حاج محمود کریمی – توی هفت آسمون یا حسینه ولی / آقامون میگه یا حسن ابن علی
مداح: حاج محمود کریمی
عنوان: امام حسن علیه السلام
سبک: شور
مداحی همراه با متن
متن مداحی
حاج محمود کریمی
توی هفت آسمون یا حسینه ولی / آقامون میگه یا حسن ابن علی
بند اول
توی هفت آسمون یا حسینه ولی
آقامون میگه یا حسن ابن علی
با تو کامل میشه دهه اولم
یا حسن یا حسین ضربان دلم
نوای من تا پای جون حسین حسینه
حسن حسن برام همون حسین حسینه
بند دوم
تو خودِ محشری تو شفیع دلم
زائرت اشکمه تو بقیع دلم
ما نفس می کشیم همه با این هدف
که مدینه یه روز بشه مثل نجف
حیات من حیات دین حسین حسینه
حسن حسن دلیل این حسین حسینه
بند سوم
بقیع تو مثه حرم شاه میشه
شبیه کربلا حرم الله میشه
چقدر صحن برا حرمت لازمه
متولیش خوده پسرت قاسمه
عرض ادب به فاطمه حسینه حسینه
حسین حسین خوده دم حسین حسینه
مشاهده سایر مداحی های حاج محمود کریمی
سبز قامت شما را به خواندن یک مطلب کوتاه دعوت می کند:
وقایع روز ششم مـحــرم
در این روز عبیدالله بن زیاد نامهای برای عمر بن سعد فرستاد که من از نظر نیروی نظامی اعم از سواره و پیاده تو را تجهیز کردهام توجه داشته باش که هر روز و هر شب گزارش کار تو را برای من میفرستند.
در این روز حبیب بن مظاهر اسدی به امام حسین علیهالسلام عرض کرد: یابن رسول الله در این نزدیکی طائفهای از بنیاسد سکونت دارند که اگر اجازه دهی من به نزد آنها بروم و آنها را به سوی شما دعوت نمایم
امام علیهالسلام اجازه دادند و حبیب شبانگاه بیرون آمد و نزد آنها رفت و به آنان گفت:
بهترین ارمغان را برایتان آوردهام شما را به یاری پسر رسول خدا دعوت میکنم.
او یارانی دارد که هر یک بهتر از هزار مرد جنگی است و هرگز او را تنها نخواهند گذاشت و به دشمن تسلیم نخواهند نمود.
عمر بن سعد او را با لشکری انبوه محاصره کرده است چون شما قوم و عشیره من هستید شما را به این راه خیر دعوت مینمایم.
در این هنگام مردی از بنیاسد که او را عبدالله بن بشیر مینامیدند برخاست و گفت:
من اولین کسی هستم که این دعوت را اجابت میکنم.
سپس مردان قبیله که تعدادشان به ۹۰ نفر میرسید برخاستند و برای یاری امام حسین علیهالسلام حرکت کردند.
در این میان مردی مخفیانه عمر بن سعد را آگاه کرد و او مردی بنام ازْرَق را با ۴۰۰ سوار به سویشان فرستاد.
آنان در میان راه با یکدیگر درگیر شدند در حالیکه فاصله چندانی با امام حسین علیهالسلام نداشتند.
هنگامی که یاران بنی اسد دانستند تاب مقاومت ندارند در تاریکی شب پراکنده شدند و به قبیله خود بازگشتند و شبانه از محل خود کوچ کردند که مبادا عمر بن سعد بر آنان بتازد.
حبیب بن مظاهر به خدمت امام آمد و جریان را بازگو کرد.
امام علیهالسلام فرمودند:
《لا حَوْلَ وَلا قُوَّهَ اِلاّ بِاللهِ》
منابع:
بحارالانوار، جلد۴۴، صفحه۳۸۶
در کربلا چه گذشت
تألیف شیخ عباس قمی