حاج محمود کریمی – دلم گرفت مرا که قلم گرفت عمو / گمان کنم که مرا دست کم گرفت عمو
مداح: حاج محمود کریمی
عنوان: حضرت عبدالله علیه السلام
سبک: واحد
مداحی همراه با متن
متن مداحی
حاج محمود کریمی
دلم گرفت مرا که قلم گرفت عمو / گمان کنم که مرا دست کم گرفت عمو
بند اول
دلم گرفت مرا که قلم گرفت عمو
گمان کنم که مرا دست کم گرفت عمو
برای اینکه مرا لحظه ای رها نکند
زمان رفتن از عمه قسم گرفت عمو
فقط به خیمه منم شیر خواره هم رفته
ولی مسیر مرا از حرم گرفت عمو
دمِ وداع به من گفت: خیمه ها با تو
به گریه بوسه ای از صورتم گرفت عمو
شلوغ شد دم گودال ناگهان دیدم
ز روی اسب زمین خورد و غم گرفت عمو
صدا زدم که کمی نیزه را معطل کن
به قتلگاه تو پایم قدم گرفت عمو
که گفته است تو بی لشکری یتیم حسن
میان معرکه دستش علم گرفت عمو
در آن شلوغی مقتل همین که دیدم شمر
به روی سینه نشسته دلم گرفت عمو
ضریح من حسنیه است لشکر کوفه
چه سهمی از بدن کوچکم گرفت عمو
مشاهده سایر مداحی های حاج محمود کریمی
سبز قامت شما را به یک مطلب کوتاه دعوت میکند:
وقایع روز پنجم مـحــرم:
در این روز عبیدالله بن زیاد شخصی بنام شبث بن ربعی را به همراه یک هزار نفر به طرف کربلا فرستاد.
شبث بن ربعی در آن روز خود را به بیماری زده بود و قصد داشت که ابن زیاد او را از رفتن به کربلا معاف کند.
ولی عبیدالله بن زیاد برای او پیغام فرستاد که مبادا از کسانی باشی که خداوند در قرآن فرموده است چون به مؤمنین رسند گویند از ایمان آورندگانیم و هنگامی که به نزد یاران خود که همان شیطانند میروند اظهار دارند ما با شمائیم.
و به او خاطر نشان ساخت که اگر بر فرمان ما گردن مینهی و در اطاعت مایی در نزد ما باید حاضر شوی عبیدالله بن زیاد در این روز دستور داد تا شخصی بنام زجر بن قیس بر سر راه کربلا بایستد و هر کسی را که قصد یاری امام حسین علیهالسلام داشته و بخواهد به سپاه امام ملحق شود به قتل برساند همراهان این مرد ۵۰۰ نفر بودند.
در این روز با توجه به تمام محدودیتهایی که برای نپیوستن کسی به سپاه امام حسین علیهالسلام صورت گرفت.
مردی به نام عامر بن ابی سلامه خود را به امام علیهالسلام رساند و سرانجام در کربلا در روز عاشورا به شهادت رسید.
منابع:
مقتل الحسین (مقرم) صفحه۱۹۹
در کربلا چه گذشت
اثر مرحوم شیخ عباس قمی