سبز قامتیکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 197 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۱۹۷ – آیات ۶۲ تا ۶۸ سوره التوبه

تفسیر قرآن کریم صفحه 197 - آیات 62 تا 68 سوره التوبه

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۱۹۷

سوره: التوبه

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

تفسیر آیه ۶۲ سوره التوبه:

یَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَکُمْ لِیُرْضُوکُمْ وَاللَّهُ وَرَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ یُرْضُوهُ إِنْ کَانُوا مُؤْمِنِینَ ﴿۶۲﴾
براى [اغفال] شما به خدا سوگند یاد مى کنند تا شما را خشنود گردانند در صورتى که اگر مؤمن باشند [بدانند] سزاوارتر است که خدا و فرستاده او را خشنود سازند (۶۲)

پیام ها

۱- منافق، پیوسته در بیم، وحشت و اضطراب است و مى خواهد با سوگند و تظاهر، از اعتقادات مذهبى مردم سوء استفاده کرده و توجّه آنان را به خود جلب کند.«یحلفون…لکم»

۲- فریب هر سوگندى را مخورید، چون گاهى مقدّسات، دستاویز نامقدّسین قرار مى گیرد.«یحلفون باللَّه»

۳- براى مؤمن، رضایت خداوند اصل است، نه پسند مردم.«واللَّه…احقّ ان یرضوه»

۴- رضایت رسول، همان رضایت الهى است. «اللَّه و رسوله احقّ ان یرضوه» و نفرمود: «یرضوهما» [۱]

۵ – هرکس رضاى خلق را بر رضاى خالق ترجیح دهد، سهمى از نفاق دارد و باید توبیخ شود. «اللَّه و رسوله احقّ ان یرضوه ان کانوا مؤمنین»

۱) البتّه ممکن است دلیل این که نفرمود: «یرضوهما» این باشد که هیچ کس حتّى پیامبر همتاى خداوند متعال نیست.

 

تفسیر آیه ۶۳ سوره التوبه:

أَلَمْ یَعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ یُحَادِدِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدًا فِیهَا ذَلِکَ الْخِزْیُ الْعَظِیمُ ﴿۶۳﴾
آیا ندانسته‏ اند که هر کس با خدا و پیامبر او درافتد براى او آتش جهنم است که در آن جاودانه خواهد بود این همان رسوایى بزرگ است (۶۳)

نکته ها

«یُحادِد اللَّه»، یا به معناى محدود کردن قدرت خداست، گویا خداوند در اِعمال قهر نسبت به آنان محدود است. یا این که خدا را دست بسته مى پنداشتند.

فخر رازى، این واژه را از «حَدید» به معناى سرسختى دانسته و گفته است: «محادّه» یا به معنى تجاوز از قانون الهى است یا به معناى آنکه خود را یک طرف و خدا را در سوى دیگر پنداشتن است.

 

پیام ها

۱- مخالفت با رهبرى حق، مخالفت با خداست. «مَن یُحادد اللَّه و رسوله»

۲- حفظ آبرو از طریق سوگند دروغ، نمونه ى دشمنى و سرسختى با خداست. «یحلفون باللّه… یحادد اللّه»

۳- ثمره ى سرسختى افراد آگاه در برابر دین خدا، دوزخ ابدى است.«ألم یعلموا… فانّ له نار جهنّم»

۴- یاد دوزخ مى تواند مانع سرسختى و لجاجت باشد. «فانّ له نار جهنّم»

 

تفسیر آیه ۶۴ سوره التوبه:

یَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَیْهِمْ سُورَهٌ تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فِی قُلُوبِهِمْ قُلِ اسْتَهْزِئُوا إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ مَا تَحْذَرُونَ ﴿۶۴﴾
منافقان بیم دارند از اینکه [مبادا] سوره‏ اى در باره آنان نازل شود که ایشان را از آنچه در دلهایشان هست‏ خبر دهد بگو ریشخند کنید بى‏ تردید خدا آنچه را که [از آن] مى‏ ترسید برملا خواهد کرد (۶۴)

نکته ها

در شأن نزول آیه گفته اند: گروهى از منافقان، تصمیم گرفتند شتر پیامبر را در بازگشت از جنگ تبوک در گردنه اى رَم دهند تا پیامبرصلى الله علیه وآله کشته شود. رسول خدا از تصمیم آنان از طریق وحى با خبر شد.

در حالى که عمّار و حُذیفه از جلو و پشت سر حضرت مراقب بودند، به گردنه رسیدند و منافقان حمله کردند. پیامبر آنان را شناخت و نامشان را به حُذیفه گفت. او پرسید: چرا فرمان قتلشان را نمى دهى؟ فرمود: نمى خواهم بگویند که محمّدصلى الله علیه وآله چون به قدرت رسید، مسلمانان را کشت. [۱]

منافقان در غیاب پیامبر، از روى استهزا مى گفتند: او مى خواهد کاخهاى شام را تسخیر کند! این آیه نازل شد و آنان را تهدید به رسوایى کرد. [۲]

کلمه ى «سوره»، یعنى مجموعه اى از آیات الهى. این کلمه براى ۱۱۴ سوره ى قرآن، اصطلاح شده است، و در همان صدر اسلام، براى همه شناخته شده بود.

۱) تفاسیر المیزان، فى ظلال القرآن، مجمع البیان، کبیرفخررازى و نمونه.

۲) تفسیر مجمع البیان.

 

پیام ها

۱- منافق، هر لحظه از افشا شدن چهره اش نگران است. «یحذر المنافقون»

۲- منافقان مى دانستند که خداوند بر کارشان آگاه است و پیامبر اسلام حقّ است و با خدا رابطه دارد، به همین دلیل نگران نزول سوره اى و افشا شدن خود بودند. «یحذر المنافقون…»

۳- آیات قرآن بر اساس نیازها و به تدریج نازل مى شده است. «ان تنزّل سوره…»

۴- استهزا، شیوه ى منافقان است.«استهزؤوا» (شاید مراد از استهزا، نفاق باشد)

۵ – سنّت و وعده ى الهى در مورد منافقان، افشاگرى است، پس از نیش هاى آنان نگران نباشیم. «انّ اللَّه مخرجٌ»

۶- اراده ى خداوند، بر تمایل منافقان غالب است. «یحذر… انّ اللَّه مخرج»

۷- تهدید منافقان لازم است. «انّ اللَّه مخرج»

 

تفسیر آیه ۶۵ سوره التوبه:

وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَیَقُولُنَّ إِنَّمَا کُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللَّهِ وَآیَاتِهِ وَرَسُولِهِ کُنْتُمْ تَسْتَهْزِئُونَ ﴿۶۵﴾
و اگر از ایشان بپرسى مسلما خواهند گفت ما فقط شوخى و بازى میکردیم بگو آیا خدا و آیات او و پیامبرش را ریشخند میکردید (۶۵)

نکته ها

«خَوْض» در زبان عربى به معناى، پانهادن در گِل است و در قرآن به ورود در کارهاى ناپسند گفته مى شود.

آیه، مربوط به جنگ تبوک است که منافقان قصد کشتن پیامبر را در بازگشت داشتند. یکى از آنان گفته بود: اگر توطئه فاش شد، چه کنیم؟ دیگرى گفت: مى گوییم مزاح و شوخى بود. در واقع عذرى بدتر از گناه آوردند. [۱]

۱) تفسیر مجمع البیان.

 

پیام ها

۱- دروغ و توجیه گرى، از کارهاى دائمى منافقان است. «لئن سألتهم لیقولنّ»

۲- عقب نشینى، احساس ضعف و تزویر و اصرار بر خلاف، حتّى پس از افشاى توطئه نشانه ى منافق است. «لیقولنّ نخوض و نلعب»

۳- خداوند از توجیه گرى ها و آینده منافقان خبر داده و آنان را رسوا کرده است. «لیقولنّ نخوض و نلعب»

۴- منافقان براى تبرئه خود هم سوگند خوردند و هم قصد خود را صددرصد شوخى دانستند. (لام در «لیقولنّ» حرف قسم و «انّما» حصر را مى رساند)

۵ – پیامبر مأمور توبیخ منافقان است. «قل أباللّه وآیاته…»

۶- شوخى با مقدّسات دینى جایز نیست. «أباللّه وآیاته ورسوله کنتم تستهزؤن»

 

تفسیر آیه ۶۶ سوره التوبه:

لَا تَعْتَذِرُوا قَدْ کَفَرْتُمْ بَعْدَ إِیمَانِکُمْ إِنْ نَعْفُ عَنْ طَائِفَهٍ مِنْکُمْ نُعَذِّبْ طَائِفَهً بِأَنَّهُمْ کَانُوا مُجْرِمِینَ ﴿۶۶﴾
عذر نیاورید شما بعد از ایمانتان کافر شده‏ اید اگر از گروهى از شما درگذریم گروهى [دیگر] را عذاب خواهیم کرد چرا که آنان تبهکار بودند (۶۶)

نکته ها

درباره ى اینکه کدام گروه از منافقان عفو مى شوند اقوالى است:

الف: آنان که توبه کنند. [۱]

ب: آنان که در حاشیه و کنار استهزاکنندگان بوده اند. [۲] ولى از سردمداران آنان پذیرفته نمى شود.

ج: آنان که عفوشان به مصلحت نظام و حکومت است. [۳]

د: آنان که تنها مدّت کوتاهى منحرف شدند، در مقابل آنان که جرمشان ریشه دار و سابقه دار و همچنان استمرار دارد. «کانوا مجرمین»

۱) تفسیر مجمع البیان.

۲) تفسیر کبیرفخررازى.

۳) تفسیر المیزان.

 

پیام ها

۱- عذر دروغگویان ومسخره کنندگان در همه جا پذیرفته نیست. «لاتعتذروا…»

۲- ارتداد، سبب نپذیرفتن هر عذرى است. «قد کفرتم بعد ایمانکم»

۳- به ایمان امروز خود مغرور نشویم، چون خطرِ سوء عاقبت و مرتد شدن وجود دارد. «قد کفرتم بعد ایمانکم»

۴- توهین و استهزا به خدا و پیامبر و آیات الهى، کفر است. «تستهزؤن، کفرتم»

۵ – منافق، در حقیقت کافر است. «کفرتم»

۶- هنگام تهدیدِ مخالفان و منافقان توطئه گر، همه ى راهها را نبندیم. «نعف»

۷- بعضى از منافقان قابل عفوند، البتّه اگر توبه کنند. «نعف عن طائفه» (نفاق نیز داراى مراتبى است)

۸ – دلیل کیفرِ منافقان، کفر و جرم سابقه دار آنان است. «نعذّب… کانوا مجرمین»

 

تفسیر آیه ۶۷ سوره التوبه:

الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَیَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿۶۷﴾
مردان و زنان دو چهره [همانند] یکدیگرند به کار ناپسند وامى دارند و از کار پسندیده باز مى دارند و دستهاى خود را [از انفاق] فرو مى ‏بندند خدا را فراموش کردند پس [خدا هم] فراموششان کرد در حقیقت این منافقانند که فاسقند (۶۷)

نکته ها

در صدر اسلام، زنان منافقى بودند که همچون مردان در فساد مؤثر بودند.

سؤال: خداوند که فراموشى ندارد، «و ما کان ربّک نسیّاً» [۱] پس این آیه که مى فرماید: خداوند آنان را فراموش کرد، به چه معنایى است؟

پاسخ: نسبت دادن فراموشى به خداوند، مجازى است، یعنى خداوند با آنان مثل فراموش شده ها عمل مى کند (نه آنکه فراموششان کند).

امام رضاعلیه السلام فرمود: کیفر کسى که خدا وقیامت را فراموش کند، آن است که خود را فراموش کند. [۲] وحضرت على علیه السلام فرمود: فراموش کردن خداوند آن است که آنان را از خیر محروم کند. [۳]

۱) مریم، ۶۴٫

۲) تفسیر نورالثقلین.

۳) تفسیر برهان.

 

پیام ها

۱- زن و مرد هر دو، در اصلاح یا فساد جامعه نقش دارند. «المنافقون، المنافقات»

۲- بعضى از منافقان نقش رهبر دارند و بعضى دیگر، تأثیرپذیرند. «بعضهم من بعض» (نفاق داراى مراتبى است)

۳- اهلِ نفاق با درجات مختلفشان، اصول و عملکردهاى مشترکى دارند. «بعضهم من بعض»

۴- منافقان، هرچند سوگند بخورند که از شمایند، باور نکنید، زیرا آنان جزء باند خودشانند. «بعضهم من بعض»

۵ – میان منافقان رابطه اى قوى مى باشد. «بعضهم من بعض»

۶- اشاعه ى فحشا و دعوت به منکرات و نهى از خوبى ها، نشانه ى نفاق است. «یأمرون بالمنکر و ینهون عن المعروف»

۷- در فرهنگ منافقان، خیر رسانى وجود ندارد. «یقبضون ایدیهم»

۸ – ترکِ امر به معروف، نهى از منکر و انفاق در راه خدا، نشانه ى فراموش کردن خداست. «نسوا اللَّه»

۹- محرومیّت از لطف الهى و فراموش شدن، نتیجه ى فراموش کردن خداوند است. «فنسیهم»

۱۰- کیفرهاى الهى، با کردار انسان متناسب است. «نسوااللَّه فنسیهم»

۱۱- منافقان در محاسبات خود، مردم را در نظر مى گیرند، نه خدا را. «نسوااللَّه»

۱۲- نفاق و دوروئى، فسق است. «هم الفاسقون»

 

تفسیر آیه ۶۸ سوره التوبه:

وَعَدَ اللَّهُ الْمُنَافِقِینَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْکُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا هِیَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللَّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُقِیمٌ ﴿۶۸﴾
خدا به مردان و زنان دو چهره و کافران آتش جهنم را وعده داده است در آن جاودانه‏ اند آن [آتش] براى ایشان کافى است و خدا لعنتشان کرده و براى آنان عذابى پایدار است (۶۸)

پیام ها

۱- زن و مرد در برابر تکالیف الهى مساوى هستند. «المنافقین و المنافقات»

۲- کیفرهاى الهى نتیجه عملکرد خود ما ومقابله به مثل است. (در آیه ۶۵، منافقان مسلمانان را به بازى گرفته و استهزا مى کردند، در این آیه خداوند با کلمه ى «وعد» و «حسبهم» که نشانه ى وعده به خوبى و کفایت رضایت بخش است، به نوعى آنان را استهزا و تحقیر کرده است)

۳- وعده ى دوزخ، ابتدا براى منافقان است، سپس کافران. «وعد اللّه المنافقین و المنافقات والکفّار»

۴- منافقان، هرچند در دنیا خود را در کنار مؤمنان جاى دهند، ولى در آخرت، در ردیف کفّار خواهند بود. «المنافقین… والکفّار»

۵ – دوزخ، مجموعه ى هرگونه رنج و بلاست، پس براى منافقان و کافران کافى است. «هى حسبهم»

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۱۹۷ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر