حاج محمود کریمی – در گیر و دار قافیه ماندن، درست نیست
مداح: حاج محمود کریمی
عنوان: حضرت زینب علیها السلام
سبک: مدح
مداحی همراه با متن
متن مدح
حاج محمود کریمی
در گیر و دار قافیه ماندن، درست نیست
بند اول
در گیر و دار قافیه ماندن، درست نیست
تنها غزل نوشتن و خواندن، درست نیست
باید که عاشقانه بلا را به جان خرید
پای غم نگار نماندن، درست نیست
در کوی عشق، صحبت دلداگی خوش است
حرف دگر میان کشاندن، درست نیست
از دل، حرم بساز و بگو یا اَنیسَنا
در سینه غیر یار نشاندن، درست نیست
حالا در این حرم نظری کن؛ ببین که کیست
دل خانهی محبّت محبوبهی علیست
بند دوم
گفتم علی؛ دوباره دلم بیقرار شد
گفتم علی؛ خزان دل من بهار شد
گفتم علی؛ دلم به ثریّا عروج کرد
بر شانهی بُراق محبّت، سوار شد
گفتم علی؛ جواب شنیدم: بلی بلی
دل، مستجیر مرحمت مستجار شد
گفتم علی و سینهی آشفته، گُر گرفت
بر شعلهی ولایت مولا، دچار شد
از خاطرم، کلام نفیسی خطور کرد
هرکس علی نگفت، گرفتار و خار شد
سرّ خدا برای شما فاش میکنم
زینب اگر که فاتح در کارزار شد
در کوچههای کوفه و ویرانههای شام
ذکرش چه بود؟ دشمن بیریشه، زار شد
یا قاهرالعدوّ و یا والیالولی
یا مظهرالعجایب و یا مرتضیعلی
بند سوم
ساقی! بیار باده که مخمور زینبم
محتاج جام بادهی پُرزور زینبم
تارم اگر به غصّهی او زار میزنم
چشمم به غیر بسته شده؛ کور زینبم
در خیمهی حمایت او میزنم نفس
سرمست لطف بیبی مستوره، زینبم
بر من مگیر خرده اگر نعره میکشم
گرم دَم خدایی و پُر شور زینبم
ترسی ندارم از ظلمات زمانه تا
گوشهنشین روضهی ذوالنّور زینبم
دلدادهی علیام و افتادهی حسن
سینهزن حسینم و منظور زینبم
مجموعهی جمال و جلال علیست او
آئینهدار کلّ کمال علیست او
بند چهارم
زینب، تجلّی صلواتی کبریاست
زینب، اساس زندگی دین مصطفیست
زینب، ظهور غیرت زهرای اطهر است
زینب، شکوه مرتبت شاه لافتیست
سرّی دگر به اذن خدا فاش میکنم
زینب، نه جزء آلکسا که خود کساست
زینب، شریکهالحسنین است فیالمِحن
زینب، انیس خلوت شبهای مجتبیست
زینب، شریکهالحسنین است فیالبلا
زینب، قوامبخش مصیبات کربلاست
یکگوشه از تجلّی او میشود، حفیظ
زینب، هوالرّقیب یتیمان نینواست
زینب، سفینهالبرکات محرَّم است
مهر مدام و چشمهی فیض دمادم است
بند پنجم
زینب نگو؛ بگو شرر قهر کردگار
زینب نگو؛ بگو لب برّان ذوالفقار
زینب نگو؛ بگو خود نهجالفصاحه است
میبارد از شهامت طوفانیاش، وقار
زینب نگو؛ بگو خود نهجالبلاغه است
افتاده است زیر قدمهاش، اقتدار
زینب نگو؛ بگو همهی عصمت بتول
حجب و حیا، نجابت بانوی بیمزار
زینب نگو، بگو همهی صبر مجتبی
پیروز عرصههای بلایای ناگوار
زینب نگو؛ بگو همهی شور کربلا
نخل قیام با نفسش، داده برگ و بار
زینب نگو؛ بگو قسم مستجاب عشق
زینب نگو؛ بگو شرف بوتراب عشق
بند ششم
عالم تمام ذرّه و خورشید، زینب است
ویرانگر عمارت تردید، زینب است
بر محور محبّت خورشید کربلا
عبّاس، ماه و حضرت ناهید، زینب است
از جملهی تَقَبَّل او میشود عیان
کوه وقار و قلّهی توحید، زینب است
کوفه خیال کرد، علی روی منبر است
امّا به روی محمل غم دید، زینب است
در جملهای ز «مهدی زهرا»، رسیده است
در مشکلات مایهی امّید، زینب است
از دام درد و غصّه و غمها رها شدم
هردم دخیل بیبی مشکلگشا شدم
بند هفتم
قدّیسهی مقدّسهوالا، دَخیلُک
ای شمسهی مشعشعهبالا، دَخیلُک
خانم نگاه کن چقدر زار آمدم
ای مهربانی دل طاها، دَخیلُک
بیچارهام، فقیر و گنهکار و بیقرار
آرامش درونی مولا، دَخیلُک
روزی هر محرَّم ما در نگاه توست
ای دختر مکرّم زهرا، دَخیلُک
چشم مرا همیشه پُر از اشک روضه کن
ای کعبهی مصیبت عظما، دَخیلُک
بانو، توجّهی به پریشانیام نما
ای آسمان عاطفه، بارانیام نما
مداحی و روضه حضرت زینب علیها السلام