقاضاى کفّار، اگر به صورت انسان باشد که مانند همان پیامبر خواهد بود و اگر به صورت واقعى اش جلوه کند، طاقت دیدن آن را ندارند و با مشاهده ى آن، جان خواهند داد. [۱]

روحیّه ى شیطانى تکبّر، اجازه نمى دهد انسان از بشرى همانند خود پیروى کند. گاهى مى گوید: چرا انبیا مثل ما غذا مى خورند و در بازارها راه مى روند و همچون ما لباس مى پوشند؟ «و قالوا ما لهذا الرّسول یأکل الطعام و یمشى فى الاسواق» [۲] گاهى به یکدیگر مى گفتند: اگر از پیامبرى مثل خودتان اطاعت کنید، زیان کرده اید. «ولئن أطعتم بشراً مثلکم انّکم اذاً لخاسرون» [۳]

۱) تفاسیر کبیر فخررازى و نورالثقلین.

۲) فرقان، ۷٫

۳) مؤمنون، ۳۴٫

 

پیام ها:

۱- کفّار بهانه گیر، انسان را شایسته مقام رسالت نمى دانستند و تقاضاى دیدن فرشته را داشتند. «لولا انزل علیه ملک»

۲- سنّت الهى چنین است که اگر معجزه اى به درخواست مردم انجام شود و انکار کنند، هلاکت قطعى سراغشان خواهد آمد. [۱] «لقضى الامر»

(شیوه دعوت هاى الهى، براساس آزادى، تفکّر، انتخاب ومهلت داشتن است. تقاضاى راه دیگرى مانند نزول فرشته یا غذاى آسمانى، فرصت و مهلت را مى گیرد ودر این صورت تنها راه، پذیرش دعوت است وگرنه هلاکت.)

۱) تفسیر مراغى.

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۱۲۸ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر