سبز قامتسه شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 134 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۱۳۴ – آیات ۵۳ تا ۵۹ سوره الانعام

تفسیر قرآن کریم صفحه 132 - آیات 36 تا 44 سوره الانعام

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۱۳۴

سوره: الانعام

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

 

تفسیر آیه ۵۳ سوره الانعام:

وَکَذَلِکَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لِیَقُولُوا أَهَؤُلَاءِ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنْ بَیْنِنَا أَلَیْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاکِرِینَ ﴿۵۳﴾
و بدین گونه ما برخى از آنان را به برخى دیگر آزمودیم تا بگویند آیا اینانند که از میان ما خدا بر ایشان منت نهاده است آیا خدا به [حال] سپاسگزاران داناتر نیست (۵۳)

نکته ها:

بارها قرآن، بلند پروازى و پر توقّعى سرمایه داران را مطرح و محکوم کرده است. آنان توقّع داشتند وحى و قرآن بر آنان نازل شود، از جمله: «أءُلقى الذّکر علیه من بیننا» [۱] آیا در میان ما وحى بر او نازل شد؟! «لولا نُزّل هذا القرآن على رجل من القریتین عظیم» [۲] چرا وحى بر مرد بزرگى از آن دو قریه نازل نشد؟!

مؤمن واقعى، شاکر نعمت ایمان است. شخصى نزد امام کاظم علیه السلام از فقر خود شکایت کرد. حضرت فرمود: غنى ترین افراد به نظر تو کیست؟ گفت: هارون الرشید. پرسید: آیا حاضرى ایمان خود را بدهى و ثروت او را بگیرى؟ گفت: نه. فرمود: پس تو غنى ترى، چون چیزى دارى که حاضر به مبادله با ثروت او نیستى. [۳]

۱) قمر، ۲۵٫

۲) زخرف، ۳۱٫

۳) تفسیر اطیب البیان.

 

پیام ها:

۱- تفاوت هاى اجتماعى، گاهى وسیله ى آزمایش و شکوفا شدن خصلت ها و رشد آنهاست. اغنیا، با فقرا آزمایش مى شوند. «فَتنّا بعضهم ببعض»

۲- اغنیا، فقرا را تحقیر مى کنند و خود را ارزشمند مى پندارند. «أهولاء…من بیننا»

۳- فقراى با ایمان، برگزیدگان خدایند. «مَنَّ اللّه علیهم»

۴- پاسخ توهین هاى کافران، با نوازش و مهر الهى به مؤمنان داده مى شود. «أهؤلاء… أعلم بالشاکرین»

۵ – منّت الهى بر فقیران، نتیجه ى شکر آنان است. «مَنَّ اللّه… بالشّاکرین»

۶- خداوند طبق حکمتش عمل مى کند، نه توقّع مردم. «ألیس اللّه بأعلم بالشّاکرین»

۷- انبیا، نمونه بارز شاکرین هستند. «بالشّاکرین» (فقرایى هم که هدایت انبیا را پذیرفته اند، شاکر نعمت هدایت هستند.) «اعلم بالشّاکرین»

 

تفسیر آیه ۵۴ و ۵۵ سوره الانعام:

وَإِذَا جَاءَکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِآیَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَیْکُمْ کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَهَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْکُمْ سُوءًا بِجَهَالَهٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿۵۴﴾
و چون کسانى که به آیات ما ایمان دارند نزد تو آیند بگو درود بر شما پروردگارتان رحمت را بر خود مقرر کرده که هر کس از شما به نادانى کار بدى کند و آنگاه به توبه و صلاح آید پس وى آمرزنده مهربان است (۵۴)
وَکَذَلِکَ نُفَصِّلُ الْآیَاتِ وَلِتَسْتَبِینَ سَبِیلُ الْمُجْرِمِینَ ﴿۵۵﴾
و این گونه آیات [خود] را به روشنى بیان مى ‏کنیم تا راه و رسم گناهکاران روشن شود (۵۵)

نکته ها:

در شأن نزول آیه آمده است، جمعى گنهکار، خدمت پیامبر آمده و گفتند: ما خلاف هاى زیادى کرده ایم. حضرت ساکت شد. این آیه نازل شد.

در این سوره، خداوند دوبار جمله: «کتب على نفسه الرحمه» گفته است، یکى براى دلگرم کردن مؤمنان در همین دنیا (همین آیه)، یکى هم در آیه ۱۲ که براى معاد است. «کتب على نفسه الرّحمه لیجمعنّکم»

جهالت، گاهى در برابر علم است و گاهى در برابر عقل، و در آیه ۵۴ در برابر عقل است.

یعنى از روى جهل وبى خردى به گناه کشیده شده اند، نه آنکه نمى دانستند.

 

پیام ها:

۱- ایمان زائر پیامبر خدا، از شرایط دریافت لطف الهى است. «و اذا جاءک الّذین یؤمنون بآیاتنا فقل…»

۲- زیارت پیامبر، راه دریافت لطف خداست. «جاءک… فقل سلام علیکم کتب»

۳- رابطه ى رهبر و مردم، بر پایه ى انس و محبّت است. «اذا جاءک… فقل سلام علیکم»

۴- بهترین عبارت تحیّت، «سلام علیکم» است. «فقل سلام علیکم»

۵ – تحقیر شدن مؤمنان را جبران کنید. (در آیه ى ۵۳ متکبّران با لحن تحقیرآمیزى مى گفتند: «اَهؤلاء…» ولى در آیه ۵۴ خداوند آن تحقیر را جبران مى کند و به پیامبرش دستور سلام کردن به مؤمنان را صادر مى کند.) «فقل سلام علیکم»

۶- «سلام»، شعار اسلام است. بزرگ نیز به کوچک، سلام مى کند. «فقل سلام علیکم»

۷- مربّى ومبلّغ، باید با برخوردى محبّت آمیز با مردم، به آنان شخصیّت دهد. «سلام علیکم»

۸ – اگر گناه از روى لجاجت و استکبار نباشد، قابل بخشش است. (جهالت، عذرى قابل قبول براى بخشش و گذشت از خطاکاران است.) «من عمل منکم سوءً بجهاله»

۹- خداوند، رحمت را بر خویش واجب کرده، ولى شرط دریافت آن، عذرخواهى و توبه است. «کتب … ثمّ تاب»

۱۰- توبه، تنها یک لفظ نیست، تصمیم و اصلاح هم مى خواهد. «تاب و أصلح»

۱۱- توبه ى مؤمن حتماً پذیرفته مى شود، «عمل منکم» آغاز توبه، بعد از گناه است. «من بعده»

۱۲- عفو الهى همراه با رحمت است. «غفور رحیم» (گناهکار نباید مأیوس شود)

۱۳- روشنگرى نسبت به سیماى مجرمان و راه خطاکاران و اهل توطئه، از اهداف مکتب است. «لتستبین سبیل المجرمین»

 

تفسیر آیه ۵۶ سوره الانعام:

قُلْ إِنِّی نُهِیتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قُلْ لَا أَتَّبِعُ أَهْوَاءَکُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِینَ ﴿۵۶﴾
بگو من نهى شده‏ ام که کسانى را که شما غیر از خدا مى‏ خوانید بپرستم بگو من از هوسهاى شما پیروى نمى ‏کنم و گر نه گمراه شوم و از راه‏یافتگان نباشم (۵۶)

پیام ها:

۱- در پاسخ به تمایلات نابجاى مشرکین مبنى بر پذیرش بت ها و روش آنان، باید با صراحت جواب نفى داد. «نُهیتُ، لا أتّبع، ضللت» (آرى شرک، در هیچ قالبى مجاز نیست)

۲- برخورد و موضع گیرى هاى پیامبر صلى الله علیه وآله، از وحى سرچشمه مى گیرد. «قل، قل»

۳- برائت از شرک، جزو اسلام است. «نُهیتُ أن أعبد الّذین تدعون من دون اللّه»

۴- ریشه ى شرک، هواپرستى است. «لا أتّبع أهوائکم»

۵ – مبلّغ، نباید در پى ارضاى هوسهاى مردم باشد. «لا أتّبع أهوائکم»

۶- هواپرستى، زمینه ى هدایت را در انسان از بین مى برد. «لاأتّبع اهوائکم… ما أنا من المهتدین»

 

تفسیر آیه ۵۷ سوره الانعام:

قُلْ إِنِّی عَلَى بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّی وَکَذَّبْتُمْ بِهِ مَا عِنْدِی مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ یَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَیْرُ الْفَاصِلِینَ ﴿۵۷﴾
بگو من از جانب پروردگارم دلیل آشکارى [همراه] دارم و[لى] شما آن را دروغ پنداشتید [و] آنچه را به شتاب خواستار آنید در اختیار من نیست فرمان جز به دست ‏خدا نیست که حق را بیان مى ‏کند و او بهترین داوران است (۵۷)

نکته ها:

«بیّنه» ازکلمه ى «بینونه» (جدایى)، به دلیلى گفته مى شود که به طور کامل و روشن، حق و باطل را از هم جدا مى کند. دلائل و معجزات پیامبران، نه ثقیل بود نه مبهم، همه مى فهمیدند و اگر لجاجت نمى کردند، از جان و دل مى پذیرفتند، به همین خاطر پیامبران خود را داراى «بیّنه» معرّفى مى کردند.

کفّار مى گفتند: اگر راست مى گویى، چرا قهر خدا بر ما نازل نمى شود؟ «تستعجلون به» نظیر آیه اى که مى گفتند: اگر این مطلب راست است، خدایا بر ما سنگ بباران، «فامطر علینا حجارهً من السماء» [۱] «استعجال» و عذاب خواهى در اقوام دیگر هم بوده و به حضرت هود و صالح و نوح هم مى گفتند: اگر راست مى گویى عذاب موعود را سریعاً براى ما بیاور. «فَاتِنا بما تَعدُنا» [۲]

۱) انفال، ۳۲٫

۲) اعراف، ۷۰ و ۷۷ ؛ هود، ۳۲٫

 

پیام ها:

۱- دعوت انبیا بر اساس «بینه» است، نه خیال و تقلید کورکورانه «على بیّنه»

۲- اعطاى بیّنه به پیامبر، پرتوى از ربوبیّت خداوند است. «بیّنه من ربّى»

۳- انبیا باید بیّنه ى الهى داشته باشند، نه آنکه طبق تقاضاى روزمرّه ى مردم کار کنند. «بیّنه من ربّى» (قرآن، بیّنه و دلیل روشن وگواه حقانیّت پیامبرصلى الله علیه وآله است)

۴- پیامبر اسلام بر قرآن که بیّنه ى اوست، احاطه ى کامل دارند. («على بیّنه» به معناى استعلا و احاطه بر مفاهیم قرآن است)

۵ – کافران، بیّنه ى پیامبر را تکذیب مى کنند، ولى انتظار دارند او از هواهاى نفسانى آنان پیروى کند. «لا اتّبع اهوائکم – کذّبتم به»

۶- با بهانه جویان، صریح حرف بزنید. «ما عندى»

۷- پیامبر، تنها فرستاده اى همراه با منطق و بیّنه است و نظام هستى به دست خداست. (با تقاضاى نزول سریع قهر الهى از پیامبر، قلع و قمع خود یا نابودى هستى را نخواهید). «ما تستعجلون به»

۸ – آیه، هم تهدید کافران است، هم دلدارى پیامبر. «و هو خیرالفاصلین»

 

تفسیر آیه ۵۸ سوره الانعام:

قُلْ لَوْ أَنَّ عِنْدِی مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِیَ الْأَمْرُ بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِالظَّالِمِینَ ﴿۵۸﴾
بگو اگر آنچه را با شتاب خواستار آنید نزد من بود قطعا میان من و شما کار به انجام رسیده بود و خدا به [حال] ستمکاران داناتر است (۵۸)

پیام ها:

۱- عجله ى مردم، حکمت خدا را تغییر نمى دهد. «تستعجلون… واللَّه اعلم»

۲- کیفرها به دست خداوند است، امّا اگر او به درخواست کفّار در عذاب خود عجله کند، هیچ کس باقى نمى ماند. «لقضى الامر» چنانکه در آیه ۱۱ سوره ى یونس آمده است: «ولو یُعجّل اللّه للنّاس الشّر استعجالهم بالخیر لقضى الیهم أجلهم»

۳- خدا طبق حکمت وسنّت خود، به ظالمان مهلت مى دهد. «قل لو ان عندى ماتستعجلون به لقضى… واللَّه اعلم بالظالمین»

۴- تأخیر در قهر و عذاب الهى سبب نشود که کافران خیال کنند کفرشان از یاد رفته است. «واللَّه اعلم بالظالمین»

۵ – اعراض از ایمان و عجله در عذاب، ظلم است. «بالظالمین»

 

تفسیر آیه ۵۹ سوره الانعام:

وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لَا یَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَیَعْلَمُ مَا فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَهٍ إِلَّا یَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّهٍ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا یَابِسٍ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُبِینٍ ﴿۵۹﴾
و کلیدهاى غیب تنها نزد اوست جز او [کسى] آن را نمى‏ داند و آنچه در خشکى و دریاست مى‏ داند و هیچ برگى فرو نمى‏ افتد مگر [اینکه] آن را مى‏ داند و هیچ دانه‏ اى در تاریکیهاى زمین و هیچ تر و خشکى نیست مگر اینکه در کتابى روشن [ثبت] است (۵۹)

نکته ها:

«مفاتح»، یا جمع «مِفتَح» به معناى گنجینه و خزانه است، یا جمع «مِفتاح» به معناى کلید است، ولى معناى اوّل مناسب تر است. [۱]

کلمه ى تر و خشک، کنایه از همه ى چیزهایى است که مقابل همند، مثل مرگ و حیات، سلامتى و مرض، فقر و غنا، نیک و بد، مجرّد و مادّى. این مطلب در آیه ى «و کلّ شى ء أحصیناه فى امامٍ مُبین» [۲] نیز بیان شده است.

شاید مراد از سقوط برگ ها، حرکات نزولى و مراد از دانه هاى در حال رشد زیر زمین، حرکات صعودى باشد. [۳]

۱) تفسیر المیزان.

۲) یس، ۱۲٫

۳) تفسیر فى ظلال القرآن.

 

پیام ها:

۱- دلیل آنکه عذاب عجولانه اى که کفّار تقاضا مى کنند فرا نمى رسد، علم خداوند به اسرار هستى است. «ما تستعجلون… و عنده مفاتح الغیب»

۲- احکام الهى بر اساس آگاهى او بر غیب و شهود است. «اِنِ الحُکم الاّ للّه – و عنده مفاتح الغیب»

۳- دامنه ى علم غیب، گسترده تر از علوم عادّى است. (زیرا قرآن درباره آن تعبیر انحصارى دارد.) «لا یعلمها الاّ هو»

۴- بر خلاف کسانى که مى گویند خداوند تنها به کلیّات علم دارد، خداوند به همه چیز دانا و از همه ى جزئیّات هستى آگاه است. پس باید مواظب اعمال خود باشیم. «لا تسقط من ورقه…»

۵ – جز خداوند، هیچکس از پیش خود علم غیب ندارد. «و عنده مفاتح الغیب لایعلمها الاّ هو»

۶- در جهان، مرکزیّتى براى اطلاعات وجود دارد. «فى کتاب مبین»

۷- نظام هستى، طبق برنامه ى پیش بینى شده اى طراحى شده است. «کتاب مبین»

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۱۳۴ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر