سبز قامتدوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 130 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۱۳۰ – آیات ۱۹ تا ۲۷ سوره الانعام

تفسیر قرآن کریم صفحه 130 - آیات 19 تا 27 سوره الانعام

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۱۳۰

سوره: الانعام

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

 

تفسیر آیه ۱۹ سوره الانعام:

قُلْ أَیُّ شَیْءٍ أَکْبَرُ شَهَادَهً قُلِ اللَّهُ شَهِیدٌ بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ وَأُوحِیَ إِلَیَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ أَئِنَّکُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَهً أُخْرَى قُلْ لَا أَشْهَدُ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِی بَرِیءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ ﴿۱۹﴾
بگو گواهى چه کسى از همه برتر است بگو خدا میان من و شما گواه است و این قرآن به من وحى شده تا به وسیله آن شما و هر کس را [که این پیام به او] برسد هشدار دهم آیا واقعا شما گواهى مى‏ دهید که در جنب خدا خدایان دیگرى است بگو من گواهى نمى‏ دهم بگو او تنها معبودى یگانه است و بى‏ تردید من از آنچه شریک [او] قرار مى‏ دهید بیزارم (۱۹)

نکته ها:

مشرکان مکّه، از پیامبر اسلام براى رسالتش شاهد مى طلبیدند و نبوّت آن حضرت را نمى پذیرفتند و مى گفتند: حتّى یهود و نصارا تو را پیامبر نمى دانند. این آیه در زمان غربت اسلام، خبر از آینده اى روشن و رسالت جهانى اسلام مى دهد.

حضرت على علیه السلام در تفسیر عبارت «انّما هو اله واحد» فرمودند: اگر خدایان دیگرى بودند، آنها هم پیامبرانى مى فرستادند. [۱]

عدّه اى را به عنوان اسیر نزد پیامبراکرم صلى الله علیه وآله آوردند، حضرت از آنان پرسید: آیا تاکنون دعوت به اسلام شده اید؟ گفتند: نه، حضرت فرمود: همه را به محل اَمن برسانند و آزادشان کنند، زیرا کسى که هنوز نداى اسلام را نشنیده است نباید اسیر نمود، سپس این آیه را تلاوت فرمود: «لانذرکم به و من بلغ» [۲]

امام صادق علیه السلام فرمودند: انذار همیشگى باید همراه با منذر همیشگى باشد. پس امامت و رهبرى الهى نیز تا ابد باید همراه قرآن باشد. [۳]

معمولاً در انسان ها انگیزه ى دفع ضرر، قوى تر از جلب منفعت است. لذا قرآن، به مسأله ى انذار تأکید کرده است. «لانذرکم» در آیات دیگر نیز مى خوانیم: «ان أنت الاّ نذیر» [۴] ، «انّما أنا نذیر مبین» [۵]

در احادیث متعدّدى «مَن بَلَغ» به ائمّه معصومین علیهم السلام تفسیر شده است. [۶]

امام صادق علیه السلام نیز درباره «مَن بَلغ» فرمودند: مقصود کسى است که وظیفه امامت به او رسیده است و او همانند پیامبر، مردم را با قرآن انذار مى کند. [۷]

۱) نهج البلاغه، نامه ۳۱٫

۲) تفسیر درّالمنثور.

۳) تفسیر صافى.

۴) فاطر، ۲۳٫

۵) عنکبوت، ۵۰٫

۶) تفسیر عیّاشى.

۷) کافى، ج ۱، ص ۴۱۶٫

 

پیام ها:

۱- براى حقّانیت پیامبر اسلام، گواه بودن خداوند کافى است. «قل اللَّه شهید»

۲- طرح و بیان حقایق به شکل سؤال و جواب از شیوه هاى تبلیغى قرآن است. «قل اىّ شى ء…قل اللَّه»

۳- غفلت و سهو و فراموشى و محدودیّت، هم قدرت خبرگیرى انسان را کم مى کند، هم قدرت گواه بودن او را، و چون خدا از این عوارض دور است، پس بزرگ ترین شاهدها خداوند است. «أکبر شهاده قل اللَّه»

۴- قرآن، بزرگ ترین گواه بر رسالت پیامبر است. «اللَّه شهید بینى و… هذا القرآن»

۵ – براى مردم غافل، سخن گفتن از زاویه ى انذار مؤثّرتر است. «لانذرکم»

۶- رسالت حضرت محمد صلى الله علیه وآله جهانى و جاودانى و براى همه ى مردم در همه ى عصرها و نسل هاست. «لانذرکم به و مَن بلغ»

۷- تا قانون به مردم ابلاغ نشود، توبیخ و مسئولیّتى در کار نیست. «و من بلغ» و به اصطلاح علم اصول، عِقاب بدون بیان، قبیح است.

۸ – از جمله شرایط لازم براى رهبر آسمانى: ایمان به مکتب: «اوحى الى هذا القرآن»، امید به آینده «و مَن بَلَغ»، صلابت «قل لا أشهد» و برائت از شرک است. «انّنى برى ء ممّا تشرکون»

 

تفسیر آیه ۲۰ سوره الانعام:

الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَعْرِفُونَهُ کَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمُ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ ﴿۲۰﴾
کسانى که کتاب [آسمانى] به آنان داده‏ ایم همان گونه که پسران خود را مى ‏شناسد او [=پیامبر] را مى ‏شناسد کسانى که به خود زیان زده‏ اند ایمان نمى ‏آورند (۲۰)

نکته ها:

این آیه، مشابه آیه ى ۱۴۶ سوره ى بقره است.

هم نام و نشان پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله در تورات وانجیل بوده وعلماى اهل کتاب، او را به عنوان پیامبر موعود به مردم بشارت مى دادند، و هم اخلاقیّات حضرت و یارانش در کتب آنان بوده است: «محمّد رسول اللّه والّذین معه أشدّاء علَى الکفّار رحماء بینهم… ذلک مثلهم فى التوراه و مثلهم فى الانجیل کزرع…» [۱]

شناخت فرزند، اصیل ترین و قدیمى ترین شناخت هاست. چون او را از هنگام تولّد مى شناسند، ولى شناخت برادر و پدر و مادر براى انسان، ماه ها پس از تولّد است چنانکه شناخت همسر نیز پس از ازدواج مى باشد. از این رو آیه مى فرماید: آنان پیامبر را مانند فرزندان خود مى شناسند.

۱) فتح، ۲۹٫

 

پیام ها:

۱- خداوند بر اهل کتاب حجّت را تمام کرده و آنان پیامبر اسلام را به خوبى مى شناختند. «الّذین آتیناهم الکتاب یعرفونه»

۲- پیامبر باید به گونه اى شناخته شود که هیچ شکّى در او نباشد. «یعرفونه کما یعرفون أبناءهم»

۳- تنها شناخت و علم، مایه ى نجات انسان نیست، چه بسیار خداشناسان و پیامبرشناسان و دین شناسان که به خاطر عناد و لجاجت از زیان کارانند. «یعرفونه کما یعرفون ابناءهم الّذین خسروا أنفسهم»

۴- کتمان حقّ، سبب سوء عاقبت وخسارت است. «خسروا أنفسهم فهم لایؤمنون»

 

تفسیر آیه ۲۱ سوره الانعام:

وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ کَذِبًا أَوْ کَذَّبَ بِآیَاتِهِ إِنَّهُ لَا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ ﴿۲۱﴾
و کیست ‏ستمکارتر از آن کس که بر خدا دروغ بسته یا آیات او را تکذیب نموده بى تردید ستمکاران رستگار نمى ‏شوند (۲۱)

نکته ها:

در قرآن پانزده مرتبه تعبیر «مَن أظلَم» آمده که در مورد افترا بر خدا، بازداشتن مردم از مسجد و کتمان شهادت و حقّ است. این مى رساند که ظلم فرهنگى و بازداشتن مردم از رشد و فهم، بدترین ظلم به جامعه است.

 

پیام ها:

۱- هر چیز که عزیزتر و مقدّس تر باشد، خطر ظلم درباره ى آن بیشتر است. از این رو ظلم به خدا و افترا بر ذات مقدس الهى، بدترین ظلم هاست. «ومن أظلم»

۲- ظلم به تفکر و فرهنگ انسان ها، بدترین ستم هاست. شرک، افترا به خدا، ادّعاى نبوّت دروغین، بدعت، تفسیر به رأى، همه نمونه اى از این گونه ظلم هاست. «و مَن اظلم ممّن افترى على اللَّه کذبا او کذّب بآیاته»

 

تفسیر آیه ۲۲ سوره الانعام:

وَیَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِیعًا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِینَ أَشْرَکُوا أَیْنَ شُرَکَاؤُکُمُ الَّذِینَ کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿۲۲﴾
و [یاد کن] روزى را که همه آنان را محشور مى ‏کنیم آنگاه به کسانى که شرک آورده‏ اند مى‏ گوییم کجایند شریکان شما که [آنها را شریک خدا] مى ‏پنداشتید (۲۲)

نکته ها:

بازخواست ذلّت بار مشرکین در قیامت، نشانه ى محرومیّت آنان از رستگارى است، همان محرومیّتى که در آیه ى قبل به آن اشاره شده است.

گرچه آیه، به شرک نظر دارد، ولى آنان هم که رهبرى غیر اولیاى خدا را بپذیرند و با اولیاى معصوم الهى به مخالفت و جنگ برخیزند، به نوعى مشرکند. در زیارت جامعه ى کبیره مى خوانیم: «و مَن حاربکم مشرک» [۱] و در حدیث آمده است: «الرّاد علینا کالرّاد على اللّه و هو على حدّ الشرک باللّه» [۲] کسى که کلام و راه ما را رد کند، همچون کسى است که کلام خدا را نپذیرد و چنین شخصى به منزله ى مشرک است.

۱) مفاتیح الجنان.

۲) کافى، ج ۱، ص ۶۷٫

 

پیام ها:

۱- دادگاه قیامت، علنى است. «نحشرهم جمیعاً ثم نقول»

۲- قبل از هر عقیده و عشق و پرستشى، آماده ى پاسخگویى در روز قیامت باشیم. «و یوم نحشرهم… أین شرکاؤکم»

۳- قیامت روز ظهور حقّ بودن توحید، حتّى براى مشرکان است. «أین شرکاؤکم»

۴- شرک، خیالى بیش نیست. «تزعمون»

 

تفسیر آیه ۲۳ و ۲۴ سوره الانعام:

ثُمَّ لَمْ تَکُنْ فِتْنَتُهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا وَاللَّهِ رَبِّنَا مَا کُنَّا مُشْرِکِینَ ﴿۲۳﴾
آنگاه عذرشان جز این نیست که مى‏ گویند به خدا پروردگارمان سوگند که ما مشرک نبودیم (۲۳)
انْظُرْ کَیْفَ کَذَبُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا کَانُوا یَفْتَرُونَ ﴿۲۴﴾
ببین چگونه به خود دروغ مى‏ گویند و آنچه برمى‏ بافتند از ایشان یاوه شد (۲۴)

نکته ها:

امام صادق علیه السلام فرمود: مراد از «فتنه» در «لم تکن فتنتهم»، معذرت خواهى مشرکان مى باشد. [۱]

«ضلّ الشى ء» به معناى ضایع شدن، هلاکت و نابودى چیزى است. [۲]

دروغگویان به مقتضاى خصلتى که در دنیا کسب کرده اند، در قیامت نیز دروغ مى گویند. «واللّه ما کنّا مشرکین»، چنانکه در جاى دیگر مى خوانیم: «یوم یبعثهم اللَّه جمیعاً فیَحلفون له کما یَحلفون لکم و یحسبون انّهم على شى ء الا انّهم هم الکاذبون» [۳]

حضرت على علیه السلام در ذیل آیه در حدیثى مى فرماید: بعد از این دروغ، بر لبشان مهر زده مى شود و سایر اعضاى آنان حقّ را بازگو مى کنند. [۴]

امام صادق علیه السلام فرمود: روز قیامت خداوند آن چنان عفو وبخشش مى کند که به ذهن هیچ کس حتّى خطور نمى کند، تا آن اندازه که مشرکان نیز مى گویند: ما مشرک نبودیم، (تا مشمول عفو الهى شوند). [۵]

۱) تفسیر مجمع البیان.

۲) لسان العرب.

۳) مجادله، ۱۸٫

۴) تفسیر کنزالدّقائق.

۵) تفسیر عیّاشى.

 

پیام ها:

۱- قیامت، آن چنان حتمى است که گویا هم اکنون نیز حاضر است. «اُنظر» و نفرمود: «ستنظر». (پیامبرصلى الله علیه وآله در دنیا نیز مى تواند باچشم ملکوتى، شاهد صحنه هاى قیامت باشد.)

۲- تکیه گاه هاى غیر الهى نابود خواهد شد. «ضلّ عنهم»

۳- در دادگاه الهى، نه دروغ انسان کارساز است، نه سوگند او. «ضلّ عنهم ما کانوا یفترون»

۴- آن همه اصرار بر تکیه گاه هاى غیر الهى، خیالى بیش نیست. «و ضلّ عنهم ما کانوا یفترون»

 

تفسیر آیه ۲۵ سوره الانعام:

وَمِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَکِنَّهً أَنْ یَفْقَهُوهُ وَفِی آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِنْ یَرَوْا کُلَّ آیَهٍ لَا یُؤْمِنُوا بِهَا حَتَّى إِذَا جَاءُوکَ یُجَادِلُونَکَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ ﴿۲۵﴾
و برخى از آنان به تو گوش فرا مى‏ دهند و[لى] ما بر دلهایشان پرده ‏ها افکنده‏ ایم تا آن را نفهمند و در گوشهایشان سنگینى [قرار داده‏ ایم] و اگر هر معجزه ‏اى را ببینند به آن ایمان نمى ‏آورند تا آنجا که وقتى نزد تو مى ‏آیند و با تو جدال مى کنند کسانى که کفر ورزیدند مى‏ گویند این [کتاب] چیزى جز افسانه ‏هاى پیشینیان نیست (۲۵)

نکته ها:

در شأن نزول این آیه آمده است که ابوسفیان، ولید بن مغیره، عتبه، شیبه و نضربن حارث، در کنار کعبه به تلاوت قرآن پیامبر گوش مى دادند، به نضر گفتند: چه مى خواند؟ گفت: به خداى کعبه نمى فهمم چه مى خواند، ولى چیزى جز افسانه ها و داستان هاى پیشینیان نیست، من مشابه این داستان ها را براى شما گفته ام. سپس این آیه نازل شد.

«أکنّه» جمع «کنّ» یا «کنان» به معناى پرده است. «وقر» به معناى سنگینى و «أساطیر» جمع «اسطوره» به معناى مطالب پى در پى و خیالى است که شنیدن آن جاذبه دارد.

پرده افکنى بر دل وسنگینى گوش، به خاطر روحیّه ى لجاجت مشرکان است. قرآن مى فرماید: «فلما زاغوا أزاغ اللّه قلوبهم» [۱]

از اینکه در آیه ى قبل، سخن از مشرکین بود ولى در این آیه درباره همان گروه تعبیر به «الّذین کفروا» نموده است معلوم مى شود مشرکین همان کفّارند.

۱) صف، ۵٫

 

پیام ها:

۱- پیامبران و رهبران الهى باید از روحیات کفّار و مخالفین و ترفندهاى آنان آگاه باشند. «و منهم مَن یستمع»

۲- از همه ى کفّار مأیوس نباشید، بعضى از آنان لجوجند. «و منهم»

۳- شنیدن صوت قرآن، آنگاه ارزش دارد که در دل اثر کند. «أکنه ان یفقهوه»

۴- کفّار بر انکار خود اصرار دارند و پرده افکنى خداوند بر دل کفار، به خاطر همین عناد و اصرار خود آنان است. «ان یَروا کلّ آیه لایؤمنوا»

۵ – لجاجت، درد بى درمان است و مثل آینه ى موج دار، بهترین صورت ها را هم زشت نشان مى دهد. «ان یروا کل آیه لایؤمنوا»

۶- اگر کسى به قصد جدال و با سوء ظن و روح منفى و موضعگیرى قبلى، حتّى با پیامبر هم ملاقات کند، بهره اى نخواهد برد. «جاءک یجادلونک…»

۷- کفّار هیچ راه صحیح و منطقى براى مقابله با پیامبر اسلام نداشتند. (پناه به جدال و تهمت نشانه عجز آنان از منطق است) «یجادلونک…»

۸ – قرآن، براى کافران و مشرکان نیز جذّاب است. «یقول الذین کفروا ان هذا الاّ اساطیر الاوّلین» («اساطیر»، به معناى سخن زیباست. [۱])

۱) لسان العرب.

 

تفسیر آیه ۲۶ سوره الانعام:

وَهُمْ یَنْهَوْنَ عَنْهُ وَیَنْأَوْنَ عَنْهُ وَإِنْ یُهْلِکُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا یَشْعُرُونَ ﴿۲۶﴾
و آنان [مردم را] از آن باز مى دارند و [خود نیز] از آن دورى مى کنند و[لى] جز خویشتن را به هلاکت نمى‏ افکنند و نمى‏ دانند (۲۶)

نکته ها:

«یَنئَون» از ریشه ى «نأى»، به معناى دور کردن است.

برخى از اهل سنت، در تفسیر خود این آیه را درباره ابوطالب دانسته و گفته اند که وى مردم را از آزار پیامبر نهى مى کرد ولى خودش ایمان نمى آورد و از مسلمان شدن دورى مى جست و برخى آیات دیگر را هم در این باره مى دانند (مثل توبه ۱۱۳، قصص ۵۶)، ولى به نظر پیروان مکتب اهل بیت، ابوطالب از بهترین مسلمانان است و دلایل ایمان ابوطالب پدر عزیز حضرت على علیه السلام بسیار است که به بعضى از آنها اشاره مى کنم:

۱- جملاتى که شخص پیامبراکرم صلى الله علیه وآله و اهل بیت علیهم السلام درباره ایمان او فرموده اند، بهترین دلیل بر ایمان اوست.

۲- حمایت هاى بى دریغ وى از پیامبر در شرائط بسیار سخت.

۳- اقرارهاى ابوطالب که در اشعار خود نسبت به پیامبر و رابطه خود با خدا دارد.

۴- سفارش هاى او به همسر و فرزند و برادرش حمزه که از اسلام و نماز و پیامبر حمایت کنند.

۵ – حزن و اندوه فراوانى که براى پیامبرصلى الله علیه وآله به خاطر فوت ابوطالب پیدا شد.

۶- ابوبکر و عباس گواهى دادند که ابوطالب هنگام مرگ، کلمات «لااله الاّاللّه و محمّد رسول اللّه» مى گفت.

۷- رسول خدا صلى الله علیه وآله بالاى منبر براى ابوطالب دعا کرد و جنازه ى او را تشییع نمود و به حضرت على علیه السلام دستور کفن کردن او را داد. تنها بر او نماز گذاشته نشد زیرا تا آن روز نماز میّت واجب نشده بود، چنانکه بر خدیجه هم نماز گزارده نشد.

۸ – حضرت على علیه السلام در نامه اى به معاویه نوشتند که بسیار فرق است میان پدر من ابوطالب با پدر تو ابوسفیان.

۹- رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود: من در قیامت، شفیع پدر و مادر و عمویم ابوطالب هستم.

۱۰- در حدیث مى خوانیم که خداوند به رسول خود وحى کرد که آتش بر پدر و مادر و کفیل تو حرام است.

۱۱- در مسلمان بودن فاطمه بنت اسدعلیها السلام که از زنان خوش سابقه و مهاجر است، شکّى نیست و اگر ابوطالب مسلمان نبود، هرگز رسول خداصلى الله علیه وآله اجازه نمى داد که شوهر این زن، مردى بى ایمان باشد. [۲۸۵]

۲۸۵) الغدیر، ج ۷ و۸ ؛ الصحیح من السیره، ج ۱، ص ۱۳۴تا۱۴۲

 

پیام ها:

۱- کفّار و مشرکان، همواره در تلاش براى کارشکنى و بازداشتن مردم از گوش دادن به قرآن بودند. «و هم ینهون عنه…»

۲- دورى از پذیرفتن حق، سبب به هلاکت انداختن خود انسان مى شود. «و ما یهلکون الاّ انفسهم»

۳- شعور واقعى، یافتن راه حقّ است و گم کردن راه حقّ و رهبر حقّ، از سوى هر که باشد، بى شعورى است. «و ما یشعرون»

 

تفسیر آیه ۲۷ سوره الانعام:

وَلَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقَالُوا یَا لَیْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُکَذِّبَ بِآیَاتِ رَبِّنَا وَنَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ﴿۲۷﴾
و اى کاش [منکران را] هنگامى که بر آتش عرضه مى ‏شوند مى‏ دیدى که مى‏ گویند کاش بازگردانده مى ‏شدیم و [دیگر] آیات پروردگارمان را تکذیب نمیکردیم و از مؤمنان مى ‏شدیم (۲۷)

نکته ها:

طبق آیات قرآن، آرزوى برگشت به دنیا، هم در لحظه ى مرگ است، و هم در قبر و هم در قیامت، «ربّ ارجعون لعلّى اعمل صالحاً» [۱] ، «ربّنا اخرجنا منها فان عُدنا فانّا ظالمون» [۲]

در آیه ۲۳، مشرکین شرک خود را انکار مى کردند، ولى در این آیه، اعتراف و تقاضاى برگشت و جبران مى کنند.

۱) مؤمنون، ۱۰۰٫

۲) مؤمنون، ۱۰۷٫

 

پیام ها:

۱- کفّار هنگام عرضه بر آتش، وحشت زده و ذلّت بار ناله مى زنند. «اذ وقفوا على النّار فقالوا» مراحل و مواقف قیامت متعدّد است، در بعضى از مراحل گنهکاران ناله مى زنند و در بعضى مواقف مهر سکوت بردهانشان مى خورد.

۲- تکذیب آیات الهى، موجب پشیمانى در آخرت است. «اذ وقفوا… فقالوا یا لیتنا»

۳- تا فرصت دنیا باقى است ایمان آوریم، چون در آخرت مجال برگشت نیست. «یا لیتنا نردّ» از آرزوها و حسرت هاى کافران در قیامت، برگشت به دنیا و ایمان و اطاعت است. «و لا نکذّب… و نکون من المؤمنین»

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۱۳۰ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر