سبز قامتجمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 56 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۵۶ – آیات ۴۶ تا ۵۲ سوره آل‏ عمران

تفسیر قرآن کریم صفحه 56 - آیات 46 تا 52 سوره آل‏ عمران

 

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۵۶

سوره: آل عمران

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

 

تفسیر آیه ۴۶ سوره آل عمران:

وَیُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَکَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِینَ ﴿۴۶﴾
و در گهواره [به اعجاز] و در میانسالى [به وحى] با مردم سخن مى‏ گوید و از شایستگان است (۴۶)

نکته ها:

سخن گفتن در گهواره، هم پیش گویى از آینده و هم معجزه ى حضرت مسیح است که در گهواره با مردم سخن گفت. گفتگو در بزرگى، پیشگویى دیگرى است که او تا بزرگى زنده خواهد بود. همان گونه که خبر از شایستگى و وارستگى او نیز یک پیشگویى و بشارت است.

 

پیام ها:

۱- کسى که مى تواند به مریم، بدون داشتن همسر فرزند دهد، مى تواند در گهواره، زبان کودک او را به سخن گفتن باز کند. «یکلّم النّاس فى المهد»

۲- آنجا که خدا بخواهد پاکدامنى را از اتهام پاک نماید، زبان بسته ى کودک را باز مى کند. «یکلّم النّاس فى المهد»

۳- در کودکى نیز مى توان پیام الهى را به دیگران رساند.[۱] «یکلّم النّاس فى المهد»

۴- آنجا که خدا بخواهد، کودک همانند بزرگسالان سخن مى گوید. «فى المهد وکهلا»

۵ – از مادرى صالحه چون مریم، فرزندى مثل عیسى پدید مى آید. «من الصالحین»

۱) بعضى امامان همچون امام جواد، امام هادى وامام زمان علیهم السلام درکودکى به مقام امامت رسیده اند.

 

تفسیر آیه ۴۷ سوره آل عمران:

قَالَتْ رَبِّ أَنَّى یَکُونُ لِی وَلَدٌ وَلَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ قَالَ کَذَلِکِ اللَّهُ یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ ﴿۴۷﴾
[مریم] گفت پروردگارا چگونه مرا فرزندى خواهد بود با آنکه بشرى به من دست نزده است گفت چنین است [کار] پروردگار خدا هر چه بخواهد مى ‏آفریند چون به کارى فرمان دهد فقط به آن مى‏ گوید باش پس مى‏ باشد (۴۷)

نکته ها:

اراده ى خداوند سبب پیدایش وآفرینش موجودات است و مى تواند بدون اسباب و وسیله مادّى نیز بیافریند. او سبب ساز و سبب سوز است، گاهى تأثیر چیزى را از آن مى گیرد و گاهى به چیزى اثر مى بخشد. پیدایش وبقا و آثار همه چیز بسته به اراده و خواست اوست.

خداوند در پاسخ زکریّا فرمود: «یفعل مایشاء» و در جواب مریم فرمود: «یخلق مایشاء» شاید رمزش این باشد که فرزند براى بانوى بى شوهر شگفت آورتر از فرزند براى پیرمرد باشد.

 

پیام ها:

۱- ریشه سؤال و تعجّب، اگر انکار و لجاجت نباشد مانعى ندارد. «أَنّى یکون لى ولد» اولیاى خدا نیز اراده خداوند در امور جهان را بر پایه ى اسباب و علل طبیعى مى دانند و لذا اگر بشارت ویژه اى بر خلاف آن آمد، چگونگى آن را از خداوند مى پرسند.
۲- آفرینش خداوند از راه غیر معمول، کار تازه اى نیست و عوامل طبیعى نیز منحصر در امور شناخته شده نیستند. «کذلک»
۳- دست خداوند براى آفرینش باز است. آفریدن از راه اسباب طبیعى و غیر طبیعى براى خداوند یکسان است. «یخلق ما یشاء»
۴- شرط آفرینش، اراده ى حتمى الهى است. «قضى امراً… کن فیکون»

 

تفسیر آیه ۴۸ سوره آل عمران:

وَیُعَلِّمُهُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَالتَّوْرَاهَ وَالْإِنْجِیلَ ﴿۴۸﴾
و به او کتاب و حکمت و تورات و انجیل مى ‏آموزد (۴۸)

نکته ها:

در تفاسیر شیعه و سنّى مى خوانیم که مراد از تعلیم کتاب، آموزش خط و نوشتن است ومراد از حکمت، آگاهى برمصالح و مفاسد اشیا و افعال و اخلاق و عقاید است، خواه آثار دنیوى باشد، خواه اخروى.

 

پیام ها:

۱- یکى از اصول و شرایط رهبرى الهى، داشتن آگاهى هاى لازم است. آگاهى براساس علم و حکمت وکتب آسمانى. «یعلّمه الکتاب و…»

۲- رهبر هر زمانى باید به حوادث و قوانین گذشته نیز آگاه باشد. خداوند به عیسى علیه السلام، تورات موسى علیه السلام را آموخت. «والتوراه»

 

تفسیر آیه ۴۹ سوره آل عمران:

وَرَسُولًا إِلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنِّی قَدْ جِئْتُکُمْ بِآیَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ أَنِّی أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَهِ الطَّیْرِ فَأَنْفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْیِی الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُکُمْ بِمَا تَأْکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَهً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ ﴿۴۹﴾
و [او را به عنوان] پیامبرى به سوى بنى اسرائیل [مى‏ فرستد که او به آنان مى‏ گوید] در حقیقت من از جانب پروردگارتان برایتان معجزه ‏اى آورده‏ ام من از گل براى شما [چیزى] به شکل پرنده مى‏ سازم آنگاه در آن مى‏ دمم پس به اذن خدا پرنده‏ اى مى شود و به اذن خدا نابیناى مادرزاد و پیس را بهبود مى ‏بخشم و مردگان را زنده مى‏ گردانم و شما را از آنچه مى ‏خورید و در خانه هایتان ذخیره مى ‏کنید خبر مى‏ دهم مسلما در این [معجزات] براى شما اگر مؤمن باشید عبرت است (۴۹)

نکته ها:

هرجا احساس خطر مى شود باید توجّه بیشتر در کار باشد. در زنده کردن مردگان، شفا دادن کوران و سایر بیماران، خطر انحراف عقیده و غلوّ وجود دارد، لذا در این آیه دو بار ودر آیه ۱۱۰ سوره مائده، چهار مرتبه مسأله اذن خدا مطرح شده است.

رسالت عیسى علیه السلام که همراه با لطف یا قهر الهى بوده، مخصوص بنى اسرائیل است؛ «رسولاً الى بنى اسرائیل» ولى نبوّت او که مقام تبلیغ و ارشاد بوده، براى تمام مردم است. همانند حضرت موسى که به او خطاب مى شود: «اذهب الى فرعون انّه طغى»[۱] ولى هنگامى که ساحران شهر، معجزه حضرت موسى را مى بینند به او ایمان مى آورند. بنابراین حضرت موسى یک مأموریت ویژه نسبت به شخص فرعون داشت و مأموریت دیگر براى ارشاد عمومى همه ى مردم.[۲]

هر پیامبرى باید معجزه اى داشته و معجزه اش نیز باید متناسب با شرایط وافکار مردم آن عصر باشد. امام رضاعلیه السلام فرمود: عیسى علیه السلام در زمانى ظهور کرد که بیمارى ها شیوع داشته و مردم به طبیب نیاز داشتند.[۳] لذا معجزات آن حضرت در جهت شفاى بیماران بود.

اگر ولىّ خدا از گِل پرنده اى مى سازد، پس زنده شدن مردگان در روز قیامت با قدرت الهى کار مشکلى نیست.

۱) طه، ۲۴٫

۲) تفسیر المیزان ذیل آیه.

۳) عیون اخبارالرضا، ج ۲، ص ۸۰٫

 

پیام ها:

۱- معجزه، جلوه اى از ربوبیّت خدا و در راستاى هدایت وتربیت انسان هاست. «جئتکم بایه من ربّکم»

۲- اولیاى خداوند با اذن او قدرت تصرّف و تغییر در نظام آفرینش را دارند. «انفخ فیه فیکون طیراً باذن اللّه»

۳- انبیا علم غیب دارند وحتى به جزئیات زندگى مردم آگاهند.[۱] «انبئکم بما تأکلون و ما تدّخرون فى بیوتکم»

۱) امام صادق علیه السلام فرمودند: حضرت عیسى در سن هفت سالگى به آنچه مردم در خانه هایشان مصرف یا ذخیره مى کردند، خبر مى داد. بحار، ج ۱۴، ص ۲۵۱٫

 

تفسیر آیه ۵۰ سوره آل عمران:

وَمُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْرَاهِ وَلِأُحِلَّ لَکُمْ بَعْضَ الَّذِی حُرِّمَ عَلَیْکُمْ وَجِئْتُکُمْ بِآیَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ﴿۵۰﴾
و [مى‏ گوید آمده‏ ام تا] تورات را که پیش از من [نازل شده] است تصدیق کننده باشم و تا پاره‏ اى از آنچه را که بر شما حرام گردیده براى شما حلال کنم و از جانب پروردگارتان براى شما نشانه‏ اى آورده‏ ام پس از خدا پروا دارید و مرا اطاعت کنید (۵۰)

نکته ها:

در این آیه، احترام به قانون قبلى، بشارت به تخفیف تکلیف، تأکید به تقواى الهى و اطاعت از رهبرى، مطرح شده است.

در آیه ۱۴۶ سوره انعام، خداوند مى فرماید: به خاطر ستم یهودیان، آنان را تنبیه و هر حیوان ناخن دار را بر آنان تحریم کردیم و همچنین چربى و پیه گاو و گوسفند را جز مقدارى که به استخوان و روده ها و کمر آنها چسبیده است، حرام ساختیم. شاید مراد از حرام هایى که در این آیه با آمدن عیسى علیه السلام حلال مى شود، همین موارد باشد.

هر کجا بناى اصلاح و ارشاد باشد، باید نکاتى را مراعات کرد:

الف: اصول مشترکه و صحیح دیگران را پذیرفت. «مصدّقاً»

ب: حتّى المقدور به مقدّسات آنان احترام گذاشت. «من التوراه»

ج: فضاى باز و آزادى ها را بشارت داد. «لاحلّ لکم»

د: در چارچوب قوانین الهى حرکت کرد. «فاتّقوا اللّه»

 

پیام ها:

۱- پیامبران، یکدیگر را قبول دارند و تصدیق مى کنند. «و مصدّقا…»

۲- دین، یک جریان است نه یک جرقه، و همه ى انبیا داراى هدفى واحد هستند. «و مصدّقا لما بین یدىّ من التوراه»

۳- وعده ى محرومیّت زدایى، رفع محدودیّت ها و اعطاى آزادى هاى صحیح و معقول، رمز استقبال مردم است. «لاحلّ لکم بعض الّذى حرّم علیکم»

۴- بعضى از محدودیّت ها در ادیان سابق، جریمه ى موقّت الهى بوده اند، نه حکم دائمى الهى. «لاحلّ لکم بعض الّذى حرّم علیکم»

۵ – انبیا همان گونه که داراى ولایت تکوینى هستند و قدرت تصرّف در هستى را دارند؛ «اخلق لکم» صاحب ولایت تشریعى نیز هستند وقانون وضع مى کنند. «لاحلّ لکم…»

۶- تنها کسى حقّ دارد قانون را عوض کند که رسول خدا و داراى معجزه باشد. بعد از جمله «احلّ لکم» جمله «جئتکم بآیه» آمده است.

۷- معجزه از شئون ربوبیّت الهى و براى هدایت وتربیت مردم است. «آیه من ربّکم»

۸ – هر کس اهل تعصّب وتحجّر باشد و تغییرات بجا را نپذیرد، تقوا ندارد. «لاحلّ لکم… اتّقوا اللّه»

۹- لازمه ى تقوا، اطاعت از پیامبر است. «فاتّقوا اللّه و اطیعون»

 

تفسیر آیه ۵۱ سوره آل عمران:

إِنَّ اللَّهَ رَبِّی وَرَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ ﴿۵۱﴾
در حقیقت ‏خداوند پروردگار من و پروردگار شماست پس او را بپرستید [که ] راه راست این است (۵۱)

نکته ها:

برخلاف انجیل هاى تحریف شده کنونى، که از خداوند به عنوان پدر عیسى علیه السلام نام مى برند، قرآن جمله ى «ربّى و ربّکم» را از زبان حضرت عیسى نقل مى کند، تا با هرگونه تفکّر غلط و ادّعاى الوهیّت درباره حضرت عیسى مبارزه کند. زیرا خداوند، پروردگار عیسى و سایر مردم است.

حال که بناست راهى را طى کنیم، راه خدا و بندگى او را بپذیریم که راهى مستقیم و بدون انحراف است. در حالى که راههاى دیگران داراى لغزشگاه ها، محدودیّت ها و تابع هوس هاى درونى طاغوت هاست.

 

پیام ها:

۱- فلسفه ى عبادت ما، ربوبیّت خداوند است. «انّ اللّه ربّى و ربّکم فاعبدوه»

۲- عیسى علیه السلام در مخلوق بودن وتحت تربیت بودن، همانند سایر مردم است. «ربّى و ربّکم»

۳- عبادت و بندگى خدا، راه مستقیم سعادت است. «فاعبدوه هذا صراط مستقیم»

 

تفسیر آیه ۵۲ سوره آل عمران:

فَلَمَّا أَحَسَّ عِیسَى مِنْهُمُ الْکُفْرَ قَالَ مَنْ أَنْصَارِی إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِیُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ﴿۵۲﴾
چون عیسى از آنان احساس کفر کرد گفت‏ یاران من در راه خدا چه کسانند حواریون گفتند ما یاران [دین] خداییم به خدا ایمان آورده‏ ایم و گواه باش که ما تسلیم [او] هستیم (۵۲)

نکته ها:

با اینکه بنى اسرائیل، زنده کردن مردگان و شفادادن کوران را از حضرت عیسى علیه السلام دیدند، ولى باز هم لجاجت ورزیده و کفر مى گفتند، به گونه اى که به فرموده ى امام صادق علیه السلام، عیسى سخنان کفرآمیز آنان را مى شنید.[۱]

«حَواریّون» جمع «حَوارىّ» به معناى تغییر دهنده مسیر است. حواریّون، کسانى بودند که مسیر انحرافى مردم را رها و به راه حقّ پیوستند.[۲] تعداد آنان دوازده نفر بود واسامى آنان در انجیل مَتى ولوقا آمده است. امام رضاعلیه السلام فرمود: آنان افرادى بودند که هم خود را پاک ونورانى کردند و هم براى پاک کردن دیگران کوشیدند.[۳]

در کافى از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود: حواریّون عیسى در مرحله عمل او را رها کردند، ولى حواریّون ما انواع بلاها را به جان مى خرند.[۴]

۱) بحار، ج ۱۴، ص ۳۷۳٫

۲) التحقیق فى کلمات القرآن.

۳) تفسیر نمونه.

۴) کافى، ج ۸، ص ۲۶۸٫

 

پیام ها:

۱- هوشیارى در شناخت افکار و عقاید مردم، شرط رهبرى است. «فلمّا أحسّ عیسى منهم الکفر»

۲- نفَسِ عیسى، مرده را زنده مى کند، کور مادر زاد را شفا مى بخشد، امّا انسان هاى لجوج از آن بهره اى نمى برند. «فلما احس عیسى منهم الکفر…»

۳- انبیا، گرفتار کفّار لجوج بودند و یاران اندک داشتند. «احسّ عیسى منهم الکفر»

۴- بى تقوایى و عدم اطاعت از رهبرى، نوعى کفر است. «فاتّقوا اللّه واطیعون فلما احسّ عیسى منهم الکفر»

۵ – شناخت نیروهاى وفادار وسازماندهى وتمرکز آنان وجداسازى جبهه ى حقّ از باطل، براى رهبرى و ادامه حرکت او ضرورى است. «من أنصارى الى اللّه»

۶- تجدید بیعت با رهبرى، ارزش سیاسى، اجتماعى ودینى دارا. «نحن انصاراللّه»

۷- انبیا، مردم را براى خدا مى خواهند، نه خود. «من انصارى الى اللّه…نحن انصاراللّه»

۸ – یارى کردن منادیان الهى، یارى خداوند است. «نحن انصار اللّه»

۹- سبقت در حمایت از رهبران دینى، داراى ارزش است. با اینکه حضرت عیسى طرفدارانى داشت، ولى خداوند از ایمان حواریّون ستایش نموده، و این به خاطر سبقت و صراحت آنان است. «من انصارى… نحن انصاراللّه»

۱۰- مقام تسلیم در برابر خداوند، پس از مرحله ایمان است. «امنَّا باللَّه… مسلمون»

۱۱- انبیا، شاهدان و گواهان در قیامت هستند. «واشهد بانّا مسلمون»

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۵۶ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes1
نظرات و ارسال نظر