سبز قامتسه شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 133 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۱۳۳ – آیات ۴۵ تا ۵۲ سوره الانعام

تفسیر قرآن کریم صفحه 132 - آیات 36 تا 44 سوره الانعام

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۱۳۳

سوره: الانعام

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

 

تفسیر آیه ۴۵ سوره الانعام:

فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿۴۵﴾
پس ریشه آن گروهى که ستم کردند برکنده شد و ستایش براى خداوند پروردگار جهانیان است (۴۵)

نکته ها:

امام صادق علیه السلام فرمود: کسى که دوست داشته باشد ظالم باقى باشد، در واقع دوست دارد که خداوند معصیت و نافرمانى شود، همانا خداوند خویشتن را به جهت هلاک کردن ظالمان ستوده است. «فقطع… و الحمدللّه» [۱]

۱) معانى الاخبار، ص ۲۵۲٫

 

پیام ها:

۱- ستم، ماندنى نیست. «قطع»

۲- ظلم، در نسل هم مؤثر است. «دابر»

۳- انقراض ونابودى ستمگران، حتمى است. (ظلم تمدّن ها را ریشه کن مى کند) «فقطع دابر» چنانکه در جاى دیگر مى فرماید: «فهل ترى لهم من باقیه» [۱]

۴- بى توجّهى به هشدار انبیا ظلم است. «نسوا ما ذکروا… الّذین ظلموا»

۵ – گاهى رفاه فراوان، زمینه ى ظلم است. «فتحنا علیهم ابواب کلّ شى ء… الّذین ظلموا»

۶- در تاریخ اقوامى بوده اند که هیچ اثرى از آنان نیست. «فقطع دابر»

۷- نابود کردن ستمکار، کارى پسندیده است. «والحمدللَّه»

۸ – هنگام نابودى ستمگران، باید خدا را شکر کرد. «فقطع … والحمدللَّه»

۹- هلاکت ظالمان، عامل تربیت دیگران است. «ربّ العالمین»

۱) حاقّه، ۸ .

 

تفسیر آیه ۴۶ سوره الانعام:

قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَخَذَ اللَّهُ سَمْعَکُمْ وَأَبْصَارَکُمْ وَخَتَمَ عَلَى قُلُوبِکُمْ مَنْ إِلَهٌ غَیْرُ اللَّهِ یَأْتِیکُمْ بِهِ انْظُرْ کَیْفَ نُصَرِّفُ الْآیَاتِ ثُمَّ هُمْ یَصْدِفُونَ ﴿۴۶﴾
بگو به نظر شما اگر خدا شنوایى شما و دیدگانتان را بگیرد و بر دلهایتان مهر نهد آیا غیر از خدا کدام معبودى است که آن را به شما بازپس دهد بنگر چگونه آیات [خود] را [گوناگون] بیان مى ‏کنیم سپس آنان روى برمى‏ تابند (۴۶)

نکته ها:

از ابتداى سوره تا اینجا حدود ده بار خداوند با طرح سؤال، مخالفان را دعوت به تفکّر کرده است. زیرا تفکّر در نعمت ها و تصوّر وفرضِ تغییر و تحوّل آنها، زمینه ى خداشناسى است.

اگر درختان سبز نشوند، «لو نشاء لجعلناه حطاماً» [۱]

اگر آبها تلخ و شور شوند، «لو نشاء جعلناه اُجاجاً» [۲]

اگر آبها به زمین فرو روند، «إن أصبح ماءکم غوراً» [۳]

اگر شب یا روز، همیشگى باشد، «إن جعل اللَّه علیکم اللیل سرمداً… ان جعل اللَّه علیکم النّهار سرمداً» [۴]

و اگر چشم و گوش و عقل انسان از کار بیفتد، «إن اخذ اللَّه سمعکم و ابصارکم و…» [۵]

امام باقر علیه السلام فرمود: اگر خداوند هدایت شما را بگیرد، کیست که دوباره شما را هدایت کند؟ و سپس این آیه را تلاوت فرمود. [۶]

۱) واقعه، ۶۵٫

۲) واقعه، ۷۰٫

۳) ملک، ۳۰٫

۴) قصص، ۷۱ تا ۷۲٫

۵) انعام، ۴۶٫

۶) تفسیر نورالثقلین.

 

پیام ها:

۱- یکى از روشهاى تبلیغى و تربیتى قرآن، سؤال از وجدان هاست. «أرأیتم ان اخذ اللَّه… مَن اله»

۲- براى خداوند، پس گرفتن نعمت هایى که داده آسان است، پس بهوش باشیم. «أخذ اللَّه سمعکم…»

۳- هم آفرینش از آنِ خداوند است، هم کارآیى لحظه به لحظه ى آنها نعمت پروردگار است. «أخذ اللَّه سمعکم»

۴- گوش وچشم و عقل، ابزار شناخت انسان و از مهم ترین نعمت هاى الهى است. «سمعکم و ابصارکم… قلوبکم»

۵ – معبودهاى خیالى، نه توان آفریدن و نه توان برگرداندن نعمت هاى از دست رفته را دارند «من اله غیر اللَّه یأتیکم» (آرى، کسى لایق پرسش است که هم بتواند نعمتى را بدهد و هم بتواند بازستاند)

۶- با آن همه تنوّع در استدلال، توجّه مشرکان به غیر خداوند، شگفت آور است. «اُنظر کیف…»

۷- براى انسان هاى لجوج، هرنوع بیانى بى اثر است. «نُصرّف الآیات ثمّ هم یصدفون»

 

تفسیر آیه ۴۷ سوره الانعام:

قُلْ أَرَأَیْتَکُمْ إِنْ أَتَاکُمْ عَذَابُ اللَّهِ بَغْتَهً أَوْ جَهْرَهً هَلْ یُهْلَکُ إِلَّا الْقَوْمُ الظَّالِمُونَ ﴿۴۷﴾
بگو به نظر شما اگر عذاب خدا ناگهان یا آشکارا به شما برسد آیا جز گروه ستمگران [کسى] هلاک خواهد شد (۴۷)

نکته ها:

شاید مراد از «بغته» به هنگام خواب در شب و مراد از «جهره» به هنگام کار در روز باشد. مثل آیه ى «أتاها أمرنا لیلاً أونهاراً» [۱] ، شاید مراد از «بغته»، عذاب هاى بى مقدّمه باشد و مقصوداز «جهره»، عذاب هایى که آثارش از روز اوّل آشکار شود، مثل ابرهاى خطرناک که بر سر قوم عاد فرود آمد. چنانکه در جاى دیگر مى خوانیم: «قالوا هذا عارض ممطرنا بل هو ما استعجلتم به ریح فیها عذاب ألیم» [۲]

سؤال: این آیه مى گوید: تنها ظالمین از عذاب الهى هلاک مى شوند، در آیه اى دیگر «و اتّقوا فتنه لا تصیبنّ الّذین ظلموا منکم خاصّه» [۳] فراگیرى فتنه و شعله هاى عذاب نسبت به همه بیان شده و هشدار داده شده است، چگونه مفهوم این دو آیه قابل جمع است؟

پاسخ: در تفسیر کبیر فخررازى و مجمع البیان آمده است: هر فتنه اى هلاک نیست. در حوادث تلخ، آنچه به ظالمان مى رسد هلاکت و قهر است، و آنچه به مؤمنان مى رسد، آزمایش و رشد است.

۱) یونس، ۲۴ ؛ تفسیر روح المعانى.

۲) احقاف، ۲۴ ؛ تفسیر اطیب البیان.

۳) انفال، ۲۵٫

 

پیام ها:

۱- پیامبر براى بیدارى وجدان ها، مأمور به سؤال وپرسش از آنان است. «قل أرایتکم»

۲- از سرکشى خود و مهلت الهى مغرور نشوید، شاید عذاب خدا ناگهانى فرارسد. «بغته»

۳- وقتى عذاب خدا آید، هلاکت قطعى است، نه خودشان و نه دیگران قدرت دفاع ندارند. «عذاب اللَّه – یهلک»

۴- کیفرهاى الهى، به خاطر ظلم مردم و عادلانه است. «یهلک… الظالمون»

۵ – اعراض از دعوت انبیا، ظلم است. «هم یصدفون – الظالمون»

 

تفسیر آیه ۴۸ و ۴۹ سوره الانعام:

وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِینَ إِلَّا مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ فَمَنْ آمَنَ وَأَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ ﴿۴۸﴾
و ما پیامبران [خود] را جز بشارتگر و هشداردهنده نمى‏ فرستیم پس کسانى که ایمان آورند و نیکوکارى کنند بیمى بر آنان نیست و اندوهگین نخواهند شد (۴۸)
وَالَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا یَمَسُّهُمُ الْعَذَابُ بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ ﴿۴۹﴾
و کسانى که آیات ما را دروغ انگاشتند به [سزاى] آنکه نافرمانى میکردند عذاب به آنان خواهد رسید (۴۹)

نکته ها:

سؤال: با اینکه در آیات متعددى نسبت به اولیاى الهى آمده است که ترسى بر آنان نیست، «لا خوف علیهم» پس چرا از ویژگى هاى اولیاى الهى، بیم از خدا مطرح شده است، «انّا نخاف من ربّنا…»؟

پاسخ: اوّلاً گاهى بیمار، از عمل جراحى و مداوا مى ترسد، ولى پزشک به او اطمینان مى دهد که جاى نگرانى و ترس نیست. جاى نگرانى نبودن، منافاتى با دلهره ى خود بیمار ندارد.

ثانیاً: معناى «لاخوف علیهم» آن است که ترس بر آنان حاکم نمى شود. (حرف «عَلى » به معناى استعلا و غلبه است) نه اینکه اصلاً ترسى ندارند و «یحزنون» یعنى اندوه دائم ندارند (فعل مضارع رمز تداوم است) نه اینکه براى لحظه اى هم نگران نیستند.

 

پیام ها:

۱- محدوده ى کار انبیا را تنها خدا تعیین مى کند. «و ما نرسل…الاّ مبشّرین…»

۲- مسئولیّت انبیا، بشارت و هشدار است، نه اجبار مردم. «الاّ مبشرین و منذرین»

۳- شیوه ى کلّى کار انبیا، یکسان بوده است. «مبشّرین و منذرین»

۴- ارشاد و تربیت، بر دو پایه ى بیم و امید و کیفر و پاداش استوار است. «مبشّرین و منذرین»

۵ – ایمان و عمل صالح، جداى از هم نیستند و عمل منهاى ایمان هم کارساز نیست. «آمن و اصلح»

۶- کارهاى مؤمن، همیشه باید در جهت اصلاح باشد. «آمن و اصلح»

۷- صالح بودن کافى نیست، مصلح بودن لازم است. «أصلح»

۸ – ایمان وعمل، انسان را از بیمارى هاى روحى چون ترس و اندوه بیمه مى کند. «آمن و اصلح فلاخوف علیهم ولاهم یحزنون» (بهداشت روان، در سایه ى ایمان و عمل صالح است)

۹- دستاورد جامعه ى نبوى، نظامى متعادل و آرام و با امنیّت است. «فمن آمن و اصلح فلاخوف…»

۱۰- انسان فطرتاً خواهان آرامش و امنیّت است. «فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون»

۱۱- مداومت بر فسق، زمینه ساز عذاب الهى است. «یمسّهم العذاب بما کانوا یفسقون»

 

تفسیر آیه ۵۰ سوره الانعام:

قُلْ لَا أَقُولُ لَکُمْ عِنْدِی خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَیْبَ وَلَا أَقُولُ لَکُمْ إِنِّی مَلَکٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا یُوحَى إِلَیَّ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الْأَعْمَى وَالْبَصِیرُ أَفَلَا تَتَفَکَّرُونَ ﴿۵۰﴾
بگو به شما نمى‏ گویم گنجینه ‏هاى خدا نزد من است و غیب نیز نمى‏ دانم و به شما نمى‏ گویم که من فرشته‏ ام جز آنچه را که به سوى من وحى مى ‏شود پیروى نمى ‏کنم بگو آیا نابینا و بینا یکسان است آیا تفکر نمى ‏کنید (۵۰)

نکته ها:

گویا مردم بى ایمان خیال مى کردند کسى مى تواند پیامبر باشد که خزائن الهى در اختیارش باشد، یا انتظار داشتند تمام کارهاى خود را از مسیر علم غیب حل کند، پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله در این آیه مأمور مى شود با صراحت جلوى توقّعات نابجا و پندارهاى غلط آنان را بگیرد و محدوده ى وظائف خود را بیان کند و بگوید: معجزات من نیز در چهارچوب وحى الهى است، نه تمایلات شما و بدانید که هر کجا به من وحى شد معجزه ارائه خواهم داد، نه هر کجا و هرچه شما هوس کنید.

در این آیه، غیب دانستن پیامبر به صورت مستقل نفى شده، ولى گاهى آگاهى هایى از غیب به پیامبر عطا شده است. خداوند بارها درباره ى تاریخ حضرت یوسف و مریم و نوح و… به پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله فرموده است: «ذلک من انباءالغیب نوحیه الیک» این قصه ها، اطلاعات غیبى است که به تو مى دهیم. در آخر سوره ى جنّ هم فرموده است: خداوند علم غیب دارد و آن را جز به اولیاى خویش عطا نمى کند. پس علم غیب مخصوص خداست و اگر بخواهد گوشه اى از آن را در اختیار اولیاى خود قرار مى دهد.

برخورد همه ى انبیا با مردم یکسان بوده است. همین سخنان را حضرت نوح هم به مردم خود مى گفت. [۱]

۱) هود، ۳۱٫

 

پیام ها:

۱- صداقت انبیا، تا آنجاست که اگر فاقد قدرتى باشند، به مردم اعلام مى کنند. «قل لا أقول»

۲- از کارهاى انبیا، مبارزه با خرافه گرایى و شخصیّت سازى کاذب است. «لااقول… لا اعلم»

۳- از پیامبران، توقعات بیجا نداشته باشید. «لا اقول لکم عندى خزائن اللَّه»

۴- زندگى، اهداف و شیوه ى کار رهبر باید صریح و روشن براى مردم بیان شود. «قل لا اقول…»

۵ – نگذارید مردم، شمارا بیش از آنچه هستید بپندارند. (شخصیّت ها اگر القاب کاذب را از خود نفى کنند، جلوى غلوها و انحرافات گرفته مى شود). «لا اقول لکم عندى خزائن اللَّه…»

۶- انبیا، با پول و تهدید و تطمیع کار نمى کردند، تا دیگران از روى ترس و طمع، دور آنان جمع نشوند و خیال نکنند که اگر با پیامبر باشند، از علم غیب یا خزانه ى الهى مشکلاتشان حل خواهد شد. «قل لا اقول…»

۷- پیامبر براى زندگى شخصى یا اداره ى حکومت، همچون دیگران از مسیر عادّى اقدام مى کند و از علم غیب و خزانه ى الهى استفاده شخصى نمى کند، گرچه براى اثبات نبوّت لازم است استفاده کند. «لا اعلم الغیب»

۸ – گرچه پیامبر خزائن الهى و علم غیب ندارد، ولى چون به او «وحى» مى شود باید از او پیروى کرد. «یوحى الىّ»

۹- کار پیامبر، نه بر اساس خیال و سلیقه است، نه بر اساس تمایلات اجتماعى یا محیط زدگى، بلکه تنها براساس پیروى از وحى است. «ان اتّبع الاّ مایوحى الى»

۱۰- رفتار و گفتار پیامبران، براى ما حجّت است، چون بر مبناى وحى است. «ان اتّبع الا ما یوحى الى»

۱۱- پیروى از انبیا، بصیرت واعراض از آنان، نابینایى است. «قل هل یستوى الاعمى و البصیر»

۱۲- فکر صحیح، انسان را به پیروى از انبیا وامى دارد و بهانه ها و توقعات را کنار مى گذارد. «أفلا تتفکّرون»

 

تفسیر آیه ۵۱ سوره الانعام:

وَأَنْذِرْ بِهِ الَّذِینَ یَخَافُونَ أَنْ یُحْشَرُوا إِلَى رَبِّهِمْ لَیْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِیٌّ وَلَا شَفِیعٌ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ ﴿۵۱﴾
و به وسیله این [قرآن] کسانى را که بیم دارند که به سوى پروردگارشان محشور شوند هشدار ده [چرا] که غیر او براى آنها یار و شفیعى نیست باشد که پروا کنند (۵۱)

نکته ها:

در قرآن بارها خداوند به پیامبرصلى الله علیه وآله فرموده است که هشدار تو تنها در دل خداترسان اثر مى کند، مثل: «انّما تنذر من اتّبع الذّکر و خَشِى الرّحمن» [۱] و «انّما تنذر الّذین یخشون ربّهم بالغیب» [۲]

۱) یس، ۱۱٫

۲) فاطر، ۱۸٫

 

پیام ها:

۱- آمادگى افراد، شرط تأثیر گذارى هدایت انبیا است. «الّذین یخافون»

۲- عقیده به معاد، کلید تقوى است. «یخافون ان یحشروا … لعلّهم یتّقون»

 

تفسیر آیه ۵۲ سوره الانعام:

وَلَا تَطْرُدِ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاهِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَیْکَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَیْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِکَ عَلَیْهِمْ مِنْ شَیْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَکُونَ مِنَ الظَّالِمِینَ ﴿۵۲﴾
و کسانى را که پروردگار خود را بامدادان و شامگاهان مى‏ خوانند در حالى که خشنودى او را مى‏ خواهند مران از حساب آنان چیزى بر عهده تو نیست و از حساب تو [نیز] چیزى بر عهده آنان نیست تا ایشان را برانى و از ستمکاران باشى (۵۲)

نکته ها:

در شأن نزول این آیه آمده است جمعى از کفّار پولدار، چون دیدند فقیرانى مانند عمار و بلال و خباب و … دور پیامبر را گرفته اند، پیشنهاد کردند که آن حضرت، اینان را طرد کند تا آنان گرد او جمع آیند. به نقل «تفسیر المنار» خلیفه ى دوّم گفت: به عنوان آزمایش، طرح را بپذیریم، آیه ى فوق نازل شد. مشابه این مطلب در سوره ى کهف، آیه ۲۸ نیز آمده است.

در تفسیر قُرطبى آمده است: پیامبر خدا صلى الله علیه وآله پس از نزول این آیه، از مجلس فقرا بر نمى خاست تا آنکه اوّل فقیران برخیزند.

منظور از خواندن خدا در صبح و شب، ممکن است نمازهاى روزانه باشد. [۱]

۱) تفسیر المیزان.

 

پیام ها:

۱- حفظ نیروهاى مخلص و فقیر و مجاهد، مهم تر از جذب سرمایه داران کافر است. «لا تطرد»

۲- هدف، وسیله را توجیه نمى کند. براى جذب سران کفر، نباید به مسلمانان موجود اهانت کرد. «لا تطرد»

۳- اسلام، مکتب مبارزه با تبعیض، نژاد پرستى، امتیاز طلبى و باج خواهى است. (با توجّه به شأن نزول)

۴- اغلب طرفداران انبیا، پابرهنگان بوده اند. (با توجّه به شأن نزول)

۵ – بهانه گیران، اگر از رهبر و مکتب نتوانند عیب بگیرند، از پیروان و وضع اقتصادى آنان عیب جویى مى کنند. (با توجّه به شأن نزول)

۶- هیچ امتیازى با «ایمان» برابرى نمى کند. «یریدون وجهه»

۷- میزان، حال فعلى اشخاص است. اگر مؤمنان فقیر، خلاف قبلى داشته باشند، حسابشان با خداست. «ما علیک من حسابهم من شى ء»

۸ – حساب همه با خداست، حتّى رسول اکرم نیز مسئول انتخاب وعمل دیگران نیست، «ما علیک من حسابهم من شى ء» و خود نیز حساب و کتاب دارد. «و ما من حسابک علیهم من شى ء»

۹- طرد پابرهنگان و محرومان مخلص، ظلم است. «فتکون من الظالمین»

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۱۳۳ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر